tgoop.com/thirdwaveofBehaviorTherapy/1337
Last Update:
کارل راجرز (1961) همدلی را چنین تعریف کرد: «فهمیدن دقیق دنیای مراجع چنان که از درون دیده میشود. طوری دنیای مراجع را درک کنید که انگار دنیای خودتان است» (ص.248). همدلی «داشتن پاسخ هیجانی مشابه با پاسخ هیجانی فردی دیگر است» (بوهارت و گرینبرگ، 1997،ص.23). همدلی فراتر از ارزیابی شناختی میرود تا شامل احساس حسی شود که فرد دیگر تجربه میکند (فشباخ، 1997؛ لازاروس، 1991). این رفتار به عنوان عامل مشترک رواندرمانی در نظر گرفته میشود که « پراکنش نتیجۀ درمان را به اندازۀ هر مداخلۀ خاص و احتمالاً بیشتر از آن تبیین میکند» (بوهارت، الیوت، گرینبرگ و واتسون، 2002، ص.96).
با هر هیجان انسانی -خرسندی، سوگ، اشتیاق، خستگی- میتوانیم همدلی کنیم. شفقت، اما، نوع خاصی از همدلی است: همدلی با رنج بردن به همراه آرزوی تسکین دادن آن. رنج بردن پیششرط شفقت است. از آنجا که هدف درمان تسکین دادن و سبک کردن رنج هیجانی است، به نظر میرسد که در تاریخ رواندرمانی، شفقت احتمالاً زیر چتر همدلی پنهان بوده است. تلاشهای منظم و سامانمند برای کسب و پرورش همدلی همچنان در عرصۀ بالینی نادر است (شاپیرو و عیزت، 2007) اما با ادغام شدن تمرینهای شفقت بودیستی در رواندرمانی مدرن ممکن است این شرایط تغییر کند.
منبع:
Germer, C. K., & Siegel, R. D. (2012). Wisdom and compassion in psychotherapy: Deepening mindfulness in clinical practice. The Guilford Press.
BY کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
Share with your friend now:
tgoop.com/thirdwaveofBehaviorTherapy/1337