زیر گنبد کبود

اینجا #آلمان 🇩🇪
آنها و #اختلاف_نظر هایشان!

🔸برای درس "تاریخ علم اقتصاد" در دانشگاهمان، استاد درس از #هاروارد آمده بود: رییس سابق دپارتمان اقتصاد هاروارد- #بنجامین_فریدمن. علاوه بر دانشجوهای ورودی آن سال، چندین استاد و رییس دانشکده و محققان مهمان هم در کلاس شرکت می کردند. یک نفر از همین اساتید باتجربه موسفید هم هر جلسه می نشست آن جلوی کلاس و روی میزش کلی کتاب فلسفه اقتصاد و تحلیل نظریه های آدام اسمیت و ... بود که گاهگاهی یکی شان را ورقی می زد و سوالی می پرسید و بعضا هم نظرات استاد بزرگ را به چالش می کشید. گاهی که مخالفتش با نظرات استاد خیلی کش دار می شد، منتظر بودم که فریدمن بزرگ در بیاید که: "آخه جوجه استاد! با نظرات "من" مخالفت می کنی؟!!" اما با همان لبخند و تواضع همیشگی اش جواب می داد...

🔸یک بار که همان استاد موسفید با اظهارنظرها و مخالفت هایش حوصله جمع را سر برده بود، یکی از دانشجوهای #فنلاندی فریادش از آن پشت کلاس بلند شد که "ما تمایلی نداریم بحث های شما را بشنویم و اگر می خواهید ادامه بدهید لطفا کلاس ما را ترک کنید!" و همه کلاس برایش کف زدند! در حالی که منتظر بودم جو کلاس متشنج شود و دعوا بالا بگیرد، استاد لبخندی زد به آن فرد موسفید و با دست اشاره ای کرد به جمعیت کف زننده و گفت "به نظر می رسد بهتر است درباره نظرات مخالف شما بعدا صحبت کنیم." آن استاد موسفید حتی برنگشت ببیند چه کسی آن فریاد بی احترامی (از نظر من!) را سر داده. کلاس را هم ترک نکرد. خیلی معمولی گفت "بله همینطوره! من مخالف شما هستم، ولی ظاهرا همه علاقه ندارند بحث مرا بشنوند" و تا آخر کلاس نشست و گاهی هم سوالات دیگری پرسید که خارج از بحث نبود و اعتراضی هم نشد!
کلاس هم که تمام شد هیچ کس درباره اتفاقی که افتاده بود حرفی نزد. انگار همه چیز برای همه معمولی بود، به جز من!

** پی نوشت:
هدف این نوشته تحسین این نوع برخورد با اساتید نیست، شاید اظهارنظر به شکل محترمانه تر، ترجیح خیلی از ما باشد. اما برخورد بالغ و "بلندنظرانه" با اختلاف نظر دیگران- به هر شکل که ساز مخالفشان را بزنند- یکی از عواملی است که اگر یاد بگیریم، قطعا قدمی بزرگ در راستای #پیشرفت جامعه برداشته ایم.


🔷🔶 روایت های شنیدنی و الهام بخش از #زیرگنبدکبود ...
@tick_idea

www.tgoop.com/tick_idea/396

3.4K viewsedited  Dec 9, 2017 at 08:59

اینجا #آلمان 🇩🇪
آنها و #اختلاف_نظر هایشان!

🔸برای درس "تاریخ علم اقتصاد" در دانشگاهمان، استاد درس از #هاروارد آمده بود: رییس سابق دپارتمان اقتصاد هاروارد- #بنجامین_فریدمن. علاوه بر دانشجوهای ورودی آن سال، چندین استاد و رییس دانشکده و محققان مهمان هم در کلاس شرکت می کردند. یک نفر از همین اساتید باتجربه موسفید هم هر جلسه می نشست آن جلوی کلاس و روی میزش کلی کتاب فلسفه اقتصاد و تحلیل نظریه های آدام اسمیت و ... بود که گاهگاهی یکی شان را ورقی می زد و سوالی می پرسید و بعضا هم نظرات استاد بزرگ را به چالش می کشید. گاهی که مخالفتش با نظرات استاد خیلی کش دار می شد، منتظر بودم که فریدمن بزرگ در بیاید که: "آخه جوجه استاد! با نظرات "من" مخالفت می کنی؟!!" اما با همان لبخند و تواضع همیشگی اش جواب می داد...

🔸یک بار که همان استاد موسفید با اظهارنظرها و مخالفت هایش حوصله جمع را سر برده بود، یکی از دانشجوهای #فنلاندی فریادش از آن پشت کلاس بلند شد که "ما تمایلی نداریم بحث های شما را بشنویم و اگر می خواهید ادامه بدهید لطفا کلاس ما را ترک کنید!" و همه کلاس برایش کف زدند! در حالی که منتظر بودم جو کلاس متشنج شود و دعوا بالا بگیرد، استاد لبخندی زد به آن فرد موسفید و با دست اشاره ای کرد به جمعیت کف زننده و گفت "به نظر می رسد بهتر است درباره نظرات مخالف شما بعدا صحبت کنیم." آن استاد موسفید حتی برنگشت ببیند چه کسی آن فریاد بی احترامی (از نظر من!) را سر داده. کلاس را هم ترک نکرد. خیلی معمولی گفت "بله همینطوره! من مخالف شما هستم، ولی ظاهرا همه علاقه ندارند بحث مرا بشنوند" و تا آخر کلاس نشست و گاهی هم سوالات دیگری پرسید که خارج از بحث نبود و اعتراضی هم نشد!
کلاس هم که تمام شد هیچ کس درباره اتفاقی که افتاده بود حرفی نزد. انگار همه چیز برای همه معمولی بود، به جز من!

** پی نوشت:
هدف این نوشته تحسین این نوع برخورد با اساتید نیست، شاید اظهارنظر به شکل محترمانه تر، ترجیح خیلی از ما باشد. اما برخورد بالغ و "بلندنظرانه" با اختلاف نظر دیگران- به هر شکل که ساز مخالفشان را بزنند- یکی از عواملی است که اگر یاد بگیریم، قطعا قدمی بزرگ در راستای #پیشرفت جامعه برداشته ایم.


🔷🔶 روایت های شنیدنی و الهام بخش از #زیرگنبدکبود ...
@tick_idea

BY زیر گنبد کبود