tgoop.com/gholow2/279
Last Update:
🔺غلات و صوفیه، طعن بر دوستان خدا و دفاع از دشمنان خدا
پیشتر گفتیم که برخی از سران صوفیه مانند ابن عربی در ترویج دین خود، به شدت از دشمنان انبیاء مانند قوم نوح و عاد و فرعون و نیز طواغیت و خلفا دفاع می کنند و در برابر بر انبیاء و دوستان خدا و شیعیان فراوان طعن می زنند:
www.tgoop.com/gholow2/271
شاهدی بسیار خوب بر اینکه اینان مانند غلات بر آن اند که جایگاه افراد صالح و بدکاران را عوض کنند این است که او در الفتوحات المكية(4جلدی)، ج2 ص : 135 در فصل تأویل ام الکتاب برای عموم صفات مذموم در قرآن معانی ممدوح پیشنهاد می دهد! البته هر چند در موارد نادری به اهر به روایتی استناد جسته است، و معنا در نگاه نخست قابل توجه است، اما با دقت نظر همان روایات هم از اخبار صوفیه است، و تأویل ارائه شده، با معارف صحیح و واقع تناسب ندارد. او باب «أولياء هذه الأمة لهم في كل أمر شرب و حظ» را چنین شروع کرده: «فمن جمعية هذه الأمة أن جعل اللَّه لأوليائها حظا في نعوت أهل البعد عن اللَّه بطريق القربة فيقع الاشتراك في اللفظ و المعنى و يتغير المصرف»
سپس در چندین باب با عناوین زیر به معرفی اولیای الهی با اوصاف برساخته خود می پردازد:
«الأولياء الحاسدون، الأولياء الساحرون، من أسرار بسملة الفاتحة، الأولياء الكافرون، الأولياء الظالمون، الأولياء الذين هم عن صلاتهم ساهون بصلاة الله بهم، الأولياء المراؤون، الأولياء المانعون الماعون، الأولياء الفاسقون الناقضون القاطعون المفسدون، الأولياء الضالون، الأولياء المضلون، الأولياء الكاذبون، الأولياء المكذبون، الأولياء الفجار، الأولياء المشركون»
این بی اعتبار ساختن الفاظ، به خوبی انسان را به یاد تأویلات غلات می اندازد. پیش تر مطلبی در مورد شلمغانی و تاویل لعن توسط او گفتیم:
www.tgoop.com/gholow2/42
www.tgoop.com/gholow2/50
در بسیاری از آثار نصیریه مانند رساله رستباشیة، ص 82 (للخصیبی) که نجاشی از آن با کتاب تخلیط یاد کرده و بسیاری از سران علویه و حتی خود ابن حمدان بر آن شرح و حاشیه زده اند، جماعتی از ثقات اهل بیت ع را تضعیف می کند:
«اما المذمومین فی حال الممدوحین ظاهرا: فالعباس بن موسی و زرارة بن اعین و محمد بن ابی یعفور و ابو بصیر الثقفی لا الاسدی، و ابو بکر الحضرمی و محمد بن مسلم و عامر بن خزاعة و یزید العجلی و حجر بن زائدة و زیاد بن حوشب و یونس بن عبد الرحمن و...»
این در حالی است که همو در صفحه پیش افراد محاربی چون زبیر را در باطن ممدوح دانسته است! حتی در بعضی رسائل که روایت آن منسوب به خصیبی است، ابن ملجم نیز به صف ممدوحین باطناً پیوسته است.
در موارد متعددی این تأویل لعن و مدح به معنای متضاد آن به صورت کاملاً صریحی دیده می می شود. مثلاً جلی شاگرد مطرح خصیبی در رساله اندیة (ص: 331 از ج2 تراث علوی) آورده:
«و قد نادی عمر بن الفرات و ابوشعیب –الیهما التسلیم-بمعنوية العین و اسمية الإسم فی اماکن شتی. فشکا ذلک اهل الظاهر الی الموالی –جلو وعلو- فلعنوهم فی الظاهر، تسکینا لأهل الظاهر، اهل الکفر و العناد و التقصیر و الإلحاد وکانت اللعنة رحمة و قد لعن مولانا جعفر الصدق ابا الخطاب و جری من لعنه هذا المجری!!»
و شواهد این مطلب بسیار زیاد است. هر چند که روشن است، این فرق این تأویل را در مواردی خاص و مطابق سلیقه خود اعمال می کنند.
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/279