🌷 #هر_روز_با_شهدا_4711🌷
#قسمت_اول (۲ / ۱)🌷
#میدان_مینهای_بهشتی_بهشتی!!#لبخندی_به_معبر_آسمان....🌷
🌷حاج محسن علاقه خاصی به شهید حاج همت داشت و چون فامیلیام همتی بود همیشه با حالت خودمانی و دوستانه مرا حاج همت صدا میکرد. عملیات نصر۷ که تمام شد ما مشغول پاکسازی برای جاده استراتژی شدیم. موقعیت منطقه باوجود مینهای قدیمی و خمپاره دشمن بسیار حساس و خسته کننده بود؛ مینها زیر بوتههای گون بود و سیمتلهها از بین علفها رد شده بود و دیده نمیشد. با دیدن این صحنه تازه متوجه شدم شب عملیات کجا آمده بودیم! رفت و آمد ارتفاع یکطرف، شهید و مجروح شدن نیروها طرف دیگر.
🌷کار بسیار سخت شده بود و زمان کم داشتیم. روز عید قربان رفتم تا در رودخانه پایین ارتفاع، تنی به آب بزنم، غسل کنم شاید نفسی تازه شود. همین که مشغول شدم صدا کردند که حاجی گفته به حاج همت بگویید آب دستش هست زمین بگذارد و بیاید. همان موقع یک لحظه توی دلم گفتم: بابا حاجی امان نمیدهد. سریع لباسهایم را پوشیدم و راه افتادیم. به سـتاد که رسـیدیم، حـاجی بـا همـان چهـره بـشاش و خنـدان همیشگیاش ایستاده بود. تا ما را دید، بعد از حال و احوال و خسته نباشید با شادی خاصی گفت: "امروز خودم هم میخوام با شـما بـه میـدان بیـام کار رو تمام کنم."
🌷گفتم: وظیفه ماست. تا به خودم بیایم کنار دست راننده نشسته بودم و حاج محسن هم سمت راستم. گفت حتما گرسنه هستید. ماشین، جلوی آشپزخانه ایستاد و حاجی یه غذای قاطیپلو که توی پلاستیک بسته بندی شده بود برایم گرفت و گفت: "اینم ناهارت. امروز روز عید قربون قراره من قربونی بشم." این حرف را گذاشتم به حساب شوخیهای حاجی و رسمش توی گردان که روز عید قربان، گوسفند قربانی میکرد و به همه کباب میداد و توجهی به صحبتش نکردم. بـه میدان مین رسیدیم، یکی از بچهها گفت:...
🌷گفت: حاجی، فکر کنم این میـدان از آن میدان مینهای بهشتی بهشتی هست! وارد معبر شدیم و به محلی رفتم کـه از قبل نشان کرده بودیم. وقتی برگشتم عقب را نگاه کـردم، دیـدم حـاجی پشت سرم میآید! گفتم: حاجی، شما چرا میآیی؟ من که هستم. گفت: "منم کمک میکنم. فکر کـنم امـروز اینجـا حوریهایی که خدا وعده داده، نصیبم میشه، امروز با بقیـه روزا فـرق داره." حاج محسن اول رفت و گفت: "من جلوتر میرم و سیمتله رو قطع میکنم، کلاهک رو باز میکنم بعد تو کل بدنه مین رو خارج کن و خالی کن." با توجه به....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#قسمت_اول (۲ / ۱)🌷
#میدان_مینهای_بهشتی_بهشتی!!#لبخندی_به_معبر_آسمان....🌷
🌷حاج محسن علاقه خاصی به شهید حاج همت داشت و چون فامیلیام همتی بود همیشه با حالت خودمانی و دوستانه مرا حاج همت صدا میکرد. عملیات نصر۷ که تمام شد ما مشغول پاکسازی برای جاده استراتژی شدیم. موقعیت منطقه باوجود مینهای قدیمی و خمپاره دشمن بسیار حساس و خسته کننده بود؛ مینها زیر بوتههای گون بود و سیمتلهها از بین علفها رد شده بود و دیده نمیشد. با دیدن این صحنه تازه متوجه شدم شب عملیات کجا آمده بودیم! رفت و آمد ارتفاع یکطرف، شهید و مجروح شدن نیروها طرف دیگر.
🌷کار بسیار سخت شده بود و زمان کم داشتیم. روز عید قربان رفتم تا در رودخانه پایین ارتفاع، تنی به آب بزنم، غسل کنم شاید نفسی تازه شود. همین که مشغول شدم صدا کردند که حاجی گفته به حاج همت بگویید آب دستش هست زمین بگذارد و بیاید. همان موقع یک لحظه توی دلم گفتم: بابا حاجی امان نمیدهد. سریع لباسهایم را پوشیدم و راه افتادیم. به سـتاد که رسـیدیم، حـاجی بـا همـان چهـره بـشاش و خنـدان همیشگیاش ایستاده بود. تا ما را دید، بعد از حال و احوال و خسته نباشید با شادی خاصی گفت: "امروز خودم هم میخوام با شـما بـه میـدان بیـام کار رو تمام کنم."
🌷گفتم: وظیفه ماست. تا به خودم بیایم کنار دست راننده نشسته بودم و حاج محسن هم سمت راستم. گفت حتما گرسنه هستید. ماشین، جلوی آشپزخانه ایستاد و حاجی یه غذای قاطیپلو که توی پلاستیک بسته بندی شده بود برایم گرفت و گفت: "اینم ناهارت. امروز روز عید قربون قراره من قربونی بشم." این حرف را گذاشتم به حساب شوخیهای حاجی و رسمش توی گردان که روز عید قربان، گوسفند قربانی میکرد و به همه کباب میداد و توجهی به صحبتش نکردم. بـه میدان مین رسیدیم، یکی از بچهها گفت:...
🌷گفت: حاجی، فکر کنم این میـدان از آن میدان مینهای بهشتی بهشتی هست! وارد معبر شدیم و به محلی رفتم کـه از قبل نشان کرده بودیم. وقتی برگشتم عقب را نگاه کـردم، دیـدم حـاجی پشت سرم میآید! گفتم: حاجی، شما چرا میآیی؟ من که هستم. گفت: "منم کمک میکنم. فکر کـنم امـروز اینجـا حوریهایی که خدا وعده داده، نصیبم میشه، امروز با بقیـه روزا فـرق داره." حاج محسن اول رفت و گفت: "من جلوتر میرم و سیمتله رو قطع میکنم، کلاهک رو باز میکنم بعد تو کل بدنه مین رو خارج کن و خالی کن." با توجه به....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4712🌷
#قسمت_دوم (۲ / ۲)🌷
#میدان_مینهای_بهشتی_بهشتی!!
#لبخندی_به_معبر_آسمان....🌷
🌷....با توجه به اصول ایمنی، من باید صبر میکردم تا حاجی از من فاصله بگیرد. مطمـئن شـدم که او ردیف مین را پیدا کرده و میخواهد کار را شروع کند. سرم را پـایین انداختم و مشغول شدم. گاهی به حاج محسن نگاه میکردم. او به آسمان نگاه میکرد دوباره مشغول میشد. یکدفعه از جایی که حاجی بـود، صـدای انفجـار آمد، دود و خاک بلند شد. داد زدم یا فاطمهزهرا و سمت حاجی دویدم. اصلاً حواسم به میدان مین نبود. به محل انفجار رسیدم. حاجی بر اثر موج انفجار چند متر آنطرفتر پرت شده بود. خودم را بالای سرش رساندم.
🌷....حاج محسن، روی زمین افتاده و بدنش پاره پاره شده بود. اولین چیزی کـه نظـرم را جلـب کـرد، نوشـته السلام علیک یا فاطمه الزهرا (سلاماللهعلیها) روی لباسش بود. بـالای سـرش نشـستم، دستم را روی سرم گذاشتم و فقط گفتم یازهراااا یازهرااا.... و گریه کردم. برانکارد که رسید پیکر حاجی را به معراج فرستادیم. آنقدر حالم بد بود که مثل دیوانهها همانجا میچرخیدم. سیدحسن موسوی پناه با چشمهای قرمز و عصبانی آمد دنبالم و مرا بازخواست کرد. گفتم که حاجی خودش اصرار داشت. انگار تازه حرفهای حاج محسن یرایم معنی پیدا کرده بود و توی ذهنم نقش میبست.
🌷به سید گفتم: حاجی میدانست اینجا شهید میشود. تا این را گفتم، سید ساکت شد. باهم به ستاد لشکر رفتیم. خبر شهادت، پیچیده بود و همه مسئولین به ستاد لشکر میآمدند. سختی این حادثه برایم زمانی بیشتر شد که از یکطرف باید جواب مسئولین را میدادم و از طرفی نباید به بچههای گردان تا زمانی که ستاد اعلام کند چیزی میگفتم. همان شب حاجی را در خواب دیدم؛ صحنهای بود که قابل وصف نیست. حاج محسن لباسی سراسر نور به تن داشت ولی من بدنش را نمیدیدم و فقط سرش مشخص بود و حاجی هم میخندید.
🌷فردا مأمور شدم به محل شهادت بروم. بعد از کلی گشتن توانستم دست قطع شده که انگشتر عقیق داشت و باقیمانده نقشه منطقه را پیدا کنم و تحویل بدهم. پیش بچههای گردان رفتم. زمان اعلام همگانی همه نیروها را جمع کردند و اسامی شهدا و مجروحین را خواندند. یکدفعه اسم حاجی را گفتند. حال عجیب آن شب سنگرمان قابل وصف نیـست؛ صدای بغضهای منفجر شده بچهها انگار انفجار یک میدان مین بود. حاج محسن با لبخند، معبری به آسمان زد و ما ماندیم.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حاج محسن دینشعاری [وقتی ایشان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ به شهادت رسید، جانشین گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود.] و سردار خيبر فرمانده شهيد حاج محمدابراهيم همت
#راوی: رزمنده دلاور محمدعلی همتی
📚 کتاب "لبخندی به معبر آسمان"
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#قسمت_دوم (۲ / ۲)🌷
#میدان_مینهای_بهشتی_بهشتی!!
#لبخندی_به_معبر_آسمان....🌷
🌷....با توجه به اصول ایمنی، من باید صبر میکردم تا حاجی از من فاصله بگیرد. مطمـئن شـدم که او ردیف مین را پیدا کرده و میخواهد کار را شروع کند. سرم را پـایین انداختم و مشغول شدم. گاهی به حاج محسن نگاه میکردم. او به آسمان نگاه میکرد دوباره مشغول میشد. یکدفعه از جایی که حاجی بـود، صـدای انفجـار آمد، دود و خاک بلند شد. داد زدم یا فاطمهزهرا و سمت حاجی دویدم. اصلاً حواسم به میدان مین نبود. به محل انفجار رسیدم. حاجی بر اثر موج انفجار چند متر آنطرفتر پرت شده بود. خودم را بالای سرش رساندم.
🌷....حاج محسن، روی زمین افتاده و بدنش پاره پاره شده بود. اولین چیزی کـه نظـرم را جلـب کـرد، نوشـته السلام علیک یا فاطمه الزهرا (سلاماللهعلیها) روی لباسش بود. بـالای سـرش نشـستم، دستم را روی سرم گذاشتم و فقط گفتم یازهراااا یازهرااا.... و گریه کردم. برانکارد که رسید پیکر حاجی را به معراج فرستادیم. آنقدر حالم بد بود که مثل دیوانهها همانجا میچرخیدم. سیدحسن موسوی پناه با چشمهای قرمز و عصبانی آمد دنبالم و مرا بازخواست کرد. گفتم که حاجی خودش اصرار داشت. انگار تازه حرفهای حاج محسن یرایم معنی پیدا کرده بود و توی ذهنم نقش میبست.
🌷به سید گفتم: حاجی میدانست اینجا شهید میشود. تا این را گفتم، سید ساکت شد. باهم به ستاد لشکر رفتیم. خبر شهادت، پیچیده بود و همه مسئولین به ستاد لشکر میآمدند. سختی این حادثه برایم زمانی بیشتر شد که از یکطرف باید جواب مسئولین را میدادم و از طرفی نباید به بچههای گردان تا زمانی که ستاد اعلام کند چیزی میگفتم. همان شب حاجی را در خواب دیدم؛ صحنهای بود که قابل وصف نیست. حاج محسن لباسی سراسر نور به تن داشت ولی من بدنش را نمیدیدم و فقط سرش مشخص بود و حاجی هم میخندید.
🌷فردا مأمور شدم به محل شهادت بروم. بعد از کلی گشتن توانستم دست قطع شده که انگشتر عقیق داشت و باقیمانده نقشه منطقه را پیدا کنم و تحویل بدهم. پیش بچههای گردان رفتم. زمان اعلام همگانی همه نیروها را جمع کردند و اسامی شهدا و مجروحین را خواندند. یکدفعه اسم حاجی را گفتند. حال عجیب آن شب سنگرمان قابل وصف نیـست؛ صدای بغضهای منفجر شده بچهها انگار انفجار یک میدان مین بود. حاج محسن با لبخند، معبری به آسمان زد و ما ماندیم.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حاج محسن دینشعاری [وقتی ایشان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ به شهادت رسید، جانشین گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود.] و سردار خيبر فرمانده شهيد حاج محمدابراهيم همت
#راوی: رزمنده دلاور محمدعلی همتی
📚 کتاب "لبخندی به معبر آسمان"
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💓دختـــــــرباش
🌸دخترانه فکـــرکن
💓دخترانه احساس کن
🌸اما نجیـــــب باش
💓حواست باشــــــد
🌸با حس های زودگذر
💓که این روزها به عشق
🌸تعبیر میشود به
💓زندگیت کوچک ترین
🌸خدشه ای وارد نکنی.
💝 اللهم عجل لولیک الفرج 💝
🌸دخترانه فکـــرکن
💓دخترانه احساس کن
🌸اما نجیـــــب باش
💓حواست باشــــــد
🌸با حس های زودگذر
💓که این روزها به عشق
🌸تعبیر میشود به
💓زندگیت کوچک ترین
🌸خدشه ای وارد نکنی.
💝 اللهم عجل لولیک الفرج 💝
❤2👍1
🌹شهیدمحمدنکاحی🌹
🔺ڪلام شهید شما در قبال فرزندان و برادران و خواهران خود كه آشنائي با احكام و مسائل اسلامي ندارند مسئول هستيد بايد آنان را آشنا به فرامين الهي تا آنجايي كه توان داريد بنماييد، اينقدر بيتفاوت از مسائل نگذريد شما در آخرت بايد جوابگو باشيد، دستورات اسلام را عاميانه…
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2442🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهید_حجت_نظری از فومن .. گیلان
🌷🌷
تاریخ #تولد:1340/10/1🌷
نام پدر :
محل تولد،،: فومن
تاریخ #شهادت: 1365/12/16🌷
محل #شهادت: شلمچه
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکـــاحی
♥️ @shahidnekahi
#قرار_شبانه_2442🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهید_حجت_نظری از فومن .. گیلان
🌷🌷
تاریخ #تولد:1340/10/1🌷
نام پدر :
محل تولد،،: فومن
تاریخ #شهادت: 1365/12/16🌷
محل #شهادت: شلمچه
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکـــاحی
♥️ @shahidnekahi
❤3
حواست به شیطان باشه !
اون دوست نداره تو رو توی مسیر
امام زمان عج ببینه ، پس هر کاری
میکنه از راه بهدرت بشی .
#امام_زمان❤️
اون دوست نداره تو رو توی مسیر
امام زمان عج ببینه ، پس هر کاری
میکنه از راه بهدرت بشی .
#امام_زمان❤️
❤3
#نقل #ازخود #خدا
کسی که مرا طلب کند
مرا پیدا میکند
و کسی که مرا پیدا کند
مرا میشناسد
و کسی که مرا بشناسد
مرا دوست دارد
و کسی که من را دوست دارد
عاشقم میشود
و کسی که عاشق من شود
من عاشق او میشوم🌸
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️
کسی که مرا طلب کند
مرا پیدا میکند
و کسی که مرا پیدا کند
مرا میشناسد
و کسی که مرا بشناسد
مرا دوست دارد
و کسی که من را دوست دارد
عاشقم میشود
و کسی که عاشق من شود
من عاشق او میشوم🌸
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️
❤3🙏1
❤1👍1🙏1
🍃🌸فضيلت دُعاي عَهد🌸🍃
🍀از #حضرت_صادق علیه السلام روایت شده است:❣️
🌤هر کس چهل صبحگاه #دعای_عهد را بخواند 👌✨از یاوران قائم ما باشد؛ و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود❣️
💖خداوند او را از قبر بیرون آورد که درخدمت آن حضرت باشد😇
و حق تعالی برهرکلمه هزارحسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او محو سازد💖💐
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🍀از #حضرت_صادق علیه السلام روایت شده است:❣️
🌤هر کس چهل صبحگاه #دعای_عهد را بخواند 👌✨از یاوران قائم ما باشد؛ و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود❣️
💖خداوند او را از قبر بیرون آورد که درخدمت آن حضرت باشد😇
و حق تعالی برهرکلمه هزارحسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او محو سازد💖💐
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
Telegram
🌺 #فضیلت های صلوات🌺
#صلوات خدا
#رسول_خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
اگر کسی بر من #صلوات بفرستد، خداوند میفرماید: لبیک بنده من و به فرشتگانش میفرماید: شما بر او هفتاد #صلوات بفرستید و من هفتصد و اگر بر من #صلوات فرستد و دنبالش بر اهل بیتم نفرستد میان او و اهل آسمان هفتاد حجاب باشد و خداوند می فرماید: لا لبیک ،اى فرشتگان دعایش را بالا نیاورید.
امالی صدوق/ مجلس هشتاد و پنجم
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#صلوات خدا
#رسول_خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
اگر کسی بر من #صلوات بفرستد، خداوند میفرماید: لبیک بنده من و به فرشتگانش میفرماید: شما بر او هفتاد #صلوات بفرستید و من هفتصد و اگر بر من #صلوات فرستد و دنبالش بر اهل بیتم نفرستد میان او و اهل آسمان هفتاد حجاب باشد و خداوند می فرماید: لا لبیک ،اى فرشتگان دعایش را بالا نیاورید.
امالی صدوق/ مجلس هشتاد و پنجم
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
www.vaezin.com
حجت الاسلام احمدنژاد
↷● سخنرانۍ کوتاه اخلاقۍ ●↶
🎤واعظ: حاج آقا #احمدنژاد
📑 روضه حضرت ام البنین و اباالفضل العباس(ع) 📑
⏱ زمان: ۱۲ دقیقه ۴۴ ث
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
♥️ @shahidnekahi
🎤واعظ: حاج آقا #احمدنژاد
📑 روضه حضرت ام البنین و اباالفضل العباس(ع) 📑
⏱ زمان: ۱۲ دقیقه ۴۴ ث
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
♥️ @shahidnekahi
🔰 #احکام_شرعی:🔰
#سوال👇👇
اگر از رادیو و یا تلویزیون به آیاتى که سجده واجب دارند گوش دهیم، سجده واجب مى شود؟
#جواب 👇👇
اگر از طریق نوار ضبط شده و به طور غیر زنده پخش شود، سجده واجب نیست و اگر به طور زنده پخش شود، سجده واجب می شود.
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#سوال👇👇
اگر از رادیو و یا تلویزیون به آیاتى که سجده واجب دارند گوش دهیم، سجده واجب مى شود؟
#جواب 👇👇
اگر از طریق نوار ضبط شده و به طور غیر زنده پخش شود، سجده واجب نیست و اگر به طور زنده پخش شود، سجده واجب می شود.
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🔸 برشی از وصیتنامه
هموطنان عزیز سعی کنید با حرف، خود را راضی نکنید که من پیر هستم و یا ناتوانم، چون امام حسین (ع) روز عاشورا مطلب را برای همه حل کرده است، او با خود پیرمرد آورد، جوان آورد، کودک آورد که راه توجیه را برای همه ببندد، چون جنگیدن در راه خدا شیرین است و شهادت به مراتب شیرینتر، شهادت فوز عظیمی است که افراد بشر و خاکی از درک آن عاجزند و آنان که رفتند و با روی خونی به حق وصل گردیدند، لذّت این امر عظیم را می دانند، عزیزان نکند در سوگ من ناراحت باشید و بگویید بیچاره رفت، چرا که این بهترین صورتی است که می توان دنیای فانی را ترک نمود، همه می روند و هر کس به راهی و این افضل و اکمل راه هاست، ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة و ذلک هو الفوز العظیم.
🌷شهید داود احمدیبیغش🌷
ولادت: ۱۳۴۲/۳/۱ شازند، مرکزی
شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۱۵ سومار
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمـدنکـاحی👇
🍃♥️ @shahidnekahi
هموطنان عزیز سعی کنید با حرف، خود را راضی نکنید که من پیر هستم و یا ناتوانم، چون امام حسین (ع) روز عاشورا مطلب را برای همه حل کرده است، او با خود پیرمرد آورد، جوان آورد، کودک آورد که راه توجیه را برای همه ببندد، چون جنگیدن در راه خدا شیرین است و شهادت به مراتب شیرینتر، شهادت فوز عظیمی است که افراد بشر و خاکی از درک آن عاجزند و آنان که رفتند و با روی خونی به حق وصل گردیدند، لذّت این امر عظیم را می دانند، عزیزان نکند در سوگ من ناراحت باشید و بگویید بیچاره رفت، چرا که این بهترین صورتی است که می توان دنیای فانی را ترک نمود، همه می روند و هر کس به راهی و این افضل و اکمل راه هاست، ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة و ذلک هو الفوز العظیم.
🌷شهید داود احمدیبیغش🌷
ولادت: ۱۳۴۲/۳/۱ شازند، مرکزی
شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۱۵ سومار
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمـدنکـاحی👇
🍃♥️ @shahidnekahi
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام
به دلهای گرمتان
سلامی به
قلب پاک و پر مهرتان 🌸
آرزو میکنم امروز
از شوق سر ریز باشید
و لبخندی به بلندی آسمان
رو لبهاتون نقش ببندد
صبح زیبای
دوشنبہ تون
سرشار از زیبایی🍃
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
به دلهای گرمتان
سلامی به
قلب پاک و پر مهرتان 🌸
آرزو میکنم امروز
از شوق سر ریز باشید
و لبخندی به بلندی آسمان
رو لبهاتون نقش ببندد
صبح زیبای
دوشنبہ تون
سرشار از زیبایی🍃
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4713🌷
#لحظات_نفسگیر_یک_عملیات!!🌷
🌷شب عملیات والفجر۸ بود و نیروهای ایرانی روبهروی اسکله چهار چراغ مابین نهر عرایض ایران و کارون داخل نخلستانها مستقر شده بودند. نیروها به آرامی در حال حرکت بودند که به یکباره عراقیها منور زدند. با شلیک منور، نگرانی بین نیروها را به خاطر اینکه گمان میکردند عراقیها از حضورشان در منطقه با خبر شدهاند، فرا گرفت و در این میان انگشت یکی از نیروهای ایرانی غواص روی ماشه تفنگ رفته و....
🌷و گلوله تخممرغی داخل آب شلیک کرده بود، اما امداد غیبی خداوند که در آن زمان خارج از تصورات ما بود اجازه نداد تا دشمن به حضور ما در منطقه پی ببرد. یکی از نیروهای دسته در آن هنگام گفت: در همان لحظه که گلوله شلیک شد از کنار سنگرهای عراقی دو مرغ دریایی پرواز کردند و این موضوع موجب شده بود تا عراقیها متوجه شلیک گوله ایرانیها نشوند.
#راوی: رزمنده دلاور سردار محمدتقی اوصانلو
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#لحظات_نفسگیر_یک_عملیات!!🌷
🌷شب عملیات والفجر۸ بود و نیروهای ایرانی روبهروی اسکله چهار چراغ مابین نهر عرایض ایران و کارون داخل نخلستانها مستقر شده بودند. نیروها به آرامی در حال حرکت بودند که به یکباره عراقیها منور زدند. با شلیک منور، نگرانی بین نیروها را به خاطر اینکه گمان میکردند عراقیها از حضورشان در منطقه با خبر شدهاند، فرا گرفت و در این میان انگشت یکی از نیروهای ایرانی غواص روی ماشه تفنگ رفته و....
🌷و گلوله تخممرغی داخل آب شلیک کرده بود، اما امداد غیبی خداوند که در آن زمان خارج از تصورات ما بود اجازه نداد تا دشمن به حضور ما در منطقه پی ببرد. یکی از نیروهای دسته در آن هنگام گفت: در همان لحظه که گلوله شلیک شد از کنار سنگرهای عراقی دو مرغ دریایی پرواز کردند و این موضوع موجب شده بود تا عراقیها متوجه شلیک گوله ایرانیها نشوند.
#راوی: رزمنده دلاور سردار محمدتقی اوصانلو
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4714🌷
#جهنمی_برای_عراقیها....🌷
🌷آتش دشمن بسیار سنگین بود. من مشغول دیدبانی بودم که دو نفر از نیروهای پیاده همان خط پیش من آمدند و گفتند در سمت ما تانکهای دشمن منطقه را ناامن کرده است و از من تقاضا کردند که کاری کنم؛ با اصرار آنها پذیرفتم. آن سمتی را که آنها گفتند را با دوربین رصد کردم و شیاری در بین تپه ۱۱۰ تا ۱۱۲ نظرم را جلب کرد. تانکها به نوبت از پشت تپه خارج شده و شلیک میکردند و دوباره به پشت تپه برمیگشتند. با توپخانه تماس گرفتم و درخواست گلوله کردم. سرهنگ محمدی (فرمانده آتشبار توپخانه) پشت خط بود و خودش تطبیق آتش را بر عهده گرفت و مختصات را گفتم.
🌷نیت حضرت ابوالفضل(ع) کردم که آقا یاری کند و از آتشبار تقاضای یک راکت اولیه کردم. یک موشک کاتیوشا شلیک شد. در همان لحظه تانک در حال شلیک بود که موشک کاتیوشا درست به بُرجک تانک اصابت کرد. با مهماتی که تانک داشت انفجار مَهیبی رخ داد. رزمندگان در خط، بلند تکبیر گفتند. ۴۰ موشک دیگر برای همان نقطه درخواست کردم که به محض اجرا و انفجار موشکها، منطقهای که تانکها در آن مستقر بودند به جهنم عراقیها تبدیل شد. این یک امداد غیبی بود که گلوله مستقیماً به هدف خورد و خط در آن روز و شب امن و امان شد.
#راوی: جانباز سرافراز فیروز احمدی فرمانده دیدبانان گردان بریر(ادوات) تیپ ۱۰ حضرت سیدالشهدا(ع) و تیپ ۱۱۰ خاتم(ص) در خصوص عملیات والفجر یک گفت.
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#جهنمی_برای_عراقیها....🌷
🌷آتش دشمن بسیار سنگین بود. من مشغول دیدبانی بودم که دو نفر از نیروهای پیاده همان خط پیش من آمدند و گفتند در سمت ما تانکهای دشمن منطقه را ناامن کرده است و از من تقاضا کردند که کاری کنم؛ با اصرار آنها پذیرفتم. آن سمتی را که آنها گفتند را با دوربین رصد کردم و شیاری در بین تپه ۱۱۰ تا ۱۱۲ نظرم را جلب کرد. تانکها به نوبت از پشت تپه خارج شده و شلیک میکردند و دوباره به پشت تپه برمیگشتند. با توپخانه تماس گرفتم و درخواست گلوله کردم. سرهنگ محمدی (فرمانده آتشبار توپخانه) پشت خط بود و خودش تطبیق آتش را بر عهده گرفت و مختصات را گفتم.
🌷نیت حضرت ابوالفضل(ع) کردم که آقا یاری کند و از آتشبار تقاضای یک راکت اولیه کردم. یک موشک کاتیوشا شلیک شد. در همان لحظه تانک در حال شلیک بود که موشک کاتیوشا درست به بُرجک تانک اصابت کرد. با مهماتی که تانک داشت انفجار مَهیبی رخ داد. رزمندگان در خط، بلند تکبیر گفتند. ۴۰ موشک دیگر برای همان نقطه درخواست کردم که به محض اجرا و انفجار موشکها، منطقهای که تانکها در آن مستقر بودند به جهنم عراقیها تبدیل شد. این یک امداد غیبی بود که گلوله مستقیماً به هدف خورد و خط در آن روز و شب امن و امان شد.
#راوی: جانباز سرافراز فیروز احمدی فرمانده دیدبانان گردان بریر(ادوات) تیپ ۱۰ حضرت سیدالشهدا(ع) و تیپ ۱۱۰ خاتم(ص) در خصوص عملیات والفجر یک گفت.
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🌹شهیدمحمدنکاحی🌹
🔸 برشی از وصیتنامه هموطنان عزیز سعی کنید با حرف، خود را راضی نکنید که من پیر هستم و یا ناتوانم، چون امام حسین (ع) روز عاشورا مطلب را برای همه حل کرده است، او با خود پیرمرد آورد، جوان آورد، کودک آورد که راه توجیه را برای همه ببندد، چون جنگیدن در راه خدا شیرین…
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2443🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهیدداود_احمدی_بیغش از شازند مرکزی
🌷🌷
تاریخ #تولد:1342/3/1🌷
نام پدر :
محل تولد،،: شازند مرکزی
تاریخ #شهادت: 1366/12/15🌷
محل #شهادت: سومار
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکــاحی
♥️ @shahidnekahi
#قرار_شبانه_2443🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهیدداود_احمدی_بیغش از شازند مرکزی
🌷🌷
تاریخ #تولد:1342/3/1🌷
نام پدر :
محل تولد،،: شازند مرکزی
تاریخ #شهادت: 1366/12/15🌷
محل #شهادت: سومار
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکــاحی
♥️ @shahidnekahi
🙏1
" هفت پند #مولانا "
⚘در پوشیدن خطای دیگران،شب باش؛
⚘در فروتنی،زمین باش؛
⚘در مهر و دوستی،خورشید باش؛
⚘در هنگام خشم و غضب،کوه باش؛
⚘در سخاوت و یاری به دیگران،رود باش؛
⚘در کنار امدن با دیگران،دریا باش؛
**خودت باش،آنگونه که می نُمایی...❤️
⚘در پوشیدن خطای دیگران،شب باش؛
⚘در فروتنی،زمین باش؛
⚘در مهر و دوستی،خورشید باش؛
⚘در هنگام خشم و غضب،کوه باش؛
⚘در سخاوت و یاری به دیگران،رود باش؛
⚘در کنار امدن با دیگران،دریا باش؛
**خودت باش،آنگونه که می نُمایی...❤️
🙏1