tgoop.com/Bekhodnotes/515
Last Update:
تاملی درباب لذت و معنا
نیچه [نقل به مضمون] میگوید، "انسان نه در جستجوی لذت، که در جستجوی معناست. تنها یک فرد انگلیسی در پی لذت بر میآید."
در اینجا تنها میخواهم به چند ملاحظۀ کوچک دربارۀ نسبت بین معنا و لذت بپردازم.
نخست اینکه آیا زندگیِ معنادار ضرورتن زندگیِ لذتبخشی هم هست؟
پیش از آنکه بتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم، نخست باید ببینیم که منظور از معناداری چیست. وقتی میگوییم زندگی یی واجد معناست اصلن منظورمان چیست؟ در یک معنای کلی، زندگی یی معنادار دانسته میشود که برای خود «رسالت» یا «ماموریتی» را تعریف کرده باشد. «رسالت» و «ماموریتی» که به کل زندگیِ فرد معنا و جهت میبخشد و به تعبیری آنرا نسبت به چیزی «متمرکز» میسازد. اگر معنای زندگیِ من پزشک شدن برای خدمت به خلق باشد، من تمامیِ تلاش خود را مصروف آن خواهم ساخت که هرچه بیشتر به مردم بیشتری کمک و یاری برسانم تا از این طریق «رسالت» خود را تحقق بخشم. اینگونه است که تمامِ زندگیِ من «رنگ پزشک شدن» به خود میگیرد. اما تا چه اندازه یک چنین زندگی یی «لذتبخش» هم خواهد بود؟ قطعن وقتی فرد در راه محقق ساختن رسالت خویش است، رسالتی که سخت بدان اعتقاد دارد، از محقق شدن آن لذت هم خواهد برد.
اما مسئله اینجاست که آیا میتوان رسالتهایی از این دست را به «لذت» فروکاست؟ هستند موارد بسیاری که آن رسالت را به امری خلاف لذت تبدیل میکنند. آیا کمک به بیماران و زخمیها در یک منطقۀ جنگی، قابل فروکاستن به لذتِ صرف است؟ گمان نمیکنم! به نظر نمیرسد هر رسالتی قابل فروکاستن به لذت باشد، مادامیکه فرد هدف خود را تحقق آن «ماموریت» یا «رسالت» بداند. رسالتی همچون پزشکی و کمک رساندن به افراد در شرایط بغرنج (مادامیکه از روی وجدان کاری و براساس معیارهای اخلاقی صورت گیرد)، در اکثر موارد کاری لذتبخش نیستند که هیچ، بلکه بسیار رنج آور، مشمئزکننده، و تحلیل برندۀ روان هم خواهد بود. از اینرو، رسالاتی از این دست، که میتوانند برای کسی در مقام معنای زندگیِ او باشند، همچون «پزشک شدن به معنای کمک به خلق در مقام معنای زندگی»، به نظر میرسد که در موارد بسیاری، در درجۀ اول، نسبت اندکی با لذت پیدا میکنند. در اینگونه موارد، معناداری بیشتر نوعی «فداکاری»، یا به تعبیری «فراموش کردنِ خود» است و لذت امری است فرعی و برآمده از حس فداکاری. در واقع، زندگیِ معنادار بیش از آنکه در پی لذت باشد، در پی تحقق ارزشهایی اخلاقی است که لذت به عنوان امری فرعی و تبعی از آنها ناشی میشود. اینگونه است که به سختی میتوان چنین زندگی یی را به صرفِ لذت بردن فرو کاست.
اما آیا نمیتوان رسالت [یا معنای زندگیِ] خود را «لذت بردنِ هرچه بیشتر» تعریف کرد؟ مسئله اینجاست که زمانیکه لذت به عنوان هدف اصلی انتخاب میشود نسبت اندکی با فداکاری به عنوان یکی از مولفه های اصلی زندگیِ معنادار پیدا میکند. از آنجاییکه شخص طالب لذت در طلب لذت بردنِ هرچه بیشتر بر میآید، به لذاتی سوق پیدا میکند که به لحاظ شدّت در بالاترین حد خود قرار دارند. عجیب نیست که آرمان زندگیِ لذت طلبانه یک زندگیِ صرفن جنسی است با متعلَّقهای بیشماری برای برآورده ساختن: به تعبیر کی یر کگاردی کلمه، آرمان چنین زندگی یی دون ژوان شدن است که روز تا شب تمام تلاش خود را میکرد که یک موردِ بیشتر به متعلَّقهای جنسی خود بیافزاید. طبیعی است که چنین زندگی یی با افراد دیگر نه در مقام «دیگرانِ حقیقی» که در موارد بسیاری شایستۀ توجه و فداکاری اند، بلکه در مقام منابعی برای بهره برداری، و خصوصن بهره برداری جنسی، برخورد میکند.
ایراد دیگر این نوع زندگی، به طرز تلقی اش از لذت بر میگردد: یعنی لذت را به مثابۀ امری کمّی لحاظ میکند و تفاوت در لذتها را تفاوت در شدت و ضعفشان میداند به جای آنکه آنها را به مثابۀ اموری کیفیتن متفاوت لحاظ کند. به عنوان مثال، طبق این نگاه، لذت خوردن یک عدد موز در مقایسه با لذت خوردن یک سیب، در مقدار بیشتر لذتی دانسته میشود که از خوردن موز بدست میآید. این در حالیست که برخوردی کیفیتن متفاوت با لذت میتواند به این نتیجه برسد که لذت خوردنِ موز یک چیز است و لذت خوردن سیب چیزی دیگر؛ هرکدام کیفیت خود را دارند و هیچکدام نمیتواند به جای دیگری بنشیند. مطابق همین مثال، شخص طالب لذت با برخورد کمّی گرایانه اش با لذت، بصیرت نسبت به جایگاه هر لذتی به جای خود را از دست میدهد، و صرفن در پی شدیدترین، دم دست ترین و سهل الوصول ترین لذتها برمیآید. ایدئال طالب لذت، از اینرو، خور و خواب و یک زندگیِ جنسی با متعلَّقهای بیشمار است. کانونِ زندگیِ لذت طلبانه نه «دیگری»، در مقام شخصیتی شایستۀ فداکاری و توجه حقیقی، بلکه خودِ فرد و امیال خودخواهانۀ اوست.
خلاصه اینکه، در حالیکه کانونِ حقیقیِ زندگی معنادار «دیگری» است، کانون حقیقیِ زندگیِ لذت طلبانه «خود» است و این حاکی از آن است که زندگیِ معنادار با لذت طلبی جور در نمیآید!
@BeKhodnotes
BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/515