بازهم #سیزده‌بدر و طبیعت دربدر !. کاش فقط همین یک‌روز بود و طبیعت یک‌سال فرصت داشت زخم‌هایش را التیام بخشد؛اولین روز تعطیلِ بعد بازهم پای ما به دامنش باز می‌شود و زخم‌هایش را تازه‌تر می‌کنیم!
بازهم مردمی را دیدم که ملک رعیّت را ارث پدر خود می‌دانستند؛در کشتزارهایش خَرغَلت می‌زدند، بی‌اجازه در باغش بساط پهن کرده بودند ماشین‌هایشان را شوماخِروار تا آخرین حد ممکن در باغ و بیشه‌ها برده بودند و بیخ درختان سبز با کُنده‌های خشک همان باغ از صبح تا شب آتشکده‌شان! را روشن نگه داشتند و خروارها چوب را مجانی سوزاندند (برای هجوم در باغ‌های رعیّت‌ها هم نداشتن دیوار را دلیل محکمه‌پسند می‌پنداشتند! و ارائه سند املاک رعیت را الزامی می‌دانستند!) و...
این فقط گوشه‌ای بود از آنچه در این روز دیدم از نمکدان‌شکنانِ نمک‌نشناسِ میهمان طبیعت و رعیت!
و این رفتارشان با املاک "شخصی" بود که صاحبانش هم همان اطراف بودند و بارها به زبان‌های مختلف! به آنها تذکر می‌دادند. حالا تصور کنید این جماعت با جاهای بکرتر و دور از چشم‌تر که طبیعتِ بی‌صاحب و مِلّی! حسابش می‌کنند (و شاید خودشان را هم یکی از مالکانش بدانند) دیگر چه می‌کنند!؟
#زورو
@zorro_ch
بازهم مردمی را دیدم که ملک رعیّت را ارث پدر خود می‌دانستند؛در کشتزارهایش خَرغَلت می‌زدند، بی‌اجازه در باغش بساط پهن کرده بودند ماشین‌هایشان را شوماخِروار تا آخرین حد ممکن در باغ و بیشه‌ها برده بودند و بیخ درختان سبز با کُنده‌های خشک همان باغ از صبح تا شب آتشکده‌شان! را روشن نگه داشتند و خروارها چوب را مجانی سوزاندند (برای هجوم در باغ‌های رعیّت‌ها هم نداشتن دیوار را دلیل محکمه‌پسند می‌پنداشتند! و ارائه سند املاک رعیت را الزامی می‌دانستند!) و...
این فقط گوشه‌ای بود از آنچه در این روز دیدم از نمکدان‌شکنانِ نمک‌نشناسِ میهمان طبیعت و رعیت!
و این رفتارشان با املاک "شخصی" بود که صاحبانش هم همان اطراف بودند و بارها به زبان‌های مختلف! به آنها تذکر می‌دادند. حالا تصور کنید این جماعت با جاهای بکرتر و دور از چشم‌تر که طبیعتِ بی‌صاحب و مِلّی! حسابش می‌کنند (و شاید خودشان را هم یکی از مالکانش بدانند) دیگر چه می‌کنند!؟
#زورو
@zorro_ch
👍1
tgoop.com/zorro_ch/1669
Create:
Last Update:
Last Update:
بازهم #سیزده‌بدر و طبیعت دربدر !. کاش فقط همین یک‌روز بود و طبیعت یک‌سال فرصت داشت زخم‌هایش را التیام بخشد؛اولین روز تعطیلِ بعد بازهم پای ما به دامنش باز می‌شود و زخم‌هایش را تازه‌تر می‌کنیم!
بازهم مردمی را دیدم که ملک رعیّت را ارث پدر خود می‌دانستند؛در کشتزارهایش خَرغَلت می‌زدند، بی‌اجازه در باغش بساط پهن کرده بودند ماشین‌هایشان را شوماخِروار تا آخرین حد ممکن در باغ و بیشه‌ها برده بودند و بیخ درختان سبز با کُنده‌های خشک همان باغ از صبح تا شب آتشکده‌شان! را روشن نگه داشتند و خروارها چوب را مجانی سوزاندند (برای هجوم در باغ‌های رعیّت‌ها هم نداشتن دیوار را دلیل محکمه‌پسند می‌پنداشتند! و ارائه سند املاک رعیت را الزامی می‌دانستند!) و...
این فقط گوشه‌ای بود از آنچه در این روز دیدم از نمکدان‌شکنانِ نمک‌نشناسِ میهمان طبیعت و رعیت!
و این رفتارشان با املاک "شخصی" بود که صاحبانش هم همان اطراف بودند و بارها به زبان‌های مختلف! به آنها تذکر می‌دادند. حالا تصور کنید این جماعت با جاهای بکرتر و دور از چشم‌تر که طبیعتِ بی‌صاحب و مِلّی! حسابش می‌کنند (و شاید خودشان را هم یکی از مالکانش بدانند) دیگر چه می‌کنند!؟
#زورو
@zorro_ch
بازهم مردمی را دیدم که ملک رعیّت را ارث پدر خود می‌دانستند؛در کشتزارهایش خَرغَلت می‌زدند، بی‌اجازه در باغش بساط پهن کرده بودند ماشین‌هایشان را شوماخِروار تا آخرین حد ممکن در باغ و بیشه‌ها برده بودند و بیخ درختان سبز با کُنده‌های خشک همان باغ از صبح تا شب آتشکده‌شان! را روشن نگه داشتند و خروارها چوب را مجانی سوزاندند (برای هجوم در باغ‌های رعیّت‌ها هم نداشتن دیوار را دلیل محکمه‌پسند می‌پنداشتند! و ارائه سند املاک رعیت را الزامی می‌دانستند!) و...
این فقط گوشه‌ای بود از آنچه در این روز دیدم از نمکدان‌شکنانِ نمک‌نشناسِ میهمان طبیعت و رعیت!
و این رفتارشان با املاک "شخصی" بود که صاحبانش هم همان اطراف بودند و بارها به زبان‌های مختلف! به آنها تذکر می‌دادند. حالا تصور کنید این جماعت با جاهای بکرتر و دور از چشم‌تر که طبیعتِ بی‌صاحب و مِلّی! حسابش می‌کنند (و شاید خودشان را هم یکی از مالکانش بدانند) دیگر چه می‌کنند!؟
#زورو
@zorro_ch
BY نقاب خنده زورو
Share with your friend now:
tgoop.com/zorro_ch/1669