زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ

🔴با چالش چهار ماهه وقتی من تغییر کردم کاملا متوجه تغییر رفتار همسرم میشم،فهمیدم رفتارهای همسرم که نتیجه رفتار های خودم بود، خیلی تغییر کرد و آروم‌تر شده و رابطه ما خیلی بهتر شده، ماشین به نامم زد و مبالغ خیلی زیادی به حسابم واریز میکنه، اینها زمانی اتفاق افتاد که متوجه خلاها و کامپلکس‌های خودم شدم. با دوره جذاییت درونی تپش قلب شدیدم رفع شده..

🔺زندگی من خیلی عاشقانه و خوب پیش می‌رفت و به دلیل مهاجرت در سن پایین ازدواج کردیم.
همسرم در خانواده‌ای بزرگ شده بود که والدینش عاشق هم بودند و عشق و محبت در خانواده جریان داشت اما پدرش کمی مستبد و تندخو بوده و شرایط زندگی بسیار معمولی بود‌.
🔺من برعکس در خانواده ای بزرگ شده بودم که پدرم بسیار کمالگرا بود و به درس و پیشرفت خیلی اهمیت میداد و اگه اینکار ها رو نمیکردم تایید نمیشدم و طرد شدگی رو تجربه میکردم.
🔺پدرم بسیار سختگیر و کنترلگر بود و علی رغم وجه قابل قبولی که در جامعه داشت اصلا با مادرم رابطه خوبی نداشتند، مادرم بسیار زنانه بود اما اینها برای پدرم اصلا ارزش نبود و به نظرش هر چیزی که خودش میپسندید درست بود.
🔺بسیار ترسو بودم و در همه چیز پدرم کنترل گری داشت، نمیتونستم از حق خودم دفاع کنم و عزت نفس پایینی داشتم. بسیار کمبود محبت داشتم‌.
🔺اونقدر خلا داشتم که با وجود سطح و لول اجتماعی و خانوادگی بالاتری نسبت به همسرم داشتم اما کم کم شرایط برعکس شد و اون بود که از بالا به من نگاه میکرد.
الان متوجه هستم از روی فرافکنی ایشون رو انتخاب کرده بودم.
🔺همه چیز از بیرون فوق العاده بود چون من همیشه می‌گفتم چشم و کافی بود یکبار مخالفت کنم تا دعوای شدیدی پیش بیاد.
هر دومون تلاش کردیم و از صفر به وضعیت مالی خیلی بالایی رسیدیم اما هیچ چیز به نام من نبود.
🔺هرکس ما رو میدید می‌گفت همسر بسیار خوب و نجیبی دارم اما من احساس میکردم چیزی در من کمه، خودم رو گم کرده بودم و کم کم حتی به جدایی فکر میکردم تا اینکه یک روز زندگی سالم توسط یکی از دوستانم بهم معرفی شد و سریعا دوره ها رو تهیه کردم.
🔺با جذابیت درونی حالم خیلی خوب شد، پرش دست و تپش شدید قلبم خیلی کمتر شد.
🔺ارتباطم با بچه ها و همسرم عالی شده.
متوجه شدم به دلیل تجربه کودکی از مردها میترسم و به نظرم تمام مردها مستبد بودند و متوجه شدم زندگی مادرم رو دارم به شکل امروزی تجربه میکنم.
🔺همسرم بسیار تغییر کرده، درکم میکنه و متوجه شدم خیلی از رفتار های همسرم به دلیل رفتار های من بوده و این من بودم که پر از زخم بودم.
🔺روی دوره ها کار میکردم و یک روز همسرم بهم گفت میخواد ماشین به نامم کنه، یک حساب برای خودم باز کرد و مبلغ زیادی رو بهم داد.
🔺همه چیز تغییر کرده و لذتبخش شده. دارم به یک انسان دیگه تبدیل میشم.

www.tgoop.com/zendeegiesaleem/34672

18.6K viewsJul 30 at 06:45

🔴با چالش چهار ماهه وقتی من تغییر کردم کاملا متوجه تغییر رفتار همسرم میشم،فهمیدم رفتارهای همسرم که نتیجه رفتار های خودم بود، خیلی تغییر کرد و آروم‌تر شده و رابطه ما خیلی بهتر شده، ماشین به نامم زد و مبالغ خیلی زیادی به حسابم واریز میکنه، اینها زمانی اتفاق افتاد که متوجه خلاها و کامپلکس‌های خودم شدم. با دوره جذاییت درونی تپش قلب شدیدم رفع شده..

🔺زندگی من خیلی عاشقانه و خوب پیش می‌رفت و به دلیل مهاجرت در سن پایین ازدواج کردیم.
همسرم در خانواده‌ای بزرگ شده بود که والدینش عاشق هم بودند و عشق و محبت در خانواده جریان داشت اما پدرش کمی مستبد و تندخو بوده و شرایط زندگی بسیار معمولی بود‌.
🔺من برعکس در خانواده ای بزرگ شده بودم که پدرم بسیار کمالگرا بود و به درس و پیشرفت خیلی اهمیت میداد و اگه اینکار ها رو نمیکردم تایید نمیشدم و طرد شدگی رو تجربه میکردم.
🔺پدرم بسیار سختگیر و کنترلگر بود و علی رغم وجه قابل قبولی که در جامعه داشت اصلا با مادرم رابطه خوبی نداشتند، مادرم بسیار زنانه بود اما اینها برای پدرم اصلا ارزش نبود و به نظرش هر چیزی که خودش میپسندید درست بود.
🔺بسیار ترسو بودم و در همه چیز پدرم کنترل گری داشت، نمیتونستم از حق خودم دفاع کنم و عزت نفس پایینی داشتم. بسیار کمبود محبت داشتم‌.
🔺اونقدر خلا داشتم که با وجود سطح و لول اجتماعی و خانوادگی بالاتری نسبت به همسرم داشتم اما کم کم شرایط برعکس شد و اون بود که از بالا به من نگاه میکرد.
الان متوجه هستم از روی فرافکنی ایشون رو انتخاب کرده بودم.
🔺همه چیز از بیرون فوق العاده بود چون من همیشه می‌گفتم چشم و کافی بود یکبار مخالفت کنم تا دعوای شدیدی پیش بیاد.
هر دومون تلاش کردیم و از صفر به وضعیت مالی خیلی بالایی رسیدیم اما هیچ چیز به نام من نبود.
🔺هرکس ما رو میدید می‌گفت همسر بسیار خوب و نجیبی دارم اما من احساس میکردم چیزی در من کمه، خودم رو گم کرده بودم و کم کم حتی به جدایی فکر میکردم تا اینکه یک روز زندگی سالم توسط یکی از دوستانم بهم معرفی شد و سریعا دوره ها رو تهیه کردم.
🔺با جذابیت درونی حالم خیلی خوب شد، پرش دست و تپش شدید قلبم خیلی کمتر شد.
🔺ارتباطم با بچه ها و همسرم عالی شده.
متوجه شدم به دلیل تجربه کودکی از مردها میترسم و به نظرم تمام مردها مستبد بودند و متوجه شدم زندگی مادرم رو دارم به شکل امروزی تجربه میکنم.
🔺همسرم بسیار تغییر کرده، درکم میکنه و متوجه شدم خیلی از رفتار های همسرم به دلیل رفتار های من بوده و این من بودم که پر از زخم بودم.
🔺روی دوره ها کار میکردم و یک روز همسرم بهم گفت میخواد ماشین به نامم کنه، یک حساب برای خودم باز کرد و مبلغ زیادی رو بهم داد.
🔺همه چیز تغییر کرده و لذتبخش شده. دارم به یک انسان دیگه تبدیل میشم.

BY زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ