tgoop.com/Al_Meerath/964
Create:
Last Update:
Last Update:
د) نقل داود بن نعمان
کشی > نصر بن صباح > اسحاق بصری > محمد بن جمهور قمی > موسی بن بشار وشاء > داود بن نعمان: کمیت وارد شد و برای ابوجعفر (ع) شعر خواند -مانند حدیث قبل را یاد کرد سپس در آخرش گفت:- خدا امور برتر را دوست دارد و امور پست را خوش ندارد. پس کمیت گفت: ای سرورم! از تو پرسشی دارم! ابوجعفر (ع) تکیه داده بود، پس راست نشست و بالاشت را زیر سینهاش تا کرد، سپس فرمود: «بپرس». پس گفت: از تو دربارۀ آن دو مرد میپرسم. پس فرمود: «ای کمیت بن زید! به اندازۀ ظرف حجامتی در اسلام خون ریخته نشد و مالی از راه غیر حلال به دست نیامد و نکاح حرامی رخ نداد، مگر آنکه در گردن آن دو است تا زمانی که قائمِ ما قیام کند! ما گروه بنیهاشم نیز بزرگان و کوچکانمان را به دشنام و بیزاری از آن دو فرمان میدهیم» (رجال الکشي، 206).
سند این روایت مشکلات متعددی دارد: کشی، استاد خویش نصر بن صباح را غالی میداند (رجال الکشي، 18). اسحاق بصری رئیس فرقۀ اسحاقیه از فرق رسمی غلات است. محمد بن جمهور متهم به غلو و ضعف است. موسی بن بشار چندان شناختهشده نیست.
بعضی مضامین این حدیث ممکن است متکی به نقل ابان بن عثمان... از کمیت باشد. تعبیر «کسر في صدره وسادة: بالشتی را زیر سینهاش دولا کرد» در این نقل مشابه تعبیر «فأخذ وسادة فکسرها في صدره» در نقل ابان بن عثمان است. این توصیف مشابه از حالت امام باقر (ع) این احتمال را مرجوح میکند که نقل منسوب به داود بن نعمان مستقل از نقل ابان بن عثمان به خود مجلس بازگردد. همچنین «ولا اکتسب مال من غیر حلّه» که در این نقل آمده، معادلش تنها در نقل ابان بن عثمان یافت میشود: «ولا أخذ مال من غیر حلّه».
بر این اساس، اصالت و استقلال این تحریر قابلپذیرش نیست. تعبیر بسیار تند فرمان همۀ بنیهاشم به دشنام به ابوبکر و عمر هم تنها در این تحریر آمده؛ لذا نمیتوان آن را بخشی از داستان واقعی ملاقات امام و کمیت دانست؛ به ویژه که در نقل ورد بن زید -که نقلی اصیل بود- آمده بود که کمیت پس از اینکه امام گفتند که خونها و مظالم بر گردن آن دو است، از شدّت این تعبیر گفت: «الله اکبر! مرا بس است! مرا بس است!». بنابراین، کمیت از همین مقدار هم به شگفت آمده و طبیعتاً نباید تندی بحث بسیار بیشتر شده باشد اما در تحریرهای اصیل بازتاب نیابد.
ه) نقل زرارة بن اعین
کشی > حمدویه > محمد بن عیسی بن عبید > حنان بن سدیر > عبید بن زرارة > زرارة بن اعین: کمیت بن زید بر ابوجعفر (ع) وارد شد و من نزد او بودم. پس شعر «من لِقَلبٍ مُتیمٍ مستهامِ» را برای ایشان خواند. هنگامی که شعر را کامل خواند، ابوجعفر (ع) به کمیت فرمود: «همواره با روح القدس تأیید میشوی مادامی که دربارۀ ما میگویی» (رجال الکشي، 207).
این نقل هم میتواند اصیل باشد. چه پیشتر دیدیم که در مجلس افزون بر کمیت، ورد بن زید هم حضور داشت. همچنین در نقل دوم ورد بن زید آمده بود: «از محمد بن علی (ع) پرسیدیم». ضمیر جمع در نقل ورد، میتواند نشان دهد که شیعیان دیگری هم در مجلس حضور داشتهاند. این مجلس ممکن است در مراسم حج بوده باشد و از همین رو عدّهای از کوفیان در حضور امام بودهاند؛ چنانکه نقل شده که کمیت در ایام حج بر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) وارد شده است (کفایة الأثر، 248؛ الأغاني، 17/ 20، 24).
مؤید استقلال روایت زراره از روایت کمیت و ورد آن است که در نقل زراره گفته شده که کمیت چه شعری را برای امام خوانده است (برای متن کامل این شعر، نگر: شرح هاشمیات الکمیت، 11). همچنین روایت ورد اساساً اشارهای به بحث روح القدس نداشت که در این نقل و نقل کمیت آمده بود. مؤید اصالت روایت زراره این است که در گزارش دیگری هم آمده که کمیت قصیدهٔ «من لقلب متیم مستهام» را برای امام باقر (ع) خواند (الأغاني، 17/ 20؛ نیز نگر: گزارشی از خواندن بیتی از همین قصیده برای امام باقر ع و اصلاح امام نسبت به آن بیت: شرح هشامیات الکمیت، 37؛ همین اصلاح به امام صادق ع هم منسوب شده: الکافي، 8/ 215؛ رجال الکشي، 206).
جمعبندی نقلها
از مجلس کمیت با امام باقر (ع) سه گزارش در دست داریم که میتواند اصیل و مستقل باشد: گزارش کمیت، گزارش ورد، و گزارش زراره. نیز یک گزارش غیراصیل داریم: نقل داود بن نعمان. از مجموع نقلهای اصیل برمیآید که کمیت برای امام شعر خوانده و ایشان او را مؤید به روح القدس دانستهاند تا زمانی که از اهلبیت (ع) دفاع کند. همچنین کمیت دربارۀ ابوبکر و عمر پرسش کرده و امام گفتهاند که خونها و مظالم در دوران اسلام بر گردن آنهاست. طبق گزارشِ غیراصیل مسئله دشنامدادن هم مطرح شده که در واقع نباید بخشی از این ملاقات بوده باشد. گفتنی است قاضی نعمان هم نقل مرسلی از این واقعه دارد (دعائم الإسلام، 2/ 323).
همچنین نگر: نمودار نقلها و جدول مقایسه نقلها
@Al_Meerath
BY میراث امامان
Share with your friend now:
tgoop.com/Al_Meerath/964