Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/zendeegiesaleem/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ@zendeegiesaleem P.34111
ZENDEEGIESALEEM Telegram 34111
🔴 با چالش چهارماهه و کار روی طلسم‌های روانیم، از خونه‌ اجاره‌ای توی آخرین نقطه شهر که چسبیده به کوه بود، الان صاحب چندین خونه هستیم و من و همسرم که به صفر رسیده بودیم، توی بهترین نقطه شهر زندگی می‌کنیم.. ۵۰ برابر طلاهایی که فروخته بودم مجدد خریداری کردم و تونستیم ماشین شاسی‌بلندی که می‌خواستم رو تهیه کنیم و الان شرایط مالی‌‌مون مجدد طوری شده که قصد تهیه یک خونه ویلایی هم داریم

🔺از ۱۳ سالگی پدر و مادرم رو از دست دادم..
از بچگی همیشه اتفاقات عجیب میفتاد و من همیشه فکر می‌کردم توی دست‌های خدام..
با خانواده پدرم زندگی می‌کردم و می‌خواستم مستقل بشم رفتم یک شهر دیگه.. جایی رو اجاره کردم و شروع به کار کردم.. بعد از چند ماه دچار سرطان شدم و دیگه امکان کار کردن نداشتم و آدما کمکم می‌کردن برای هزینه‌های درمان.. توی این فاصله ازدواج هم کردم..
دوره‌ها رو تهیه کردم..
من و همسرم تمام روابطمون رو از دست دادیم طوری که همه چیزمون رو فروختیم حتی حلقه ازدواج، تا یک جایی رو اجاره کنیم.. جایی که اجاره کردیم یک پارکینگ بود..
🔺توی سه‌کنج بودم و نشستم جدی روی دوره‌ها کار کردم.. روی طلسم‌های روانیم کار کردم..
متوجه شدم چرا چنین خونه‌ای رو جذب کرده بودم که حتی یک مهمون نمیشد بیاد خونه ما..
عنوان شغلی همسرم طوری بود که می‌تونست پاشو بندازه رو پاش پول دربیاره ولی فکر من همیشه این بود ‌که مرد باید با سختی و تلاش زیاد پول دربیاره و این بود که همسرم به سختی کار می‌کرد و این طلسم روانی من بود..

🔺بعد از پیدا کردن این طلسم همسرم با افرادی آشنا شد که بدون هیچ شناختی کارشو حل کردن و نامه‌ای براش صادر شد و به واسطه این حمایت جهان، پروژه‌های خیلی بزرگ و سنگینی به همسرم دادن..
🔺روزی که تمدید قرارداد خونه‌مون بود ساعت ۸ شب همسرم اومد خونه با پولی که جور شده بود و خیلی برکت داشت و تونستیم بهترین خونه رو اجاره کنیم و از اون پارکینگ خلاص بشیم، تمام وسایل مورد نیاز خونه رو بگیریم و یک ماشین کارکرده بگیریم..
🔺توی شکرگزاری‌هام ماشین شاسی‌بلند نوشته بودم و تونستیم ماشینی که می‌خواستیم بخریم..
🔺بعد از اون طی ۴ ماه تونستیم خونه بخریم و مجدد یک ماشین جدید خریدیم و الان انقدر مرزهای مالی ما جابجا شده که من الان ۵۰ برابر اون طلاهایی که فروخته بودم رو خریدم و چند تا خونه خریدیم.. و الان بهترین جای شهر خونه داریم..
🔺من یه خونه ویلایی می‌خواستم که خودمون بازسازی کنیم و امروز دوباره یک بعد مالی جدید برای ما باز شده و من تمام و کمال می‌تونم اون چیزی که می‌خوام داشته باشم..
همیشه قبلا می‌گفتم خداوند از جایی که نمی‌دونم بهم روزی میرسونه..
🔺زندگی من نمونه بارز ایمانه.. از یک ورشکستی و توی یک خونه در آخرین نقطه شهر که به کوه وصل بود الان رسیدیم به اینجا..
الان دارم روی سایه‌هام کار می‌کنم..
اون روزهایی که من همه رو از دست داده بودم شما نور راهم شدید..



tgoop.com/zendeegiesaleem/34111
Create:
Last Update:

🔴 با چالش چهارماهه و کار روی طلسم‌های روانیم، از خونه‌ اجاره‌ای توی آخرین نقطه شهر که چسبیده به کوه بود، الان صاحب چندین خونه هستیم و من و همسرم که به صفر رسیده بودیم، توی بهترین نقطه شهر زندگی می‌کنیم.. ۵۰ برابر طلاهایی که فروخته بودم مجدد خریداری کردم و تونستیم ماشین شاسی‌بلندی که می‌خواستم رو تهیه کنیم و الان شرایط مالی‌‌مون مجدد طوری شده که قصد تهیه یک خونه ویلایی هم داریم

🔺از ۱۳ سالگی پدر و مادرم رو از دست دادم..
از بچگی همیشه اتفاقات عجیب میفتاد و من همیشه فکر می‌کردم توی دست‌های خدام..
با خانواده پدرم زندگی می‌کردم و می‌خواستم مستقل بشم رفتم یک شهر دیگه.. جایی رو اجاره کردم و شروع به کار کردم.. بعد از چند ماه دچار سرطان شدم و دیگه امکان کار کردن نداشتم و آدما کمکم می‌کردن برای هزینه‌های درمان.. توی این فاصله ازدواج هم کردم..
دوره‌ها رو تهیه کردم..
من و همسرم تمام روابطمون رو از دست دادیم طوری که همه چیزمون رو فروختیم حتی حلقه ازدواج، تا یک جایی رو اجاره کنیم.. جایی که اجاره کردیم یک پارکینگ بود..
🔺توی سه‌کنج بودم و نشستم جدی روی دوره‌ها کار کردم.. روی طلسم‌های روانیم کار کردم..
متوجه شدم چرا چنین خونه‌ای رو جذب کرده بودم که حتی یک مهمون نمیشد بیاد خونه ما..
عنوان شغلی همسرم طوری بود که می‌تونست پاشو بندازه رو پاش پول دربیاره ولی فکر من همیشه این بود ‌که مرد باید با سختی و تلاش زیاد پول دربیاره و این بود که همسرم به سختی کار می‌کرد و این طلسم روانی من بود..

🔺بعد از پیدا کردن این طلسم همسرم با افرادی آشنا شد که بدون هیچ شناختی کارشو حل کردن و نامه‌ای براش صادر شد و به واسطه این حمایت جهان، پروژه‌های خیلی بزرگ و سنگینی به همسرم دادن..
🔺روزی که تمدید قرارداد خونه‌مون بود ساعت ۸ شب همسرم اومد خونه با پولی که جور شده بود و خیلی برکت داشت و تونستیم بهترین خونه رو اجاره کنیم و از اون پارکینگ خلاص بشیم، تمام وسایل مورد نیاز خونه رو بگیریم و یک ماشین کارکرده بگیریم..
🔺توی شکرگزاری‌هام ماشین شاسی‌بلند نوشته بودم و تونستیم ماشینی که می‌خواستیم بخریم..
🔺بعد از اون طی ۴ ماه تونستیم خونه بخریم و مجدد یک ماشین جدید خریدیم و الان انقدر مرزهای مالی ما جابجا شده که من الان ۵۰ برابر اون طلاهایی که فروخته بودم رو خریدم و چند تا خونه خریدیم.. و الان بهترین جای شهر خونه داریم..
🔺من یه خونه ویلایی می‌خواستم که خودمون بازسازی کنیم و امروز دوباره یک بعد مالی جدید برای ما باز شده و من تمام و کمال می‌تونم اون چیزی که می‌خوام داشته باشم..
همیشه قبلا می‌گفتم خداوند از جایی که نمی‌دونم بهم روزی میرسونه..
🔺زندگی من نمونه بارز ایمانه.. از یک ورشکستی و توی یک خونه در آخرین نقطه شهر که به کوه وصل بود الان رسیدیم به اینجا..
الان دارم روی سایه‌هام کار می‌کنم..
اون روزهایی که من همه رو از دست داده بودم شما نور راهم شدید..

BY زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ


Share with your friend now:
tgoop.com/zendeegiesaleem/34111

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Each account can create up to 10 public channels Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared the group Tuesday morning on Twitter, calling out the "degenerate" community, or crypto obsessives that engage in high-risk trading. While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. Telegram Channels requirements & features Step-by-step tutorial on desktop:
from us


Telegram زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ
FROM American