ZEKRE_SALAVAT Telegram 14219
🏴 اشعار

شب_عاشورا
_______________
امام_حسین گودال_قتلگاه

نافع‌ابن‌هلال نیمه‌ی شب
 بر در خیمه‌گاه زینب بود
داخل خیمه چشم اربابش
 بازهم بر نگاه زینب بود

عشق در سینه‌اش تموج داشت
غرق نورِ حسین  آئینه
با ادب ایستاده عابد شب
سر به زیر است دست بر سینه

نافع از دور می‌شنید آه و
گریه و التهابِ زینب را
جگرش پاره پاره شد تا که
 می‌شنید اضطراب زینب را

دل من سوخت ای تک و تنها
ظهر فردا چکار خواهی کرد
آخرش هم که خواهر خود را
 به فراقت دچار خواهی کرد

رفت نافع به خیمه‌گاهِ حبیب
با دو چشمی که دید گریان است
ریخت خاکی به سر ،حبیبِ حرم
دخترِ مرتضی پریشان است

خون به رگهای پیرمرد آمد
گفت برخیز نوبتِ ما شد
جان ما  هدیه‌ی بنی‌هاشم
مثل شیرِ نری مهیا شد

همه اصحاب را صَلا دادند
رو به شیران و این دلیران کرد
حلقه‌ی یاوران که کامل شد
 تیغ خود را حبیب عریان کرد

حلقه گشتند یاوران باهم
عابس و جون و سالم و جندب
منجح و حنظه سعید و وسوید
وهب و عمرو و قارب  و شوذب

همه رفته با خروش و شکوه
همه بر گِردِ خیمه‌ی زینب
مثل صخره شبیه قله‌ی‌کوه
همه بر گردِ خیمه‌ی زینب

آمدیم ای عقلیه‌ی عالم
تا دلت زخم این و آن نخورد
به تو سوگند تا که ما هستیم
آب هم در دلت تکان نخورد

یک به یک لب به لب رجز خواندند
شیرهای قبیله رو به حرم
تیغ چرخان و نعره‌ی لبیک
رو به سوی عقیله رو به حرم

آنچه پیداتر است در این بِین
رگ پیشانی علمدار است
وای بر حال  آنهمه لشکر
که رجزخوانیِ علمدار است

لشکرِ شمر را بهم زده است
آنکه تا صبحدم قدم زده است
شُکر عباس هست و یاوران اما
طور دیگر خدا رقم زده است

کم کم از شیرها همه رفتند
یک به یک کم شدند پای حسین
همه در پیش فاطمه خونین
همه درهم شدند پای حسین

ساعتی بعد بین علقمه هم
وای بر من پناه زینب رفت
تکیه‌گاه حسین اُفتادو
بین خون تکیه‌گاه زینب رفت

دست‌ها را به روی سر بگذاشت
آنچه می‌دید بر سرش آمد
دید از روی تل به قربانگاه
پدر و جد و مادرش آمد

تکیه بر نیمه نیزه‌ای داده
شاهِ بی یار از این و آن می‌خورد
نامشان را که یک به یک می‌بُرد
تنِ یاران همه تکان می‌خورد

جمع نامحرمان همه جمع است
خواهری می‌دوید در گودال
قبل از آنیکه زینبش برسد
شمر آمد پرید در گودال...

🔸شاعر:
حسن_لطفی
________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹


https://www.tgoop.com/zekre_salavat



tgoop.com/zekre_salavat/14219
Create:
Last Update:

🏴 اشعار

شب_عاشورا
_______________
امام_حسین گودال_قتلگاه

نافع‌ابن‌هلال نیمه‌ی شب
 بر در خیمه‌گاه زینب بود
داخل خیمه چشم اربابش
 بازهم بر نگاه زینب بود

عشق در سینه‌اش تموج داشت
غرق نورِ حسین  آئینه
با ادب ایستاده عابد شب
سر به زیر است دست بر سینه

نافع از دور می‌شنید آه و
گریه و التهابِ زینب را
جگرش پاره پاره شد تا که
 می‌شنید اضطراب زینب را

دل من سوخت ای تک و تنها
ظهر فردا چکار خواهی کرد
آخرش هم که خواهر خود را
 به فراقت دچار خواهی کرد

رفت نافع به خیمه‌گاهِ حبیب
با دو چشمی که دید گریان است
ریخت خاکی به سر ،حبیبِ حرم
دخترِ مرتضی پریشان است

خون به رگهای پیرمرد آمد
گفت برخیز نوبتِ ما شد
جان ما  هدیه‌ی بنی‌هاشم
مثل شیرِ نری مهیا شد

همه اصحاب را صَلا دادند
رو به شیران و این دلیران کرد
حلقه‌ی یاوران که کامل شد
 تیغ خود را حبیب عریان کرد

حلقه گشتند یاوران باهم
عابس و جون و سالم و جندب
منجح و حنظه سعید و وسوید
وهب و عمرو و قارب  و شوذب

همه رفته با خروش و شکوه
همه بر گِردِ خیمه‌ی زینب
مثل صخره شبیه قله‌ی‌کوه
همه بر گردِ خیمه‌ی زینب

آمدیم ای عقلیه‌ی عالم
تا دلت زخم این و آن نخورد
به تو سوگند تا که ما هستیم
آب هم در دلت تکان نخورد

یک به یک لب به لب رجز خواندند
شیرهای قبیله رو به حرم
تیغ چرخان و نعره‌ی لبیک
رو به سوی عقیله رو به حرم

آنچه پیداتر است در این بِین
رگ پیشانی علمدار است
وای بر حال  آنهمه لشکر
که رجزخوانیِ علمدار است

لشکرِ شمر را بهم زده است
آنکه تا صبحدم قدم زده است
شُکر عباس هست و یاوران اما
طور دیگر خدا رقم زده است

کم کم از شیرها همه رفتند
یک به یک کم شدند پای حسین
همه در پیش فاطمه خونین
همه درهم شدند پای حسین

ساعتی بعد بین علقمه هم
وای بر من پناه زینب رفت
تکیه‌گاه حسین اُفتادو
بین خون تکیه‌گاه زینب رفت

دست‌ها را به روی سر بگذاشت
آنچه می‌دید بر سرش آمد
دید از روی تل به قربانگاه
پدر و جد و مادرش آمد

تکیه بر نیمه نیزه‌ای داده
شاهِ بی یار از این و آن می‌خورد
نامشان را که یک به یک می‌بُرد
تنِ یاران همه تکان می‌خورد

جمع نامحرمان همه جمع است
خواهری می‌دوید در گودال
قبل از آنیکه زینبش برسد
شمر آمد پرید در گودال...

🔸شاعر:
حسن_لطفی
________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹


https://www.tgoop.com/zekre_salavat

BY همراهان ذکر صلوات




Share with your friend now:
tgoop.com/zekre_salavat/14219

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

SUCK Channel Telegram Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. Deputy District Judge Peter Hui sentenced computer technician Ng Man-ho on Thursday, a month after the 27-year-old, who ran a Telegram group called SUCK Channel, was found guilty of seven charges of conspiring to incite others to commit illegal acts during the 2019 extradition bill protests and subsequent months. bank east asia october 20 kowloon Healing through screaming therapy
from us


Telegram همراهان ذکر صلوات
FROM American