Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
361 - Telegram Web
Telegram Web
هر سال، وقتی هفدهم فروردین می‌رسه، یه یادآوری خاص برام داره: من یک سال دیگه بزرگ‌تر شدم. اما همیشه تو فکرم بوده که بزرگ شدن یعنی چی واقعا؟ حقیقتش، هنوزم که هنوزه، یه جواب کامل و قطعی براش پیدا نکردم.

شاید بزرگ شدن یعنی یادگرفتن از همه اشتباهاتم. یا شاید یعنی قدردان لحظه‌های خوب با دوست و خانواده‌م باشم. این سال‌ها یه چیزی بهم ثابت کرده: هر سال که می‌گذره، نه تنها بزرگتر می‌شم، بلکه کمی بیشتر از خودم، از دنیای اطرافم، از روابطم یاد می‌گیرم.

پس، امسال، تو این روز خاص، می‌خوام یه لحظه وایسم و به همه چیزهایی که تا به حال تجربه کردم، فکر کنم. به خوبی‌ها، به سختی‌ها، به همه لحظه‌هایی که خندیدم و به اون دفعاتی که اشک ریختم.

و می‌خوام از ته دل به خودم قول بدم که هر چی جلو میرم، بیشتر باز و صادق باشم. با دنیا، با آدم‌های دور و برم، و مهم‌تر از همه، با خودم.

این تولد برام نمادی از شروعی دوباره است؛ فرصتی برای قدم زدن توی مسیری جدید با قلبی بازتر و روحی سرشار از امید.

پس به استقبال این سال جدید می‌رم، با همه اشتباهات و یادگیری‌هاش. مشتاقم ببینم که این سال جدید چه چیزهای تازه‌ای برام داره، چه درس‌هایی می‌تونم یاد بگیرم، و چطور می‌تونم تبدیل به نسخه بهتری از خودم بشم.

بزرگترین اتفاق امسال زندگیم‌ این بود که موفق شدیم تو آمریکا خانه مستقل اجاره کنم و اولین تولدم رو در این کشور بزرگ تو خونه خودم باشم و زندگی جدید رو آعاز کنم.

#وحیدرجبلو #vahidrajabloo
👍1

فراتر از تفاوت‌ها: وحید رجبلو و تأثیرگذاری بر جوامع مختلف
👇👇👇👇
@vahidrajabloo1366
من وحید رجبلو، فعال اجتماعی که همواره فعالیت‌هایم را بر اساس حمایت از انسانیت و بدون توجه به اعتقادات دینی، مذهبی، گرایش‌های سیاسی یا سلایق شخصی سامان داده‌ام. برای سال‌ها، اصلی‌ترین هدف من، توانمندسازی افراد دارای معلولیت بوده است و همچنان بر این باورم که هر فردی، صرف نظر از شرایط خود، دارای حقوق و شایستگی‌های برابر برای دستیابی به فرصت‌های زندگی است. از طریق کارزارهای آموزشی، برنامه‌های حمایتی و همکاری‌های متعدد با سازمان‌های داخلی و بین‌المللی، توانسته‌ام تأثیر مثبتی در زندگی بسیاری از افراد بگذارم.

من از همراهی افراد و گروه‌هایی که در این مسیر به من کمک کرده‌اند، استقبال می‌کنم و از آن‌ها به گرمی تشکر می‌کنم. تلاش‌های مشترک ما نشانه‌ای از وجود انسانیت در عمل است. این همراهی‌ها نه تنها من را در مسیر خود محکم‌تر کرده‌اند، بلکه باعث شده‌اند که بتوانیم تأثیری عمیق‌تر و گسترده‌تری بر جامعه داشته باشیم.

هیچگاه افراد و گروه‌ها را بر اساس عقاید یا پوشش‌هایشان قضاوت نکرده‌ام و نخواهم کرد. همچنین، قضاوت‌های نادرست بر اساس ناآگاهی از فعالیت‌ها و تصمیم‌های من هیچ تأثیری بر ادامه یا تغییر روند کاری من نخواهد داشت. استقلال در تصمیم‌گیری و اتخاذ رویکردهای جدید در پیشبرد اهداف اجتماعی و انسانی از اصول اساسی من است.

در طول تاریخچه فعالیت‌هایم، با استفاده از رویکردی فراگیر و همه‌جانبه، توانسته‌ام افراد و گروه‌های مخالف یا رقیب را در زمینههای اجتماعی، سیاسی و حتی کسب و کار به هم نزدیک کنم. این اتحاد برای دستیابی به اهداف انسانی بزرگ‌تر، نه تنها منبع افتخار من است بلکه نشان‌دهنده قدرت همکاری و تفاهم میان انسان‌ها است. مشارکت‌های عمیق و گسترده‌ای که در طول سال‌ها شکل گرفته، بستری را فراهم کرده‌اند تا بتوانیم برخی از چالش‌های بزرگ جوامع مختلف را با همکاری و همدلی رفع کنیم.

با توجه به پیچیدگی‌های موجود در جوامع امروزی و تنوع فرهنگی و اجتماعی که در آن‌ها وجود دارد، اهمیت دادن به هر صدایی، از افراد معلول گرفته تا اقلیت‌های فرهنگی و اجتماعی، بیش از پیش احساس می‌شود. این مشارکت‌ها و پذیرش تنوع به شکل‌گیری جوامعی پایدارتر، شفاف‌تر و عادلانه‌تر منجر می‌شود.

با امید به آینده‌ای روشن‌تر و ایجاد جامعه‌ای سالم‌تر و شادتر برای همه، من به تلاش خود ادامه خواهم داد. تعهد من به بهبود وضعیت افراد دارای معلولیت و ایجاد فرصت‌های برابر برای همه، بدون توجه به تفاوت‌های فردی، اصلی است که هرگز از آن دست نخواهم کشید. با تشکر از همراهی شما در این سفر، امیدوارم که با همکاری یکدیگر، دنیایی بهتر را برای آینده بسازیم.

#وحیدرجبلو
معروف یا موثر؟

انتخاب کن

👇👇👇👇
@vahidrajabloo1366
معروف یا موثر؟ انتخاب کن! :
کنکاشی برای پیدا کردن اثر انگشت واقعی تو دنیای پر سر و صدا

تو این دوره‌زمونه‌ای که خبر نداریم از کجا به کجا برسیم، هر روز یه ستاره جدید می‌بینیم که داره معروف می‌شه. ولی بزارین دو کلمه درباره دو تا چیز صحبت کنیم که اکثراً همه اشتباه می‌گیرنشون، اما راستشو بخواین اندازه فرق شیرینی پفکی با نون سنگک با هم فرق دارن: معروفیت و تأثیرگذاری.

معروفیت: همه جا، هر کسی، هر چیزی!

معروفیت مثل اینترنت پر سرعته: همیشه در دسترسه و گاهی اوقات قبل از اینکه بفهمی چی شده، دوباره یه چیز جدید میاد! امروز کسی رو نمی‌شناسی، فردا تو همه خبراست. معروفیت می‌تونه به خاطر هر دلیلی به وجود بیاد: یه پاس گل زیبا توی دقیقه نود، یه ویدیوی وایرال از یه زرافه خونگی که داره پیانو می‌زنه، یا دختری که خلاقیت تو لخت شدن داره که دول پسر‌های نابالغ بیشتری رو میتونه تحریک کنه، حتی یه جمله فلسفی تو توییتر که یهویی معروف می‌شه.

تأثیرگذاری: یه نگاه عمیق‌تر بندازیم

حالا، تأثیرگذاری شبیه اون دوست قدیمیه که شاید همه جا نباشه، اما وقتی حرف می‌زنه، همه گوش می‌دهن. تأثیرگذاری یعنی قدرت واقعی، قدرتی که تغییرات معنادار و پایداری تو جامعه ایجاد می‌کنه. این تغییر می‌تونه از طریق افکار، نوآوری‌ها، یا حتی کارهای اجتماعی رخ بده که تو بلندمدت، جامعه رو به جای بهتری تبدیل می‌کنن.

وقتی معروفیت و تأثیرگذاری دست در دست هم می‌دهند

گاهی اوقات، شخصیت‌هایی پیدا می‌شن که هم معروفن و هم تأثیرگذار، مثل نلسون ماندلا که با استفاده از محبوبیت خودش تونست توجه جهانی رو به مبارزه با آپارتاید جلب کنه. این مواقع خاصیه که معروفیت و تأثیرگذاری به زیبایی با هم همراه می‌شن و باعث ایجاد تغییراتی می‌شن که فراتر از یک نام و چهره هستن، تغییراتی که در تار و پود تاریخ بافته می‌شون.

پس چه وقتی شهرت پوچ می‌شود؟

نکته کلیدی اینه که هر شهرتی لزوماً به معنای تأثیرگذاری نیست. بعضی از مشهورترین آدم‌ها فقط به خاطر حواشی یا جنجال‌های رسانه‌ای معروفن، بدون اینکه حتی یک اثر انگشت مثبت روی جامعه بذارن. معروفیت اونا مثل آتش‌بازی تو شبه: روشن و درخشان، اما زودگذر و بی‌اثر. خیلی‌ از خیلی‌ها شهرت رو می‌خوان مستقیم تبدیل به پول کنن، که باید مواظبشون بود. چون طرف دیروز بامزه آواز خونده یا استندآپ کمدی کرده امروز لازم نیست به من بگه چه شامپویی برام خوبه (: آدم‌ها به خاطر اسکول بودن مشهور می‌شن و بعد می‌شن مشاور اقتصادی یه عده (((:

و این دوستان ناشناس تأثیرگذار...

در طرف دیگه، بسیاری از قهرمانان ناشناخته وجود دارن که بدون هیچ زرق و برقی، دنیا رو تغییر می‌دن. اونا ممکنه تو زمینه‌هایی مانند علم، آموزش، یا فعالیت‌های اجتماعی کار کنن و با وجود عدم شهرت گسترده، تأثیرات اونا در زندگی روزمره مردم، به آرامی و پیوسته جریان داره. این افراد هستن که واقعاً جوامع رو به سمت پیشرفت سوق می‌دن.

نتیجه‌گیری: تفکیک دانه‌ها از سبوس

در نهایت، فهم تفاوت بین معروفیت و تأثیرگذاری به ما کمک می‌کنه تا دریابیم که چه کسانی واقعاً ارزش توجه دارن و چه کسانی فقط به دنبال جلب توجه هستن. با این آگاهی، می‌تونیم بهتر تصمیم بگیریم که معروفیت رو با تاثیرگذاری قاطی نکنیم و چه کسی رو به عنوان الگوی خودمون انتخاب کنیم و چگونه خودمون تو مسیر ایجاد تأثیر مثبت در جامعه قرار بدیم. پس بیایید با هوش‌تر انتخاب کنیم و به جای اینکه فقط دنبال شهرت باشیم، روی ایجاد تأثیرات واقعی و پایدار تمرکز کنیم. بیایید با دقت انتخاب کنیم و تمرکزمون رو برای ایجاد تأثیرات واقعی و پایدار بذاریم، نه صرفاً برای دنبال کردن شهرت زودگذر.


معروف یا موثر؟ کدام یک را انتخاب می‌کنید؟

چقدر در اتفاقات مثبت جامعه به انتخاب‌های خودتون توجه می‌کنید؟
نیازی به پاسخ دادن به این سوال در اینجا نیست؛ حتی نیازی به لایک یا کامنت گذاشتن برای اون نیست. فقط کافی که به اون فکر کنید و پاسخ خودتون رو درون خود پیدا کنید.

#وحیدرجبلو
👍1
شیدا خانم عزیز ما از دیار آذربایجان با یه معلولیت جسمی که جز گذر زمان تو چهار دیواری اتاقش زندگی ازش قصه‌ای دیگه‌ای نداره، از ما حمایت و پشتیبانی می‌خواد.
تجربه مثل زندگی شیدا رو خیلی از خیلی‌های ما حتی توانایی تجسمشم‌ ندارن.
اما هستن قسمت کوچیک جامعه که با درک و دانایی‌شون همیشه سبب خیر بودن.
ازتون می‌خوام یاری کنید تا یه ویلچر برقی برای شیدا عزیز فراهم کنیم
تا کمی قصه زندگی شیدا رنگ آفتاب و آبی آسمون به خودش بگیر

از طریق لینک زیر یا دایرکت می‌تونید از شیدا حمایت کنید.

https://zarinp.al/@vahidrajabloo


@vahidrajabloo1366
9👍4
از دیوار چین تا ویلچر برقی من: پروژه DIY من

وقتی هزینه و زمان سفارشی‌سازی ویلچر از دیوار چین هم طولانی‌تره، دست به ابزار شدم! 🎨🛠️ با من در این ویدئو یوتوبی همراه باشید توی این ماجراجویی DIY که ویلچرم رو از یه ماشین ساده به یه سوپر ماشین تبدیل کردم! 😎📹
لینک ویدیو 👇👇
https://youtu.be/iInoE-42LwE


#DIY #ویلچر_سفارشی #معلولیت #خلاقیت- #سفارشی_سازی_ویلچر
- #خلاقیت
- #معلولیت
- #DIY
- #ویلچر_برقی
- #زندگی_مستقل
- #ابتکار

- #WheelchairCustomization
- #Creativity
- #Disability
- #DIY
- #ElectricWheelchair
- #IndependentLiving
- #Innovation

@vahidrajabloo1366
12
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مرز بین شوخی و توهین با معلولیت



نامه من به نقد از دوست دارای معلولیتم

👇👇👇👇👇👇

@vahidrajabloo1366
👍41👏1
سلام فرهنگ عزیز،

امیدوارم حالت خوب باشه. به عنوان یک دوست و همراه همیشگی، می‌خواستم باهات درباره یکی از آخرین ویدئو‌هات صحبت کنم. واقعاً به دستاورد‌هات افتخار می‌کنم و همیشه حامی تو بوده‌ام. ولی موفقیت همراه با مسئولیت‌هایی هم هست.

چند روز پیش، ویدئوی اخیرت رو دیدم که تو یک برنامه یوتوبی دعوت بودی و در اون چهار نفر با تمسخر و کلمات رکیک به معلولیت و جامعه معلولین می‌پرداختند. اسم برنامه‌شون هم "با فرهنگیم" گذاشته بودند. اون‌ها به ظاهر تو و شرایط جسمانیت می‌خندیدند و متأسفانه تو هم همراهی می‌کردی و اسمش رو گذاشته بودند شوخی و فرهنگ‌سازی. البته که تو می‌توانی به هر کسی اجازه دهی با شخصیت و کاراکتر خودت شوخی کند و این مسئله کاملا به خودت مربوط است اما این موضوع شوخی با معلولیت برای من و بسیاری از دیگر افراد جامعه معلولین نگران‌کننده بود.

چیزی که در اون ویدئو می‌بینیم شوخی نیست، تمسخره. تکرار کلیشه‌های تبعیض علیه افراد دارای معلولیت با لودگیه؛ اون هم با زبان جنسیت‌زده که خود رنج مضاعفه. این ادبیات، طنز نیست، شادی هم نیست، تقویت‌کننده چرخه‌های تبعیضه. اگه کسی با تمسخر بدن انسان‌ها و تحقیر هویت‌شون شاد می‌شه، عمیقاً دچار ناآگاهی هست یا روحش به ابتذال و فساد گراییده. می‌شه طوری شاد شد که کسی از هویت خودش احساس شرم نکنه، خودش رو حقیر و ناتوان حس نکنه و اعتماد به نفس خودش رو نبازه.

درک می‌کنم که شوخی و طنز می‌تونن راهی برای پذیرش شرایط باشن، ولی باید بدونیم که خط باریکی بین شوخی و توهین وجود داره. شوخی‌های محترمانه می‌تونن باعث ایجاد پیوندهای عمیق‌تر بشن، در حالی که توهین‌ها تنها به تحقیر و کاهش ارزش افراد منجر می‌شن.

مثلاً، فرض کن که تو یک برنامه تلویزیونی شوخی‌های تحقیرآمیز با اقلیت‌های قومی یا نژادی انجام بشه. موارد زیادی از این دسته در صدا و سیما شاهد بودیم، مثل توهین مدیر عامل پرسپولیس با لهجه مدیر عامل استقلال، یا شوخی با ساختن جوک‌های قومیتی، رانندگی زنان در ایران، و بدن فردی که چاقه. آیا این شوخی‌ها قابل قبول هستند؟ آیا این رفتارها شوخی نام دارند؟ نه، هرگز. همون‌طور که شوخی با مشکلات جسمی و ذهنی افراد دارای معلولیت نباید انجام بشه. این نوع شوخی‌ها نه تنها بی‌احترامی به خودت بلکه بی‌احترامی به تمام جامعه معلولینه.

درد اونجاست که ما از داخل خود جامعه معلولیت درک نشیم و قدردان زحمات بسیاری از افراد دارای معلولیت برای اینکه امروز من و تو در این نقطه موفق هستیم نباشیم و اجازه هر رفتار تحقیرآمیز رو به دیگران بدیم.

یکی از مادران با بغض با من تماس گرفت و این ویدئو رو برام ارسال کرد. او نمی‌دونست چطور این وضعیت رو برای فرزند معلولش توضیح بده. این نشون می‌ده که حتی اگه نیت تو خوب باشه، تأثیرات منفی اون بر دیگران می‌تونه بسیار مخرب باشه.

فرهنگ عزیز، شوخی با معلولیت به شرطی که محترمانه و آگاهانه باشه، می‌تونه کمک‌کننده باشه، ولی وقتی این شوخی‌ها به تمسخر و تحقیر یک گروه مظلوم منجر می‌شه، دیگه قابل قبول نیست. جامعه معلولین ما در ایران حتی کوچک‌ترین حقوق شهروندی‌شون رعایت نمی‌شه و همیشه مورد تبعیض هستند. شوخی‌های زننده با ناتوانی‌های فیزیکی‌شون نه تنها کمکی نمی‌کنه، بلکه به تضعیف روحیه و خودباوری اون‌ها منجر می‌شه.

ما باید مسئولیت‌پذیر باشیم و از جایگاه خود به درستی استفاده کنیم. تو باید کنار افراد باسواد و حرفه‌ای در حوزه طنز خودت رو قرار بدی، نه کنار لومپن‌ها و کسانی که برای جذب مخاطب یوتوب هر مسئله و موضوعی رو به تمسخر می‌گیرند تا پول بیشتری دربیارند. امیدوارم که در پروژه‌های آینده‌ات با دقت بیشتری عمل کنی و همیشه موفق باشی.

با احترام و آرزوی موفقیت،
وحید رجبلو

@vahidrajabloo1366
9👍7👏4❤‍🔥1
خیلی از دانشمندان و عاشقان تکنولوژی معتقدند که یه روزی می‌تونیم مرگ رو شکست بدیم. ژنتیک آدم‌ها رو اصلاح و بهینه می‌کنیم. ربات‌های نانو می‌سازیم که هر چیزی که زندگی ما رو از نظر پزشکی تهدید می‌کنه رو پیدا و نابود کنه. زیست‌فناوری کمک می‌کنه بدنمون رو دائم تعمیر و جایگزین کنیم. این‌طوری می‌تونیم عمر جاودانه داشته باشیم. شبیه فیلم‌های علمی تخیلی می‌شه! بعضی‌ها فکر می‌کنن که تو همین نسل به این دستاورد می‌رسیم.

فکر اینکه مرگ رو از بین ببریم، بدنمون رو از شکنندگی نجات بدیم و دردها رو تسکین بدیم، از بیرون خیلی هیجان‌انگیزه. اما واقعیت اینه که این کار می‌تونه به یه فاجعه روانی تبدیل بشه. اول اینکه اگه مرگ رو حذف کنیم، خلاقیت و انگیزه از بین می‌ره. دیگه نمی‌تونیم چیزها رو با ارزش‌هاشون مشخص کنیم. همه چیز برامون یه اندازه خوب یا بد و با ارزش یا بی‌ارزش می‌شه. چون وقت و توجه بی‌نهایت داریم. می‌تونیم همه چیز رو بی‌نهایت ببینیم، فیلم و برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌مون رو هزار بار نگاه کنیم و روابط‌مون رو بی‌نهایت ادامه بدیم.

اما اگه زمان محدوده، باید تو انتخاب‌ها و توجه‌مون دقت کنیم. چون یه عمر محدود داریم، وقت و توجه‌مون رو صرف چیزهای با ارزش و دوست‌داشتنی می‌کنیم. اینجاست که مرگ به زندگی ارزش می‌ده. مرگ باعث می‌شه که چیزها برامون با ارزش بشن، چون چیزی برای از دست دادن داریم.

بدون مرگ، نمی‌تونیم به معنای واقعی ارزش چیزی رو درک کنیم. این احتمال از دست دادن هست که به ما یادآوری می‌کنه چقدر باید از زندگی‌مون لذت ببریم و قدر لحظات رو بدونیم. پس شاید مرگ نه تنها دشمن ما نیست، بلکه معلمی بزرگ برای ماست.

@vahidrajabloo1366
7👍5👏2
اوایل سال تحصیلی پارسال بود که خبر رسید اسم چندتا از پروژه‌ها و فعالیت‌های تاثیرگذارم در کتاب‌های درسی ذکر شده و معلم‌ها درباره من و کارهام به دانش‌آموزها آموزش میدن و در کتاب قصه‌های تاریخی که اکنون در حال نوشتن است نام تو برده شده.
این خبر درست زمانی به من رسید که ایران را ترک کرده بودم. این که خودم در کشور جایی نداشتم، اما کارهایم هنوز اثرگذار بود، از سختی دوری کم می‌کرد. اما غم بزرگتر این بود که می‌دانستم می‌توانستم صدها برابر موثرتر باشم، ولی نشد یا نخواستند که باشم.

با یادآوری آخرین سیلی که خوردم، و از شدت آن خونریزی بینی و گوشم شروع شد و چشم‌هایم سیاه شد، به خودم آمدم که دیگر در ایران نیستم و باید به شکلی دیگر موثر باشم.

یادم آمد که بیرون ایران، کلی قهرمان دیدم که از هر انگشتشان هزار هنر می‌ریزد. قهرمان‌هایی که سال‌ها در ایران زندگی کردند و برای مردم و کشورشان کلی افتخار و ارزش آفریدند، اما حالا در غربت و دور از وطن خود، روز و شب را با این حس می‌گذرانند که نکند هیچ کسی آنها را یادش نیست... من که جز خیر چیزی برای کشور و مردمم نخواستم.

اما در میان همین قهرمانان، بعضی از آنها که سرسخت‌ترین بودند، حرف‌های خوبی می‌زدند. مثلاً یک بار در جمع نخبه‌های دور از وطن، یکی از آنها به من گفت: "آقا وحید، غم‌هایت را تنهایی نخور. شاید خیلی‌ها یادشان برود که من یا تو کی هستیم، ولی خودمان که خوب یادمان هست کی هستیم و توانایی‌هایمان چیست و چه کارهایی کردیم. مهم مکان نیست، مهم آن ذات توانمند آدم است که هرجا باشد، کار خود را می‌کند. چه اینجا و چه آنجا. حالا بگذار آنها ما را یادشان برود، ولی ما آنها را یادمان هست و همیشه دوستشان داریم. ما هرجا که هستیم همچنان توانمند و موثر و قدرتمند خواهیم ماند مانند قبل."

1. #قهرمانان_دور_از_وطن
2. #یادگار_در_کتاب
3. #افتخار_ایران
4. #تأثیرگذاری_از_راه_دور
5. #نخبه‌های_ایرانی
6. #زندگی_در_غربت
7. #افتخارات_ایرانی
8. #قهرمان_فراموش_نشده
9. #دل_تنگی_وطن
10. #داستان_یک_قهرمان
11. #دلتنگی_در_غربت
12. #قهرمانی_بی‌مرز
13. #نامی_در_تاریخ
14. #حکایت_دور_از_وطن
15. #خاطرات_افتخار
10👍3👏3
11👍3👏3
Vahid rajabloo
شیدا خانم عزیز ما از دیار آذربایجان با یه معلولیت جسمی که جز گذر زمان تو چهار دیواری اتاقش زندگی ازش قصه‌ای دیگه‌ای نداره، از ما حمایت و پشتیبانی می‌خواد. تجربه مثل زندگی شیدا رو خیلی از خیلی‌های ما حتی توانایی تجسمشم‌ ندارن. اما هستن قسمت کوچیک جامعه که با…
ویلچر شیدا عزیز آماده شد.
خیلی اتفاقات تو این مدت که کمپین شیدا شروع شد افتاد.
فقط نصف مبلغ ویلچر جمع شد و من بقیه‌ مبلغ رو خودم پرداخت کردم، چون دیگه نمی‌خواستم شدا بیشتر از این انتظار بکشه.
ویلچری که برای شیدا گرفتیم، ۳۰٪ گرون‌تر از بقیه ویلچرها بود چون ویلچر مناسب شیدا تو بازار نبود.
حالا ویلچر به دست ما رسیده ولی دو تا کار مونده.
اول این که ویلچر نیاز به یه سری تغییرات داره که هزینه داره، و دوم این که هزینه ارسال ویلچر برای شیدا هم باید تأمین بشه.
دوستان عزیز، کمک کنید تا زودتر ویلچر به دست شیدا برسه.

تو این مدت یه اتفاق تلخ افتاد. شیدا و خانواده‌ش تو یه تصادف جاده‌ای بودن که متأسفانه مادر شیدا فوت کرد و این باعث شد زندگی برای شیدا سخت‌تر بشه.

لینک حمایت

https://zarinp.al/@vahidrajabloo
6👍1
اینجا که من هستم، آدم‌ها مثل مردمان داخل ایران خیلی قشنگن، خیلی مهربون و با محبتن. چه آدم‌های معروف و چه عادی، همشون وقتی وقتی دیدن دلم تنگ خونه‌اس، دورم جمع شدن و هر کسی یه جوری دلگرمیم شد برای ادامه دادن.

مارتیک عزیزم هم یکی از همین آدم‌های مهربون و با محبت بود. امروز تولدشه و می‌خوام ازش تشکر کنم. به خاطر دعوت اون شب قشنگ به کنسرتش، شام خوشمزه و کلی خنده از ته دل.
خواننده‌ی سال‌های دورمون که با صدای مخملیش کلی خاطره ساختیم و عاشقی کردیم.

استاد مارتیک عزیزم، تولدت مبارک! امیدوارم یه روزی تو ایران کنسرت‌هات رو برگزار کنی.
28
اگر این فرصت و داری که خیر برسونی.
لازم نیست سرش دو دل بشی
👍186
شاید یکی از اولین افراد دارای معلولیت در جهان باشم که این حجم از حملات سایبری و حسادت رو تجربه می‌کنه. هر بار که به موفقیتی دست پیدا می‌کنم، به نظر می‌رسه برخی‌ها نمی‌تونن این رو بپذیرن و دنبال راه‌هایی هستن تا من رو منفی نشون بدن.

در فرهنگی مثل ایران، جایی که هنوز برای برخی سخت هست که موفقیت‌های یک فرد با محدودیت‌های فیزیکی رو ببینن، طبیعی‌ست که چالش‌ها دوچندان بشه. اما چیزی که بیشتر ناراحت‌کننده‌ست، اینه که حتی کسانی که زمانی در کنارم بودن، حرف‌های این افراد رو بی‌چون‌وچرا می‌پذیرن و بدون اینکه حتی لحظه‌ای به حرف‌های خودم گوش بدن، قضاوت می‌کنن.

چند روز پیش، به خاطر یه توییت از یه سایبری ناشناس مجبور شدم به چند نفر از اطرافیان سابقم پاسخ بدم، در حالی که اون‌ها هیچ توجهی به شرایط سلامتی من نداشتن. برای مثال، همین الان، ۲۴ ساعت بود که به خاطر نبودن مراقبت کافی، مجبور بودم فقط دراز بکشم و حتی کسی نبود تا یک لیوان آب برای رفع تشنگی‌م بیاره. این موقعیت‌ها موقتی‌ن، ولی چالش‌هایی که یک فرد با این حجم از معلولیت تحمل می‌کنه، قابل مقایسه با هیچی نیست.

اما حقیقت اینه که من از این چالش‌ها به عنوان تمام عمر زیاد داشته‌ام و شاید برای یادگیری و رشد استفاده‌ام کردم. همون‌طور که بارها گفته‌ام، موفقیت تنها به این بستگی داره که چطور با چالش‌ها برخورد کنی. و من در این مسیر، همیشه رو به جلو بودم. تلاش می‌کنم همیشه انسان باشم و انسانی رفتار کنم به نظر دیگران احترام میگذارم اما مهم نیست دیگران درموردم چه فکری می‌کنن؛ من روی اهدافم تمرکز می‌کنم و به دنبال راه‌حل‌های بهتر برای آینده‌ام و دنیای اطرافم هستم .
21👍13👏2
‏طبق تقسیم‌بندی مکانیزم‌‌های دفاعی روانی توسط جورج ویلانت (پروفسور هاروارد و معروف‌ترین نظریه‌پرداز این مبحث) «طنز و شوخ‌طبعی» یکی از شش مکانیزم دفاعی سطح تکامل یافته و بالغانه در میان افراد بسیار سالمه.

پس، از خندیدن به شوخی‌های توییتری الآن شرم نداشته باشین. این ینی سالمین!
‏برای مطالعه بیشتر:
- ویکی‌پدیای فارسی، طبقه‌بندی مکانیزم‌های دفاعی و طبقه‌بندی‌شون: fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8…‎

- یه مقاله مفصل فارسی مشروح ۲۵ مکانیزم دفاعی در ۴ سطح: public-psychology.ir/1393/01/%D9%85…‎
👍97
خبر کوتاه است، اما بسیار دلگرم‌کننده:

تقریباً ۹ ماه از آغاز درمان بیماری‌ام می‌گذرد و خوشبختانه از همان ماه‌های نخست نشانه‌های بهبودی ظاهر شد. هر روز وضعیت جسمانی‌ام بهتر شده و هفته گذشته در چکاپ سه‌ماهه‌ام خبرهای بسیار امیدوارکننده‌ای دریافت کردم. حجم ریه‌هایم از ۹ درصد به ۳۵ درصد افزایش یافته است، وزن اضافه کرده‌ام و دیگر درد عضلاتم آزارم نمی‌دهد.
تصمیم دارم در آینده‌ای نزدیک جزئیات مسیر درمانی‌ام را با شما به اشتراک بگذارم تا همه آگاه شوند که من و بیماران SMA از چه داروی مؤثر و ارزشمندی محروم بوده‌ایم.

فعالیت کم من در شبکه‌های اجتماعی طی این مدت برای حفظ آرامش و تمرکز بر درمان بوده است، اما امیدوارم پس از بهبودی کامل، بتوانم با انرژی بیشتری فعالیت‌هایم را از سر بگیرم.

و نکته مهمی که باید بگویم: در تمام این مسیر سخت، برادرم مجید، با محبت و همراهی بی‌دریغ خود، همواره در کنارم بود. اگر حمایت‌های او نبود، ادامه این مسیر دشوار برایم ممکن نبود. از صمیم قلب قدردان او هستم.
36👍5👏2
وقتی خبر درمانم را به‌صورت عمومی اعلام کردم، دو واکنش متفاوت توجهم را جلب کرد.

واکنش اول از طرف گروهی از مخاطبان بود که باور نداشتند SMA درمان‌پذیر باشد. این موضوع باعث شد احساس کنم باید هر چه سریع‌تر پاسخی به این واکنش بدهم تا از سوءتفاهم جلوگیری کنم.

نمی‌دانم تعریف عموم جامعه از درمان چیست. شاید در ذهن خیلی‌ها، درمان یعنی برگشت کامل به حالت عادی - مثلاً اینکه من بتونم راه برم، ورزش کنم یا قد و قامتی مثل ورزشکارها داشته باشم از هماگ دختر پسندها. اما واقعیت اینه که با علم امروز، چنین چیزی ممکن نیست.

از نظر علمی، درمان معنای گسترده‌تری داره:
• بهبود وضعیت موجود
• جلوگیری از پیشرفت بیماری
• کاهش علائم و مشکلات
• ارتقای کیفیت زندگی

هدف درمان، بازگرداندن تعادل و بهبود زندگی در ابعاد جسمی، روانی و معنوی هست.

بیماری من از بدو تولد همراهم بوده و به دلیل نبود امکانات، در برهه‌های مختلف آسیب‌های جسمی زیادی دیده‌ام. بخشی از این آسیب‌ها حتی در بهترین مرکز درمانی جهان، قابل برگشت نیست. مثلاً ستون فقرات و عضلاتی که کاملاً تخریب شده‌اند، با علم امروز امکان بازسازی ندارند.

اما قسمت قشنگ داستان، همان جایی است که من به آن می‌گویم "درمان": با امکانات و داروهایی که در آمریکا در اختیارم گذاشتند، بیماری‌ام متوقف شده و امروز مثل گذشته به راحتی نفس می‌کشم، می‌خندم و زندگی می‌کنم.

حدود دو سال پیش - که داستانش را در پست‌های بعدی خواهم نوشت - بیماری به دستگاه تنفسی‌ام رسید و وارد مرحله جدیدی از رنج در زندگی شدم. آن موقع آرزویم از درمان این بود که تنفسم به حالت قبل برگردد. اگر این اتفاق نمی‌افتاد، در زمان کوتاهی منجر به مرگ می‌شد. من که قرار بود در ایرانِ بدون درمان بمیرم، یک بار دیگر تصمیم گرفتم خودم را نجات دهم.

با خودم گفتم چرا برای نجات خودم تلاش نکنم؟ چرا باید تسلیم شوم؟ شعار نمی‌دهم، ولی واقعاً اگر آن روز این تصمیم را نمی‌گرفتم، مطمئناً حال خوب امروزم را نمی‌دیدم. امروز با دیدن تنفس راحت‌تر و زندگی طولانی‌تر می‌فهمم که درمان یعنی همین.

و اما واکنش دوم: ۹۹ درصد مخاطبان از شنیدن این خبر خوشحال شدند و در جاهای مختلف آن را بازنشر دادند. خبر حتی به وزارت بهداشت ایران و اکوسیستم استارتاپی ایران هم رسید و پیام‌های تبریک زیادی دریافت کردم. بعد از این سکوت طولانی، تصور نمی‌کردم که همچنان این‌همه انسان مهربان مرا به خاطر داشته باشند و خوشحالم که همچنان برای خیلی‌ها انگیزه‌بخش هستم.

با آرزوی بهبودی تمام بیماران SMA
#درمان_SMA
#روایت_امید
#معجزه_نفس
#نفس_تازه
#تجربه_درمان
#
30👍6
معلولیت مثل چیست؟
معلولیت مثل بی‌پولی است: وقتی جیبت خالی است، هیچ‌کس تو را جدی نمی‌گیرد.
معلولیت مثل یک کودک بااستعداد روستایی است: پر از توانایی، اما امکاناتی برای شکوفایی نداری.
معلولیت مثل بازی شطرنج بدون وزیر است: بازی می‌کنی، اما مهره‌های مهم را نداری.
معلولیت مثل شرکت در یک مسابقه با کفش سنگین است: هر قدم برایت سخت‌تر از دیگران است.
معلولیت مثل داشتن یک گوشی بدون اینترنت است: زندگی فیلتر و دور از دسترس است.
معلولیت مثل شنا در استخری بدون آب است: چیزی برای پیشرفت وجود ندارد.
معلولیت مثل تلاش برای حل یک معادله بدون اعداد است: توانایی داری، اما داده‌ها کامل نیست.
معلولیت مثل زندگی در خانه‌ای بدون در است: اسیر جایی هستی که راه خروج ندارد.
معلولیت مثل سرماخوردگی شدید است: حتی توان حرکت ساده را هم نداری.
معلولیت مثل یک بیماری ویروسی است: دیگران از نزدیک شدن به تو می‌ترسند.
معلولیت مثل حبس در زندان ابد است: چشم‌انتظار آزادی یا یک ملاقات کوتاه هستی، اما در بسته است.
معلولیت مثل حمل یک چمدان سنگین است: همیشه وزنی اضافه را با خود حمل می‌کنی.
معلولیت مثل ایستادن در صفی بی‌پایان است: هیچ‌وقت نوبت تو نمی‌رسد.
معلولیت مثل قدم زدن در خیابانی لغزنده است: هر قدم ممکن است تو را زمین بزند.
معلولیت مثل زندگی در شهری بدون تابلو است: راه را می‌خواهی، اما نمی‌یابی.
معلولیت مثل یک تعطیلی بی‌پایان است: در تنهایی و بی‌هدفی غرق می‌شوی.
معلولیت مثل کودکی است که در حسرت بلوغ می‌ماند: همیشه در آرزوی رشد است.

اما حقیقت این است...

معلولیت ضعف نیست؛ بی‌عدالتی است.
ضعف از آنِ جامعه‌ای است که هنوز نتوانسته فرصت‌های برابر ایجاد کند، نه از آنِ فردی که با سختی‌ها می‌جنگد.

و در پایان...

معلولیت روز تبریک گفتن نیست، روز همدردی است.

#معلولیت_مثل_چیست
#روز_جهانی_افراد_دارای_معلولیت
#همدلی_نه_تبریک
#زندگی_بدون_موانع
#معلولیت_محدودیت_نیست
#دنیای_بدون_تبعیض
#احترام_به_توانایی
#صدای_بی_صدایان_باشیم🙏🙏🙏

@vahidrajabloo1366
18❤‍🔥3👍1
2025/10/19 19:29:32
Back to Top
HTML Embed Code: