UNIXMENS Telegram 20411
از نگاه فلسفی،
«پدر» نه صرفاً یک نقش زیستی یا اجتماعی، بلکه یک اصل وجودی است — مظهر "پشتیبانی"، "ساختار" و "نظم در عشق".

پدر در هستی‌شناسی رابطه، همان نیرویی است که بودنِ دیگری را ممکن می‌سازد،
اما بدون آن‌که خود، در مرکز دیده شدن قرار گیرد.
او حضور دارد تا دیگران بتوانند رشد کنند،
و گاه با غیبتِ آگاهانه‌اش، مسئولیت را در ما بیدار می‌کند.

پدر تجسد «اصل لوگوس» است؛
منشأ عقلانیت و معنا در زیستِ انسانی.
او نه به‌معنای سلطه، بلکه به‌عنوان نقطه‌ی اتکای روان و آگاهی عمل می‌کند.
پدر یعنی کسی که خود را می‌سوزاند تا چراغ فهم و امنیت در دیگری روشن بماند.

در معنایی عمیق‌تر، هر انسانی زمانی «پدر» می‌شود
که بتواند در دیگری، امکان بالیدن را بیافریند
چه در فرزند، چه در شاگرد، چه در جامعه.

پدر، استعاره‌ای از خِرد و ثبات است؛
از نظمی که عشق را محافظت می‌کند تا ویران نشود.

در فلسفه‌ی هایدگر، انسان (Dasein) موجودی است که در جهان پرتاب شده و همواره در نسبت با دیگری معنا می‌یابد.
پدر، در این بستر، تجسدِ «بودن-برای-دیگری» است؛
او خودش را در مسئولیت تعریف می‌کند، نه در تملک.

پدر بودن یعنی زیستن در حالتی از پیش‌افکندگی (projection):
او آینده‌ی دیگری را می‌سازد،
بی‌آنکه بداند نتیجه چه خواهد بود.
این نوع بودن، شکلی از اصالت وجودی است چون پدر می‌داند که هیچ قطعیتی نیست،
اما باز هم «انتخاب می‌کند» که پشتیبان باش
سارتر می‌گوید انسان محکوم است به آزادی؛
یعنی نمی‌تواند از مسئولیت فرار کند، چون حتی بی‌عملی هم نوعی انتخاب است.

پدر، در این معنا، کسی است که آگاهانه مسئولیتِ دیگری را می‌پذیرد،
اما بدون مالکیت و کنترل.
او می‌داند که فرزند یا دیگری، آزادی خود را دارد؛
بنابراین پدرِ اگزیستانسیال، نه سایه‌ای بر سر، بلکه آینه‌ای در روبه‌رو است —
کسی که می‌گوید: «خودت را بساز، اما بدان من پشت تو هستم».

این پدر، بر خلاف سنت پدرسالار،
نه فرمان می‌دهد، نه محدود می‌کند؛
بلکه امکانِ رشد را فراهم می‌آورد و در سکوت، حضور دارد.

در عمق فلسفه‌ی وجودی، پدر یک متافور از اصل هستی‌بخش است؛
مانند ریشه درخت که دیده نمی‌شود، اما بدون آن هیچ برگی سبز نمی‌ماند.
او آن خاک امنی است که آزادی می‌تواند در آن ریشه بدواند.

پدر یعنی زیستن در مرز میان رنج و معنا؛
او رنج می‌کشد، اما آن را تبدیل به معنا می‌کند
و این دقیقاً همان فرایند اگزیستانسیالیستیِ معنا دادن به پوچی است.

اگر بخواهم جمع‌بندی کنم:

پدر، در نگاه اگزیستانسیالیستی، «نقش نیست» بلکه «بودن است».
بودن به شیوه‌ی مراقبت،
بدون تملک؛
ساختن، بدون انتظار بازگشت؛
و عشق ورزیدن، بدون ادعا.

#Fother #father 🚸

https://www.tgoop.com/unixmens
🔥3



tgoop.com/unixmens/20411
Create:
Last Update:

از نگاه فلسفی،
«پدر» نه صرفاً یک نقش زیستی یا اجتماعی، بلکه یک اصل وجودی است — مظهر "پشتیبانی"، "ساختار" و "نظم در عشق".

پدر در هستی‌شناسی رابطه، همان نیرویی است که بودنِ دیگری را ممکن می‌سازد،
اما بدون آن‌که خود، در مرکز دیده شدن قرار گیرد.
او حضور دارد تا دیگران بتوانند رشد کنند،
و گاه با غیبتِ آگاهانه‌اش، مسئولیت را در ما بیدار می‌کند.

پدر تجسد «اصل لوگوس» است؛
منشأ عقلانیت و معنا در زیستِ انسانی.
او نه به‌معنای سلطه، بلکه به‌عنوان نقطه‌ی اتکای روان و آگاهی عمل می‌کند.
پدر یعنی کسی که خود را می‌سوزاند تا چراغ فهم و امنیت در دیگری روشن بماند.

در معنایی عمیق‌تر، هر انسانی زمانی «پدر» می‌شود
که بتواند در دیگری، امکان بالیدن را بیافریند
چه در فرزند، چه در شاگرد، چه در جامعه.

پدر، استعاره‌ای از خِرد و ثبات است؛
از نظمی که عشق را محافظت می‌کند تا ویران نشود.

در فلسفه‌ی هایدگر، انسان (Dasein) موجودی است که در جهان پرتاب شده و همواره در نسبت با دیگری معنا می‌یابد.
پدر، در این بستر، تجسدِ «بودن-برای-دیگری» است؛
او خودش را در مسئولیت تعریف می‌کند، نه در تملک.

پدر بودن یعنی زیستن در حالتی از پیش‌افکندگی (projection):
او آینده‌ی دیگری را می‌سازد،
بی‌آنکه بداند نتیجه چه خواهد بود.
این نوع بودن، شکلی از اصالت وجودی است چون پدر می‌داند که هیچ قطعیتی نیست،
اما باز هم «انتخاب می‌کند» که پشتیبان باش
سارتر می‌گوید انسان محکوم است به آزادی؛
یعنی نمی‌تواند از مسئولیت فرار کند، چون حتی بی‌عملی هم نوعی انتخاب است.

پدر، در این معنا، کسی است که آگاهانه مسئولیتِ دیگری را می‌پذیرد،
اما بدون مالکیت و کنترل.
او می‌داند که فرزند یا دیگری، آزادی خود را دارد؛
بنابراین پدرِ اگزیستانسیال، نه سایه‌ای بر سر، بلکه آینه‌ای در روبه‌رو است —
کسی که می‌گوید: «خودت را بساز، اما بدان من پشت تو هستم».

این پدر، بر خلاف سنت پدرسالار،
نه فرمان می‌دهد، نه محدود می‌کند؛
بلکه امکانِ رشد را فراهم می‌آورد و در سکوت، حضور دارد.

در عمق فلسفه‌ی وجودی، پدر یک متافور از اصل هستی‌بخش است؛
مانند ریشه درخت که دیده نمی‌شود، اما بدون آن هیچ برگی سبز نمی‌ماند.
او آن خاک امنی است که آزادی می‌تواند در آن ریشه بدواند.

پدر یعنی زیستن در مرز میان رنج و معنا؛
او رنج می‌کشد، اما آن را تبدیل به معنا می‌کند
و این دقیقاً همان فرایند اگزیستانسیالیستیِ معنا دادن به پوچی است.

اگر بخواهم جمع‌بندی کنم:

پدر، در نگاه اگزیستانسیالیستی، «نقش نیست» بلکه «بودن است».
بودن به شیوه‌ی مراقبت،
بدون تملک؛
ساختن، بدون انتظار بازگشت؛
و عشق ورزیدن، بدون ادعا.

#Fother #father 🚸

https://www.tgoop.com/unixmens

BY Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future


Share with your friend now:
tgoop.com/unixmens/20411

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data. Informative Telegram has announced a number of measures aiming to tackle the spread of disinformation through its platform in Brazil. These features are part of an agreement between the platform and the country's authorities ahead of the elections in October. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up.
from us


Telegram Academy and Foundation unixmens | Your skills, Your future
FROM American