tgoop.com/tarikhe_mohammad/525
Last Update:
🔶 تاریخ محمد
🔸 4ـ آغاز برانگيختگي
گویا محمد با حُنَفاء ، جهودان و مسیحیان همنشینیها داشته و به یکتاپرستی از راه ایشان آشنا گردیده بوده. گمان ما اینست که محمد پس از آنکه اعتماد خدیجه دربارهاش استوار گردید بارها به سفر بازرگانی برای او رفته و در این سفرها با پیروان دینهای دیگر همنشین و همسخن گردیده و از دینهاشان آگاهیهایی بدست آورده. زیرا چه کسی بهتر از او توانستی کار بازرگانی خدیجه را راه برد؟!. در پانزده سال (کمابیش) که از زناشویی با خدیجه تا برانگیختگیاش گذشته ، محمد میتوانسته دهها بار سفر بازارگانی کند.
گفته شده محمد سالی یک ماه به غار حرا میرفته و تنها میمانده.
این گمان را ما به راستی نزدیکتر میدانیم که او به آمیغهایی (حقایقی) پی برده بوده و میدیده آنها زندگی عربها (و دیگران) را بیکبار دگرگون خواهد کرد و ایشان را از دُژآگاهی و خونریزی میان تیرهها خواهد رهانید ولی چنان کار یا آرمانِ بزرگی بیمها و جلوگیرهای بسیار داشته و پرسشهای چندی را در پیش روی خود میدیده. در آن سالها چون به بسیاری از پرسشها پاسخی نمییافته ، دودل میزیسته. باشد که از درمیان گزاردن چنین آرمانی با دیگران بیمها میکرده و از سوی دیگر از چنان کوشش بیمگین و بزرگی هم دست شستن نمیتوانسته. بناچار بگوشهای پناه میبرده و در جستجوی چاره بوده. در تنهایی بهتر میتوانسته چارهجویی و دوراندیشی کند و خود را برای چنان آرمان بزرگی آماده و مصمم گرداند.
گفته شده محمد كوششهايش را در چهل سالگي آغازيد يا در چهل سالگي برانگيخته گرديد.
🔸 5ـ آغاز کوشش و گروش خدیجه
محمد در گام نخست آشنایانش را باسلام خواند ولی بیشترشان نپذيرفتند و بدشمني برخاستند و او را هميرنجانيدندی و سخنان بيهوده هميگفتندی. از اینرو محمد از ايشان رنجيده و دلشكسته بودی. تا آنکه خديجه باسلام گرويد1 و او از بهر آن بسيار سبك و آسوده گرديد. زیرا هرگاه كه محمد از خانه بیرون آمدي و آشنایان را باسلام خواندي ، ايشان ياوه گفتندي ، چون بخانه بازرفتي ، خدیجه ازو دلجویی کردی و گفتي : «اي محمد ، خود را از بهر ياوهگویي ايشان نرنجان ـ كه باشد كه هر كسي كه اين دعوت کردی كه تو ميكني بر او رشك بردندی و هر چي گويد او را دروغگو شمارند و دربند ناهمداستاني و رنجانيدن او باشند. اما تو دل خوش بدار ـ كه خدا ياوري دين تو دهد و دشمنان تو را شكسته گرداند و خاندانت را فرمانبرت گرداند.» و از اين گونه سخنان ميگفت و دلش را ميجست تا دلخوش گرديدي و رنجها از يادش برخاستي و ناهمداستاني آشنایان بَرو آسان و دلش استوار گرديدي.
1ـ پیداست چندی با او سخنها گفته و دلیلها آورده تا آنکه خدیجه سخنانش را فهمیده و راست یافته و باسلام گرویده. همینست دیگر آشنایانش. نه چنانکه نویسندهی این کتاب نوشته : چون محمد آمدن جبرئیل را به غار حرا گفته خدیجه و دیگر آشنایانش شگفتیده و بیدرنگ اسلام آوردهاند.
BY تاریخ محمد
Share with your friend now:
tgoop.com/tarikhe_mohammad/525