Notice: file_put_contents(): Write of 17133 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 4096 of 21229 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/tgoop/post.php on line 50
خِرقهٔ تَزویر ( ۲ )@tazvir2 P.957
TAZVIR2 Telegram 957
🔍 بررسی شخصيت #حافظ 4⃣1⃣

📌 استناد به یک بیت شعر، برای تشیعِ حافظ

پیشتر درباره مذهب حافظ و مذهب رسمیِ عصر او سخن گفته شد. اما در این مجال به یکی از دلایل انتساب حافظ به تشیع اشاره‌ای خواهم کرد. در انتهای یکی از غزل‌های حافظ، با این بیت مواجه خواهیم شد‌:

"حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف."

اینک مواردی از تحليل‌های ذیل این شعر را از نظر بگذرانیم:

🔹 مرحوم شیخ محمد جواد خراسانی‌‌:

یکی ديگر از كلمات حافظ كه استشمام تشيع از او می‌شود اين غزلِ "فائيه" است كه در تخلصش گفته:

حافظ اگر قدم زنى در ره خاندان صدق‏
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‏

ولى اين را هم نمی‌شود مدرك نمود. اولا كسانی كه مطلع و اهل خبره شعرند، می‌دانند كه قافيه فاء بسيار تنك است و لذا حافظ با اين همه غزلش فقط يك غزل فائى گفته و در اين غزل هم حافظ آنچه فاء بوده و بر اين وزن بوده آورده كف، دف، شرف، طرف، تلف، هدف، خلف، علف، لا تخف، ديگر چيزى نمانده جز نجف از قافيه تنگى او را هم آورده و الا غزل را بتمامى كه نظر ميكنى هيچ تناسبى اين تخلص با باقيش ندارد بهتر اين‌ است كه غزل را ذكر كنيم.

طالع اگر مدد كند دامنش آورم بكف‏
گر بكشم ز هى طرب ور بكشد ز هى شرف‏
(معلوم خواهد شد كه دامن كه را)

طرف كرم ز كس نبست اين دل پر اميد من‏
گرچه سخن همى رود قصه من بهر طرف‏
(يعنى اگرچه از هر كس مدحى كردم و تملقى گفتم اما از كسى طرفى نبستم)

از خم ابروى توام هيچ گشايشى نشد
وه كه دراين خيال كج عمر عزيز شد تلف‏
ابروى دوست كى شود دستكش خيال من‏
كس نزدست از اين كمان تير مراد بر هدف‏
چند بناز پرورم مهر بتان سنگدل‏
ياد پدر نمى‏كنند اين پسران ناخلف‏
(معلوم شد عشق‏ورزى و دلدادگى به كيست و چه كسانى است)

من به خيال زاهدى گوشه‏نشين و طرفه انك‏ مغبچه‌ای ز هر طرف ميزندم به چنگ و دف‏
(بهتر معلوم شد كه روى سخن با كيست)

بيخبرند زاهدان نقش بخوان و لا تَقل‏
مست رياست محتسب باده بخواه و لا تخف‏
صوفى شهر را ببين لقمه شبهه ميخورد
پاردمش دراز باد آن حيون خوش علف‏
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف.

حال ترا بخدا ببين اين بيت هيچ تناسب با ابيات سابق دارد؟ جز آنكه ميخواسته است قافيه نجف را هم بدست آورده باشد و از او نيز تملقى كرده باشد و هم چيزى استفاده كرده باشد و لذا گفته همت "شحنه نجف" و شحنه حاكم و اتباع سلطان است يا لا اقل شعرش در آن بلاد هم رواجى پيدا كند. يا از آنها هم خرجى سفرى بگيرد چنانچه گفته بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‏. بعلاوه معلوم نيست كه مرادش از خاندان صدق كيست شايد صوفيانى است كه در آنجا ساكن بوده‌اند، پس اين شعرش هم مانند اين اشعار هست:

عراق و پارس گرفتى بشعر خود حافظ
بيا كه موسم بغداد و وقت تبريز است‏

كه كاشف است از آنكه براى متعينين هر بلدى شعرى می‌گفته، چنانچه شيوه شعرائيكه حرفه خود را شاعرى قرار داده‏اند اين است که غزلى‏ و شعرى می‌گويند و درخواست صله می‌نمايند از اين قبيل در اشعارش بسيار هست.

📗 البدعة و التحَرُّف، بخش نقد حافظ، ص ۴۶

🔶 دکتر همایون فرخ، پس از نقل غزل فوق می‌نویسد:

بيت اول دليل و سندى است بر اينكه روى سخن در اين غزل با "شاه شيخ ابو اسحاق" و به ياد او بوده است، زيرا چنانكه گفته‌ايم شاه شيخ ابو اسحاق به علم تنجيم دلبسته و به رموز آن آگاه بود، به همين مناسبت غزلى را كه براى و به ياد او سروده با "طالع" آغاز به سخن كرده است.
بيت دوم نيز بازگو كننده داستان مهرورزى او به شاه شيخ ابو اسحاق و اينكه در راه دوستى با او يكدل و يك‌جهت بوده و مانند ديگران و مردمان زمان از راه وفا و صفا پس از سقوط دولت او رنگ نباخت و با دشمنان او نساخت.

📚 حافظ خراباتی، ج ١ ص ٥٧٥

ادامه در مطلب بعد

@tazvir2



tgoop.com/tazvir2/957
Create:
Last Update:

🔍 بررسی شخصيت #حافظ 4⃣1⃣

📌 استناد به یک بیت شعر، برای تشیعِ حافظ

پیشتر درباره مذهب حافظ و مذهب رسمیِ عصر او سخن گفته شد. اما در این مجال به یکی از دلایل انتساب حافظ به تشیع اشاره‌ای خواهم کرد. در انتهای یکی از غزل‌های حافظ، با این بیت مواجه خواهیم شد‌:

"حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف."

اینک مواردی از تحليل‌های ذیل این شعر را از نظر بگذرانیم:

🔹 مرحوم شیخ محمد جواد خراسانی‌‌:

یکی ديگر از كلمات حافظ كه استشمام تشيع از او می‌شود اين غزلِ "فائيه" است كه در تخلصش گفته:

حافظ اگر قدم زنى در ره خاندان صدق‏
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‏

ولى اين را هم نمی‌شود مدرك نمود. اولا كسانی كه مطلع و اهل خبره شعرند، می‌دانند كه قافيه فاء بسيار تنك است و لذا حافظ با اين همه غزلش فقط يك غزل فائى گفته و در اين غزل هم حافظ آنچه فاء بوده و بر اين وزن بوده آورده كف، دف، شرف، طرف، تلف، هدف، خلف، علف، لا تخف، ديگر چيزى نمانده جز نجف از قافيه تنگى او را هم آورده و الا غزل را بتمامى كه نظر ميكنى هيچ تناسبى اين تخلص با باقيش ندارد بهتر اين‌ است كه غزل را ذكر كنيم.

طالع اگر مدد كند دامنش آورم بكف‏
گر بكشم ز هى طرب ور بكشد ز هى شرف‏
(معلوم خواهد شد كه دامن كه را)

طرف كرم ز كس نبست اين دل پر اميد من‏
گرچه سخن همى رود قصه من بهر طرف‏
(يعنى اگرچه از هر كس مدحى كردم و تملقى گفتم اما از كسى طرفى نبستم)

از خم ابروى توام هيچ گشايشى نشد
وه كه دراين خيال كج عمر عزيز شد تلف‏
ابروى دوست كى شود دستكش خيال من‏
كس نزدست از اين كمان تير مراد بر هدف‏
چند بناز پرورم مهر بتان سنگدل‏
ياد پدر نمى‏كنند اين پسران ناخلف‏
(معلوم شد عشق‏ورزى و دلدادگى به كيست و چه كسانى است)

من به خيال زاهدى گوشه‏نشين و طرفه انك‏ مغبچه‌ای ز هر طرف ميزندم به چنگ و دف‏
(بهتر معلوم شد كه روى سخن با كيست)

بيخبرند زاهدان نقش بخوان و لا تَقل‏
مست رياست محتسب باده بخواه و لا تخف‏
صوفى شهر را ببين لقمه شبهه ميخورد
پاردمش دراز باد آن حيون خوش علف‏
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف.

حال ترا بخدا ببين اين بيت هيچ تناسب با ابيات سابق دارد؟ جز آنكه ميخواسته است قافيه نجف را هم بدست آورده باشد و از او نيز تملقى كرده باشد و هم چيزى استفاده كرده باشد و لذا گفته همت "شحنه نجف" و شحنه حاكم و اتباع سلطان است يا لا اقل شعرش در آن بلاد هم رواجى پيدا كند. يا از آنها هم خرجى سفرى بگيرد چنانچه گفته بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‏. بعلاوه معلوم نيست كه مرادش از خاندان صدق كيست شايد صوفيانى است كه در آنجا ساكن بوده‌اند، پس اين شعرش هم مانند اين اشعار هست:

عراق و پارس گرفتى بشعر خود حافظ
بيا كه موسم بغداد و وقت تبريز است‏

كه كاشف است از آنكه براى متعينين هر بلدى شعرى می‌گفته، چنانچه شيوه شعرائيكه حرفه خود را شاعرى قرار داده‏اند اين است که غزلى‏ و شعرى می‌گويند و درخواست صله می‌نمايند از اين قبيل در اشعارش بسيار هست.

📗 البدعة و التحَرُّف، بخش نقد حافظ، ص ۴۶

🔶 دکتر همایون فرخ، پس از نقل غزل فوق می‌نویسد:

بيت اول دليل و سندى است بر اينكه روى سخن در اين غزل با "شاه شيخ ابو اسحاق" و به ياد او بوده است، زيرا چنانكه گفته‌ايم شاه شيخ ابو اسحاق به علم تنجيم دلبسته و به رموز آن آگاه بود، به همين مناسبت غزلى را كه براى و به ياد او سروده با "طالع" آغاز به سخن كرده است.
بيت دوم نيز بازگو كننده داستان مهرورزى او به شاه شيخ ابو اسحاق و اينكه در راه دوستى با او يكدل و يك‌جهت بوده و مانند ديگران و مردمان زمان از راه وفا و صفا پس از سقوط دولت او رنگ نباخت و با دشمنان او نساخت.

📚 حافظ خراباتی، ج ١ ص ٥٧٥

ادامه در مطلب بعد

@tazvir2

BY خِرقهٔ تَزویر ( ۲ )


Share with your friend now:
tgoop.com/tazvir2/957

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! It’s yet another bloodbath on Satoshi Street. As of press time, Bitcoin (BTC) and the broader cryptocurrency market have corrected another 10 percent amid a massive sell-off. Ethereum (EHT) is down a staggering 15 percent moving close to $1,000, down more than 42 percent on the weekly chart. Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared the group Tuesday morning on Twitter, calling out the "degenerate" community, or crypto obsessives that engage in high-risk trading. bank east asia october 20 kowloon The creator of the channel becomes its administrator by default. If you need help managing your channel, you can add more administrators from your subscriber base. You can provide each admin with limited or full rights to manage the channel. For example, you can allow an administrator to publish and edit content while withholding the right to add new subscribers.
from us


Telegram خِرقهٔ تَزویر ( ۲ )
FROM American