BEKHODNOTES Telegram 841
ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز . . .

ما آدمها از اساس موجوداتی جنسی هستیم و مناسبات امروزه اجتماعات و فرهنگ هم بر میزان این جنسیت افزوده است. تصمیمات اساسی زندگیمان هم به نوعی به واکنشی بستگی دارد که به شکل سلبی یا ایجابی در قبال این میل و رانه می‌گیریم: خواه راهبی شویم که از بیدادِ این میل سر به معبد و صومعه می‌گذارد یا دون ژوان که از بیداد آن، زندگی خود را وقف فتح هرچه بیشتر زنان برای عشق‌بازی و همخوابگی با آنها می‌کند، در هر دو سر طیف، مسیر زندگی اشخاص را واکنشی مشخص می‌کند که آنها در قبال این میل می‌گیرند. اما چرا؟ چرا این میل باید آنچنان غلبه‌ای داشته باشد که بدون تعیین تکلیف با آن نتوان به مسیر زندگی ادامه داد؟

همانگونه که شوپنهاور هم گفته بود، هدف از اراده/ خواست یا میل نهفته در پساپشت همه پدیده‌ها بازتولید هرچه بیشتر خودِ اراده/ خواست یا میل به عنوان واقعیت بنیادین همه‌ پدیده‌هاست. به عبارت دیگر، اگر ماهیت اصلی همه پدیده‌ها را بتوان در اراده و خواست هرچه بیشتر خلاصه کرد، طبیعتی که ماهیت آن از اساس و ريشه در بازتولید افراد به عنوان یگان‌های دارای خواست و اراده است، میل به بازتولید این خواست/میل یا اراده باید در انواع حیوان به قدری غلبه داشته باشد که افرادِ حیوان یا انسان را یارای گریز از آن نباشد. از اینرو، میل جنسی نیروی محرکه طبیعت است برای حفظ و بقای خود و آنچه در اینجا اهمیت دارد نه فرد، بلکه بقای کمّی نوع است. غلبه این میل نیز آنچنان باید کور و غیرقابل کنترل باشد که به ندرت بتوان راه گریزی از آن یافت. از اینرو، بیخود نیست که این روزها در همه چیز و همه جا، از رادیو، تلویزیون و اینترنت گرفته تا در خیابان و فروشگاه و ... همه چیز به نوعی رنگ و لعاب جنسی دارد.

انسان اما گمان می‌برد که با واژه‌گزینی‌های دهان پرکن، ظاهرفریب و مقدس‌مآبانه‌ای در توصیف رابطه میان دو‌جنس مخالف، همچون عشق، رابطه عمیق و ... میتواند ماهیت اساسن جنسی، گریزناپذیر و غریزی این رابطه میان دو جنس مخالف را مخفی و آنرا به امری آسمانی، کنترل پذیر و انتخابی و غیر-جنسی تبدیل سازد، فارغ از اینکه، مداقه هرچه بیشتر در تحلیل این رابطه، پرده از اساس جنسی بودن آن بر میگیرد؛ چه اصولن اگر میل جنسی‌یی در کار نمی‌بود، چه بسا کمتر مردی به زنی یا بالعکس نزدیک میشد!

به قول حکیم ایرانی خودمان خیام نیشابوری: ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز . . .
به راستی و حقیقت که ما به سان بازیچه و ملعبه‌های دست فلک/طبیعت/روزگاریم و همو از ما به عنوان ابزاری برای بازتولید هرچه بیشتر خود استفاده میکند، بی‌آنکه به مثابه افراد هیچ ارزشی داشته باشیم. ما تنها همانقدر ارزشمندیم که تحقق و تجسم این میل/خواست/اراده باشیم، وگرنه ارزشی بیش از این برایمان متصور نیست.

شاید یک راه برای گریز از این وضعیت قابل تصور باشد: زهد یا صورتی از زهد! یعنی وضعیتی که در آن از میل/خواست/اراده به نوعی مرکزیت‌زدایی می‌شود. طبق این رویکرد در قبال خواست/میل، میل نه به عنوان غایت انتخاب می‌شود، بلکه صرفن وسیله یا ابزاری است برای اهدافی والاتر از خود میل. به عنوان مثال، غذا را نه به خاطر لذت حاصل از آن باید خورد، بلکه به عنوان وسیله یا ابزاری برای غایت سلامت بودن و سلامتی هم به عنوان وسیله‌ای برای فضیلتمندی و زندگی فضیلتمندانه.

@Bekhodnotes
👍1



tgoop.com/Bekhodnotes/841
Create:
Last Update:

ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز . . .

ما آدمها از اساس موجوداتی جنسی هستیم و مناسبات امروزه اجتماعات و فرهنگ هم بر میزان این جنسیت افزوده است. تصمیمات اساسی زندگیمان هم به نوعی به واکنشی بستگی دارد که به شکل سلبی یا ایجابی در قبال این میل و رانه می‌گیریم: خواه راهبی شویم که از بیدادِ این میل سر به معبد و صومعه می‌گذارد یا دون ژوان که از بیداد آن، زندگی خود را وقف فتح هرچه بیشتر زنان برای عشق‌بازی و همخوابگی با آنها می‌کند، در هر دو سر طیف، مسیر زندگی اشخاص را واکنشی مشخص می‌کند که آنها در قبال این میل می‌گیرند. اما چرا؟ چرا این میل باید آنچنان غلبه‌ای داشته باشد که بدون تعیین تکلیف با آن نتوان به مسیر زندگی ادامه داد؟

همانگونه که شوپنهاور هم گفته بود، هدف از اراده/ خواست یا میل نهفته در پساپشت همه پدیده‌ها بازتولید هرچه بیشتر خودِ اراده/ خواست یا میل به عنوان واقعیت بنیادین همه‌ پدیده‌هاست. به عبارت دیگر، اگر ماهیت اصلی همه پدیده‌ها را بتوان در اراده و خواست هرچه بیشتر خلاصه کرد، طبیعتی که ماهیت آن از اساس و ريشه در بازتولید افراد به عنوان یگان‌های دارای خواست و اراده است، میل به بازتولید این خواست/میل یا اراده باید در انواع حیوان به قدری غلبه داشته باشد که افرادِ حیوان یا انسان را یارای گریز از آن نباشد. از اینرو، میل جنسی نیروی محرکه طبیعت است برای حفظ و بقای خود و آنچه در اینجا اهمیت دارد نه فرد، بلکه بقای کمّی نوع است. غلبه این میل نیز آنچنان باید کور و غیرقابل کنترل باشد که به ندرت بتوان راه گریزی از آن یافت. از اینرو، بیخود نیست که این روزها در همه چیز و همه جا، از رادیو، تلویزیون و اینترنت گرفته تا در خیابان و فروشگاه و ... همه چیز به نوعی رنگ و لعاب جنسی دارد.

انسان اما گمان می‌برد که با واژه‌گزینی‌های دهان پرکن، ظاهرفریب و مقدس‌مآبانه‌ای در توصیف رابطه میان دو‌جنس مخالف، همچون عشق، رابطه عمیق و ... میتواند ماهیت اساسن جنسی، گریزناپذیر و غریزی این رابطه میان دو جنس مخالف را مخفی و آنرا به امری آسمانی، کنترل پذیر و انتخابی و غیر-جنسی تبدیل سازد، فارغ از اینکه، مداقه هرچه بیشتر در تحلیل این رابطه، پرده از اساس جنسی بودن آن بر میگیرد؛ چه اصولن اگر میل جنسی‌یی در کار نمی‌بود، چه بسا کمتر مردی به زنی یا بالعکس نزدیک میشد!

به قول حکیم ایرانی خودمان خیام نیشابوری: ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز . . .
به راستی و حقیقت که ما به سان بازیچه و ملعبه‌های دست فلک/طبیعت/روزگاریم و همو از ما به عنوان ابزاری برای بازتولید هرچه بیشتر خود استفاده میکند، بی‌آنکه به مثابه افراد هیچ ارزشی داشته باشیم. ما تنها همانقدر ارزشمندیم که تحقق و تجسم این میل/خواست/اراده باشیم، وگرنه ارزشی بیش از این برایمان متصور نیست.

شاید یک راه برای گریز از این وضعیت قابل تصور باشد: زهد یا صورتی از زهد! یعنی وضعیتی که در آن از میل/خواست/اراده به نوعی مرکزیت‌زدایی می‌شود. طبق این رویکرد در قبال خواست/میل، میل نه به عنوان غایت انتخاب می‌شود، بلکه صرفن وسیله یا ابزاری است برای اهدافی والاتر از خود میل. به عنوان مثال، غذا را نه به خاطر لذت حاصل از آن باید خورد، بلکه به عنوان وسیله یا ابزاری برای غایت سلامت بودن و سلامتی هم به عنوان وسیله‌ای برای فضیلتمندی و زندگی فضیلتمندانه.

@Bekhodnotes

BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی


Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/841

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. So far, more than a dozen different members have contributed to the group, posting voice notes of themselves screaming, yelling, groaning, and wailing in various pitches and rhythms. Telegram is a leading cloud-based instant messages platform. It became popular in recent years for its privacy, speed, voice and video quality, and other unmatched features over its main competitor Whatsapp. Matt Hussey, editorial director of NEAR Protocol (and former editor-in-chief of Decrypt) responded to the news of the Telegram group with “#meIRL.” Administrators
from us


Telegram دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
FROM American