tgoop.com/terminal_stuff/3021
Last Update:
تصور کنید مدیر تیمی هستید و این جملات زیر رو از یکی از اعضای تیمتون میشنوید:
- توی code baseامون تعدادی بدهی فنی مهم داریم که روند توسعهٔ فیچرهامون رو کند کرده. من اونها رو با نوشتن میزان اهمیت و پیچیدگی حلشون لیست کردم.
- هفتهٔ بعد که مرخصی هستی من دیلیها رو برگزار میکنم.
- دیروز یک مشکلی توی منطق کد پیدا کردم و درستش کردم. این هم گزارش خسارتهای احتمالیه که به وجود آورده.
- من علاقهمندم که کل هماهنگیهای فیچر جدیدمون رو خودم پیش ببرم. صرفاً میخوام که بر روی کارم نظارت داشته باشی تا مسیر رو اشتباه نرم.
از جملات بالا چه حسی پیدا میکنید؟
همهٔ این گزارهها یک ویژگی یکسان دارن. فردی در تیم، بدون این که کسی بهش گفته باشه و مسئولیتی بهش دیکته شده باشه، باری رو از روی دوش مدیرش برداشته. مسئله رو خودش پیدا کرده، بهش فکر کرده و تا جای ممکن راهحل رو هم پیدا کرده و پیشنهاد داده. به عبارتی اون عضو تیم نسبت به پیش بردن پروژه و کارهای تیم حس ownership بالایی رو از خودش نشون داده.
همهٔ مدیرها آرزوی اون روزی رو دارن که همهٔ افراد تیم به همین شکل عمل کنن و منتظر این نباشن که مدیرشون همهٔ کارها رو بهشون دیکته کنه.
اما خیلی وقتها این اتفاق رخ نمیده. مدیرها بعضاً مجبور هستن برای پیش بردن کارها overwork کنن و حواسشون به همهٔ جوانب کار باشه. به مرور این احساس بهشون دست پیدا کنه که در این مسیر تنها هستن و افراد تا کاری بهشون سپرده نشه کارها رو پیش نمیبرن. پس با micro manage کردن کارها رو پیش میبرن و به مرور هم خودش و هم افراد تیم حس بدتری پیدا کنن.
اما راه حل خارج شدن از این چرخهٔ باطل چیه؟ اگر جای اون مدیر باشید، چه راهحلهایی رو پیش میبرید که افراد تیمتون حس ownership بالاتری رو داشته باشن؟
#ownership
@aminrbg
BY نوشتههای ترمینالی
Share with your friend now:
tgoop.com/terminal_stuff/3021