ZEKRE_SALAVAT Telegram 14015
هوالمحبوب

🔴 دست نوشته یک جراح چشم‌پزشک*

*🔹از خوزستان آمده بود. سلام كرد و پشت اسليت نشست. جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديدِ چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته داشت!*

*🔸سن‌ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت اینجوری شده؟!*
*-١۶ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلاً نمی‌بينم!*

*🔹به جوان همراهش كه ده - دوازده سالی بزرگتر از او بود رو كردم: چرا اينقدر دير؟*
*سرش را پايين انداخت و گفت: حالا می‌شه كاری براش كرد؟!*

*گفتم عملش می‌كنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد. زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود.*
*نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به برگه پذيرشی كه برايش می‌نوشتم، سئوالش را از چشمان نگرانش خواندم!*
*گفتم پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم. هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد.*
*انگار دنيا را به او داده باشند، گفت خدا خيرِت بده آقای دكتر*
*گفتم فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او ...*

*گفت غير از من كسی همراهش نيست!*
*خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک می‌كرد، لذا نپرسيدم!*

*🔸پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سئوالات و فضولی‌های گل كرده‌ام را بجويم.*

*🔹عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟!*

*همراهش گفت: اين پسر در فقر مطلق است، پدرش فوت شده و خانواده به سختی توان سير كردن شكم فرزندانشان را دارند. نسبت قومی با او ندارم، معلمش هستم. چند روزی مرخصی بدون حقوق گرفتم تا پی درمان او باشم.*

*-برای لحظه‌ای خشکم زد، زمان، لحظاتی برایم متوقف شد!*
*- گفت هزينه‌اش؟!*
*-گفتم  مشکلی نیست، با خودم ... !*

*🔹در دلم تحسين همت بلند اين معلم جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد!*
*نوشتم "رايگان"!*

*🔸فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود، در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گرو روح بزرگ انسان‌هايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش بر مي‌دارم ...*

*🔹پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد. سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش: آقا دارم می‌بينيم، آقا دارم می‌بينيم.*

*🔸اشک آقا معلم سرازير شد. با سر و چشم نگاهی به من انداخت و زير لب گفت  تشکر و پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد.*

*🔹موقع رفتن گفت: خدا را شكر كه شما را سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر ...*

*اشتباه می‌كرد. در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی می‌رسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد!*
*عشق یعنی نان ده و از دین مپرس*
*در مقام بخشش از آیین مپرس*

*من، دکتر سیدمحمد میرهاشمی، شهادت می‌دهم که معلمان مهربان‌ترین و صادق‌ترین قشر جامعه ما هستند.*

🖋️ *به افتخار تمام معلمان* 🌹


سلامتی تمامی معلمین دلسوز صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat



tgoop.com/zekre_salavat/14015
Create:
Last Update:

هوالمحبوب

🔴 دست نوشته یک جراح چشم‌پزشک*

*🔹از خوزستان آمده بود. سلام كرد و پشت اسليت نشست. جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديدِ چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته داشت!*

*🔸سن‌ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت اینجوری شده؟!*
*-١۶ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلاً نمی‌بينم!*

*🔹به جوان همراهش كه ده - دوازده سالی بزرگتر از او بود رو كردم: چرا اينقدر دير؟*
*سرش را پايين انداخت و گفت: حالا می‌شه كاری براش كرد؟!*

*گفتم عملش می‌كنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد. زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود.*
*نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به برگه پذيرشی كه برايش می‌نوشتم، سئوالش را از چشمان نگرانش خواندم!*
*گفتم پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم. هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد.*
*انگار دنيا را به او داده باشند، گفت خدا خيرِت بده آقای دكتر*
*گفتم فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او ...*

*گفت غير از من كسی همراهش نيست!*
*خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک می‌كرد، لذا نپرسيدم!*

*🔸پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سئوالات و فضولی‌های گل كرده‌ام را بجويم.*

*🔹عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟!*

*همراهش گفت: اين پسر در فقر مطلق است، پدرش فوت شده و خانواده به سختی توان سير كردن شكم فرزندانشان را دارند. نسبت قومی با او ندارم، معلمش هستم. چند روزی مرخصی بدون حقوق گرفتم تا پی درمان او باشم.*

*-برای لحظه‌ای خشکم زد، زمان، لحظاتی برایم متوقف شد!*
*- گفت هزينه‌اش؟!*
*-گفتم  مشکلی نیست، با خودم ... !*

*🔹در دلم تحسين همت بلند اين معلم جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد!*
*نوشتم "رايگان"!*

*🔸فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود، در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گرو روح بزرگ انسان‌هايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش بر مي‌دارم ...*

*🔹پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد. سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش: آقا دارم می‌بينيم، آقا دارم می‌بينيم.*

*🔸اشک آقا معلم سرازير شد. با سر و چشم نگاهی به من انداخت و زير لب گفت  تشکر و پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد.*

*🔹موقع رفتن گفت: خدا را شكر كه شما را سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر ...*

*اشتباه می‌كرد. در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی می‌رسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد!*
*عشق یعنی نان ده و از دین مپرس*
*در مقام بخشش از آیین مپرس*

*من، دکتر سیدمحمد میرهاشمی، شهادت می‌دهم که معلمان مهربان‌ترین و صادق‌ترین قشر جامعه ما هستند.*

🖋️ *به افتخار تمام معلمان* 🌹


سلامتی تمامی معلمین دلسوز صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat

BY همراهان ذکر صلوات




Share with your friend now:
tgoop.com/zekre_salavat/14015

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.” Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Telegram iOS app: In the “Chats” tab, click the new message icon in the right upper corner. Select “New Channel.” Commenting about the court's concerns about the spread of false information related to the elections, Minister Fachin noted Brazil is "facing circumstances that could put Brazil's democracy at risk." During the meeting, the information technology secretary at the TSE, Julio Valente, put forward a list of requests the court believes will disinformation.
from us


Telegram همراهان ذکر صلوات
FROM American