tgoop.com/tarikhe_mohammad/556
Last Update:
🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمهی تاریخ ابنهشام
🔸 42ـ بانگ نماز
چون محمد در یثرب نشيمن گرفت ، مهاجران و انصار همگي بر سرش گرد آمدند و كار اسلام در یثرب استوار گرديد و نماز باهمی (جماعت) پنج بار در روز برپا داشتند و زكات دادند و روزهي بايا گرفتند و فرمان حلال و حرام بيكباره پيدا گردید و حدهاي شرع را نهادند ، محمد خواست كه هنگام نماز را نشاني پيدا كند که مردم بآن گرد آیند. چنانكه يهودیان و مسیحیان را هر يكي نشاني بود از بهر هنگام نماز : يهودیان ناي (بوق) زدندي و مسیحیان ناقوس.
پس محمد انديشيد كه فرمايد از بهر نماز ناي زنند. لیکن گفت : «اين نشايد كه رسم يهود است.» و ديگر انديشيد كه فرمايد از بهر نماز ناقوس زنند. ديگر هم خود گفت : «اين نشايد كه رسم مسیحیانست.» در اين انديشه بود كه از انصار ، عبدالله ابن زيد ابن ثَعلبه درآمد و گفت : «دیشب در خواب دیدم كه مردي بر من گذشت ، دو جامهي سبز پوشيده بود و در دستش ناقوسي بود ، او را گفتم اين ناقوس را به من فروشي؟ گفت تو با اين ناقوس چه خواهي كرد؟ گفتم من آن را ميخرم که از بهر نماز زنم. گفت تو را چيزي بهتر از اين آموزم : اَللهُ اکبَر ، اَللهُ اَکبَر ، اَللهُ اَکبرَ ، اَللهُ اَکبَر ، اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلَّا الله ، اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلَّا الله ، اَشهَد اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله ، اَشهَد اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله ، حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ ، حَیَّ عَلَی الصَّلاة ، حَیَّ عَلَی الفَلاحِ ، حَیَّ عَلَی الفَلاح ، اَللهُ اَکبر ، اَللهُ اَکبَر ، لا اِلهَ اِلَّا الله.»(1) محمد گفت : «خوابي درست است و دعوت نماز را جز اين نشايد.» پس به بِلال فرمود : «برخيز و بانگ نماز در بده كه آواز تو خوشست و بهتر.» بِلال برخاست و گفت : «اَللهُ اکبَر ، اَللهُ اَکبَر ...» تا به پايان گفت.
🔸 43ـ داستان اَبوقَیس صرمة ابن اَبیاَنس
اَبوقَیس مردی بود که در روزگار نادانی ، چون محمد هنوز به یثرب نیامده بود ، خدای بزرگ او را بیداری داده بود و از کردار بیدینان خود را دور داشتی و بتپرستی کنار گزارده بود و پارسایی پیش گرفته بود و پلاس پوشیدی و از مردم کناره گرفتی و نیایشگاهی ساخته و در آن نشسته و به نیاییدن فهلان بودی و چنین گفتی : خدای ابراهیم میپرستم. بدینسان میگذرانید تا محمد به یثرب درآمد و او پیش محمد رفت و باسلام درآمد. اَبوقَیس بس پیر گردیده بود ولی سخنی نیکو داشت و در روزگار نادانی و پس از مسلمان گردیدن مردم را پند دادی و ایشان را براه خدا خواندی. او را شعرها بودی که در کتاب سیرت هم آمده.
1ـ گمان بیشتر آنست که خواب آن انصاری باین ریزهکاری نبوده. آنچه ارجدارست اندیشهی آن بوده که به دل محمد راه یافته تا بانگ نماز با شعارهای اسلامی بدانسان که در بالا آمد بسازد.
BY تاریخ محمد
Share with your friend now:
tgoop.com/tarikhe_mohammad/556
