This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خرابی پل اصلی بالتیمور در ایالت مریلند آمریکا 🔻
۷ فروردین ۱۴۰۳
۷ فروردین ۱۴۰۳
🙏8❤4👍3
✍️ فروریختن پل عظیم بالتیمور در مریلند آمریکا و چند نکته!
محمدرضا اسلامی
🔵 ویدئوی زیر مربوط به چند ساعت پیش است.
در حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد به وقت محلی، پل اصلی بالتیمور در ایالت مریلند آمریکا بر اثر تصادف یک کشتی عظیم باری با یکی از پایههایش به کلی فروریخت.
🔵چند نکته درباره این اتفاق قابل ذکر است:
✔️۱- این نحوه خرابی پل بالتیمور، نمونه عینی و تمام عیار است از آنچه که در کلاسهای تئوری دانشگاهها تحت عنوان «خرابی پیشرونده» به دانشجویان تدریس می شود. واژه خرابی پیشرونده ترجمه
Progressive Collapse
است و به بیان ساده می توان آن را چنین معنا کرد:
زمانی که یک عضو/الِمان سازه (از میان صدها یا هزاران عضو) آسیب می بیند، و جریانِ انتقال نیرو در آن «یک عضو» قطع می شود «ولی کل اعضا» متاثر می شوند.
عملا، سایر اعضاء قادر به انتقال نیروی آن عضوِ حذف شده نخواهند بود و لذا «خرابی» در سازه ادامه پیدا می کند و پیشرونده می شود.
یعنی چون که سایر اعضا توانِ تحمل/انتقال آن نیروی اضافه را ندارند، لذا خرابی در یک منطقه متوقف نمی ماند، پیشرونده می شود، و نهایتا سازه فرو می ریزد.
✔️۲- ویدئوهای آموزشی بالا مفهوم خرابی پیشرونده را تشریح می کنند.🔺 ولی اگر به دنبال یک گزارش علمی درباره این نحوه خرابی پلها باشید، می توانید گزارش دکتر ابوالحسن آستانه در دانشگاه برکلی درباره فروریختن پل I-35W در شهر مینیاپلیس در سال ۲۰۰۷ را ملاحظه کنید (لینک).
✔️۳- با خراب شدن این پل جدید در بالتیمور مجددا بحث پیچیده «سازه و بیمه» مطرح می شود. اینکه شرکت بیمه الان باید چند دلار برای این اشتباه ناخدای کشتی پول بدهد؟ آیا شرکت بیمه گذار پل باید فقط هزینه بازسازی پل را بدهد؟ یا اینکه در قراردادش هزینه مشکلات ترافیک ناشی از قطع شبکه ارتباطی بالتیمور و ترافیک سنگین نیز پیش بینی شده؟ اگر شده، آیا باید هزینه های سایر بنگاههای اقتصادی که از امروز بخاطر ویرانی پل تا ماهها کسب و کارشان متضرر شده (Business Interruption) را نیز بدهد؟ اگر نباید بدهد، پس جبران ضرر و زیان کسب و کارهایی که از فردا متضرر می شوند با کیست؟ وضعیت ارتباط شرکت بیمه گر پل با شرکت بیمه گر کشتی رانی چگونه خواهد شد؟ … و ده ها سوال دیگر.
بحث بسیار پیچیده ای است در مدلهای بیمه گذاری.
و اساسا مگر شرکت بیمه گذار چند دلار برای بیمه این پل دریافت کرده بوده که الان باید متحمل چنین ضرر و زیان هنگفت (میلیارد دلاری) بشود؟! و مگر هرسال چند درصد از عوارض عبور ماشینها از روی این پل به بیمه اختصاص پیدا می کرده؟
اینجاست که مفهوم/ارزش کار دانشجویان دکترا که در زمینه آنالیز ریسک و مدلهای بیمه سازه ها کار می کنند، مشخص می شود.
✔️۴- اما یک بحث جنبی درباره سازه در دنیای جدید:
در ساعت ۱:۳۰ نیمه شب در ساحل شرقی آمریکا یک سازه فرو می ریزد، ولی هنوز پنج -شش ساعت نگذشته هزاران بار در ایران دیده می شود. دنیای جدید مولفه ای دارد به نام رسانه که حتی سازه ها هم مشمول این مفهوم جدید قرار گرفته اند. در سال ۲۰۰۷ وقتی که پل مهم شهر مینیاپلیس فرو ریخت (و حتی وقتی که گزارش پروفسور آستانه در برکلی منتشر شد) هیچ یک از مهندسین همکارم خبرش را نشنیده بودند و عموم افراد غیرمهندس هم به خبرش توجهی نکردند/واکنشی نشان ندادند. اما ظرف همین چند ساعت گذشته حداقل ده پیام از ایران درباره ویرانی پل بالتیمور روی گوشی تلفن همراهم رسید. بله! رسانه در سال ۲۰۰۷ هم بود ولی این رسانه امروز کاملا متفاوت است با مفهوم سنتی آن رسانه ای که طی پنجاه سال گذشته در دنیا حضور داشته است!
نه فقط سازه، که امروز «همه چیز» تحت تاثیر «مفهوم جدید رسانه» است: گستره آگاهی عمومی.
و بی نوا آن دولتی که هنوز به دنبال محدودکردن این واقعیت باشد!
https://www.tgoop.com/solseghalam/2302
محمدرضا اسلامی
🔵 ویدئوی زیر مربوط به چند ساعت پیش است.
در حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد به وقت محلی، پل اصلی بالتیمور در ایالت مریلند آمریکا بر اثر تصادف یک کشتی عظیم باری با یکی از پایههایش به کلی فروریخت.
🔵چند نکته درباره این اتفاق قابل ذکر است:
✔️۱- این نحوه خرابی پل بالتیمور، نمونه عینی و تمام عیار است از آنچه که در کلاسهای تئوری دانشگاهها تحت عنوان «خرابی پیشرونده» به دانشجویان تدریس می شود. واژه خرابی پیشرونده ترجمه
Progressive Collapse
است و به بیان ساده می توان آن را چنین معنا کرد:
زمانی که یک عضو/الِمان سازه (از میان صدها یا هزاران عضو) آسیب می بیند، و جریانِ انتقال نیرو در آن «یک عضو» قطع می شود «ولی کل اعضا» متاثر می شوند.
عملا، سایر اعضاء قادر به انتقال نیروی آن عضوِ حذف شده نخواهند بود و لذا «خرابی» در سازه ادامه پیدا می کند و پیشرونده می شود.
یعنی چون که سایر اعضا توانِ تحمل/انتقال آن نیروی اضافه را ندارند، لذا خرابی در یک منطقه متوقف نمی ماند، پیشرونده می شود، و نهایتا سازه فرو می ریزد.
✔️۲- ویدئوهای آموزشی بالا مفهوم خرابی پیشرونده را تشریح می کنند.🔺 ولی اگر به دنبال یک گزارش علمی درباره این نحوه خرابی پلها باشید، می توانید گزارش دکتر ابوالحسن آستانه در دانشگاه برکلی درباره فروریختن پل I-35W در شهر مینیاپلیس در سال ۲۰۰۷ را ملاحظه کنید (لینک).
✔️۳- با خراب شدن این پل جدید در بالتیمور مجددا بحث پیچیده «سازه و بیمه» مطرح می شود. اینکه شرکت بیمه الان باید چند دلار برای این اشتباه ناخدای کشتی پول بدهد؟ آیا شرکت بیمه گذار پل باید فقط هزینه بازسازی پل را بدهد؟ یا اینکه در قراردادش هزینه مشکلات ترافیک ناشی از قطع شبکه ارتباطی بالتیمور و ترافیک سنگین نیز پیش بینی شده؟ اگر شده، آیا باید هزینه های سایر بنگاههای اقتصادی که از امروز بخاطر ویرانی پل تا ماهها کسب و کارشان متضرر شده (Business Interruption) را نیز بدهد؟ اگر نباید بدهد، پس جبران ضرر و زیان کسب و کارهایی که از فردا متضرر می شوند با کیست؟ وضعیت ارتباط شرکت بیمه گر پل با شرکت بیمه گر کشتی رانی چگونه خواهد شد؟ … و ده ها سوال دیگر.
بحث بسیار پیچیده ای است در مدلهای بیمه گذاری.
و اساسا مگر شرکت بیمه گذار چند دلار برای بیمه این پل دریافت کرده بوده که الان باید متحمل چنین ضرر و زیان هنگفت (میلیارد دلاری) بشود؟! و مگر هرسال چند درصد از عوارض عبور ماشینها از روی این پل به بیمه اختصاص پیدا می کرده؟
اینجاست که مفهوم/ارزش کار دانشجویان دکترا که در زمینه آنالیز ریسک و مدلهای بیمه سازه ها کار می کنند، مشخص می شود.
✔️۴- اما یک بحث جنبی درباره سازه در دنیای جدید:
در ساعت ۱:۳۰ نیمه شب در ساحل شرقی آمریکا یک سازه فرو می ریزد، ولی هنوز پنج -شش ساعت نگذشته هزاران بار در ایران دیده می شود. دنیای جدید مولفه ای دارد به نام رسانه که حتی سازه ها هم مشمول این مفهوم جدید قرار گرفته اند. در سال ۲۰۰۷ وقتی که پل مهم شهر مینیاپلیس فرو ریخت (و حتی وقتی که گزارش پروفسور آستانه در برکلی منتشر شد) هیچ یک از مهندسین همکارم خبرش را نشنیده بودند و عموم افراد غیرمهندس هم به خبرش توجهی نکردند/واکنشی نشان ندادند. اما ظرف همین چند ساعت گذشته حداقل ده پیام از ایران درباره ویرانی پل بالتیمور روی گوشی تلفن همراهم رسید. بله! رسانه در سال ۲۰۰۷ هم بود ولی این رسانه امروز کاملا متفاوت است با مفهوم سنتی آن رسانه ای که طی پنجاه سال گذشته در دنیا حضور داشته است!
نه فقط سازه، که امروز «همه چیز» تحت تاثیر «مفهوم جدید رسانه» است: گستره آگاهی عمومی.
و بی نوا آن دولتی که هنوز به دنبال محدودکردن این واقعیت باشد!
https://www.tgoop.com/solseghalam/2302
Telegram
ارزیابی شتابزده
خرابی پل اصلی بالتیمور در ایالت مریلند آمریکا 🔻
۷ فروردین ۱۴۰۳
۷ فروردین ۱۴۰۳
👍96❤11🙏8👏4😢1
✍️کنفرانس Terasaki در دانشگاه UCLA و بازدید از هالیوود!
محمدرضا اسلامی
🔵 هفته گذشته کنفرانس موسسه TERASAKI در دانشگاه UCLA برگزار شد. شرکت در این کنفرانس باعث شد تا بهت زده شاهد وسعت و گستره پژوهشهایی باشم که در حوزه فنآوریهای نوین پزشکی در حال انجام است و همزمان امکان ملاقات با پژوهشگران این حوزه فراهم شود.
موسسه تراساکی مجموعه ارزشمندی است که با هدف «حل مساله در حوزه سلامت» در حال فعالیت است. عملا گستره کارهای این مجموعه به «کاربرد فنآوری در پزشکی» مرتبط است.
طیف وسیعی از مهندسین حوزه مکانیک، شیمی و… همراه با مختصصین حوزه پزشکی در این موسسه برای حل مشکلات انسان در حوزه سلامت همکاری می کنند. مدیریت این مجموعه به عهده دکتر علی خادم حسینی است که سابقه فعالیتهای ارزشمندی در حوزه Biomedical Innovation (نظیر تولید پوست مصنوعی) داشته است.
این کنفرانس(+) مجال بازدید از دانشگاه UCLA را فراهم آورد. توضیح خلاصه ای درباره دانشگاه UCLA:
✔️۱- سال تاسیس این دانشگاه به زمان ناصرالدین شاه قاجار یعنی 1881 باز می گردد (143 سال پیش). 337 رشته مختلف در این دانشگاه تدریس می شود و 47 هزار دانشجو دارد.
✔️۲- گردش مالی این دانشگاه 6.7 میلیارد دلار در سال است. (یعنی 2.6 برابر دانشگاه توکیو)
✔️۳- دانشگاه حدود 8 هزار عضو هیات علمی دارد.
✔️۴- کتابخانه این دانشگاه حدود 12 میلیون جلد کتاب دارد! (لینک)
✔️۵- در میان اعضای هیات علمی تا کنون 27 برنده مدال نوبل و 1 برنده مدال فلیدز ریاضیات بوده اند. همچنین تاکنون 55 عضو آکادمی ملی علوم، 29 عضو آکادمی ملی مهندسی و 41 عضو آکادمی ملی پزشکی از میان هیات علمی آن بوده اند.
✔️۶- اغراق نیست که گفته شود فعالیتهای مجموعه ای مثل تراساکی در حد قطره ای در برابر وسعت فعالیتهای پژوهشی است که در این دانشگاه در دست انجام است.
🔵 البته ماجرای آقای تراساکی هم قصه جالبی است. دکتر پال تراساکی از خانواده مهاجران ژاپنی بوده که در لس آنجلس به دنیا می آید ولی به دلیل شروع جنگ جهانی دوم او و خانواده اش جزو خانواده های ژاپنی بوده اند که به کمپ فرستاده شده بودند! آنها سه سال مشقت بار را در کمپی در آریزونا زندگی کردند و به پس از جنگ جهانی هم به دلیل «فضای ضدژاپنی» که در لس آنجلس شکل گرفته بود قادر به بازگشت به این شهر نمی شوند. با وجود آن مشقتها، ولی تراساکی دوره دبیرستان را با موفقیت می گذراند و وارد دانشگاه ایلینوی می شود. او تحصیل در رشته پزشکی را شروع می کند. در سال 1948 خانواده او شرایط بازگشت به لس آنجلس را «امن» ارزیابی می کنند و به این شهر بازمی گردند. این کودکِ سختی کشیده ژاپنی الاصل نهایتا در رشته دامپزشکی فارغ التحصیل می شود. او برای یک دوره فرصت مطالعاتی یکساله به لندن می رود و از آنجا به بحث پیوند اعضا (organ transplantation) در حیوانات علاقمند می شود. گستره پژوهشهای او در پیوند عضو باعث می شود که او منشاء رشد دانش بشر در زمینه پیوند کبد شود. نهایتا او موسسه تراساکی را طی یک موافقتنامه همکاری با دانشگاه UCLA تاسیس می کند و در 2016 می میرد.
🔵 خواندن سرگذشت مرحوم تراساکی باعث تعجب است. شگفتی از این حکایت عجیبِ «جریان علم» در تاریخ انسان معاصر.
اینکه پیوند کبد و پیوند اعضا (organ) از چه مسیر شگفتی عبور کرده و اینکه اکنون ادامه فعالیتهای تراساکی تحت مدیریت دکتر علی خادم حسینی قرار گرفته است. تراساکی یک نسل دوم مهاجر ژاپنی بود و علی خادم حسینی هم یک نسل دوم مهاجر ایرانی.
انسانهای مصمم، پرتوان و دانشمندی که منشاء پیشبرد علم در بشر می شوند. مهاجرینی که فرزندانشان «ناز پرودِ تنعّم» به تعبیر حافظ نیستند.
🔵 بعد از کنفرانس فرصتی فراهم شد تا به منطقه هالیوود رفته و امکان آشنایی مستقیم بچه ها با هالیوود فراهم شود (اسلایدها+) . نکته ای که از این بازدید محل تامل بود نزدیکی جغرافیایی دانشگاه UCLA به هالیوود است.
۲۰ دقیقه رانندگی؛ گویی حکایت شگفتی ست از نزدیکی جغرافیاییِ دو ساختار کاملا متفاوت!
در اولی ما با انسانهایی (همچون مرحوم تراساکی) مواجهیم که بارِ سنگین فنآوریهای نوین را به دوش می کشند و به درمان سرطانها/بیماریها می اندیشند، در حالی که در ساختار دومی (هالیوود) با انسانهایی مواجهیم که عموما اهل Show هستند و جنس تولیدات آنها کاملا متفاوت است با آن انسانهایِ پرده نشین.
«دو ساختار کاملا متفاوت» ولی هر دو در حال «تولید» در مجاور همدیگر.
و هر دو در دل یک پهنه جغرافیایی با جمعیت ۱۳ میلیونی به نام لس انجلس.
مساله اینجاست که مدیریت این دو ساختار توسط «انسان» معاصر ابداع/خلق شده و ۱۵۰ سال پیش نه دانشگاه UCLA وجود داشت و نه هالیوود.
آمریکا سرزمینی است که فراز و نشیبهای بسیار داشته، اما آنچه که در این سرزمین رخ داده/می دهد محصول تلاشها (سعی و خطای) فرزندان مهاجران بوده است. یک دیگ جوشان.
www.tgoop.com/solseghalam
محمدرضا اسلامی
🔵 هفته گذشته کنفرانس موسسه TERASAKI در دانشگاه UCLA برگزار شد. شرکت در این کنفرانس باعث شد تا بهت زده شاهد وسعت و گستره پژوهشهایی باشم که در حوزه فنآوریهای نوین پزشکی در حال انجام است و همزمان امکان ملاقات با پژوهشگران این حوزه فراهم شود.
موسسه تراساکی مجموعه ارزشمندی است که با هدف «حل مساله در حوزه سلامت» در حال فعالیت است. عملا گستره کارهای این مجموعه به «کاربرد فنآوری در پزشکی» مرتبط است.
طیف وسیعی از مهندسین حوزه مکانیک، شیمی و… همراه با مختصصین حوزه پزشکی در این موسسه برای حل مشکلات انسان در حوزه سلامت همکاری می کنند. مدیریت این مجموعه به عهده دکتر علی خادم حسینی است که سابقه فعالیتهای ارزشمندی در حوزه Biomedical Innovation (نظیر تولید پوست مصنوعی) داشته است.
این کنفرانس(+) مجال بازدید از دانشگاه UCLA را فراهم آورد. توضیح خلاصه ای درباره دانشگاه UCLA:
✔️۱- سال تاسیس این دانشگاه به زمان ناصرالدین شاه قاجار یعنی 1881 باز می گردد (143 سال پیش). 337 رشته مختلف در این دانشگاه تدریس می شود و 47 هزار دانشجو دارد.
✔️۲- گردش مالی این دانشگاه 6.7 میلیارد دلار در سال است. (یعنی 2.6 برابر دانشگاه توکیو)
✔️۳- دانشگاه حدود 8 هزار عضو هیات علمی دارد.
✔️۴- کتابخانه این دانشگاه حدود 12 میلیون جلد کتاب دارد! (لینک)
✔️۵- در میان اعضای هیات علمی تا کنون 27 برنده مدال نوبل و 1 برنده مدال فلیدز ریاضیات بوده اند. همچنین تاکنون 55 عضو آکادمی ملی علوم، 29 عضو آکادمی ملی مهندسی و 41 عضو آکادمی ملی پزشکی از میان هیات علمی آن بوده اند.
✔️۶- اغراق نیست که گفته شود فعالیتهای مجموعه ای مثل تراساکی در حد قطره ای در برابر وسعت فعالیتهای پژوهشی است که در این دانشگاه در دست انجام است.
🔵 البته ماجرای آقای تراساکی هم قصه جالبی است. دکتر پال تراساکی از خانواده مهاجران ژاپنی بوده که در لس آنجلس به دنیا می آید ولی به دلیل شروع جنگ جهانی دوم او و خانواده اش جزو خانواده های ژاپنی بوده اند که به کمپ فرستاده شده بودند! آنها سه سال مشقت بار را در کمپی در آریزونا زندگی کردند و به پس از جنگ جهانی هم به دلیل «فضای ضدژاپنی» که در لس آنجلس شکل گرفته بود قادر به بازگشت به این شهر نمی شوند. با وجود آن مشقتها، ولی تراساکی دوره دبیرستان را با موفقیت می گذراند و وارد دانشگاه ایلینوی می شود. او تحصیل در رشته پزشکی را شروع می کند. در سال 1948 خانواده او شرایط بازگشت به لس آنجلس را «امن» ارزیابی می کنند و به این شهر بازمی گردند. این کودکِ سختی کشیده ژاپنی الاصل نهایتا در رشته دامپزشکی فارغ التحصیل می شود. او برای یک دوره فرصت مطالعاتی یکساله به لندن می رود و از آنجا به بحث پیوند اعضا (organ transplantation) در حیوانات علاقمند می شود. گستره پژوهشهای او در پیوند عضو باعث می شود که او منشاء رشد دانش بشر در زمینه پیوند کبد شود. نهایتا او موسسه تراساکی را طی یک موافقتنامه همکاری با دانشگاه UCLA تاسیس می کند و در 2016 می میرد.
🔵 خواندن سرگذشت مرحوم تراساکی باعث تعجب است. شگفتی از این حکایت عجیبِ «جریان علم» در تاریخ انسان معاصر.
اینکه پیوند کبد و پیوند اعضا (organ) از چه مسیر شگفتی عبور کرده و اینکه اکنون ادامه فعالیتهای تراساکی تحت مدیریت دکتر علی خادم حسینی قرار گرفته است. تراساکی یک نسل دوم مهاجر ژاپنی بود و علی خادم حسینی هم یک نسل دوم مهاجر ایرانی.
انسانهای مصمم، پرتوان و دانشمندی که منشاء پیشبرد علم در بشر می شوند. مهاجرینی که فرزندانشان «ناز پرودِ تنعّم» به تعبیر حافظ نیستند.
🔵 بعد از کنفرانس فرصتی فراهم شد تا به منطقه هالیوود رفته و امکان آشنایی مستقیم بچه ها با هالیوود فراهم شود (اسلایدها+) . نکته ای که از این بازدید محل تامل بود نزدیکی جغرافیایی دانشگاه UCLA به هالیوود است.
۲۰ دقیقه رانندگی؛ گویی حکایت شگفتی ست از نزدیکی جغرافیاییِ دو ساختار کاملا متفاوت!
در اولی ما با انسانهایی (همچون مرحوم تراساکی) مواجهیم که بارِ سنگین فنآوریهای نوین را به دوش می کشند و به درمان سرطانها/بیماریها می اندیشند، در حالی که در ساختار دومی (هالیوود) با انسانهایی مواجهیم که عموما اهل Show هستند و جنس تولیدات آنها کاملا متفاوت است با آن انسانهایِ پرده نشین.
«دو ساختار کاملا متفاوت» ولی هر دو در حال «تولید» در مجاور همدیگر.
و هر دو در دل یک پهنه جغرافیایی با جمعیت ۱۳ میلیونی به نام لس انجلس.
مساله اینجاست که مدیریت این دو ساختار توسط «انسان» معاصر ابداع/خلق شده و ۱۵۰ سال پیش نه دانشگاه UCLA وجود داشت و نه هالیوود.
آمریکا سرزمینی است که فراز و نشیبهای بسیار داشته، اما آنچه که در این سرزمین رخ داده/می دهد محصول تلاشها (سعی و خطای) فرزندان مهاجران بوده است. یک دیگ جوشان.
www.tgoop.com/solseghalam
👏58👍43❤10🙏6👎2
✍️ بهترین اتفاق برای پناهیان
(درباره گوشت تلخ و ...)
محمدرضا اسلامی
آنچه که در این چند روز برای پناهیان رخ داد از چند جهت اتفاق بسیار مبارکی هم برای او و هم برای آیندگان است.
1️⃣- این شاید اولین بار است که پناهیان خطایی مرتکب شده که نمی تواند ارتکاب آن را به «دشمن» نسبت دهد. حتی نمی تواند واکنشهایی که در جامعه صورت گرفته را به دشمن نسبت بدهد چرا که مشخصا بخش متدین جامعه و مومنین روزه دار نسبت به «گوشت تلخ» خطاب کردن رسول خدا و امیرمومنان واکنش نشان داده اند.
2️⃣- پناهیان و امثال پناهیان قبل از اینکه به جهت مواضع سیاسی شان مورد نقد باشند به یک دلیل مورد نقد هستند: «بی احتیاط سخن گفتن».
اولین چیزی که به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «به احتیاط» سخن بگوید و دومین نکته ای که دانشجو باید فرا بگیرد اینکه «مستدل» سخن بگوید. اگر «فقط یک جمله» در مقاله ی دانشجو وجود داشته باشد که مستند به «رفرنس» های معتبر نباشد، آن مقاله بلافاصله توسط ژورنال بین المللی «ریجکت» می شود. پناهیان تا کنون در هیچ ژورنال بین المللی مقاله ای نداده، او هرگز مورد داوری در تراز بین المللی قرار نگرفته، هرگز در معرض این نبوده که واکنشِ داورهای بین المللی را نسبت به «مستدل» بودن سخنانش مشاهده کند، و لذا برای چنین فردی این بهترین اتفاق بود.
3️⃣- «بهترین اتفاق» از باب اینکه بیاموزد «مستدل» سخن بگوید و «با احتیاط» کلام را به کار گیرد. دانشجوی دکترا به محض اینکه «فقط یک جمله» در جلسه دفاع (یا پیش دفاع) بگوید که مستدل نباشد، توسط داورها از اتاق اخراج می شود (یا اینکه لااقل جلسه دفاعش به زمانی دیگر موکول می شود. می گویند: این دانشجو برود دو ترم دیگر بیاید). بشر آموخته است که اگر آجرهای دیوار استدلال بر شالوده عقلانیت چیده نشود، هر حرفی را می شود زد و هر مدعایی می شود کرد. لذا برای پناهیانی که هرگز در آنگونه جلسه بیرحم پیش دفاع (یا دفاع) همچون دانشجویِ لرزان دکترا شرکت نداشته، این اتفاق مبارکی بود که «روزگار» بیاموزدش آنچه را که نیاموخته است.
4️⃣- «انسان» به تلاش و به سعی و خطا مفاهیمی را آموخته است. ما باید برای محصولِ تلاش انسان احترام قائل باشیم. یکی از نکاتی که در دانشگاهها به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «فهم علمی» با «آموزش علمی» متفاوت است. یعنی یک نفر ممکن است مهندس محاسب خوبی باشد ولی الزاما مدرس خوبی برای دروس مهندسی نباشد.
اتفاق اخیر برای پناهیان باعث می شود که از این پس او و افراد مشابه (حتی اگر که مدعای فهم دینی هم داشته باشند) نسبت به امر «بیان دینی» با تواضع باشند.
آن فردی که متواضع باشد با احتیاط سخن می گوید. فرد مدعی کلمه را آسوده و بی احتیاط بر لسان می آورد ولی کسی که بداند بیان/تدریس امری دشوار است، قبل از اینکه به صدر مصطبه بنشید و بخواهد «خطابه» داشته باشد، حرفهایش را ارزیابی می کند. و نه ارزیابی شتابزده.
تو گوشت تلخ را در کدامین ارزیابی شخصی و در معرض کدامین هیات داوری بین المللی به کار برده بودی که اینگونه آسوده و با اعتماد به نفس در کشوری به کار بردی که در تاریخ ادب فارسی از سنایی و جامی گرفته تا سعدی، مولانا و حافظ لطیف ترین و زیباترین واژگان را برای آن نامها بکار برده اند؟
ببین که جامی چطور به ادب، زیبا و سنجیده سخن می گوید:
اگر بودی کمال اندر نِویسایی و خوانایی/
چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا؟
🔵 ضروری است توجه شود که در آنچه که در بالا ذکر شد تلاش شده است که هیچ داوری سیاسی/دینی نداشته و فقط از منظر یک دانشجو و از دیدگاه علمی به ارزیابی مسئله اخیر پناهیان پرداخته شود. نه تنها پناهیان بلکه هر فرد دیگری که در دنیای جدید سخن می گوید، باید آگاه باشد که نمی شود «آگاهیِ انسان مدرن» را نادیده گرفت.
گفته شد که آقای پناهیان به دیدار شیخ حسین انصاریان رفته! ولی ضروری است که اطرافیان به ایشان توصیه کنند که به دیدار دانشجویان دکترا در دانشگاههای ممتاز کشور رفته، و در گفتگوهای «دو طرفه» (و نه یک طرفه) ببیند که این نسل در چه فضای ذهنی ممتازی حرکت می کند. نسلی آشنا به تفکر انتقادی، تحلیل و استدلال که گاه برای انتشار «یک مقاله» در ژورنال تراز اول بین المللی باید پنج شش سال چشم مصرف کند و استخوان خُرد کند.
آینده را آنها خواهند ساخت جناب پناهیان.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2305
(درباره گوشت تلخ و ...)
محمدرضا اسلامی
آنچه که در این چند روز برای پناهیان رخ داد از چند جهت اتفاق بسیار مبارکی هم برای او و هم برای آیندگان است.
1️⃣- این شاید اولین بار است که پناهیان خطایی مرتکب شده که نمی تواند ارتکاب آن را به «دشمن» نسبت دهد. حتی نمی تواند واکنشهایی که در جامعه صورت گرفته را به دشمن نسبت بدهد چرا که مشخصا بخش متدین جامعه و مومنین روزه دار نسبت به «گوشت تلخ» خطاب کردن رسول خدا و امیرمومنان واکنش نشان داده اند.
2️⃣- پناهیان و امثال پناهیان قبل از اینکه به جهت مواضع سیاسی شان مورد نقد باشند به یک دلیل مورد نقد هستند: «بی احتیاط سخن گفتن».
اولین چیزی که به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «به احتیاط» سخن بگوید و دومین نکته ای که دانشجو باید فرا بگیرد اینکه «مستدل» سخن بگوید. اگر «فقط یک جمله» در مقاله ی دانشجو وجود داشته باشد که مستند به «رفرنس» های معتبر نباشد، آن مقاله بلافاصله توسط ژورنال بین المللی «ریجکت» می شود. پناهیان تا کنون در هیچ ژورنال بین المللی مقاله ای نداده، او هرگز مورد داوری در تراز بین المللی قرار نگرفته، هرگز در معرض این نبوده که واکنشِ داورهای بین المللی را نسبت به «مستدل» بودن سخنانش مشاهده کند، و لذا برای چنین فردی این بهترین اتفاق بود.
3️⃣- «بهترین اتفاق» از باب اینکه بیاموزد «مستدل» سخن بگوید و «با احتیاط» کلام را به کار گیرد. دانشجوی دکترا به محض اینکه «فقط یک جمله» در جلسه دفاع (یا پیش دفاع) بگوید که مستدل نباشد، توسط داورها از اتاق اخراج می شود (یا اینکه لااقل جلسه دفاعش به زمانی دیگر موکول می شود. می گویند: این دانشجو برود دو ترم دیگر بیاید). بشر آموخته است که اگر آجرهای دیوار استدلال بر شالوده عقلانیت چیده نشود، هر حرفی را می شود زد و هر مدعایی می شود کرد. لذا برای پناهیانی که هرگز در آنگونه جلسه بیرحم پیش دفاع (یا دفاع) همچون دانشجویِ لرزان دکترا شرکت نداشته، این اتفاق مبارکی بود که «روزگار» بیاموزدش آنچه را که نیاموخته است.
4️⃣- «انسان» به تلاش و به سعی و خطا مفاهیمی را آموخته است. ما باید برای محصولِ تلاش انسان احترام قائل باشیم. یکی از نکاتی که در دانشگاهها به دانشجوی دکترا می آموزند این است که «فهم علمی» با «آموزش علمی» متفاوت است. یعنی یک نفر ممکن است مهندس محاسب خوبی باشد ولی الزاما مدرس خوبی برای دروس مهندسی نباشد.
اتفاق اخیر برای پناهیان باعث می شود که از این پس او و افراد مشابه (حتی اگر که مدعای فهم دینی هم داشته باشند) نسبت به امر «بیان دینی» با تواضع باشند.
آن فردی که متواضع باشد با احتیاط سخن می گوید. فرد مدعی کلمه را آسوده و بی احتیاط بر لسان می آورد ولی کسی که بداند بیان/تدریس امری دشوار است، قبل از اینکه به صدر مصطبه بنشید و بخواهد «خطابه» داشته باشد، حرفهایش را ارزیابی می کند. و نه ارزیابی شتابزده.
تو گوشت تلخ را در کدامین ارزیابی شخصی و در معرض کدامین هیات داوری بین المللی به کار برده بودی که اینگونه آسوده و با اعتماد به نفس در کشوری به کار بردی که در تاریخ ادب فارسی از سنایی و جامی گرفته تا سعدی، مولانا و حافظ لطیف ترین و زیباترین واژگان را برای آن نامها بکار برده اند؟
ببین که جامی چطور به ادب، زیبا و سنجیده سخن می گوید:
اگر بودی کمال اندر نِویسایی و خوانایی/
چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا؟
🔵 ضروری است توجه شود که در آنچه که در بالا ذکر شد تلاش شده است که هیچ داوری سیاسی/دینی نداشته و فقط از منظر یک دانشجو و از دیدگاه علمی به ارزیابی مسئله اخیر پناهیان پرداخته شود. نه تنها پناهیان بلکه هر فرد دیگری که در دنیای جدید سخن می گوید، باید آگاه باشد که نمی شود «آگاهیِ انسان مدرن» را نادیده گرفت.
گفته شد که آقای پناهیان به دیدار شیخ حسین انصاریان رفته! ولی ضروری است که اطرافیان به ایشان توصیه کنند که به دیدار دانشجویان دکترا در دانشگاههای ممتاز کشور رفته، و در گفتگوهای «دو طرفه» (و نه یک طرفه) ببیند که این نسل در چه فضای ذهنی ممتازی حرکت می کند. نسلی آشنا به تفکر انتقادی، تحلیل و استدلال که گاه برای انتشار «یک مقاله» در ژورنال تراز اول بین المللی باید پنج شش سال چشم مصرف کند و استخوان خُرد کند.
آینده را آنها خواهند ساخت جناب پناهیان.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2305
👍126👎23👏21❤9👌5🙏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤36👎6👍4👌2
راننده تاکسی (اوبر) در حال صحبت در حین رانندگی بود (و پیرو آشنایی که از دفعات قبل داشت) در حال گپ و گفت بود که صدای آژیر آمبولانس آمد. به روال متعارف، بلافاصله کنار کشید و توقف کرد تا آمبولانس رد بشود. پوزخندی زد و گفت: آمبولانس... لابد باز هم یکی از دانشجوهاتون اُوِر-دوز کرده .
گفتم: از دانشجوهای من تا حالا کسی اوردوز نداشته، ولی خبر دارم که اخیرا این مسئله ای جدی در دانشگاههاست.
گفت: شماها دایم می خواهید به این بچه ها مطالب علمی و تکنولوژی یاد بدهید درحالی که مشکلات اینها چیزهای دیگه ست. ادامه داد: من هستم که شبها اینها رو بعد از پارتیها می رسانم و من خبر دارم که چه اتفاقاتی براشون می افته.
یکدفعه جدی و با صدای بلند گفت:
God and Morality are absent from our lives
«خدا» و «اخلاق» غایب در زندگی های ما هستند. زندگیهای ما خالی از God و Morality است.
جا خوردم از این جمله آخرش.
آمریکائیها معمولا صریح حرف نمی زنند. خصوصا درباره مسائل مربوط به مذهب و ادیان. احساس کردم با چه صداقتی از غیبتِ این مفاهیم در زندگی های امروز صحبت می کند.
مسیر را تا رسیدن به ساختمان دانشکده مهندسی عمران با سکوت ادامه داد و با خودم فکر می کردم: شش سال الکل و مشروب خوردن دانشجوهای ژاپنی را دیدم. اینجا بچه ها کمتر درگیر این مسائل هستند ولی باز با این وجود، شدت آسیبها در حدی است که این راننده اوبر اینگونه کلافه و بیمناک است.
▪️▪️▪️
دیروز از پسرم پرسیدم که تکالیف امروزت چیست؟ گفت: برای درس زبان انگلیسی باید این مقاله را بخوانیم، خلاصه کنیم و بر اساس آن یک پرزنته هم درست کنیم. عنوان مقاله را دیدم و کنجکاو شدم که درباره چیست؟
مقاله را ببینید.
UCSB students distribute Narcan ahead of Deltopia party
درباره این است که تعداد قابل توجهی از جوانان به خاطر شرکت در پارتی ها دچار اوردوز می شوند و بنابراین ضروری است که اسپری «Narcan» قبل از پارتی در اختیار جوانان گذاشته شود که اگر کسی دچار اوردوز شد اطرافیان بتوانند از مرگ او پیشگیری کنند. مقاله توضیح داده که 70 درصد مرگ های جوانان به دلیل دسترسی به ماده «fentanyl» (فنتانیل) است. فقط در شهر سانتا باربارا در سال گذشته 63 نفر به دلیل اوردوز مرده اند که یکی از آنها هم دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا UCSB بوده است. لذا مسئولین باید همانگونه که کاندوم را در اختیار قرار داده و ترویج کرده اند، اسپری Narcan و کیت تست فنتانیل را هم ترویج کنند.
▪️▪️▪️
احساس کردم که ادامه حرفهای راننده تاکسی اوبر در این مقاله مقابل چشمانم آمده است. تمام وجودم پر از خشم و عصبانیت است. نه از معلم مدرسه فرزندم که چنین مقاله ای را به بچه دبیرستانی داده تا بخواند؛ بلکه مشاهده این واقعیتهای مشمئزکننده ای که در پیرامون ما قرار دارد. اینکه «واقعیت امور» به شکلی است که به عنوان یک والد باید بدانی که فرزندت در مدرسه درباره اسپری Narcan می آموزد.
موضوع صرفا به دانشجویان کلاس و راننده اوبر محدود نیست. تباهی تا پشت درب خانه ات می آید...
بعد از این مقاله کنجکاو شدم و قدری به مطالعه آمارها پرداختم. اعداد اسف بار هستند. در سال میلادی گذشته یکصد و دوازده هزار شهروند آمریکا (112،000 نفر) به علت اوردوز کشته شده اند. کدام جنگی اینقدر کشته می گیرد؟ کدام زلزله باعث این میزان تلفات می شود؟ کدام آمار سوانح جاده ای اینقدر وحشتناک است؟ چقدر زندگی بشر تنیده در تباهی است؟
کل آمار کشته های سوانح جاده ای در ایران در سال گذشته حدود 20هزار نفر بوده و کل کشته های زلزله عظیم سال گذشته ترکیه حدود 50هزار نفر بوده. ولی فقط در یک سال 112هزارنفر بخاطر مواد مخدر در این کشور کشته می شوند (که 78 میلیارد دلار آسیب اقتصادی دارد).
▪️▪️▪️
کانال تلگرام خانم پانتا وزیری را می خواندم که درباره والدگری نوشته و یک یوتیوب ضبط کرده درباره اینکه فرزند نوجوانش موبایل ندارد و نخواسته که داشته باشد. به قدری پانتا از این موضوع (و از مسئله آگاهی فرزندش) خوشحال بود که در یک یوتیوب به این موضوع پرداخته است. فرزند من هم موبایل ندارد و این به اصرار ما نبوده بلکه خودش موبایل نخواسته. آگاهانه و با مشاهده وضعیت همکلاسی ها و عوارض موبایل در مدرسه، گفت که برایم موبایل آیفون نخرید و صرفا یک گوشی تاشو قدیمی دارد. ولی من بر خلاف خانم پانتا وزیری پر از بیم هستم و پر از خشم.
نهاد شر در این دنیا قوی تر از تصور ماست. به هزار رنج یک طفل را از نوزادی به کودکی و از کودکی به نوجوانی می رسانی؛ ولی بزرگیِ واقعیتِ شرور در این عالم در دو قدمی درب منزل توست. نوجوان چهارده ساله باید درباره اسپری Narcan بخواند؟
زیست انسان اینقدر پیچیده در تباهی است.
▪️▪️▪️
حرف راننده اوبر در سرم می کوبد. مورالیتی و گاد غائبین زندگیهای ما هستند. و ما دلخوش به اینکه به فرزندانمان ریاضیات و کدنویسی بیاموزیم؟! ...
www.tgoop.com/solseghalam
گفتم: از دانشجوهای من تا حالا کسی اوردوز نداشته، ولی خبر دارم که اخیرا این مسئله ای جدی در دانشگاههاست.
گفت: شماها دایم می خواهید به این بچه ها مطالب علمی و تکنولوژی یاد بدهید درحالی که مشکلات اینها چیزهای دیگه ست. ادامه داد: من هستم که شبها اینها رو بعد از پارتیها می رسانم و من خبر دارم که چه اتفاقاتی براشون می افته.
یکدفعه جدی و با صدای بلند گفت:
God and Morality are absent from our lives
«خدا» و «اخلاق» غایب در زندگی های ما هستند. زندگیهای ما خالی از God و Morality است.
جا خوردم از این جمله آخرش.
آمریکائیها معمولا صریح حرف نمی زنند. خصوصا درباره مسائل مربوط به مذهب و ادیان. احساس کردم با چه صداقتی از غیبتِ این مفاهیم در زندگی های امروز صحبت می کند.
مسیر را تا رسیدن به ساختمان دانشکده مهندسی عمران با سکوت ادامه داد و با خودم فکر می کردم: شش سال الکل و مشروب خوردن دانشجوهای ژاپنی را دیدم. اینجا بچه ها کمتر درگیر این مسائل هستند ولی باز با این وجود، شدت آسیبها در حدی است که این راننده اوبر اینگونه کلافه و بیمناک است.
▪️▪️▪️
دیروز از پسرم پرسیدم که تکالیف امروزت چیست؟ گفت: برای درس زبان انگلیسی باید این مقاله را بخوانیم، خلاصه کنیم و بر اساس آن یک پرزنته هم درست کنیم. عنوان مقاله را دیدم و کنجکاو شدم که درباره چیست؟
مقاله را ببینید.
UCSB students distribute Narcan ahead of Deltopia party
درباره این است که تعداد قابل توجهی از جوانان به خاطر شرکت در پارتی ها دچار اوردوز می شوند و بنابراین ضروری است که اسپری «Narcan» قبل از پارتی در اختیار جوانان گذاشته شود که اگر کسی دچار اوردوز شد اطرافیان بتوانند از مرگ او پیشگیری کنند. مقاله توضیح داده که 70 درصد مرگ های جوانان به دلیل دسترسی به ماده «fentanyl» (فنتانیل) است. فقط در شهر سانتا باربارا در سال گذشته 63 نفر به دلیل اوردوز مرده اند که یکی از آنها هم دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا UCSB بوده است. لذا مسئولین باید همانگونه که کاندوم را در اختیار قرار داده و ترویج کرده اند، اسپری Narcan و کیت تست فنتانیل را هم ترویج کنند.
▪️▪️▪️
احساس کردم که ادامه حرفهای راننده تاکسی اوبر در این مقاله مقابل چشمانم آمده است. تمام وجودم پر از خشم و عصبانیت است. نه از معلم مدرسه فرزندم که چنین مقاله ای را به بچه دبیرستانی داده تا بخواند؛ بلکه مشاهده این واقعیتهای مشمئزکننده ای که در پیرامون ما قرار دارد. اینکه «واقعیت امور» به شکلی است که به عنوان یک والد باید بدانی که فرزندت در مدرسه درباره اسپری Narcan می آموزد.
موضوع صرفا به دانشجویان کلاس و راننده اوبر محدود نیست. تباهی تا پشت درب خانه ات می آید...
بعد از این مقاله کنجکاو شدم و قدری به مطالعه آمارها پرداختم. اعداد اسف بار هستند. در سال میلادی گذشته یکصد و دوازده هزار شهروند آمریکا (112،000 نفر) به علت اوردوز کشته شده اند. کدام جنگی اینقدر کشته می گیرد؟ کدام زلزله باعث این میزان تلفات می شود؟ کدام آمار سوانح جاده ای اینقدر وحشتناک است؟ چقدر زندگی بشر تنیده در تباهی است؟
کل آمار کشته های سوانح جاده ای در ایران در سال گذشته حدود 20هزار نفر بوده و کل کشته های زلزله عظیم سال گذشته ترکیه حدود 50هزار نفر بوده. ولی فقط در یک سال 112هزارنفر بخاطر مواد مخدر در این کشور کشته می شوند (که 78 میلیارد دلار آسیب اقتصادی دارد).
▪️▪️▪️
کانال تلگرام خانم پانتا وزیری را می خواندم که درباره والدگری نوشته و یک یوتیوب ضبط کرده درباره اینکه فرزند نوجوانش موبایل ندارد و نخواسته که داشته باشد. به قدری پانتا از این موضوع (و از مسئله آگاهی فرزندش) خوشحال بود که در یک یوتیوب به این موضوع پرداخته است. فرزند من هم موبایل ندارد و این به اصرار ما نبوده بلکه خودش موبایل نخواسته. آگاهانه و با مشاهده وضعیت همکلاسی ها و عوارض موبایل در مدرسه، گفت که برایم موبایل آیفون نخرید و صرفا یک گوشی تاشو قدیمی دارد. ولی من بر خلاف خانم پانتا وزیری پر از بیم هستم و پر از خشم.
نهاد شر در این دنیا قوی تر از تصور ماست. به هزار رنج یک طفل را از نوزادی به کودکی و از کودکی به نوجوانی می رسانی؛ ولی بزرگیِ واقعیتِ شرور در این عالم در دو قدمی درب منزل توست. نوجوان چهارده ساله باید درباره اسپری Narcan بخواند؟
زیست انسان اینقدر پیچیده در تباهی است.
▪️▪️▪️
حرف راننده اوبر در سرم می کوبد. مورالیتی و گاد غائبین زندگیهای ما هستند. و ما دلخوش به اینکه به فرزندانمان ریاضیات و کدنویسی بیاموزیم؟! ...
www.tgoop.com/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
👍192❤41😢15👎8👌5🙏3🤔2
از جکسون تا علی علیزاده؛ برنده در افکار بین المللی کیست: نتانیاهو یا گشت ارشاد؟!
محمدرضا اسلامی
1️⃣- دیشب در توئیتر (اکس) درمحیط اتاق گفتگو (اسپیس) جدال شرکت کردم. علی علیزاده به همراه حدود پانصد-ششصد نفر از همفکران و همراهانش درباره مساله گشت ارشاد به گفتگو نشسته بودند. افراد مختلفی وارد این بحث شدند (همچون جلیل محبی، احسان رستگار و …) و صحبتهای مختلفی مطرح شد.
عجیب بود که این گفتگو حدود شش ساعت طول کشید و اواخر بحث علیزاده رمق نداشت و از خستگی گویی که در حال از هوش رفتن بود.
تقریبا همه ی افرادی که در این بحث وارد شده بودند از «همزمانیِ» مساله گشت ارشاد با زمان درگیری موشکی با اسرائیل ابراز تعجب/حیرت می کردند. حتی افرادی بودند که در این جلسه موافقِ مساله کنترل پوشش بودند ولی آنها هم عموما از «همزمانی» چنین امر پرمناقشه ای (آن هم با این روش) با زمان درگیریِ با اسرائیل ابراز بهت و تعجب داشتند.
2️⃣- علی علیزاده جوانی و عمر خود را بر سر جدال گذاشته . فارغ از اینکه داوری من و شما از افکار او چیست ولی واقعیت امر این است که او «تمام انرژی» و هستی اش را در جدال گذاشته.
اما حتی او هم متعجب است که علت «همزمانی» گشت ارشاد آن هم در چنین لحظات حساسی از عمر ایران چیست؟
3️⃣ اجازه بدهید تا شما را با چند علی علیزاده دیگر هم آشنا کنم تا شما هم «با عدد و رقم» شادی نتانیاهو را در این لحظات حس کنید:
نام این جوان جکسون (Jackson Hinkle) است🔻 او یک فعال اجتماعی است که در فلوریدای آمریکا زندگی می کند. صفحه توئیتر او دو میلیون و ششصد هزار عضو دارد! (۲،۶۰۰،۰۰۰ نفر). دنبال کنندگان او از دنبال کنندگان برنامه دیلی شو (Daily Show) بیشترند! (لینک+) از دقایقی بعد از شلیک موشکهای ایرانی به اسرائیل او در توئیترفعال شد، و یک اسپیس (اتاق گفتگو) را در توئیتر آغاز کرد. با توجه به دامنه فعالیتهای اجتماعی او، تعداد شرکت کنندگان در گفتگو در این اتاق به ۱۸۴هزار نفر رسید! (۱۸۴،۰۰۰نفر).
از دقایقی بعد از حمله ایران اینها شروع به بحث درباره مساله ایران و اسرائیل کردند تا حدود پنج شش ساعت بعد از حمله.
در کمال شگفتی، شاهد بودم که عموم افرادی که در این اسپیس (اتاق) گفتگو کردند علیه اسرائیل حرف زده و در حمایت از ایران سخن گفتند. حتی وقتی کسی در کوبیدن ایران حرف می زد جکسون و همکارانش تلاش می کردند که او را متقاعد کنند.
حال با این سابقه نگاهی بیندازید به توئیتهای جکسون بعد از حمله موشکی ایران. او شروع کرد به رگبار توئیت ها علیه اسرائیل و تمجید از آیت اله خامنه ای.
تا آنجا که حتی عکسهایی از خودش را با فتوشاپ در کنار آیت اله خامنه ای قرار می داد. 🔻
او که قبلا عکسهایی از کودکانِ کشته شده در غزه را توئیت می کرد بعد از حمله ایران علاوه بر عکسهایی از آیت اله خامنه ای، تصاویری از سیدحسن نصراله، حاج قاسم سلیمانی و … را هم توئیت کرد. توئیت های او میلیونها و میلیونها بار دیده شد در این چند روز.
او حتی یک نوحه درباره موشک سجّیل را با «زیرنویسی انگلیسی» برای شهروندان آمریکا در صفحه اش قرار داد! (اینجا+ با یک میلیون و سیصدهزار نفر View).
اما پس از ماجرای اخیر گشت ارشاد در ایران او هم خفه شد.
صدایش دیگر در نیامد.
4️⃣- منفور بودن نتانیاهو باعث شده بود که در طیف وسیعی از فعالان شبکه های اجتماعی دنیا (نظیر جکسون) شوق به دنبال کردن «تهران» پدید آید ولی اتفاقات اخیر ذیل نام گشت ارشاد و «برخورد حکومت با شهروندانِ خودش» همه آنها را در سکوت فرو برد.
برای مثال نگاهی به صفحه این افراد که مشابه جکسون هستند بیندازید. توئیت های اینها این چند روز میلیونها بیننده داشت:
لینک ۱
لینک ۲
5️⃣- نتانیاهو خوشحال است و از شدت خوشحالی در پوست نمی گنجد. روز یکشنبه (بله همین یکشنبه ای که گذشت!) نماینده اسرائیل که در «جلسه شورای امنیت سازمان ملل» با بی ادبی با همه صحبت کرد، به دنبال این بود که بتواند یک چیز منفی درباره ایران بگوید. جمله ای که گفت این بود: «در اصفهان مردم تشنه هستند و آب ندارند».
حال امروز، او هم (مثل رئیس اش) خوشحال است که در جلسه بعدی شورای امنیت روی آیپد درباره منازعه حکومت و شهروندان فیلم نشان خواهد داد.
6️⃣- لحظات و روزهای حساسی برای تاریخ ایران در حال گذر است. نتانیاهو شدیدا نیازمند همدلیِ جامعه جهانی با خودش علیه ایران است. او باید میلیاردها دلار خرج «می کرد» تا دهان تا امثال جکسون ها را می بست.
افکار بین المللی و جامعه جهانی وقتی که «ویدیوی کتک خوردن دختری» منتشر شود دچار اشمئزاز شده و جانب ایران را نخواهد گرفت. حتی وقتی که در مقابل ایران آن فرد منفور است.
7️⃣- جنگ امروز جنگ رسانه هاست. جنگ روایت ها.
نتانیاهو جنگ را باخته بود. او محتاجِ یک ذره همراهی در اذهان عمومی بین المللی بود. او امروز شدیدا خوشحال است.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2313
محمدرضا اسلامی
1️⃣- دیشب در توئیتر (اکس) درمحیط اتاق گفتگو (اسپیس) جدال شرکت کردم. علی علیزاده به همراه حدود پانصد-ششصد نفر از همفکران و همراهانش درباره مساله گشت ارشاد به گفتگو نشسته بودند. افراد مختلفی وارد این بحث شدند (همچون جلیل محبی، احسان رستگار و …) و صحبتهای مختلفی مطرح شد.
عجیب بود که این گفتگو حدود شش ساعت طول کشید و اواخر بحث علیزاده رمق نداشت و از خستگی گویی که در حال از هوش رفتن بود.
تقریبا همه ی افرادی که در این بحث وارد شده بودند از «همزمانیِ» مساله گشت ارشاد با زمان درگیری موشکی با اسرائیل ابراز تعجب/حیرت می کردند. حتی افرادی بودند که در این جلسه موافقِ مساله کنترل پوشش بودند ولی آنها هم عموما از «همزمانی» چنین امر پرمناقشه ای (آن هم با این روش) با زمان درگیریِ با اسرائیل ابراز بهت و تعجب داشتند.
2️⃣- علی علیزاده جوانی و عمر خود را بر سر جدال گذاشته . فارغ از اینکه داوری من و شما از افکار او چیست ولی واقعیت امر این است که او «تمام انرژی» و هستی اش را در جدال گذاشته.
اما حتی او هم متعجب است که علت «همزمانی» گشت ارشاد آن هم در چنین لحظات حساسی از عمر ایران چیست؟
3️⃣ اجازه بدهید تا شما را با چند علی علیزاده دیگر هم آشنا کنم تا شما هم «با عدد و رقم» شادی نتانیاهو را در این لحظات حس کنید:
نام این جوان جکسون (Jackson Hinkle) است🔻 او یک فعال اجتماعی است که در فلوریدای آمریکا زندگی می کند. صفحه توئیتر او دو میلیون و ششصد هزار عضو دارد! (۲،۶۰۰،۰۰۰ نفر). دنبال کنندگان او از دنبال کنندگان برنامه دیلی شو (Daily Show) بیشترند! (لینک+) از دقایقی بعد از شلیک موشکهای ایرانی به اسرائیل او در توئیترفعال شد، و یک اسپیس (اتاق گفتگو) را در توئیتر آغاز کرد. با توجه به دامنه فعالیتهای اجتماعی او، تعداد شرکت کنندگان در گفتگو در این اتاق به ۱۸۴هزار نفر رسید! (۱۸۴،۰۰۰نفر).
از دقایقی بعد از حمله ایران اینها شروع به بحث درباره مساله ایران و اسرائیل کردند تا حدود پنج شش ساعت بعد از حمله.
در کمال شگفتی، شاهد بودم که عموم افرادی که در این اسپیس (اتاق) گفتگو کردند علیه اسرائیل حرف زده و در حمایت از ایران سخن گفتند. حتی وقتی کسی در کوبیدن ایران حرف می زد جکسون و همکارانش تلاش می کردند که او را متقاعد کنند.
حال با این سابقه نگاهی بیندازید به توئیتهای جکسون بعد از حمله موشکی ایران. او شروع کرد به رگبار توئیت ها علیه اسرائیل و تمجید از آیت اله خامنه ای.
تا آنجا که حتی عکسهایی از خودش را با فتوشاپ در کنار آیت اله خامنه ای قرار می داد. 🔻
او که قبلا عکسهایی از کودکانِ کشته شده در غزه را توئیت می کرد بعد از حمله ایران علاوه بر عکسهایی از آیت اله خامنه ای، تصاویری از سیدحسن نصراله، حاج قاسم سلیمانی و … را هم توئیت کرد. توئیت های او میلیونها و میلیونها بار دیده شد در این چند روز.
او حتی یک نوحه درباره موشک سجّیل را با «زیرنویسی انگلیسی» برای شهروندان آمریکا در صفحه اش قرار داد! (اینجا+ با یک میلیون و سیصدهزار نفر View).
اما پس از ماجرای اخیر گشت ارشاد در ایران او هم خفه شد.
صدایش دیگر در نیامد.
4️⃣- منفور بودن نتانیاهو باعث شده بود که در طیف وسیعی از فعالان شبکه های اجتماعی دنیا (نظیر جکسون) شوق به دنبال کردن «تهران» پدید آید ولی اتفاقات اخیر ذیل نام گشت ارشاد و «برخورد حکومت با شهروندانِ خودش» همه آنها را در سکوت فرو برد.
برای مثال نگاهی به صفحه این افراد که مشابه جکسون هستند بیندازید. توئیت های اینها این چند روز میلیونها بیننده داشت:
لینک ۱
لینک ۲
5️⃣- نتانیاهو خوشحال است و از شدت خوشحالی در پوست نمی گنجد. روز یکشنبه (بله همین یکشنبه ای که گذشت!) نماینده اسرائیل که در «جلسه شورای امنیت سازمان ملل» با بی ادبی با همه صحبت کرد، به دنبال این بود که بتواند یک چیز منفی درباره ایران بگوید. جمله ای که گفت این بود: «در اصفهان مردم تشنه هستند و آب ندارند».
حال امروز، او هم (مثل رئیس اش) خوشحال است که در جلسه بعدی شورای امنیت روی آیپد درباره منازعه حکومت و شهروندان فیلم نشان خواهد داد.
6️⃣- لحظات و روزهای حساسی برای تاریخ ایران در حال گذر است. نتانیاهو شدیدا نیازمند همدلیِ جامعه جهانی با خودش علیه ایران است. او باید میلیاردها دلار خرج «می کرد» تا دهان تا امثال جکسون ها را می بست.
افکار بین المللی و جامعه جهانی وقتی که «ویدیوی کتک خوردن دختری» منتشر شود دچار اشمئزاز شده و جانب ایران را نخواهد گرفت. حتی وقتی که در مقابل ایران آن فرد منفور است.
7️⃣- جنگ امروز جنگ رسانه هاست. جنگ روایت ها.
نتانیاهو جنگ را باخته بود. او محتاجِ یک ذره همراهی در اذهان عمومی بین المللی بود. او امروز شدیدا خوشحال است.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2313
Telegram
ارزیابی شتابزده
جکسون🔻
👍141👎9🤔9❤6😢4🙏2👏1
✍️ انتخابهای شجریان از سعدی
(تاج محلِ کارهای شجریان!)
محمدرضا اسلامی
🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ اجتماعی با رویکرد «انتقادی» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای تند و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است.
اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به 3 مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است.
🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل (+) نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی.
بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده) ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود.
✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» !
سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی هم به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟!
سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم.
در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید.
▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است.
▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد.
نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟!
▪️در گوشۀ جامه دران وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم میرود، وَز ابرم آتش میجهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود.
▪️تعبیر «قبله ای با بت پرستی رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین «جناب قبله(!)» دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و...
نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «شجریان» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است.
✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!)
گُل از خارم برآوردی
و
خار از پا
و
پا
از گِل
این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها
Explicitly
بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است.
▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه.
«آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد.
🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند.
حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس.
سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده.
تا آیا باز شود که کسی روزی دوباره اینگونه غزل بخواند...
www.tgoop.com/solseghalam
(تاج محلِ کارهای شجریان!)
محمدرضا اسلامی
🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ اجتماعی با رویکرد «انتقادی» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای تند و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است.
اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به 3 مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است.
🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل (+) نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی.
بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده) ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود.
✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» !
سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی هم به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟!
سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم.
در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید.
▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است.
▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد.
نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟!
▪️در گوشۀ جامه دران وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم میرود، وَز ابرم آتش میجهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود.
▪️تعبیر «قبله ای با بت پرستی رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین «جناب قبله(!)» دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و...
نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «شجریان» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است.
✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!)
گُل از خارم برآوردی
و
خار از پا
و
پا
از گِل
این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها
Explicitly
بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است.
▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه.
«آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد.
🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند.
حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس.
سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده.
تا آیا باز شود که کسی روزی دوباره اینگونه غزل بخواند...
www.tgoop.com/solseghalam
❤57👍31👏8🤔2😢2🙏2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
طراوت هوای این روزهای سعدیه و حافظیه
به شیر بود مگر، شور عشق #سعدی را/
که پیر گشت و تغَیُّر در او نمیآید؟
@solseghalam
به شیر بود مگر، شور عشق #سعدی را/
که پیر گشت و تغَیُّر در او نمیآید؟
@solseghalam
❤45👍11👌1
telegram_audio.ogg
2.6 MB
گفتگویی که در یکی از گروه ها انجام شد
سوالات این بود:
واقعیت و کیفیت ماجرای دانشگاهها در آمریکا الان چه طوری است؟
ما برای فهم موضوع به یک نگاه غیر رسانهای احتیاج داریم.
این نماز بی حجاب ها چیه؟
افکار عمومی چقدر با دانشجویان همراه شده؟
آیا این دانشجوها اکثریت هستند؟
و کلا اینکه از نزدیک چی میبینید؟
سوالات این بود:
واقعیت و کیفیت ماجرای دانشگاهها در آمریکا الان چه طوری است؟
ما برای فهم موضوع به یک نگاه غیر رسانهای احتیاج داریم.
این نماز بی حجاب ها چیه؟
افکار عمومی چقدر با دانشجویان همراه شده؟
آیا این دانشجوها اکثریت هستند؟
و کلا اینکه از نزدیک چی میبینید؟
❤24👍7🙏4👌1
امارتِ غرق شده
(چرا شهر هوشمند دوبی غرق در آب شد؟)
🔵 چند روز پیش، امارات متحده عربی شاهد شدیدترین بارندگی در ۷۵ سال گذشته بود. خبرگزاری دولتی امارات WAM آن را «یک رویداد آب وهوایی تاریخی» نامید کــه از «هر آماری که از زمان شــروع جمع آوری داده ها در سال ۱۹۴۹ ثبت شده بود» پیشی گرفت. (اصالت این آمار به قبل از کشــف نفت خام در این کشور بازمی گردد). حاکمان این کشور حاشیه خلیج فارس نه تنها برای آینده خود که برای آینده زمین برنامه داشته و بارها اعلام کردند که در حوزه تغییرات آب وهوایی و محیط زیست سبز خواهان اجرای نقشی رهبرمحور هستند. بر همین اساس این خواسته را در چشم انداز توسعه و برنامه های اجرایی خود قرار دادند و در اجلاس های بین المللی بدان اشاره کردند. حالا سرگروه صندوق مالی بین المللی تغییرات اقلیمی خود قربانی یکی از عجیب ترین رفتارهای طبیعت؛ یعنی سیلی ویرانگر شده است که نه تنها خود را بلکه سایر کشورها را شگفت زده کرده است.
🔵 بنا به گزارش سی ان ان در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت ۲۵۰ میلیمتر بارندگی در امارات رخ داد که عملا حدود ۱۰۰ میلیمتر آن در کمتر از ۱۲ ساعت بوده است.
🔵 برای یک مقیاس ذهنی ضروری است بدانیم که در سیل هیروشیما در مرداد ۱۳۹۳ میزان بارندگی ۲۱۷ میلیمتر بود که منجر به بروز خساراتی در حاشیه شهر هیروشیما شد. همچنین در سیل استان گلستان در کشورمان در آخرین روزهای اسفند ۱۳۹۷ میزان بارش حدود ۳۱۵ میلیمتر باران بود.
یعنی این میزان بارش در امارات به میزان چشمگیری کمتر از سیل گلستان بوده است!
(خاطرمان هست که چه میزان "خودتحقیری" در زمان سیل گلستان در شبکه های اجتماعی کشور رخ داد)
🔵 دوبی خود ســال گذشـته میزبان مذاکرات اقلیمی
COP28
سازمان ملل بود. دانشمندان در این اجلاس تاکید کرده بودند که تغییرات اقلیمی عامل مکرر طوفان های شدید، خشکسالی، سیل و آتش ســوزی در سراسر جهان است. از آنجا که امارات متحده و همسایگانش از روند تغییرات اقلیمی ناآگاه نبودند؛ آیا نباید برای چنین رخداد طبیعی خانمان براندازی آماده می شدند؟
🔵 شــاید پیش از مطرح شدن معضل تغییرات آب وهوایی جهانی وقوع سیل در کشور صحرایی مانند امارات دور از ذهن بود؛ اما در دورانی که خود این کشور پیشگام طرح تغییرات آب و هوایی است شگفت زدگی اش از وقوع چنین ســیلی آن هم با وجود داده های هواشناسی، تعجب آور است. حتی جدیدترین ساخته های شهری امارات مانند اکسپو سیتی نیز دچار آسیبهای شدید ناشی از باران شدند. در حالی که این شهرک زمانی ساخته شده بود که امــارات وارد قراردادهای مربوطه برای آمادگی جهانی در مقابله با خطرات تغییرات زیست محیطی شده بود.
🔵 بررســی واقعه اخیر به چند گزاره متفاوت تقسیم می شود.
در این گزارش در تجارت فردا 🔻 به این گزاره ها پرداخته شده است.
✔️ در امارات چه اتفاقی رخ داد و علت آن چه بود؟
✔️ گزاره دوم بررسی احتمال نقش خود امارات در رویداد ذکر شده است.
✔️همچنین برخورد حکمرانی با بحران نیز قابل مطالعه اســت.
✔️ در نهایت بررسی میزان بارش سالانه امارات و میزان سرمایه گذاری اش در بحث شبکه های جمع آوری آب و فاضلاب اهمیت پیدا می کند چراکه مطالعه این مورد یعنی عدم تناســب میزان بارش با ظرفیت شبکه فاضلاب ما را به پاسخی می رساند که می توانیم برنامه آینده آنها را برای سال های آینده
درک کنیــم. (البته داده های کاملی برای بررســی مورد آخر در دسترس نبود.)
•
🔴 آغاز بارش بــاران در اواخر روز دوشــنبه ۱۵ آوریــل ۲۰۲۴ در امارات آغاز شــد، روز بعد سه شــنبه ۱۶ آوریل شدت گرفت و در روز چهارشنبه ۱۷ آوریل رســماً به پایان رسید. برخی از مناطق در لبه شرقی شبه جزیره عربستان میزان بارندگی را در یک روز
بیشــتر از میزان بارندگی معمول در یک سال گزارش کردند. در دوبی، پرجمعیت ترین شهر امارات، سیل زندگی شهری را متوقف کرد، پروازهای بین المللی فرودگاه این شــهر، یکی از شلوغ ترین فرودگاه های جهان، لغو شــد و سقف ها زیر بار سنگین آب فرو ریخت. بخش هایی از عمان، یمن، ایران و پاکستان نیز شاهد حجم بی سابقه باران بودند که در برخی از این کشورها سیل منجر به کشته شدن شهروندان و خسارات مالی فراوان شد.
🔵چند روز بعد
سیل شهروندان را در ترافیک، ادارات و منازل به دام انداخت. بسیاری از نشت آب در خانه های خود خبر دادند. فیلم های زیادی هم در رسانه های اجتماعی نشان می داد که آب به مراکز خرید راه پیدا کرده و ...
فایل PDF ادامه یادداشت🔻
https://www.tgoop.com/solseghalam/2321
(چرا شهر هوشمند دوبی غرق در آب شد؟)
🔵 چند روز پیش، امارات متحده عربی شاهد شدیدترین بارندگی در ۷۵ سال گذشته بود. خبرگزاری دولتی امارات WAM آن را «یک رویداد آب وهوایی تاریخی» نامید کــه از «هر آماری که از زمان شــروع جمع آوری داده ها در سال ۱۹۴۹ ثبت شده بود» پیشی گرفت. (اصالت این آمار به قبل از کشــف نفت خام در این کشور بازمی گردد). حاکمان این کشور حاشیه خلیج فارس نه تنها برای آینده خود که برای آینده زمین برنامه داشته و بارها اعلام کردند که در حوزه تغییرات آب وهوایی و محیط زیست سبز خواهان اجرای نقشی رهبرمحور هستند. بر همین اساس این خواسته را در چشم انداز توسعه و برنامه های اجرایی خود قرار دادند و در اجلاس های بین المللی بدان اشاره کردند. حالا سرگروه صندوق مالی بین المللی تغییرات اقلیمی خود قربانی یکی از عجیب ترین رفتارهای طبیعت؛ یعنی سیلی ویرانگر شده است که نه تنها خود را بلکه سایر کشورها را شگفت زده کرده است.
🔵 بنا به گزارش سی ان ان در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت ۲۵۰ میلیمتر بارندگی در امارات رخ داد که عملا حدود ۱۰۰ میلیمتر آن در کمتر از ۱۲ ساعت بوده است.
🔵 برای یک مقیاس ذهنی ضروری است بدانیم که در سیل هیروشیما در مرداد ۱۳۹۳ میزان بارندگی ۲۱۷ میلیمتر بود که منجر به بروز خساراتی در حاشیه شهر هیروشیما شد. همچنین در سیل استان گلستان در کشورمان در آخرین روزهای اسفند ۱۳۹۷ میزان بارش حدود ۳۱۵ میلیمتر باران بود.
یعنی این میزان بارش در امارات به میزان چشمگیری کمتر از سیل گلستان بوده است!
(خاطرمان هست که چه میزان "خودتحقیری" در زمان سیل گلستان در شبکه های اجتماعی کشور رخ داد)
🔵 دوبی خود ســال گذشـته میزبان مذاکرات اقلیمی
COP28
سازمان ملل بود. دانشمندان در این اجلاس تاکید کرده بودند که تغییرات اقلیمی عامل مکرر طوفان های شدید، خشکسالی، سیل و آتش ســوزی در سراسر جهان است. از آنجا که امارات متحده و همسایگانش از روند تغییرات اقلیمی ناآگاه نبودند؛ آیا نباید برای چنین رخداد طبیعی خانمان براندازی آماده می شدند؟
🔵 شــاید پیش از مطرح شدن معضل تغییرات آب وهوایی جهانی وقوع سیل در کشور صحرایی مانند امارات دور از ذهن بود؛ اما در دورانی که خود این کشور پیشگام طرح تغییرات آب و هوایی است شگفت زدگی اش از وقوع چنین ســیلی آن هم با وجود داده های هواشناسی، تعجب آور است. حتی جدیدترین ساخته های شهری امارات مانند اکسپو سیتی نیز دچار آسیبهای شدید ناشی از باران شدند. در حالی که این شهرک زمانی ساخته شده بود که امــارات وارد قراردادهای مربوطه برای آمادگی جهانی در مقابله با خطرات تغییرات زیست محیطی شده بود.
🔵 بررســی واقعه اخیر به چند گزاره متفاوت تقسیم می شود.
در این گزارش در تجارت فردا 🔻 به این گزاره ها پرداخته شده است.
✔️ در امارات چه اتفاقی رخ داد و علت آن چه بود؟
✔️ گزاره دوم بررسی احتمال نقش خود امارات در رویداد ذکر شده است.
✔️همچنین برخورد حکمرانی با بحران نیز قابل مطالعه اســت.
✔️ در نهایت بررسی میزان بارش سالانه امارات و میزان سرمایه گذاری اش در بحث شبکه های جمع آوری آب و فاضلاب اهمیت پیدا می کند چراکه مطالعه این مورد یعنی عدم تناســب میزان بارش با ظرفیت شبکه فاضلاب ما را به پاسخی می رساند که می توانیم برنامه آینده آنها را برای سال های آینده
درک کنیــم. (البته داده های کاملی برای بررســی مورد آخر در دسترس نبود.)
•
🔴 آغاز بارش بــاران در اواخر روز دوشــنبه ۱۵ آوریــل ۲۰۲۴ در امارات آغاز شــد، روز بعد سه شــنبه ۱۶ آوریل شدت گرفت و در روز چهارشنبه ۱۷ آوریل رســماً به پایان رسید. برخی از مناطق در لبه شرقی شبه جزیره عربستان میزان بارندگی را در یک روز
بیشــتر از میزان بارندگی معمول در یک سال گزارش کردند. در دوبی، پرجمعیت ترین شهر امارات، سیل زندگی شهری را متوقف کرد، پروازهای بین المللی فرودگاه این شــهر، یکی از شلوغ ترین فرودگاه های جهان، لغو شــد و سقف ها زیر بار سنگین آب فرو ریخت. بخش هایی از عمان، یمن، ایران و پاکستان نیز شاهد حجم بی سابقه باران بودند که در برخی از این کشورها سیل منجر به کشته شدن شهروندان و خسارات مالی فراوان شد.
🔵چند روز بعد
سیل شهروندان را در ترافیک، ادارات و منازل به دام انداخت. بسیاری از نشت آب در خانه های خود خبر دادند. فیلم های زیادی هم در رسانه های اجتماعی نشان می داد که آب به مراکز خرید راه پیدا کرده و ...
فایل PDF ادامه یادداشت🔻
https://www.tgoop.com/solseghalam/2321
Telegram
ارزیابی شتابزده
👍42❤7🙏3👌1
26-29.pdf
824.9 KB
❤5👍1🙏1👌1