tgoop.com/shahyarran/47983
Last Update:
📌مصدق، سیاست ورزی میهن پرست یا
فریبگری ضد تجدد؟
⛔️مصدق با این جملات به استقبال انقلابی رفت که رضاشاه در جامعه و اقتصاد رو به مرگ ایران به پا کرده بود:
🔶"اگر خیابانها را آسفالت نمیکردند، چه میشد؟ اگر عمارتها و مهمانخانهها ساخته نشده بود به کجا ضرر میرسید؟ من میخواستم روی خاک راه بروم و وطن را در تصرف دیگران نبینم."
📍مهمترین عنصر در هویت سیاسی مصدق کدام بود؟
🔻برخی روی عنصر پوپولیسم با برخی گرایشهای شبه ژاکوبنی تاکید میکنند. ولی این گرایش جدا از آنکه بسیار متاخر بود، چندان هم اصیل و واقعی نبود که بعدا توضیح خواهم داد. برخی روی غربستیزی و استقلالطلبی رمانتیک و وهم آلود او انگشت میگذارند که کاملا درست است و از مهمترین شاخص های هویت سیاسی مصدق به شمار میرود. ولی من در این سلسله یادداشتها میخواهم ادعا کنم که مهمترین پیشرانه در پیکره سیاسی مصدق که این ویژگی آخر هم زیر تاثیر و سیطره آن قرار دارد چیزی نیست به جز ارتجاع یا واپسگرایی و به عبارت دیگر نفرت از مدرنیته.
✅نکتهای که خیلی ها به آن توجه نمیکنند آن است که حتی ضدیت و ستیز مصدق با انگلستان مربوط به پس از سقوط سلسله قاجار است. بر خلاف روایتهای جعلی پنجاهوهفتی که مصدق را یک دمکراسیخواه ذوب در مشروطه معرفی میکنند، سقوط قاجار برای مصدق چنان ترومای بزرگی بود که هیچگاه از آن رهایی نیافت. بزرگترین دلیل کینه او از انگلستان اعتقادش به نقش محوری لندن در سقوط قاجار بود.
💢در عبارت آغازین که از او نقل کردم واژه دیگران مبهم است و در نگاه اول بیگانگان را به ذهن متبادر میکند و مصدق به شکل تصادفی از این عبارت مبهم استفاده نکرده است. او با این ابهام به نوعی پهلوی را با بیگانگان به هم میآمیزد تا ابزار کوبیدن آن را فراهم کند. در حالی که مقصود واقعی او از دیگران در اینجا غاصبان حق ازلی و ابدی قاجارها است و اگر در آن زمان از کلمه بیگانگان استفاده میکرد کسی از او نمی پذیرفت. چون شعور عام جامعه به وضوح میدید که دخالت و نفوذ بیگانه در حکومت رضاشاه بسیار کمتر و ناچیزتر از دوران قاجار است.
♦️مصدق در اوائل دوره رضاشاه، یعنی زمانی که هنوز در مجلس بود، دقیقا در قامت یک مرتجع سیاه و یک اشرافزاده تنگنظر، بدون استثنا با تمام لوایح تجددخواهانه و تحولگرایانه رضاشاه و همکارانش مخالفت هیستریک نشان میداد. از احداث راهآهن گرفته تا نوسازی عدلیه، آسفالت کردن راهها و... به عنوان نمونه مصدق با اصلاح دستگاه مالی دولت که بسیار فاسد و ناکارآمد بود، مخالفت عجیبی نشان میداد! دلیل آن روشن بود. مصدق و نیاکانش از طبقه مستوفیان بودند و این اصلاحات دکّان قدرت و ثروت آنها را تخته میکرد.
⭕️حیرتانگیز است که در زمان احمدشاه، آن هنگام که فروختن ذخایر گندم توسط شاه و اشراف به خارجیها موجب قحطی وحشتناک و مرگ صدها هزار نفر شده بود، نه تنها هیچ سابقه انتقاد یا اعتراضی از مصدق موجود نیست، بلکه مدتی بعد او در وصف احمدشاه و دستگاه حکومتیاش چنین میگوید:
➖"در رژیم قدیم خدمتگزاران مملکت با اینکه از همه جا بیخبر بودند و معلومات دولتهای بعدی را هم نداشتند، با سبک و سلیقه مخصوص خود و ایمانشان به بقای مملکت توانستند وطن خود را طوری اداره کنند که دست تکدّی مقابل بیگانگان دراز نکنند. اما در رژیم جدید که حقوق در ازای مقام قرار گرفت، هر کسی توانست خود را وارد دستگاه دولت کند."
✴️دقت کنید که در اینجا مصدق دارد درباره اواخر دوره قاجار سخن میگوید. نکته دیگری هم در پایان سخن او وجود دارد. مصدق در آغاز دوره رضاشاه جنجالی به راه انداخته بود به این مضمون که کارمندان و کارگزاران دولت نباید حقوق بگیرند و خدمتشان تنها باید به انگیزه خدمت به وطن و مردم باشد !!
🔺در پس ظاهر پوچ و فریبنده این سخنان انگیزه اصلی پنهان بود. مصدق با این جنجال میخواست راه ورود آدمهای عادی و تحصیلکردگانی را که از اشراف و به عبارت دیگر خاندان قاجار نبودند به دستگاه دولت ببندد. چون اشراف با ثروت ارثی خود نیازی به حقوق دولت نداشتند، ولی یک تحصیلکرده از اقشار معمولی مردم نمیتوانست بدون دریافت حقوق کار کند. این حُقّه بهترین بازنمای شیوه سیاستورزی مصدق پس از سقوط قاجار بود. او داشت تمرین میکرد که چگونه واپسگرایانهترین و گندیدهترین ایدهها را در زرورق فریبنده شعارهای سطحی و مبهم مردمگرا یا ملیگرا بپیچد و پنهان کند.
🔸مصدق به این نتیجه رسیده بود که در روزگار تفوق تجددخواهان رضاشاهی که با تمام وجودش از آنها نفرت داشت، تنها شانس تفوق دوباره برای امثال او همین است.
✅ سیاستورزی مصدق در باطن خود بویِ
نا و کپک میداد.
✍️ طوس طهماسبی
@shahyarran
BY 👑کانال شهیاران 👑

Share with your friend now:
tgoop.com/shahyarran/47983