Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
193 - Telegram Web
Telegram Web
◀️ تعابیر فرانسویِ بیانگر مفهوم «تقیه» در آثار امیرمعزی:
1. La garde ou la sauvegarde des secrets de l'enseignement des imâms. (Le guide divin : 66)
2. La garde du secret. (Le guide divin :221, La preuve de Dieu : 43, 125)
3. La mesure de prudence. (Dictionnaire du Coran : 67)
4. La discipline de l'arcane. (La preuve de Dieu : 43, 98, Le Coran silencieux et le Coran parlant : 143)
5. La dissimulation tactique. (La preuve de Dieu : 163, 193, Le Coran silencieux et le Coran parlant : 143)

◀️ ترجمه فارسی تحت اللفظی:
۱. حفاظت یا نگهداری رموزِ آموزه‌های امامان.
۲. نگهداری راز.
۳. اقدام احتیاطی.
۴. دیسیپلین محرمانه.
۵. پنهان‌کاری (پوششِ) تاکتیکی.

◀️ پ.ن: تعبیر دوم بیشتر استفاده شده است. تعبیر اول بیانگر وجود دانش‌های رازگونه و باطنی در شیعه است. این دانشها، به نظر امیرمعزی، قسمت اعظم معارف شیعه نخستین (موسوم به غلات) را تشکیل می دهند.
سید محمد موسوی
@AmirMoezzi
https://www.tgoop.com/AmirMoezzi
برگزاری نشست بزرگداشتی برای کریستین ژامبه، توسط محمدعلی امیرمعزی و باحضور رییس ephe، شاگردان و همکاران‌شان.
امیرمعزی و ژامبه، در نگارش کتاب «شیعه چیست؟» (۲۰۰۴) همکاری داشتند.
سال۲۰۲۰ کتابی در نکوداشت ژامبه به سرویراستاری امیرمعزی در انتشارات brepols بچاپ رسید.
کتاب «تعقّل و جستجوی حکمت» که در نکوداشت ژامبه است، با حمایت «موسسه مطالعات اسماعیلی» به چاپ رسیده است. محمدعلی امیرمعزی در مقدمه این اثر، از آشنایی سی‌ساله‌اش با ژامبه گفته و لحظه اولین دیدار را روایت کرده است.
@AmirMoezzi
👍2
دیروز برگزار شد:
جلسه معرفی دو کتاب «قرآن مورخان» و «علی سر مکنون» با حضور دکتر محمدعلی امیرمعزی در کتابفروشی letiersmythe

@AmirMoezzi
از سمت راست: مرحوم فان‌اس - مادلونگ - مدرسی‌طباطبایی
@AmirMoezzi
در سه جلسه درسگفتار نشان خواهم داد که کتاب القراءات سياري از نقطه نظر تاريخی قابل اعتماد نيست و بخشی قابل توجه از احاديث آن اعتبار تاريخی ندارند و محصول جعل و يا تصرفات برخی جريان های غلات شيعی اند. تعدادی هم هيچ دلالتی بر تحريف (نقص و يا زيادت) در قرآن ندارند.

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
🔻در حاشیه مقاله آقای رابرت گلیو در باره تحقیقات در تاریخ تشیع متقدم
✍️رسول جعفریان


آقای امیر معزی، در بررسی تاریخ تشیع متقدم، در مقابل مدرسی قرار دارد، و تشیع اصیل را همان جریان مفوضه وغالیان می داند. از نظر نوع رویکرد و روش تحقیق، این ادامه ی مواضع کربن در تصوری است که نسبت به شیعه و بروز آن در شیخیه دارد.
آقای امیر معزی همواره از همان اصل مخفی کاری یا تقیه، می تواند به عنوان سپری برای این که منابع رسمی موجود برای شناخت اندیشه ها و باورهای شیعه متقدم چندان آشکارا در احادیث نیامده، استفاده کند.
نکته دیگر که به گفته گلیو، بیهوم در انتقاد از آقای امیر معزی مطرح کرده این است: کسی تردید ندارد که در آموزه های متقدم شیعی، غلو بوده است؛ اما مهم این است که بدانیم جریان اصلی [چه] بوده است. غلو یا اعتدال؟

⬅️متن کامل را اینجا بخوانید.

https://www.tgoop.com/AmirMoezzi
به همت دانشکده شیعه‌شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب، نشست علمی"منظومه شیعه‌شناسی دکتر امیرمعزی" برگزار می‌شود.
علاقه‌مندان می‌توانند برای حضور در این نشست‌، از طریق لینک زیر و وارد نمودن رمز 22 اقدام کنند.
برای شرکت در این نشست کلیک کنید

https://www.tgoop.com/AmirMoezzi
🎙محمد جاودان تشریح کرد
🔻محمدعلی امیرمعزی معتقد به دو نوع تشیع است؛ ظاهری و باطنی

🔸یکی از بهترین آثار دکتر محمدعلی امیر معزی برای بررسی اندیشه ایشان در باب تشیع مقاله‌ای با عنوان «الهیات شیعه نخستین» است.
ایشان در این مقاله بحثشان این است تشیع در تاریخ دو نوع تحقق دارد. بخش عمده تاریخ اسلام، شاهد غلبه تشیع نوع دوم است که اصطلاحا تشیع ظاهری است؛ گرچه تشیع نخستین به کلی از میان نرفته است. پس از نظر ایشان یک تشیع ظاهری داریم، یک تشیع باطنی. تشیع ظاهری از قرن چهارم به این سمت، خصوصا با برآمدن مکتب بغداد ترویج پیدا کرد و پس از آن شاهدیم که غلبه با این نسخه از تشیع است.
🔸کلام غیر عقلی در برابر کلام عقلی قرار می‌گیرد. مراد از غیر عقلی، نامعقول نیست بلکه فراعقلی است. پس اینطور نیست معقول نباشد. دوره این کلام، دوره حضور ائمه است. این کلام غیر عقلی یا فراعقلی در کجا ظهور کرده است؟ در کهن‌ترین آثار حدیثی و تفسیری به جا مانده از تراث شیعی؛ برای نمونه کتاب التنزیل سیاری در قرن سوم یا بصائر الدرجات صفار یا کافی کلینی یا آثار مرحوم صدوق یا آثار نعمانی یا آثار تفسیری مثل تفسیر عیاشی یا تفسیر علی بن ابراهیم قمی.
🔸 خدا یک ذات دارد و یک صفات دارد. در این جهان‌بینی، ذات خداوند همان مرتبه باطنی خداوند است که ناشناختنی است و غیب‌الغیوب است و فقط خود خدا می‌تواند آن را توصیف کند. تنها راهی که می‌شود آن ذات را ادراک کرد، ادراک از راه الهیات سلبی است، منتهی اگر خدا در همین مرتبه باقی می‌ماند ارتباطی با جایی نداشت. بنابراین برای اینکه با خدا ارتباط برقرار شود خداوند مرتبه دیگری دارد که به آن بعد بیرونی یا ظاهری یا اسما و صفات می‌گوییم. این جهان هستی محل تجلی این اسما و صفات است. مخلوقات مظاهر و مجالی اسما و صفات خداوند هستند. تعبیر ایشان این است این اسما و صفات در جهان ماسوا همانند اعضا و ارگان خدا عمل می‌کنند. امام عالی‌ترین مجلای این اسما و صفات است که خدا را در تمامیتش درک می‌کند. کل هستی مجلای اسما و صفات خداوند است ولی عالی‌ترین مجلا امام باطنی است.

متن کامل را اینجا بخوانید
@AmirMoezzi
👍4
استقبال حوزه علمیه از «قرآن مورخان»
چرا قم به پیشواز تفسیرهای ساختارشکن از اسلام می‌رود؟
امیربهنام معصومی

اینجا بخوانید
می‌توانید مستند "مستشرق" را از تارنمای تلوبیون به صورت رایگان ببینید و دانلود کنید.
لینک
@AmirMoezzi
سعید جازاری، از شاگردان محمدعلی امیرمعزی و رئیس دانشگاه بین‌المللی اهل‌بیت:
امروزه علم قرآن‌شناسی در غرب بسیار مورد توجه است. محمدعلی امیر‌معزی با صراحت می‌گوید مطالبی که در زمینه قرآن‌پژوهی در غرب، در "قرآن مورخان" آمده، بخش مختصری است که توانستیم به چاپ برسانیم؛ چرا که حوزه مطالعات قرآن بسیار گسترده است.
قرآن‌پژوهی در مطالعات اسلامی، رشته‌ای است که هرگز تمامی نخواهد داشت؛ چون نفسِ اعجاز قرآن در همین است که دایره فهم آن تمامی ندارد؛ لذا امروزه در دانشگاه سوربن نیز قرآن‌شناسی در تمام مراکز آن تدریس می‌شود. در بروکسل نیز در سال ۲۰۱۷ یکی از مهمترین مراکز قرآن‌شناسی افتتاح شد که اساتید آن نیز فرامرزی هستند. در سامانه ایرانداک اگر پایان نامه‌ای را در زمینه مسائل قرآنی بارگذاری کنید در کمتر از یک هفته، عنوان آن در مرکز بروکسل ثبت می‌شود.
لینک خبر
@AmirMoezzi
👍2
🥊شرق‌شناسیِ جدلی

حقیقت این است که جریان شرق‌شناسی ـ خاصه شاخه‌ی اسلام‌شناسی آن ـ هیچگاه قرار نبوده نقش دفاع از باورها و آموزه های مسلمانان را بازی کند. اسلام‌شناسیِ غربیان از آغاز تلاشی بوده برای شناخت پدیدارهایی که تار و پود فرهنگ دینی مسلمانان را تشکیل می داده‌اند: قرآن، احادیث و...
از آنجا که به نظر می آید ذهنِ کاملاً خالی از پیش فرض را حتی در علوم تجربی هم نتوان سراغ گرفت، طبیعی است که پیش فرض های حاکم بر ذهن اسلام‌شناس غربی نیز ناخودآگاه بر نتایج تحقیقات وی اثرگذار بوده و آن را سمت و سو می دهد. صدالبته این بدان معنا نیست که نتایج و دستاوردهای تحقیقاتی شرق‌شناسی یا اسلام‌شناسی غربی، بی فایده، نارس و غیرقابل اتکاست؛ بلکه ازقضا کوشش های بعضاً عمیق این اسلام‌شناسان، بر بسیاری از حوزه های اسلام‌شناسی پرتوافکنی کرده است.
تأکید ما در اینجا روی بخشی از جریانات بعضاً مشهور اسلام‌شناسی غربی است که عملاً اسلام‌شناسی را به یک پروژه‌ی جدلی برای ابطال آموزه های ارتودوکسی اسلامی و یا ضدیت با آنها تبدیل کرده اند. این نقدی است که اسلام‌شناس برجسته امریکایی پروفسور فِرِد دانر(Fred Donner) ـ استاد تاریخ خاور نزدیک دانشگاه شیکاگو ـ متوجه این جریانات می کند: «بسیاری از نخستین پژوهش های غربی درباره‌ی ریشه های اسلام، جدلی (polemical) بودند و پژوهشگرانی به آنها دست یازیدند که درحقیقت، اهداف دینی را دنبال می کردند. حتی به‌نظرم بعضی از آثار بسیار عالمانه مانند کتاب بنیادهای یهودی اسلام[1] اثر سی.سی. توری یا کتاب بنیاد اسلام در محیط مسیحی‌اش[2] اثر ریچارد بل، جزء همین دسته آثارند»[3].
دانر اصرار بر تقلیل اسلام به مثابه محصول دیگر جریانات دینی چون یهودیت و مسیحیت را یکی از جنبه های این گونه اسلام‌شناسی جدلی و تقلیل‌گرا قلمداد می کند و می نویسد: «این قبیل آثار، اغلب تقلیل‌گرایی نابخردانه را به کار می گرفتند تا بکوشند ـ یا امیدوار باشند ـ که نشان دهند اسلام به نحوی از انحا یک کپی [از سایر ادیان] است و بنابراین نامعتبر و نادرست است»[4].
دانر در ادامه به درستی بر این نکته صحه می گذارد که تقلیل‌گرایان قادر نیستند از عهده‌ی پرسشهایی با اهمیت برابر و یا اهمیت بیشتر از پرسش‌های خودشان برآیند. مثلاً این پرسش که چه چیزهایی از سنت های پیشین به اسلام منتقل نشد و چرا منتقل نشد؟ و پرسشهایی امثالهم. دانر می نویسد: «اگرچه ترفند تقلیل‌گرا به مثابه یک ترفند جدلی غالباً کارگر می افتد اما به مثابه ابزاری در تاریخ اندیشه‌ها، بیمقدار است»[5].
در آینده درباره‌ی این قبیل جریانات شرق‌شناسی و نیز درباره‌ی برخی آرای فرد دانر بیشتر خواهیم نوشت.
ـــــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[1]. The Jewish Foundation of Islam
[2]. The Origin of Islam in its Christian Environment
[3]. New Perspectives on the Quran: The Quran in its historical context 2, p.36, Routledge, 2011.
[4]. Ibid, pp.36,.37
[5]. Ibid, p.37

عدنان فلاحی


https://www.tgoop.com/AdnanFallahi
👍2
شرق‌شناسی جدلی (قسمت دوم: درباره‌ی ریشه‌های قرآن)

یکی از موضوعات مهم تاریخ‌نگاری اندیشه، شرح و بیان کیفیت تأثیر و تأثر اندیشه‌ها ـ به نسبت همدیگر ـ در گذر زمان است. این بحث در مسائل نقد و تفسیر متون ادبی، تحت عنوان بینامتنیت(Intertextuality) مطرح می‌شود، بدین معنا که متون گوناگون چه رابطه و نسبتی با هم برقرار می‌کنند. صدالبته بدیهی است که هیچ متنی در خلأ به وجود نمی‌آید چراکه خلق هر متنی دستکم نیاز به عنصر «زبان» دارد و زبان نیز بیانگر نظام خاصی از مفاهیم و دلالت‌های مربوط به حیات انسانی است که لاجرم در بستر یک فرهنگ انسانی امکان رشد و نمو دارد.
اما شرق‌شناسی جدلی، گاه این بدیهیات را به خدمت می‌گیرد تا ثابت کند که قرآن، رونوشتی از کتب مقدس پیشین است. ما پیش‌تر در این موضوع به استدلالات فِرِد دانر(Fred Donner) ـ مورخ، اسلام‌شناس و متخصص اسلامِ نخستین، استاد تاریخ خاور نزدیک دانشگاه شیکاگو ـ استناد کردیم که مجدداً آنها را تکرار نمی‌کنیم.
اما دو مشکل اصلی این رویکردها ـ خواه واجد عقبه‌های قوی جدلی باشند یا صرفاً تحقیقاتی آکادمیک بنمایند ـ این است که اولاً) قرآن مدعی نیست که همه چیز را از صفر شروع کرده و دنیایی از مفاهیم یکسره نو پدید آورده است بلکه قرآن صریحاً وصف نوظهوربودن را برای رسالت خود رد می‌کند (الأحقاف: 9) و در آیات متعددی نیز خود را مؤید کتب آسمانی قبلی می‌خوانَد (برای مثال نک: البقرة: 89 و...)، ثانیاً) شرق‌شناسی جدلی نمی‌تواند ثابت کند که قرآن تماماً ریشه‌های پیشااسلامی دارد و بنابراین نشان دادن مشترکات قرآن با متون پیشااسلامی فقط وقتی اهمیت دارد که بتوان منطق تفاوت‌های قرآن به نسبت این متون، و نیز چرایی وجود فلان حجم از اشتراکات و بهمان سطح از تفاوت‌ها را تبیین کرد. به دیگر سخن، اگر قرآن صرفاً رونوشتی از متون کهن پیشااسلامی باشد دلیل وجود این سطح از تفاوت‌ها چیست؟ چراکه یک نظریه باید بتواند تمام مصادیق موضوع خود را تبیین و تشریح کند.
اما جالب این است که علاوه بر ضعف‌های موجود در این رویکرد ـ که در سال‌های اخیر کسانی چون کریستف لوکزنبرگ(Christoph Luxenberg) پیگیر آن هستند[1] ـ گروهی دیگر از اسلام‌شناسان غربی راهی یکسره مخالف را پیش گرفته‌اند! برای مثال مارک دوری(Mark Durie) کشیش، و استاد الهیات مسیحی و مطالعات اسلامی مدرسه الهیات ملبورن استرالیا، در کتابش با عنوان «قرآن و بازتاب‌های انجیلی‌اش: بررسی‌هایی درباره‌ی پیدایش یک دین»[2] این تز را پیش می‌کشد که الهیات قرآن فاقد پس‌زمینه‌ی یهودی ـ مسیحی است.
در انتها خالی از لطف نیست گوشه‌ای دیگر از نقایص این رویکردهای جدلی را از زبان پاتریشیا کرون(2015م) اسلام‌شناس و یکی از برجسته‌ترین مورخان اسلام نخستین بیان کنیم. کرون خاصه درباره‌ی کتاب‌های لوکزنبرگ و لولین[3] می‌نویسد:
«...هر دوی این کتاب‌ها ـ خاصه آماتورگراییِ موجود در کار لوکزنبرگ ـ به روی بسیاری مخالفت‌های آکادمیک باز هستند؛ به طوری‌که نمی‌توان گفت آنها از پس موضوع خوب برآمده‌اند. کوشش برای ربط‌دادن ویژگی‌های زبانی و سبک‌شناختی قرآن به جنبه‌های نظیرشان در متون دینی پیشین، تسلط و اشراف بر زبان‌های سامی و ادبیات آنها را می‌طلبد که امروزه تعداد اندکی از افراد چنین مهارتی را در اختیار دارند؛ و کسانی که چنین تسلطی دارند نیز به کار درباره‌ی امور دیگری متمایل‌اند. این تمایل شاید منطقی باشد، چراکه این رشته، از نظر سیاسی بسیار در مظان اتهام است. کتاب لوکزنبرگ نمونه‌ای از این موارد است: رسانه‌ها کتاب او را برگزیدند و این کتاب در وضعیتی تهییج‌آور، تحت تأثیر چیزی مانور داد که از دیدگاه یک متخصص، بدترین ایده‌ی کتاب بود: اینکه به مسلمانانی که در غرب زندگی می‌کنند دستور بدهد که آنها باید روشن شوند. [اما] نه مسلمانان و نه متخصصان اسلام‌شناس خرسند نشدند»[4].
ــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[1]. ویراست انگلیسی کتاب لوکزنبرگ، «خوانش سُریانی ‌ـ ‌آرامی قرآن: دهشی برای رمزگشایی از زبان قرآن» نام دارد:
The Syro-Aramaic Reading of the Koran: A Contribution to the Decoding of the Language of the Koran
[2]. The Qur'an and Its Biblical Reflexes: Investigations into the Genesis of a Religion
[3]. گونتر لولینگ (2014م) ـ Günter Lüling ـ الهیدان پروتستان و محقق حوزه‌ی مطالعات اسلامی در آلمان بود. لولینگ در آثارش می‌کوشید ضمن نشان دادن ارتباط قرآن با متون پیشااسلامیِ گروه‌هایی از مسیحیان خاورمیانه، جنبش اسلامی را زاییده‌ی مستقیم تفکرات کلامی این قبیل مسیحیان بشناسانَد.
[4]. See here

✍️عدنان فلاحی


https://www.tgoop.com/AdnanFallahi
◀️بازتفسیر قرآن در قرن ۲۱

📚دسترسی آزاد به مقالاتی از:
Angelika Neuwirth, amina wadud, Gabriel Said Reynolds, Mohammad Ali Amir-Moezzi, Guillaume Dye, Mustansir Mir, Mun’im Sirry, Devin Stewart
و دیگران ...

👈لینک مقالات👉
https://www.tgoop.com/AmirMoezzi
‼️گزارش یک اشتباه بزرگ و عجیب در کتاب «قرآن صامت و قرآن ناطق» اثر دکتر امیرمعزی
مهدی صالح

«قرآن صامت و قرآن ناطق» کتابی است از آقای دکتر محمدعلی امیرمعزی که در دسامبر ۲۰۱۵ از سوی انتشارات دانشگاه کلمبیا به چاپ رسید. کوشش نویسنده در این کتاب بر این است که تأثیر دو واقعهٔ مهم تاریخی صدر اسلام در شکل‌گیری متون مقدس مسلمانان از جمله قرآن را بازشناساند؛ قضیهٔ جانشینی پیامبر، و جنگ‌های داخلی در قرن اول هجری.

بخش دوم این کتاب، مقاله‌ای است از محمدعلی امیرمعزی و اتان کلبرگ پیرامون نگاه متقدمِ شیعی به انگارهٔ تحریف قرآن، با محوریت کتاب القرائات سیاری.

در بخشی از مقاله، به حدیث زیر از کتاب القرائات توجه داده شده و شواهدی از واقع‌‌نمایی مضمون آن در منابع تاریخی و حدیثی اهل تسنن بررسی می‌شود:

عن الحجال عن قطبة بن ميمون عن (عبد الأعلى) قال قال أبو عبد الله عليه السلام أصحاب العربية يحرفون الكلم عن مواضعه.

- جامع أحادیث الشيعة، ج۱۵، ص۳۵ به نقل از القرائات سیاری

به ادعای مقاله، همسو با محتوای این حدیث، «اصحاب العربية» نقشی مهم در تدوین و احیاناً تحریف قرآن داشته‌اند. مقاله به سه شخصیت مهم از این صنف و نقش‌شان در تدوین قرآن می‌پردازد: عبید الله بن زیاد، عبد الملک مروان و حجاج بن یوسف ثقفی.

در بخش مربوط به عبید الله، تنها شاهدی که بر نقش جدی ابن زیاد در تحریف قرآن اقامه شده گزارشی است از کتاب المصاحف ابن ابی داود سجستانی:

"Ibn Abi Dawud al-Sijsitani writes that Ubayd Allah b. Ziyad had intervened during the establishment of the Qur’anic text. He obliged his Persian secretary Yazid b. Hurmuz al-Farisi to insert numerous additions: “Ubayd Allah added (zada) two thousand harf (words, letters or expressions?) to the codex,” reported Yazid.
To be sure, the secretary provides no details either on the identity of the codex in question or on the nature of the additions of which he speaks. Moreover, the ambiguity—without doubt, intentional—of the word harf leaves the door open for all sorts of hypotheses."

- The Silent Qur'an and the Speaking Qur'an, M.A. Amir-moezzi (2015), p 58

طبق این گزارش، ابن هرمز فارسی، دبیر عبید الله، به حجاج می‌گوید که: "ابن زیاد دو هزار حرف به قرآن افزود".
نویسندگان مقاله در همین پاراگراف چندین بار تأکید می‌کنند که مراد ابن هرمز از «حرف» معلوم نیست و او هیچ توضیحی در این باره نمی‌دهد. بنابراین ممکن است آن دو هزار افزودهٔ عبید الله به نسخه‌ای از قرآن، دو هزار حرف، کلمه و یا حتی دو هزار عبارت باشد.
با این حال، با مراجعه به المصاحف می‌بینیم که در ادامهٔ گزارش، به نقل از ابن هرمز مراد او از «حرف» به روشنی بیان شده است:

وقال يحيى بن حكيم: حدثنا يحيى بن حماد قال: حدثنا عبد العزيز بن المختار، عن عبد الله بن فيروز قال: حدثني يزيد الفارسي قال: زاد عبيد الله بن زياد في المصحف ألفي حرف، فلما قدم الحجاج بن يوسف بلغه ذلك، فقال: " من ولي ذلك لعبيد الله؟ قالوا: ولي ذاك له يزيد الفارسي، فأرسل إلي، فانطلقت إليه وأنا لا أشك أن سيقتلني، فلما دخلت عليه قال: ما بال ابن زياد زاد في المصحف ألفي حرف؟ قال: قلت: أصلح الله الأمير، إنه ولد بكلاء البصرة فتوالت تلك عني قال: صدقت، فخلا عني، وكان الذي زاد عبيد الله في المصحف كان مكانه في المصحف: «قالوا» قاف لام، و «كانوا» كاف نون واو، فجعلها عبيد الله: «قالوا» قاف ألف لام واو .

- المصاحف به تصحیح آرتور جفری، ص۱۲۹ (نویسندگان مقاله هم گزارش خود از کتاب المصاحف را به نسخهٔ آرتور جفری ارجاع داده‌اند.)

بنابراین، طبق این گزارش منظور ابن هرمز از «حرف» کاملاً واضح است و افزوده‌های ابن زیاد به مصحف‌ای که در دست داشته چیزی بیش از یک ویرایش نوشتاری از جنس افزودن الف به کلماتی که الف در آن‌ها خوانده می‌شده ولی نوشته نمی‌شده نبوده است؛ چیزی مانند افزودن نقطه به رسم الخط. گفتنی است ننوشتن الف در بعضی از کلمات قرآنی هنوز هم رایج است و مواردی از آن را می‌توان در رسم الخط عثمان طه یافت. (مانند کلمهٔ «المیعٰد» در آیهٔ ۴۲ سورهٔ انفال، یا «قٰلَ» در آیهٔ ۱۲۴ سورهٔ انبیاء)

@AmirMoezzi
👍3
2025/10/20 09:19:46
Back to Top
HTML Embed Code: