tgoop.com/gholow2/42
Last Update:
❗️از «انا الحق» های غالیانه و صوفیانه تا خودکشی های متهورانه!!
🔺جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد؟؟!
غالی سرشناس شلمغاني مانند بايزيد و حلاج و ابن عربي و فرعون ادعاي «انا الحق» داشت. مطلبی که در عقاید غلات نصیریه هم با تعابیر مختلف دیده می شود.
بعد از ذکر روایتی گرانبها از کتاب الغيبة شيخ طوسي، ص: 403 قرائن بیشتر را ذکر می کنیم:
نکات روايت شیخ طوسی از جناب کبیره نوه مرحوم محمد بن عثمان قدس سره:
1- چنان که مرحوم حسین به روح می فرماید، حلاج و شلمغاني به واقع دعوي الوهيت داشته اند و بر خلاف ادعاي صوفيان گفتار حلاج هيچ تأويل صحيحي ندارد. و در راستای همان ریاست طلبی ایشان است. در بعضی از روایات اهل بیت ع صریحا روی ریاست طلبی سران غلات تأکید شده است.
شيخ طوسي نیز در همان کتاب مي نويسد:
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ التَّلَّعُكْبَرِيِّ... قَالَ وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ الْمُدَّعِينَ إِنَّمَا يَكُونُ كَذِبُهُمْ أَوَّلًا عَلَى الْإِمَامِ وَ أَنَّهُمْ وُكَلَاؤُهُ فَيَدْعُونَ الضَّعَفَةَ بِهَذَا الْقَوْلِ إِلَى مُوَالاتِهِمْ ثُمَّ يَتَرَقَّى [الْأَمْرُ] بِهِمْ إِلَى قَوْلِ الْحَلَّاجِيَّةِ كَمَا اشْتَهَرَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ الشَّلْمَغَانِيِ وَ نُظَرَائِهِ عَلَيْهِمْ جَمِيعاً لَعَائِنُ اللَّهِتَتْرَى.
شيخ طوسي در الغيبة از جمعي از مشايخ از هارون بن موسي تلعکبري نقل کرده است که گفت : همه¬ي اين مدعيان ابتدا بر امام دروغ مي بندند و مي گويند وکيل امام اند و ضعيفان را با اين سخن به موالات خود دعوت مي کنند سپس امر را بالا مي برند تا به سخن حلاجيه مي رسند چنان که از ابي جعفر شلمغاني و امثال او که بر همه ي آن ها لعنت هاي پيوسته ي خدا باد مشهور است.
2- نکته ي جالب ديگر تأويلي است که شلمغاني لعنه الله از لعنت کرده است:
قَالَ «إِنَّ لِهَذَا الْقَوْلِ بَاطِناً عَظِيماً وَ هُوَ أَنَّ اللَّعْنَةَ الْإِبْعَادُ فَمَعْنَى قَوْلِهِ لَعَنَهُ اللَّهُ أَيْ بَاعَدَهُ اللَّهُ عَنِ الْعَذَابِ وَ النَّارِ وَ الْآنَ قَدْ عَرَفْتُ مَنْزِلَتِي»
لعنت به معناي دور کردن است. پس معناي سخن او که گفته خدا لعنتش کند؛ اين است که خداوند او را از عذاب و آتش دور کند. (پايان)
با ديدن اين جمله اولين چيزي که به ذهنم رسيد شباهت آن با تأويل ابن عربي از عذاب است. ابن عربي گفته است عذاب با عذب هم¬ريشه است و عذب يعني شيرين نتيجه اين که عذاب هم شيرين مي شود!! مي بينيم که هر دو ملحد دروغ گو، از يک تحليل لغوي، تأويلي کاملا بي ربط و مخالف عقل و نقل، تحويل داده اند.
تأویل لعن در بین متقدمین غلات مانند ابو الخطاب و بشار شعیری نیز وجود دارد. و روایات آن در رجال کشی و فرق الشیعة موجود است.
3. او بعد از ارتدادش هر کفر و انحرافی را بر مرحوم حسین بن روح و ائمه ع می بست، و برای توجیه آنها به حدیث «انّ حدیثنا صعب مستصعب لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ»
در منابع غلات و صوفیه بسیار رایج است که برای ترویج کفریات ضد کتاب و سنت و عقل، به عوام چنان القاء کنند که این ها از رموز دین است، و اولیای دین آن ها را مخفی داشته اند. چنان که مثلاً آقای حسن زاده بعد از آوردن قول ابن عربی در مورد دفاع از گوساله پرستی بنی اسرائیل می گوید: «و این سري از اسرار ولايت و باطن است!!»
چنان که امروزه صوفیان برای تبرئه حلاج شیطان پرست، همه فقهای متقدم شیعه را متهم به کج فهمی و نادانی می کنند. و می گویند حلاج «جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد!»
و همین دفاع را غلات از امثال ابو الخطاب و حسین بن حمدان لعنهما الله می کنند. (مانند کتابی که سند در دفاع از توثیق ابو الخطاب نوشته و در همین مجموعه به نقدش پرداختیم.) حال آنکه انحرافات اینان فراتر از حد شمارش است!
لذا شیخ حسین بن روح قدس سره به صراحت کامل کفر این گزافه گویان امثال شلمغانی و حلاج را رد می کند:
« فَهَذَا كُفْرٌ بِاللَّهِ تَعَالَى وَ إِلْحَادٌ قَدْ أَحْكَمَهُ هَذَا الرَّجُلُ الْمَلْعُونُ فِي قُلُوبِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لِيَجْعَلَهُ طَرِيقاً إِلَى أَنْ يَقُولَ لَهُمْ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اتَّحَدَ بِهِ وَ حَلَّ فِيهِ كَمَا يَقُولُ النَّصَارَى فِي الْمَسِيحِ ع وَ يَعْدُو إِلَى قَوْلِ الْحَلَّاجِ لَعَنَهُ اللَّهُ. »
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/42