TARIKHE_MOHAMMAD Telegram 594
🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام

🔸 81ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول
چون محمد از جنگ بنی‌مُصطَلِق بازمی‌گردید بر سر آبی فرود آمد. مردی از مهاجر با یکی از انصار بدشمنی درآمدند. مهاجر و انصار به تعصب درمیان آمدند و دشمنی سخت گردید. عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول که سر دورویان بود گفت : این مهاجران بیچیز و ناتوان بودند و ما ایشان را داراک و نیرو دادیم و بر ما بی‌مهری می‌کنند. چون به مدینه رویم ، ایشان را بیرون کنیم.
زید ابن اَرقَم که درفشدار محمد بود رفت و داستان با محمد بازگفت. محمد رنجید ، فرمود بیدرنگ کوچ کردند. خواستش آن بود تا مردم سخن عبداللّه بازنشنوند و از اندازه نگذرند و بآن نفهلند و پراکندگی بسيار درميان خاندان نیفتد. نیز عمر گفت : محمد بفرما عَبّاد ابن بِشر این دورور را گردن بزند. محمد گفت : نشاید چه مردم ندانند و گويند محمد ياران خود را مي‌كشد. عبدالله از رسیدن این داستان به محمد آگاهی یافت و به پیش محمد آمد و سوگند یاد کرد که این سخنها که زید بن اَرقَم گفته دروغ است.
چون نزدیک مدینه رسیده بودند محمد سوره‌ي «اِذا جاءَكَ الْمُنَافِقُون»1 را خواند و در آن خوی دورويان را آشکار کرد و بازنمود كه عبدالله ابن اَبي سوگند دروغ خورد و زيد ابن اَرقَم آنچه از زبان او گفته بود راست گفته بود.
پس پسر عبداللّه که بآخشيج پدرش در مسلماني سخت باورمند بود و از دورويي پاك و بیزار بود ، نزد محمد آمد و گفت : شنیدم که از پدرم رنجیده‌ای و خواهی فرمودن تا او را بکشند. اکنون بفرما من او را بکشم. چه می‌ترسم که اگر دیگری بیاید ، تعصّب پسری بجنبد و آن کس را کشم و آنگاه مسلمانی به بیدینی کشته باشم. محمد گفت : من او را نکشم و تا زنده باشد نگاهداشت کنم. پسر عبداللّه دلخوش گردید و بازگردید و با خاندان خود داستان بازگفت. ایشان همگی دوست محمد گردیدند و زبان نکوهش در عبدالله گزاردند و پس از آن ، هرگاه كه سخني دورويانه ازو
شنيدندي ، هم خاندانش همه بدشمني‌اش بيرون آمدندي و نزديك بودي كه او را زدندي
، تا چنان شد که از بیم خاندان ، دورویی نمی‌توانست نمود.
چون خاندان عبدالله چنان کردند و محمد آگاهی یافت به عمر گفت : «اي عمر ، اگر آن روز كه تو گفتي بگو عبدالله را كشند ، اگر او را می‌كشتيمي ، بيم آن بودي كه خاندانش به تعصب از دين بازگردیدندی. پس چون چشم پوشیدیم و او را آمرزيديم ، اين هنگام خاندان خودش زبان سرزنش درو گشادهاند و به تعصب دين [بجای خویشاوندی] برخاسته‌اند. تا جايي كه اگر ايشان را فرماييم او را كشند ، بيدرنگ او را از بهر تعصب دين كشند.» عمر گفت : «ای محمد ، نيكي و خجستگی در آن باشد كه تو فرمايي.»

🔸 82ـ نخستين كسي كه از دين بازگرديد.
مِقيَس ابن صُبابه از مکه آمد و گفت : بفرما خونبهای برادرم بدهند که یاران او را به خطا کشته‌اند. محمد فرمود خونبهای او را دادند. پس از چند روز فرصت تلبید و کشنده‌ی برادر بازکشت و به مکه رفت. و از دین بازگردید.


1ـ سوره‌ی منافقون (63)
👍1



tgoop.com/tarikhe_mohammad/594
Create:
Last Update:

🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام

🔸 81ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول
چون محمد از جنگ بنی‌مُصطَلِق بازمی‌گردید بر سر آبی فرود آمد. مردی از مهاجر با یکی از انصار بدشمنی درآمدند. مهاجر و انصار به تعصب درمیان آمدند و دشمنی سخت گردید. عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول که سر دورویان بود گفت : این مهاجران بیچیز و ناتوان بودند و ما ایشان را داراک و نیرو دادیم و بر ما بی‌مهری می‌کنند. چون به مدینه رویم ، ایشان را بیرون کنیم.
زید ابن اَرقَم که درفشدار محمد بود رفت و داستان با محمد بازگفت. محمد رنجید ، فرمود بیدرنگ کوچ کردند. خواستش آن بود تا مردم سخن عبداللّه بازنشنوند و از اندازه نگذرند و بآن نفهلند و پراکندگی بسيار درميان خاندان نیفتد. نیز عمر گفت : محمد بفرما عَبّاد ابن بِشر این دورور را گردن بزند. محمد گفت : نشاید چه مردم ندانند و گويند محمد ياران خود را مي‌كشد. عبدالله از رسیدن این داستان به محمد آگاهی یافت و به پیش محمد آمد و سوگند یاد کرد که این سخنها که زید بن اَرقَم گفته دروغ است.
چون نزدیک مدینه رسیده بودند محمد سوره‌ي «اِذا جاءَكَ الْمُنَافِقُون»1 را خواند و در آن خوی دورويان را آشکار کرد و بازنمود كه عبدالله ابن اَبي سوگند دروغ خورد و زيد ابن اَرقَم آنچه از زبان او گفته بود راست گفته بود.
پس پسر عبداللّه که بآخشيج پدرش در مسلماني سخت باورمند بود و از دورويي پاك و بیزار بود ، نزد محمد آمد و گفت : شنیدم که از پدرم رنجیده‌ای و خواهی فرمودن تا او را بکشند. اکنون بفرما من او را بکشم. چه می‌ترسم که اگر دیگری بیاید ، تعصّب پسری بجنبد و آن کس را کشم و آنگاه مسلمانی به بیدینی کشته باشم. محمد گفت : من او را نکشم و تا زنده باشد نگاهداشت کنم. پسر عبداللّه دلخوش گردید و بازگردید و با خاندان خود داستان بازگفت. ایشان همگی دوست محمد گردیدند و زبان نکوهش در عبدالله گزاردند و پس از آن ، هرگاه كه سخني دورويانه ازو
شنيدندي ، هم خاندانش همه بدشمني‌اش بيرون آمدندي و نزديك بودي كه او را زدندي
، تا چنان شد که از بیم خاندان ، دورویی نمی‌توانست نمود.
چون خاندان عبدالله چنان کردند و محمد آگاهی یافت به عمر گفت : «اي عمر ، اگر آن روز كه تو گفتي بگو عبدالله را كشند ، اگر او را می‌كشتيمي ، بيم آن بودي كه خاندانش به تعصب از دين بازگردیدندی. پس چون چشم پوشیدیم و او را آمرزيديم ، اين هنگام خاندان خودش زبان سرزنش درو گشادهاند و به تعصب دين [بجای خویشاوندی] برخاسته‌اند. تا جايي كه اگر ايشان را فرماييم او را كشند ، بيدرنگ او را از بهر تعصب دين كشند.» عمر گفت : «ای محمد ، نيكي و خجستگی در آن باشد كه تو فرمايي.»

🔸 82ـ نخستين كسي كه از دين بازگرديد.
مِقيَس ابن صُبابه از مکه آمد و گفت : بفرما خونبهای برادرم بدهند که یاران او را به خطا کشته‌اند. محمد فرمود خونبهای او را دادند. پس از چند روز فرصت تلبید و کشنده‌ی برادر بازکشت و به مکه رفت. و از دین بازگردید.


1ـ سوره‌ی منافقون (63)

BY تاریخ محمد


Share with your friend now:
tgoop.com/tarikhe_mohammad/594

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Matt Hussey, editorial director at NEAR Protocol also responded to this news with “#meIRL”. Just as you search “Bear Market Screaming” in Telegram, you will see a Pepe frog yelling as the group’s featured image. So far, more than a dozen different members have contributed to the group, posting voice notes of themselves screaming, yelling, groaning, and wailing in various pitches and rhythms. Telegram is a leading cloud-based instant messages platform. It became popular in recent years for its privacy, speed, voice and video quality, and other unmatched features over its main competitor Whatsapp. More>>
from us


Telegram تاریخ محمد
FROM American