tgoop.com/Bekhodnotes/647
Last Update:
امروز که داشتم مجلد کتاب "الحیوان" شفای ابن سینا را میخواندم با متنی برخوردم که از دو حیث برایم جالب بود. نخست ترجمه اش را میگذارم و بعد نکاتش را میگویم:
"و در سرزمین بهستون {احتمالن همان بیستون باشد!} که سیل جاری شد حیوانی به نام جند بیدستر {سگ آبی} را یافته ایم. و معروف آن است که این سرزمین به یکباره ایجاد گشته و اینکه این حیوان به گمان همگان در آن تولد یافته است {«تولد» در اصطلاح قدما معادل وجود خود بخودی یافتن و بدون آمیزش جنسی است}. از آنجاییکه فاصله بین دریاهایی که این حیوان در آن بسیار زیست کرده و این موضع بسیار است مجاز نیست گفته شود که از آن دریاها بدینجا آمده است. و بسیاری از قناتهایی که حفر میشوند و از آنها به سوی برکه ها آب جریان می یابد که پیشتر جایگاه ماهیان نبوده اند. {براین اساس باید نتیجه گرفت که} ماهیان در آنجا تولد می یابند {یعنی به شکلی دفعتن وجودی خود بخودی پیدا میکنند} و پس از آن است که به توالد میپردازند {«توالد» در اصطلاح قدما معادل وجود حاصل آمیزش جنسی است}. (طبیعیات الشفاء، کتاب الحیوان، ص 386)
دو نکته جالب در این متن از نظر من یکی باور به پیدایش خود به خودی یا همان خلق الساعه [spontaneous generation] از نظر ابن سینا و براهین اوست.
دیگری وجود سگ آبی در مناطقی از ایران، که اینطور که متن میگوید بهستون بوده که ممکن است در منطقه کرمانشاه کنونی بوده باشد! هیچگاه فکر نمیکردم که در ایران هم سگ آبی بوده باشد اما ظاهرن بوده و احتمالن دیگر نیست! احتمالن هم یکی از دلایل انقراض این گونه استفاده از بیضه این حیوان برای دلایل طبی بوده که خودِ ابن سینا آنرا در کتاب قانون تجویز کرده است! امان از این بشر که به بیضه سگ آبی هم رحم نکرده!
@BeKhodnotes
BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/647