Vahid rajabloo

فیلم مستند «یکی از رویاهای من» یک داستان از زندگیمه، نه که بیوگرافی باشه، میدونید هرآدمی تو زندگیش داستانی داره مهمتر از زندگی‌نامه. اون داستان اصل زندگی آدمه، عصاره وجودش، شیره‌ی جانش...
این فیلم چنین داستانی رو از زندگی من روایت می‌کنه، داستانی که همیشه ممنوع بوده، یک تابوی بزرگ که نباید ازش حرف می‌زدم، ولی بالاخره زدم، گفتم و دوستم محسن، اونو به تصویر کشید.
فکر می‌کنم این تنها داستان من نیست، حکایت ناگفته‌ی همه افراد داری معلولیته که در این دنیای سالام‌سالار نه اجازه گفتنش رو دارن و نه اگر جرات شکستن تابوها رو داشته باشند، شانس دیده و شنیده شدنش رو دارند.
من این شانس رو داشتم که با یک مستندساز دوست بشم، اعتماد کرده و اجازه بدم وارد زندگیم شه و دوسال باهام زندگی کنه تا بفهمه عصاره وجود من، اون داستان اصلی و اون غول بزرگی که دارم باهاش می‌جنگم چیه.
بار اولم نیست که جلوی دوربین میرم، تو تلویزیون چندبار از من گزارش‌هایی پخش شده، از دیگر معلولین هم زیاد فیلم و گزارش ساخته می‌شه، اما کاری که محسن کرد فرق داشت. اومد نشست دنیا رو از زاویه دید من نگاه کرد، این کار ساده نبود، قبل از اینکه دست به دوربین بزنه، شش ماه هر روز باهم حرف زدیم، اون منو شنید، حرفام رو ریز به ریز گوش داد و شد محرم اسرارم. کم کم دیدم داره طوری از زندگی من مینویسه که انگار خودم دارم می‌نویسم، انگار همون حس درونم زنده شده بود که از نوجوانی می‌گفتم اگه یه روز نوشتن یادبگیرم، اگه یه روز نویسنده بشم... فیلم‌سازای دیگه اینطور نمی‌کنن، دو جلسه وقت می‌ذارن و میگن تعریف کن. آخه من چی‌رو بگم؟ چه حسی دارم نسبت به کسی که کنار دوربین ایستاده و داره از بالا منو می‌بینه؟ خب من و دیگر افراد دارای معلولیت هم ناخودآگاه چیزی رو می‌گیم که اونا خوششون بیاد؛ یه فرشته‌ی ضعیف با اراده‌ای قوی که از این همه سختی‌عبور کرده...
ولی تو این فیلم اتفاق دیگه‌ای افتاد، من یک طوطی سخنگوی جلوی دوربین نبودم، یک کارگردان با تجربه و تیمش در اختیارم بودند، انگار کنار دست خلبان بشینی و هواپیما سمتی پرواز کنه که رویاهای تو بود! اینطوری بود که تونستم داستانم رو با جزئیاتش، با همه‌ی موانع و سختی‌ها و تعلیق‌هاش، با بیم و امیدهاش نشون بدم. اون لحظه‌های نفس‌گیر جنگیدن برای رسیدن به یک حق انسانی رو ...
از همتون دعوت میکنم «یکی از رویاهای من» رو ببینید و اگه دوست داشتید درباره‌اش بنویسید. حتی اگه دوست نداشتید، بنویسید و نقدش کنید تا کمکی باشه برای فیلم‌های بهتر.

#جشنواره_فجر #مستند #سینما #وحیدرجبلو #کارگردان #محسن‌هادی

T.me/vahidrajabloo1366

Telegram

Vahid rajabloo

Founder & CEO @Tavanito
@JCILeaders TOYP 2020
Disability Rights Activist
Empowering Disabled People & Businesses
Target: Tavanito in Fortune 500

www.tgoop.com/vahidrajabloo1366/323

641 viewsJan 31, 2022 at 19:14

فیلم مستند «یکی از رویاهای من» یک داستان از زندگیمه، نه که بیوگرافی باشه، میدونید هرآدمی تو زندگیش داستانی داره مهمتر از زندگی‌نامه. اون داستان اصل زندگی آدمه، عصاره وجودش، شیره‌ی جانش...
این فیلم چنین داستانی رو از زندگی من روایت می‌کنه، داستانی که همیشه ممنوع بوده، یک تابوی بزرگ که نباید ازش حرف می‌زدم، ولی بالاخره زدم، گفتم و دوستم محسن، اونو به تصویر کشید.
فکر می‌کنم این تنها داستان من نیست، حکایت ناگفته‌ی همه افراد داری معلولیته که در این دنیای سالام‌سالار نه اجازه گفتنش رو دارن و نه اگر جرات شکستن تابوها رو داشته باشند، شانس دیده و شنیده شدنش رو دارند.
من این شانس رو داشتم که با یک مستندساز دوست بشم، اعتماد کرده و اجازه بدم وارد زندگیم شه و دوسال باهام زندگی کنه تا بفهمه عصاره وجود من، اون داستان اصلی و اون غول بزرگی که دارم باهاش می‌جنگم چیه.
بار اولم نیست که جلوی دوربین میرم، تو تلویزیون چندبار از من گزارش‌هایی پخش شده، از دیگر معلولین هم زیاد فیلم و گزارش ساخته می‌شه، اما کاری که محسن کرد فرق داشت. اومد نشست دنیا رو از زاویه دید من نگاه کرد، این کار ساده نبود، قبل از اینکه دست به دوربین بزنه، شش ماه هر روز باهم حرف زدیم، اون منو شنید، حرفام رو ریز به ریز گوش داد و شد محرم اسرارم. کم کم دیدم داره طوری از زندگی من مینویسه که انگار خودم دارم می‌نویسم، انگار همون حس درونم زنده شده بود که از نوجوانی می‌گفتم اگه یه روز نوشتن یادبگیرم، اگه یه روز نویسنده بشم... فیلم‌سازای دیگه اینطور نمی‌کنن، دو جلسه وقت می‌ذارن و میگن تعریف کن. آخه من چی‌رو بگم؟ چه حسی دارم نسبت به کسی که کنار دوربین ایستاده و داره از بالا منو می‌بینه؟ خب من و دیگر افراد دارای معلولیت هم ناخودآگاه چیزی رو می‌گیم که اونا خوششون بیاد؛ یه فرشته‌ی ضعیف با اراده‌ای قوی که از این همه سختی‌عبور کرده...
ولی تو این فیلم اتفاق دیگه‌ای افتاد، من یک طوطی سخنگوی جلوی دوربین نبودم، یک کارگردان با تجربه و تیمش در اختیارم بودند، انگار کنار دست خلبان بشینی و هواپیما سمتی پرواز کنه که رویاهای تو بود! اینطوری بود که تونستم داستانم رو با جزئیاتش، با همه‌ی موانع و سختی‌ها و تعلیق‌هاش، با بیم و امیدهاش نشون بدم. اون لحظه‌های نفس‌گیر جنگیدن برای رسیدن به یک حق انسانی رو ...
از همتون دعوت میکنم «یکی از رویاهای من» رو ببینید و اگه دوست داشتید درباره‌اش بنویسید. حتی اگه دوست نداشتید، بنویسید و نقدش کنید تا کمکی باشه برای فیلم‌های بهتر.

#جشنواره_فجر #مستند #سینما #وحیدرجبلو #کارگردان #محسن‌هادی

T.me/vahidrajabloo1366

BY Vahid rajabloo