TARIKHE_MOHAMMAD Telegram 591
🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام

🔸 75ـ جنگ كَندَك (خندق) (تکه‌ی دو از دو)
محمد بیست و سه روز در برابر بیدینان نشست و هر روز در کناره‌ی کندک جنگ کردندی. چون گرد فروگرفتن بدارازی کشید و مسلمانان به تنگ آمدند و نزديك بود كه بيدينان چيره گرديدندي و باروي مدينه را گرفتندي ، محمد پنهان از چشم قریش کس فرستاد پیش بزرگان غَطَفان ، و آشتی تلبید ، باین نهش که یک سه‌یک از میوه‌های مدینه ایشان را باشد و بروند و لشکر قریش را بازگزارند. بزرگان غَطَفان خشنود گردیدند. محمد فرمود آشتی‌نامه نوشتند. پس از آن ، با سران انصار سکالید. گفتند : اگر از بهر ما می‌کنی ، نباید کرد ، چه ما در زمان بت‌پرستی دانه‌ای خرما به رشوه به کس نمی‌دادیم. این زمان که اسلام یافتیم چگونه داراک خود به بیدینان دهیم؟ جنگ کنیم تا خدا چه خواسته است. محمد گفت شما دانید و آشتی‌نامه پاره کردند و هر روز می‌جنگیدند. و عرب هرگز کندک ندیده بودند و شگفتی می‌نمودند و نمی‌یارَستند آمد. پس چند سوار بیدینان از کندک گذشتند و بر بالا آمدند. علی با گروهی بپیشواز ایشان رفت و عمرو ابن عبد وَد که پهلوان قریش بود را کشت. و بازمانده‌ی سواران گریختند و برخی در کندک بازماندند ، و برخی گذشتند.
چون کار جنگ سخت گردید و مسلمانان بتنگ آمدند ، نُعَیم ابن مسعود از خاندان غَطَفان درآمد و مسلمان گردید و گفت : ای محمد ، خاندان از اسلام من آگاهی ندارند ، و با ایشان نیرنگ توانم کرد. بفرما با ایشان چه باید کرد؟ محمد گفت : كار جنگ به نيرنگ راست آيد. برو و به هر راه که توانی درمیان لشکر جدایی بینداز. گفت : چنان کنم. نُعَيم در پيش ، دوستي ازآنِ ايشان بود ، و هر بار که به پيش ايشان رفتي همنشيني كردي.
آنگاه رفت و گفت : ای بنی‌قریظه ، خواست لشکر غَطَفان و قریش آنست که لشکر محمد را شکنند و نامی بدست آورند و هیچ کس نام شما نخواهد برد. نیکی در آنست که کس فرستید به لشکر غَطَفان و قریش که اگر می‌خواهید در جنگ محمد کمر بندیم ، چند تن از بزرگان خود به گروگان پیش ما فرستید تا ما را اعتماد باشد که شما از پی محمد نخواهید بازگردید تا کار او را بانجام رسانید. گفتند : راست می‌گویی. و نُعَیم ، از پیش ایشان برخاست و نزد قریش رفت و گفت : «جهودان بنی‌قریظه از شکستن پیمان محمد پشیمانند و پیغام به محمد فرستاده‌اند که اگر ما چند تن از بزرگان غَطَفان و قریش ستانیم و به گروگان پیش تو فرستیم تا ایشان را کشی ، از ما خشنود گردی و بدان پیمان که بودیم دوباره پیمان تازه گردانی؟ محمد پاسخ داد : چنین کنم.» اگر ایشان چند تن از شما به گروگان تلبند ، ندهید. او از آنجا برخاست و پیش بزرگ غَطَفان رفت. و همان سخن که با قریش گفته بود ، با ایشان نیز بازگفت. پس هم در آن هنگام ، قریش و غَطَفان کس به جهودان بنی‌قریظه فرستادند که چهارپايان ما بي‌علف گرديدند و بيشتر به زيان رفتند ، اگر شما سر جنگ با محمد دارید ، فردا از دز بیرون آیید تا جنگ کنیم. ایشان گفتند : فردا روز شنبه است و بیرون نتوانیم آمد. و ما آنگاه بجنگ آییم که چند کس از بزرگان خود پیش ما فرستید تا ما را بر شما اعتماد شود. پاسخ دادند که ما هیچ گروگان بشما نمی‌فرستیم. اگر جنگ می‌کنید نیکو وگرنه بیش از این نمی‌مانیم. پس بدین شُوَند درمیان ایشان دوسخنی افتاد و از یکدیگر جدا گردیدند.
هم در آن شب ، بادی و درخشی آمد ، چنانکه چادرهای ایشان را از جای برکند و ديگهاي ايشان را كه بر سر آتش بود بیرون افكند و خاك و غبار بسيار برخاست ، چنانكه چشمشان باز نمی‌گردید و يكديگر را بازنشناختند. و بگريختن آغاز کردند و هر كس افسار شتر خود را مي‌گرفت و برمي‌نشست و كاچالها را همه رها مي‌گردانيد.
در اين هنگام ، محمد حُذَيفة ابن يَمان را فرستاد تا چگونگي قریش و غَطَفان را بازداند و آگاهي بازآورد. او رفت و بازآمد و چگونگی بازگفت. خدا را سپاس گزاردند و روز ديگر رفتند و كالا و رختهای بيدينان را همه به مدينه آوردند.
در جنگ كندك ، شش تن از مسلمانان شهيد و از بيدينان سه تن كشته گرديدند. و پس از این جنگ محمد گفت : «قریش پس از اين نتوانند بجنگ شما آيند ، بلكه شما بجنگ ايشان رويد.» و چنان گردید.
👍1



tgoop.com/tarikhe_mohammad/591
Create:
Last Update:

🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام

🔸 75ـ جنگ كَندَك (خندق) (تکه‌ی دو از دو)
محمد بیست و سه روز در برابر بیدینان نشست و هر روز در کناره‌ی کندک جنگ کردندی. چون گرد فروگرفتن بدارازی کشید و مسلمانان به تنگ آمدند و نزديك بود كه بيدينان چيره گرديدندي و باروي مدينه را گرفتندي ، محمد پنهان از چشم قریش کس فرستاد پیش بزرگان غَطَفان ، و آشتی تلبید ، باین نهش که یک سه‌یک از میوه‌های مدینه ایشان را باشد و بروند و لشکر قریش را بازگزارند. بزرگان غَطَفان خشنود گردیدند. محمد فرمود آشتی‌نامه نوشتند. پس از آن ، با سران انصار سکالید. گفتند : اگر از بهر ما می‌کنی ، نباید کرد ، چه ما در زمان بت‌پرستی دانه‌ای خرما به رشوه به کس نمی‌دادیم. این زمان که اسلام یافتیم چگونه داراک خود به بیدینان دهیم؟ جنگ کنیم تا خدا چه خواسته است. محمد گفت شما دانید و آشتی‌نامه پاره کردند و هر روز می‌جنگیدند. و عرب هرگز کندک ندیده بودند و شگفتی می‌نمودند و نمی‌یارَستند آمد. پس چند سوار بیدینان از کندک گذشتند و بر بالا آمدند. علی با گروهی بپیشواز ایشان رفت و عمرو ابن عبد وَد که پهلوان قریش بود را کشت. و بازمانده‌ی سواران گریختند و برخی در کندک بازماندند ، و برخی گذشتند.
چون کار جنگ سخت گردید و مسلمانان بتنگ آمدند ، نُعَیم ابن مسعود از خاندان غَطَفان درآمد و مسلمان گردید و گفت : ای محمد ، خاندان از اسلام من آگاهی ندارند ، و با ایشان نیرنگ توانم کرد. بفرما با ایشان چه باید کرد؟ محمد گفت : كار جنگ به نيرنگ راست آيد. برو و به هر راه که توانی درمیان لشکر جدایی بینداز. گفت : چنان کنم. نُعَيم در پيش ، دوستي ازآنِ ايشان بود ، و هر بار که به پيش ايشان رفتي همنشيني كردي.
آنگاه رفت و گفت : ای بنی‌قریظه ، خواست لشکر غَطَفان و قریش آنست که لشکر محمد را شکنند و نامی بدست آورند و هیچ کس نام شما نخواهد برد. نیکی در آنست که کس فرستید به لشکر غَطَفان و قریش که اگر می‌خواهید در جنگ محمد کمر بندیم ، چند تن از بزرگان خود به گروگان پیش ما فرستید تا ما را اعتماد باشد که شما از پی محمد نخواهید بازگردید تا کار او را بانجام رسانید. گفتند : راست می‌گویی. و نُعَیم ، از پیش ایشان برخاست و نزد قریش رفت و گفت : «جهودان بنی‌قریظه از شکستن پیمان محمد پشیمانند و پیغام به محمد فرستاده‌اند که اگر ما چند تن از بزرگان غَطَفان و قریش ستانیم و به گروگان پیش تو فرستیم تا ایشان را کشی ، از ما خشنود گردی و بدان پیمان که بودیم دوباره پیمان تازه گردانی؟ محمد پاسخ داد : چنین کنم.» اگر ایشان چند تن از شما به گروگان تلبند ، ندهید. او از آنجا برخاست و پیش بزرگ غَطَفان رفت. و همان سخن که با قریش گفته بود ، با ایشان نیز بازگفت. پس هم در آن هنگام ، قریش و غَطَفان کس به جهودان بنی‌قریظه فرستادند که چهارپايان ما بي‌علف گرديدند و بيشتر به زيان رفتند ، اگر شما سر جنگ با محمد دارید ، فردا از دز بیرون آیید تا جنگ کنیم. ایشان گفتند : فردا روز شنبه است و بیرون نتوانیم آمد. و ما آنگاه بجنگ آییم که چند کس از بزرگان خود پیش ما فرستید تا ما را بر شما اعتماد شود. پاسخ دادند که ما هیچ گروگان بشما نمی‌فرستیم. اگر جنگ می‌کنید نیکو وگرنه بیش از این نمی‌مانیم. پس بدین شُوَند درمیان ایشان دوسخنی افتاد و از یکدیگر جدا گردیدند.
هم در آن شب ، بادی و درخشی آمد ، چنانکه چادرهای ایشان را از جای برکند و ديگهاي ايشان را كه بر سر آتش بود بیرون افكند و خاك و غبار بسيار برخاست ، چنانكه چشمشان باز نمی‌گردید و يكديگر را بازنشناختند. و بگريختن آغاز کردند و هر كس افسار شتر خود را مي‌گرفت و برمي‌نشست و كاچالها را همه رها مي‌گردانيد.
در اين هنگام ، محمد حُذَيفة ابن يَمان را فرستاد تا چگونگي قریش و غَطَفان را بازداند و آگاهي بازآورد. او رفت و بازآمد و چگونگی بازگفت. خدا را سپاس گزاردند و روز ديگر رفتند و كالا و رختهای بيدينان را همه به مدينه آوردند.
در جنگ كندك ، شش تن از مسلمانان شهيد و از بيدينان سه تن كشته گرديدند. و پس از این جنگ محمد گفت : «قریش پس از اين نتوانند بجنگ شما آيند ، بلكه شما بجنگ ايشان رويد.» و چنان گردید.

BY تاریخ محمد


Share with your friend now:
tgoop.com/tarikhe_mohammad/591

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Invite up to 200 users from your contacts to join your channel 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) The optimal dimension of the avatar on Telegram is 512px by 512px, and it’s recommended to use PNG format to deliver an unpixelated avatar. Avoid compound hashtags that consist of several words. If you have a hashtag like #marketingnewsinusa, split it into smaller hashtags: “#marketing, #news, #usa. The court said the defendant had also incited people to commit public nuisance, with messages calling on them to take part in rallies and demonstrations including at Hong Kong International Airport, to block roads and to paralyse the public transportation system. Various forms of protest promoted on the messaging platform included general strikes, lunchtime protests and silent sit-ins.
from us


Telegram تاریخ محمد
FROM American