ZENDEEGIESALEEM Telegram 34849
🔴بعد از یک بارداری پوچ که مجبور به سقط شدم با پیدا کردن طلسم‌های روانیم و کار کردن روی دوره فراوانی مطلق تونستم باردار بشم، پول ما به خرید یک ماشین معمولی هم نمی‌رسید ولی با کارکردن روی طلسم های روانیم و چهاروجهی دوره فراوانی مطلق پول ما ۱۰ برابر شد وتونستیم ماشین دلخواهمون رو تهیه کنیم، من در این پروسه تسلیم بودن و پذیرش رو یاد گرفتم

🔺سه تا هدف داشتم اولیش خرید ماشین بود و از زمانیکه ماشینمون رو فروخته بودیم و نتونستیم دوباره ماشین بگیریم،هدف دومم کار کردن به صورت فریلنسری بود یا کار کردن دریک شرکت بهتر ولی کارم جور نمیشد و موضوع سوم بچه دار شدنم بود که باردار شدم و پوچ بود و مجبور به سقط شدم
🔺تصمیم گرفتم با دوره طلسم روانی و فراوانی مطلق خرید ماشین رو در چهاروجهی قرار بدم ،ما پول خیلی محدودی داشتیم که ساده ترین ماشین رو هم نمیتونستیم باهاش بخریم،متوجه شدم خانوادگی به چشم و نظر اعتقاد داشتیم، به فکر خرید ماشین معمولی بودم چون این موضوع در من درونی شده بود که همیشه یک زندگی معمولی خواهم داشت، این باور در من وجود داشت که کسی نباید حسرت زندگی ما رو بخوره وقناعت داشتن به شدت در خانواده ما ارزش محسوب میشد پول دار بودن ارزش نیست و پول زیاد منو از خدا دور میکنه،اگر بخوایم پیشرفت کنیم باید کلی سختی بکشیم و سختی کشیدن ما رو لایق میکنه، حتما باید یه چیزی از دست بدم تا یه چیز خوبی بدست بیارم یا اگر از خدا یه چیز مادی سنگین بخوام قهرش میگیره یا چون بیکار هستم و درآمدمون کمه نمیتونیم ماشین بگیریم، ناخودآگاه دوست داشتم من هم در خرید ماشین سهمی داشته باشم تا این دستاورد برای من هم باشه و با فراوانی مطلق روی این موضوع کار کردم که روزی ما رو خدا میرسونه و من نباید راه تعیین کنم
🔺احساس لیاقت برای داشتن چیزهای خیلی خوب نداشتم با کودک درونم ارتباط برقرار کردم و بغلش کردم و متوجه شدم که ارتباط با کودک درون در پروسه رفع طلسم های روانی خیلی تاثیر گذاره و نتایجی که داره معجزه واره
🔺از وام گرفتن ترس داشتیم،همسرم یک وام کوچیکی گرفت و پول ما دوبرابر شد،موعد چک هایی که دست همسرم بود رسید، پدرم سرمایه در بانک گذاشت تا ما بتونیم وام بگیریم و یک مبلغ خیلی خوب بهمون تعلق گرفت، خیلی عجیب بود که همسرم تصمیم گرفت بدون هیچ ترسی همچین مبلغی رو به عنوان وام برداره در صورتیکه من هم دیگه شاغل نبودم و خودش باید قسط ها رو پرداخت میکرد، پول ما تقریبا 10 برابر شده بود من در جملات تاکیدی و سپاس گذاری هام اسم و مدل و رنگ ماشینی که میخواستیم رو دقیق میگفتم و در شرایط مختلف خودم و همسرم رو در اون ماشین تصور میکردم حتی جزئیاتش رو،ما بالاخره اون ماشین رو خریدیم
🔺بعد از خرید ماشین احساس کردم برای کار کردن روی موضوع بارداری آماده شدم و اون رو در چهاروجهی گذاشتم، یکی از طلسم هایی که در ارتباط با این موضوع داشتم این بود که برای هرکاری خیلی برنامه ریزی میکردم و فکر میکردم اون زمانی که من تعیین میکنم باید اتفاق بیوفته و من باید تسلیم شدن رو یاد میگرفتم و با دوره همزمانی یاد گرفتم که ایگو رو بذارم کنار،زمانیکه حس کردم کاری از من برنمیاد و هرکاری انجام بدم نمیشه تسلیم شدم و ذهن منطقی و خطیم رو کنار گذاشتم
من حقیقتا بچه دار شدن رو نمیخواستم چون عمه ام شاغل بود و موقعیت اجتماعی خوبی داشت ولی بچه نداشت و الگوی ذهنی من برای زن قوی بودن این بود و اصلا بچه دار شدن رو دستاورد نمیدونستم و خیلی معمولی میدونستمش و نتوستم باردار بشم که بفهمم واقعا اینجوری نیست سعی میکردم هر روز تمرین کنم و در اولین اقدام به بارداری باردار شدم و با همزمانی متوجه شدم یک سری سلسله اتفاقات افتاد که منیتم رو کنار بذارم و ذهنم رو اصلاح کنم و کمی به سمت انرژی زنانه حرکت کنم

🔺موضوع سوم کارم بود و وقتی روی انرژی زنانه کار میکردم متوجه شدم حتی در شرایط مالی خوب هم من ترجیحم کارکردنه اما با شرایط خاص مثلا دوست نداشتم تایم طولانی کار کنم، در حال حاضر دوست دارم شاغل باشم ولی اصرار و عجله ای روش ندارم و منتظرم سر زمانش اتفاق بیوفته
الان دارم روی سایه هام کار میکنم و متوجه شدم الان مانع من برای رسیدن به خواسته هام سایه هام هستن



tgoop.com/zendeegiesaleem/34849
Create:
Last Update:

🔴بعد از یک بارداری پوچ که مجبور به سقط شدم با پیدا کردن طلسم‌های روانیم و کار کردن روی دوره فراوانی مطلق تونستم باردار بشم، پول ما به خرید یک ماشین معمولی هم نمی‌رسید ولی با کارکردن روی طلسم های روانیم و چهاروجهی دوره فراوانی مطلق پول ما ۱۰ برابر شد وتونستیم ماشین دلخواهمون رو تهیه کنیم، من در این پروسه تسلیم بودن و پذیرش رو یاد گرفتم

🔺سه تا هدف داشتم اولیش خرید ماشین بود و از زمانیکه ماشینمون رو فروخته بودیم و نتونستیم دوباره ماشین بگیریم،هدف دومم کار کردن به صورت فریلنسری بود یا کار کردن دریک شرکت بهتر ولی کارم جور نمیشد و موضوع سوم بچه دار شدنم بود که باردار شدم و پوچ بود و مجبور به سقط شدم
🔺تصمیم گرفتم با دوره طلسم روانی و فراوانی مطلق خرید ماشین رو در چهاروجهی قرار بدم ،ما پول خیلی محدودی داشتیم که ساده ترین ماشین رو هم نمیتونستیم باهاش بخریم،متوجه شدم خانوادگی به چشم و نظر اعتقاد داشتیم، به فکر خرید ماشین معمولی بودم چون این موضوع در من درونی شده بود که همیشه یک زندگی معمولی خواهم داشت، این باور در من وجود داشت که کسی نباید حسرت زندگی ما رو بخوره وقناعت داشتن به شدت در خانواده ما ارزش محسوب میشد پول دار بودن ارزش نیست و پول زیاد منو از خدا دور میکنه،اگر بخوایم پیشرفت کنیم باید کلی سختی بکشیم و سختی کشیدن ما رو لایق میکنه، حتما باید یه چیزی از دست بدم تا یه چیز خوبی بدست بیارم یا اگر از خدا یه چیز مادی سنگین بخوام قهرش میگیره یا چون بیکار هستم و درآمدمون کمه نمیتونیم ماشین بگیریم، ناخودآگاه دوست داشتم من هم در خرید ماشین سهمی داشته باشم تا این دستاورد برای من هم باشه و با فراوانی مطلق روی این موضوع کار کردم که روزی ما رو خدا میرسونه و من نباید راه تعیین کنم
🔺احساس لیاقت برای داشتن چیزهای خیلی خوب نداشتم با کودک درونم ارتباط برقرار کردم و بغلش کردم و متوجه شدم که ارتباط با کودک درون در پروسه رفع طلسم های روانی خیلی تاثیر گذاره و نتایجی که داره معجزه واره
🔺از وام گرفتن ترس داشتیم،همسرم یک وام کوچیکی گرفت و پول ما دوبرابر شد،موعد چک هایی که دست همسرم بود رسید، پدرم سرمایه در بانک گذاشت تا ما بتونیم وام بگیریم و یک مبلغ خیلی خوب بهمون تعلق گرفت، خیلی عجیب بود که همسرم تصمیم گرفت بدون هیچ ترسی همچین مبلغی رو به عنوان وام برداره در صورتیکه من هم دیگه شاغل نبودم و خودش باید قسط ها رو پرداخت میکرد، پول ما تقریبا 10 برابر شده بود من در جملات تاکیدی و سپاس گذاری هام اسم و مدل و رنگ ماشینی که میخواستیم رو دقیق میگفتم و در شرایط مختلف خودم و همسرم رو در اون ماشین تصور میکردم حتی جزئیاتش رو،ما بالاخره اون ماشین رو خریدیم
🔺بعد از خرید ماشین احساس کردم برای کار کردن روی موضوع بارداری آماده شدم و اون رو در چهاروجهی گذاشتم، یکی از طلسم هایی که در ارتباط با این موضوع داشتم این بود که برای هرکاری خیلی برنامه ریزی میکردم و فکر میکردم اون زمانی که من تعیین میکنم باید اتفاق بیوفته و من باید تسلیم شدن رو یاد میگرفتم و با دوره همزمانی یاد گرفتم که ایگو رو بذارم کنار،زمانیکه حس کردم کاری از من برنمیاد و هرکاری انجام بدم نمیشه تسلیم شدم و ذهن منطقی و خطیم رو کنار گذاشتم
من حقیقتا بچه دار شدن رو نمیخواستم چون عمه ام شاغل بود و موقعیت اجتماعی خوبی داشت ولی بچه نداشت و الگوی ذهنی من برای زن قوی بودن این بود و اصلا بچه دار شدن رو دستاورد نمیدونستم و خیلی معمولی میدونستمش و نتوستم باردار بشم که بفهمم واقعا اینجوری نیست سعی میکردم هر روز تمرین کنم و در اولین اقدام به بارداری باردار شدم و با همزمانی متوجه شدم یک سری سلسله اتفاقات افتاد که منیتم رو کنار بذارم و ذهنم رو اصلاح کنم و کمی به سمت انرژی زنانه حرکت کنم

🔺موضوع سوم کارم بود و وقتی روی انرژی زنانه کار میکردم متوجه شدم حتی در شرایط مالی خوب هم من ترجیحم کارکردنه اما با شرایط خاص مثلا دوست نداشتم تایم طولانی کار کنم، در حال حاضر دوست دارم شاغل باشم ولی اصرار و عجله ای روش ندارم و منتظرم سر زمانش اتفاق بیوفته
الان دارم روی سایه هام کار میکنم و متوجه شدم الان مانع من برای رسیدن به خواسته هام سایه هام هستن

BY زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ


Share with your friend now:
tgoop.com/zendeegiesaleem/34849

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared the group Tuesday morning on Twitter, calling out the "degenerate" community, or crypto obsessives that engage in high-risk trading. Clear Hashtags But a Telegram statement also said: "Any requests related to political censorship or limiting human rights such as the rights to free speech or assembly are not and will not be considered." 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial)
from us


Telegram زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ
FROM American