BEKHODNOTES Telegram 553
چرا رسانه ها هستند به جای اینکه نباشند؟
یا «آیا متفکر باید با رسانه همکاری کند؟»

مدتهای مدیدی است که دوستان اندیشمند و متفکر بسیاری را میبینم که یا با شبکه های رسمی داخل ج.ا. همکاری میکنند و یا با شبکه های فارسی زبان خارجی. در این حین اما، همواره این پرسش را رو در روی خود دیده ام که به چه میزان همکاریِ یک اندیشمند با یک رسانه میتواند اخلاقن امری مجاز باشد؟ اما پیش از پاسخ به این پرسش، نخست باید پرسش دیگری را مطرح کرد و بدان پاسخ داد و آن پرسش از فلسفۀ وجودیِ رسانه است: اینکه «چرا رسانه ها هستند به جای اینکه نباشند؟»

1. خب، در پاسخ به این پرسش وجودی، میتوان گفت که رسانه ها هستند تا من و شما را از وضع امور آگاه سازند و به سان آینه ای، واقعیتهای جهان خارجی را آنگونه که هست نشانمان دهند. اما یک نگاه سَرسَری و گذرا به چند مورد خطا بودن این فرض را میتواند نشانمان دهد: تنها کافیست به رسانه های ایدئولوژیک داخلی نگاهی بیاندازیم تا بفهمیم که ایدئال و آرمان آنها نه «نشان دادن وضع امور بدانگونه که هست» بلکه «نشان دادنِ وضع امور بدان گونه که باید باشد» است. این «باید» را هم ایدئولوژیِ حاکم است که مشخص میکند چطور «بایدی» باید باشد. و برای همین میلیونها دلار هزینۀ آن میکند. این مسئله اما تنها مختص به رسانه ها و شبکه های داخلی نیست، و درخصوص شبکه های فارسیِ زبان خارجی هم صادق است. تنها کافیست به یک نمونۀ کوچک تاثیر رادیو بی بی سی فارسی بر افکار عمومی در جریان کودتای 28 مرداد توجه کنیم که متوجه هدفمند بودنِ برنامه های این شبکه ها در جهت تاثیر روی افکار عمومی شویم. صرف بودجه های هنگفت از طرف سرمایه گذاران خارجی که اکثر آنها هم ظاهرن وابستۀ دولتهای خارجی هستند بدون آنکه این شبکه های فارسی زبان اصلن درآمدزا باشند خود حاکی از این است که تاثیرگذاری و دستکاریِ افکار عمومی در جهت به تصویر کشیدنِ واقعیتِ مطلوب موردنظرِ سرمایه گذاران آن، خواه نظام دولتی داخلی باشد خواه خارجی، هدف اصلی و وجودیِ این رسانه هاست. تاثیرگذاری یی که در واقع نوعی به دست گرفتن «قدرت» است. درواقع رسانه «ابزار قدرت» است برای کنترل دیدگاه افراد در زمینه های مختلف.

2. آنچه این روزها به عنوان رسانۀ حرفه ای شناخته میشود، در واقع، میتواند به عنوان اجرایی کردنِ «حرفه ایِ» تغییر افکار عمومی در جهت سیاستهای اصلی آن رسانه قلمداد شود. چیزی که میتوان آنرا به نوعی شبیه به مکانیسم نیش زدن عقرب دانست. در این فرایند، رسانه، خود را به نوعی، آینۀ بدون زنگارِ واقعیت نشان میدهد، سعی در انعکاسِ اندیشه ها و افکار گوناگون، ولو اندیشه هایی مخالف همان رسانه، میگیرد، در حالیکه خودِ همین فرایند هم از سیاستهای کلان همان رسانه تبعیت میکند، و به هر ترتیب تلاش میکند ماهیتِ ارزشی خود را پوشیده نگه دارد. بدین گونه، پس از جذب حداکثری مخاطب، و جلب اعتماد او، در وقت مناسب و آنگاه که زمانش فرا رسیده باشد ضربۀ نهایی را وارد میکند. مثل عقرب که اول طعمه را در چنگالهای خود نگاه میدارد و در وقت مناسب نیشش را بر پیکر طعمه اش وارد میسازد.

3. اما، رسانه ها با ترفندهای مختلف سعی در جذب حداکثریِ افراد از اقشار مختلف جامعه را دارند و به خصوص این قشر اندیشمند و متفکر جامعه هستند که برای رسانه ها میتوانند نوعی «ابزار کسب وجهه» قلمداد شوند. رسانه ها از همین رو همواره تلاش میکنند برنامه هایی را با حضور اندیشمندان و متفکرانِ آن جامعه در خصوص موضوعات گوناگون ترتیب دهند تا از این طریق علاوه بر جذب مخاطبانی از اقشار فرهیخته تر جامعه، خودِ همان متفکرانِ گوناگون را هم به درون حلقۀ خود وارد سازند. متفکران مهمتر از آشپزان، معماران و چه بسا ورزشکارانند چون به لحاظ فکری میتوانند به یک رسانه وجاهت و مشروعیت بخشند. به عنوان مثال، وقتی عبدالکریم سروش یا داریوش آشوری در برنامۀ پرگار بی بی سی فارسی حضور پیدا میکنند، یا بیژن عبدالکریمی یا ابراهیم دینانی در فلان برنامۀ شبکه چهار سیما، اینها ولو مخالفترین حرفها را هم در جهتی خلافِ رسانۀ مورد نظر بزنند، اما به نوعی برای آن رسانه و جذب مخاطبانِ به اصطلاح فرهیخته اش وجاهت و مشروعیت دست و پا میکنند.



tgoop.com/Bekhodnotes/553
Create:
Last Update:

چرا رسانه ها هستند به جای اینکه نباشند؟
یا «آیا متفکر باید با رسانه همکاری کند؟»

مدتهای مدیدی است که دوستان اندیشمند و متفکر بسیاری را میبینم که یا با شبکه های رسمی داخل ج.ا. همکاری میکنند و یا با شبکه های فارسی زبان خارجی. در این حین اما، همواره این پرسش را رو در روی خود دیده ام که به چه میزان همکاریِ یک اندیشمند با یک رسانه میتواند اخلاقن امری مجاز باشد؟ اما پیش از پاسخ به این پرسش، نخست باید پرسش دیگری را مطرح کرد و بدان پاسخ داد و آن پرسش از فلسفۀ وجودیِ رسانه است: اینکه «چرا رسانه ها هستند به جای اینکه نباشند؟»

1. خب، در پاسخ به این پرسش وجودی، میتوان گفت که رسانه ها هستند تا من و شما را از وضع امور آگاه سازند و به سان آینه ای، واقعیتهای جهان خارجی را آنگونه که هست نشانمان دهند. اما یک نگاه سَرسَری و گذرا به چند مورد خطا بودن این فرض را میتواند نشانمان دهد: تنها کافیست به رسانه های ایدئولوژیک داخلی نگاهی بیاندازیم تا بفهمیم که ایدئال و آرمان آنها نه «نشان دادن وضع امور بدانگونه که هست» بلکه «نشان دادنِ وضع امور بدان گونه که باید باشد» است. این «باید» را هم ایدئولوژیِ حاکم است که مشخص میکند چطور «بایدی» باید باشد. و برای همین میلیونها دلار هزینۀ آن میکند. این مسئله اما تنها مختص به رسانه ها و شبکه های داخلی نیست، و درخصوص شبکه های فارسیِ زبان خارجی هم صادق است. تنها کافیست به یک نمونۀ کوچک تاثیر رادیو بی بی سی فارسی بر افکار عمومی در جریان کودتای 28 مرداد توجه کنیم که متوجه هدفمند بودنِ برنامه های این شبکه ها در جهت تاثیر روی افکار عمومی شویم. صرف بودجه های هنگفت از طرف سرمایه گذاران خارجی که اکثر آنها هم ظاهرن وابستۀ دولتهای خارجی هستند بدون آنکه این شبکه های فارسی زبان اصلن درآمدزا باشند خود حاکی از این است که تاثیرگذاری و دستکاریِ افکار عمومی در جهت به تصویر کشیدنِ واقعیتِ مطلوب موردنظرِ سرمایه گذاران آن، خواه نظام دولتی داخلی باشد خواه خارجی، هدف اصلی و وجودیِ این رسانه هاست. تاثیرگذاری یی که در واقع نوعی به دست گرفتن «قدرت» است. درواقع رسانه «ابزار قدرت» است برای کنترل دیدگاه افراد در زمینه های مختلف.

2. آنچه این روزها به عنوان رسانۀ حرفه ای شناخته میشود، در واقع، میتواند به عنوان اجرایی کردنِ «حرفه ایِ» تغییر افکار عمومی در جهت سیاستهای اصلی آن رسانه قلمداد شود. چیزی که میتوان آنرا به نوعی شبیه به مکانیسم نیش زدن عقرب دانست. در این فرایند، رسانه، خود را به نوعی، آینۀ بدون زنگارِ واقعیت نشان میدهد، سعی در انعکاسِ اندیشه ها و افکار گوناگون، ولو اندیشه هایی مخالف همان رسانه، میگیرد، در حالیکه خودِ همین فرایند هم از سیاستهای کلان همان رسانه تبعیت میکند، و به هر ترتیب تلاش میکند ماهیتِ ارزشی خود را پوشیده نگه دارد. بدین گونه، پس از جذب حداکثری مخاطب، و جلب اعتماد او، در وقت مناسب و آنگاه که زمانش فرا رسیده باشد ضربۀ نهایی را وارد میکند. مثل عقرب که اول طعمه را در چنگالهای خود نگاه میدارد و در وقت مناسب نیشش را بر پیکر طعمه اش وارد میسازد.

3. اما، رسانه ها با ترفندهای مختلف سعی در جذب حداکثریِ افراد از اقشار مختلف جامعه را دارند و به خصوص این قشر اندیشمند و متفکر جامعه هستند که برای رسانه ها میتوانند نوعی «ابزار کسب وجهه» قلمداد شوند. رسانه ها از همین رو همواره تلاش میکنند برنامه هایی را با حضور اندیشمندان و متفکرانِ آن جامعه در خصوص موضوعات گوناگون ترتیب دهند تا از این طریق علاوه بر جذب مخاطبانی از اقشار فرهیخته تر جامعه، خودِ همان متفکرانِ گوناگون را هم به درون حلقۀ خود وارد سازند. متفکران مهمتر از آشپزان، معماران و چه بسا ورزشکارانند چون به لحاظ فکری میتوانند به یک رسانه وجاهت و مشروعیت بخشند. به عنوان مثال، وقتی عبدالکریم سروش یا داریوش آشوری در برنامۀ پرگار بی بی سی فارسی حضور پیدا میکنند، یا بیژن عبدالکریمی یا ابراهیم دینانی در فلان برنامۀ شبکه چهار سیما، اینها ولو مخالفترین حرفها را هم در جهتی خلافِ رسانۀ مورد نظر بزنند، اما به نوعی برای آن رسانه و جذب مخاطبانِ به اصطلاح فرهیخته اش وجاهت و مشروعیت دست و پا میکنند.

BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی


Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/553

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Administrators 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) Image: Telegram. As of Thursday, the SUCK Channel had 34,146 subscribers, with only one message dated August 28, 2020. It was an announcement stating that police had removed all posts on the channel because its content “contravenes the laws of Hong Kong.” Ng was convicted in April for conspiracy to incite a riot, public nuisance, arson, criminal damage, manufacturing of explosives, administering poison and wounding with intent to do grievous bodily harm between October 2019 and June 2020.
from us


Telegram دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
FROM American