ZEKRE_SALAVAT Telegram 14506
هوالشاهد


🏴🌺سلام بر تو که
بر بلندِ تماشا نشسته ایی

یاد و خاطره
پاسدار شهید علی روضه ای
از شهدای مسجد صاحب الامر(عج)
خیابان قزوین

عضو گردان میثم  ل ۲۷
در عملیات های والفجر ۴ و بدر

عضو گردان حضرت علی اصغر (علیه السلام)
لشگر ۱۰ سید الشهدا (علیه السلام)



شهادت: ۱۱ شهریور ۱۳۶۵
حاج عمران عملیات کربلای ۲


به روایت حاج محمد روضه ای
پدر بزرگوار شهید علی روضه ای:


علی در اواخر سال سوم راهنمایی  در سن ۱۴ سالگی وارد سپاه شده و در وزارت دفاع و پشتیبانی مشغول خدمت می شود و با شروع جنگ و تغییراتی که در شناسنامه خود می دهد ! علی در آن موقع از مسؤولین وزارت دفاع خواست که با اعزام او به جبهه موافقت کنند و آنان نیز با در خواست او موافقت کردند .    وقتی موضوع را به ما اطلاع داد با مخالفت ما مواجه شد، به ایشان گفتم:  علی جان تو جبهه نرو من همینجاه برای تو ماشینی می گیرم  که در کنار خودم باشی ودر همینجا کار و ازدواج کن . ولی او به پدر خود می گوید : من الان آمادگی ازدواج ندارم و اگر خدا خواست بعد از جنگ ازدواج خواهم کرد . و در مورد ماشین حتی هم  اگر ماشینی پر از پول و طلا  برایم بخرید باز هم نمی توانم اینجا بمانم و به جبهه نروم.
آخرین بار قبل از رفتن علی به منطقه به پا بوس امام رضا ( ع ) رفتیم . درآنجا کمی با او صحبت کردم  . از او خواستم که کاری برای خود دست و پا کند و دیگر به منطقه نرود  .گفتم : تو در عملیاتهای متفاوتی شرکت داشته ای  و چندین بار هم مجروح شده ای . اما او در جواب گفت ، من به شهداء قول داده ام که راه آنان را ادامه دهم و نگذارم که سلاح آنان بر زمین بماند و به عهدی که بیسته ام باید وفا کنم.....
زمان شهادت شهید محمود کاوه بود که ما  روانه مشهد شده بودیم و در مشهد متوجه شهادت سردار (( محمود کاوه )) شدیم و سعادتی نصیبمان شد که توانستیم در تشییع پیکر فرزند کردستان و رادمرد خراسان شرکت کنیم  . در همان روزها بود که یکی ـ دو تا از اقوام متوجه شهادت علی ما نیز شده بودند و من از حرکات گفتگوهای آنان متوجه خبرهایی شده بودم و هنگامی که از آنان پرسیدم که چه شده است ؟ آنان به نحوی از من و موضوع فرار می کردند تا اینکه در یکی از شبها خواب علی را دیدم که که می گوید : پدر جان ببخشید .،  قرار بود من در مشهد بدنبال شما بیایم ولی به عهدم وفا نکردم . صبح روز بعد حکما عازم تهران شدیم و هر چه مادر علی علت ناگهانی سفر را جویا شد  به ایشان جوابی ندادم
.
در تهران خبر شهادت علی را به ما دادند و گفتند که پیکر علی  اشتباها به تبریز برده شده که یکی از همسایگان به همراه چند تن از اقوام به تبریز رفتند و پیکر مطهرش را پس گذشت ۹ روز از شهادتش در حالی که دست چپش چون ارباب او حضرت عباس بن علی (ع) قطع شده بود  به تهران آوردند .علی را پس از برگزاری مراسم با شکوهی در جوار سایر همرزمانش در قطعه ۵۳  بهشت زهرا تهران خاک سپردیم .

نثار روح مطهرش صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat



tgoop.com/zekre_salavat/14506
Create:
Last Update:

هوالشاهد


🏴🌺سلام بر تو که
بر بلندِ تماشا نشسته ایی

یاد و خاطره
پاسدار شهید علی روضه ای
از شهدای مسجد صاحب الامر(عج)
خیابان قزوین

عضو گردان میثم  ل ۲۷
در عملیات های والفجر ۴ و بدر

عضو گردان حضرت علی اصغر (علیه السلام)
لشگر ۱۰ سید الشهدا (علیه السلام)



شهادت: ۱۱ شهریور ۱۳۶۵
حاج عمران عملیات کربلای ۲


به روایت حاج محمد روضه ای
پدر بزرگوار شهید علی روضه ای:


علی در اواخر سال سوم راهنمایی  در سن ۱۴ سالگی وارد سپاه شده و در وزارت دفاع و پشتیبانی مشغول خدمت می شود و با شروع جنگ و تغییراتی که در شناسنامه خود می دهد ! علی در آن موقع از مسؤولین وزارت دفاع خواست که با اعزام او به جبهه موافقت کنند و آنان نیز با در خواست او موافقت کردند .    وقتی موضوع را به ما اطلاع داد با مخالفت ما مواجه شد، به ایشان گفتم:  علی جان تو جبهه نرو من همینجاه برای تو ماشینی می گیرم  که در کنار خودم باشی ودر همینجا کار و ازدواج کن . ولی او به پدر خود می گوید : من الان آمادگی ازدواج ندارم و اگر خدا خواست بعد از جنگ ازدواج خواهم کرد . و در مورد ماشین حتی هم  اگر ماشینی پر از پول و طلا  برایم بخرید باز هم نمی توانم اینجا بمانم و به جبهه نروم.
آخرین بار قبل از رفتن علی به منطقه به پا بوس امام رضا ( ع ) رفتیم . درآنجا کمی با او صحبت کردم  . از او خواستم که کاری برای خود دست و پا کند و دیگر به منطقه نرود  .گفتم : تو در عملیاتهای متفاوتی شرکت داشته ای  و چندین بار هم مجروح شده ای . اما او در جواب گفت ، من به شهداء قول داده ام که راه آنان را ادامه دهم و نگذارم که سلاح آنان بر زمین بماند و به عهدی که بیسته ام باید وفا کنم.....
زمان شهادت شهید محمود کاوه بود که ما  روانه مشهد شده بودیم و در مشهد متوجه شهادت سردار (( محمود کاوه )) شدیم و سعادتی نصیبمان شد که توانستیم در تشییع پیکر فرزند کردستان و رادمرد خراسان شرکت کنیم  . در همان روزها بود که یکی ـ دو تا از اقوام متوجه شهادت علی ما نیز شده بودند و من از حرکات گفتگوهای آنان متوجه خبرهایی شده بودم و هنگامی که از آنان پرسیدم که چه شده است ؟ آنان به نحوی از من و موضوع فرار می کردند تا اینکه در یکی از شبها خواب علی را دیدم که که می گوید : پدر جان ببخشید .،  قرار بود من در مشهد بدنبال شما بیایم ولی به عهدم وفا نکردم . صبح روز بعد حکما عازم تهران شدیم و هر چه مادر علی علت ناگهانی سفر را جویا شد  به ایشان جوابی ندادم
.
در تهران خبر شهادت علی را به ما دادند و گفتند که پیکر علی  اشتباها به تبریز برده شده که یکی از همسایگان به همراه چند تن از اقوام به تبریز رفتند و پیکر مطهرش را پس گذشت ۹ روز از شهادتش در حالی که دست چپش چون ارباب او حضرت عباس بن علی (ع) قطع شده بود  به تهران آوردند .علی را پس از برگزاری مراسم با شکوهی در جوار سایر همرزمانش در قطعه ۵۳  بهشت زهرا تهران خاک سپردیم .

نثار روح مطهرش صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat

BY همراهان ذکر صلوات




Share with your friend now:
tgoop.com/zekre_salavat/14506

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hashtags With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." Activate up to 20 bots Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Avoid compound hashtags that consist of several words. If you have a hashtag like #marketingnewsinusa, split it into smaller hashtags: “#marketing, #news, #usa.
from us


Telegram همراهان ذکر صلوات
FROM American