بس که این زهر جفا
@Maddahionlin
🔳 #شهادت_امام_رضا علیه السلام
🌴بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت
🌴پاره های دل من ناله یا زهرا داشت
🎤 #میثم_مطیعی
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
💙 @shahidnekahi
🌴بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت
🌴پاره های دل من ناله یا زهرا داشت
🎤 #میثم_مطیعی
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
💙 @shahidnekahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💚قلبتون را بروی رویاها باز نگه دارید
چون تا زمانیکه رویایی وجود دارد
امید هم هست😇💙
☘و تا زمانیکه امید وجود دارد زندگی
همراه با دلخوشی است💙
🌿کلید خوشبختی داشتن رویاهاست
🌿کلید موفقیت💙
تبدیل رویاها به واقعیت است👌
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
چون تا زمانیکه رویایی وجود دارد
امید هم هست😇💙
☘و تا زمانیکه امید وجود دارد زندگی
همراه با دلخوشی است💙
🌿کلید خوشبختی داشتن رویاهاست
🌿کلید موفقیت💙
تبدیل رویاها به واقعیت است👌
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4725🌷
#خیلی_چسبید_خصوصاً....🌷
🌷دیدگاه خرناصرخان ( تپه‌ای در نزدیکی مرز خسروی) دومین یا سومین دیدگاهی بود که در زمستان سال ۱۳۶۳ رفتم. مسئول تدارکات نیروهای خط یک برادر صاف و ساده‌ای بود به نام سلمان. این آقا سلمان یک گربه قهوه‌ای داشت که خیلی دوستش داشت و یک جورهایی همدم و مونسش بود. یک روز صبح که می‌خواستم برم سنگر دیدگاه سر راه رفتم سنگر تدارکات و گفتم: آقا سلمان به ما هم کمپوت می‌دی؟ درحالی‌که گربه را بغل کرده بود و نازش را می‌کشید گفت:...
🌷گفت: این سهمیه بچه‌های خودمونه نمیتونم به شما بدم. منهم به شوخی گفتم: باشه من هم می‌رم می‌گم این‌جا را با خمپاره بزنند. رفتم دیدگاه و ۴ ، ۵ تا سهمیه گلوله ۱۵۵ میلیمتری را استفاده کرده بودم و با دوربین تپه ذوزنقه‌ای و خط دوم دشمن را زیر نظر داشتم. عراقی‌ها هم تک و توک دور و بر دیدگاه را با خمپاره می‌زدند. نزدیک ظهر توی دیدگاه بودم که شنیدم یکی داد می‌زنه: دیدبان نزن. دیدبان نزن برات کمپوت آوردم و ....
🌷پتوی سیاهی که جلوی در دیدگاه زده بودیم را کنار زدم دیدم سلمان چند تا کمپوت ریخته جلوی پیراهنش با دستش جلوی پیراهنش را گرفته و به سمت دیدگاه می آید. حالا نگو یکی از گلوله‌های خمپاره عراق خورده بود جلوی سنگر تدارکات اون بنده خدای صاف و ساده هم فکر کرده بود من گفتم توپخانه خودمون سنگر تدارکات را بزنه. اون چند روزی که اون‌جا بودم حسابی آقا سلمان ما را تحویل می‌گرفت. یادش بخیر خیلی چسبید خصوصاً کمپوت‌های آلبالو و گیلاس.
#راوی: رزمنده دلاور حجت ایروانی، دیدبان تیپ ۶۳ خاتم‌الانبیاء (ص)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#خیلی_چسبید_خصوصاً....🌷
🌷دیدگاه خرناصرخان ( تپه‌ای در نزدیکی مرز خسروی) دومین یا سومین دیدگاهی بود که در زمستان سال ۱۳۶۳ رفتم. مسئول تدارکات نیروهای خط یک برادر صاف و ساده‌ای بود به نام سلمان. این آقا سلمان یک گربه قهوه‌ای داشت که خیلی دوستش داشت و یک جورهایی همدم و مونسش بود. یک روز صبح که می‌خواستم برم سنگر دیدگاه سر راه رفتم سنگر تدارکات و گفتم: آقا سلمان به ما هم کمپوت می‌دی؟ درحالی‌که گربه را بغل کرده بود و نازش را می‌کشید گفت:...
🌷گفت: این سهمیه بچه‌های خودمونه نمیتونم به شما بدم. منهم به شوخی گفتم: باشه من هم می‌رم می‌گم این‌جا را با خمپاره بزنند. رفتم دیدگاه و ۴ ، ۵ تا سهمیه گلوله ۱۵۵ میلیمتری را استفاده کرده بودم و با دوربین تپه ذوزنقه‌ای و خط دوم دشمن را زیر نظر داشتم. عراقی‌ها هم تک و توک دور و بر دیدگاه را با خمپاره می‌زدند. نزدیک ظهر توی دیدگاه بودم که شنیدم یکی داد می‌زنه: دیدبان نزن. دیدبان نزن برات کمپوت آوردم و ....
🌷پتوی سیاهی که جلوی در دیدگاه زده بودیم را کنار زدم دیدم سلمان چند تا کمپوت ریخته جلوی پیراهنش با دستش جلوی پیراهنش را گرفته و به سمت دیدگاه می آید. حالا نگو یکی از گلوله‌های خمپاره عراق خورده بود جلوی سنگر تدارکات اون بنده خدای صاف و ساده هم فکر کرده بود من گفتم توپخانه خودمون سنگر تدارکات را بزنه. اون چند روزی که اون‌جا بودم حسابی آقا سلمان ما را تحویل می‌گرفت. یادش بخیر خیلی چسبید خصوصاً کمپوت‌های آلبالو و گیلاس.
#راوی: رزمنده دلاور حجت ایروانی، دیدبان تیپ ۶۳ خاتم‌الانبیاء (ص)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4726🌷
#کتکی_که_فرمانده_از_تیمسار_خورد!!🌷
🌷بار دیگر با گرم شدن هوا، انواع بیماری‌ها به جان بچه‌ها هجوم آوردند. بیماری اسهال خونی تمام بچه‌ها را از نا انداخته بود. امکانات دارویی وجود نداشت. در بهداری اردوگاه با یک سرنگ، به چهل نفر آمپول تزریق می‌کردند، فکرش را بکنید که، آخرین نفر چه زجری می‌کشید. برای اردوگاه، ۲۲ کارتن گوشت آوردند که چند کارتن از آن روانه منزل «نقیب جمال» فرمانده اردوگاه شد و چند کارتن دیگر روانه، بوفه. یک روز بین عراقی‌ها ولوله‌ای افتاد. همه در حال تکاپو بودند. تا این‌که یک تیمسار عراقی وارد اردوگاه شد.
🌷دستور داد که همه نگهبان‌ها به اتاق هایشان بروند و بعد ما را در یک‌جا جمع کرد و برایمان صحبت نمود. از ما خواست که مشکلات‌مان را بگوییم تا رسیدگی کند. بچه‌ها هم حرف‌هایشان را گفتند: کمبود موادغذایی، وسایل دارویی و پزشکی، امکانات و.... یکی از بچه‌های اصفهان – که اسمش مهدی بود- بلند شد و به طرز برخورد نگهبان‌ها اعتراض کرد؛ از دزدی‌ها گفت؛ پر بودن چاه دستشویی‌ها؛ از ضرب و شتم بچه‌ها و در آخر گفت: «من یک مجروحم، اما افراد شما به این امر توجه نمی‌کنند و مرا و بچه‌های مجروح دیگر را هم می‌زنند.»
🌷بچه‌ها سطل‌هایی را که برای چای از آنها استفاده می‌کردیم، نشان دادند. تیمسار عراقی خیلی ناراحت شد و با عصبانیت یکی از سطل‌ها را به زمین کوبید و گفت: «من به شما قول می‌دهم که به کارها و شکایاتتان رسیدگی کنم.» بعد از ناراحتی از اردوگاه بیرون رفت. فرمانده اردوگاه که یک دست کتک درست و حسابی به خاطر حرف‌های تیمسار نصیبش شده بود آمد و با تهدید گفت: «نوبت شما هم می‌شود. حتماً به سراغ شما خواهم آمد.» بچه‌ها چه حالی می‌کردند. می‌خندیدند و با خنده خود، کفر فرمانده اردوگاه را در می‌آوردند.
#راوی: آزاده سرافراز نصرالله کبابیان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#کتکی_که_فرمانده_از_تیمسار_خورد!!🌷
🌷بار دیگر با گرم شدن هوا، انواع بیماری‌ها به جان بچه‌ها هجوم آوردند. بیماری اسهال خونی تمام بچه‌ها را از نا انداخته بود. امکانات دارویی وجود نداشت. در بهداری اردوگاه با یک سرنگ، به چهل نفر آمپول تزریق می‌کردند، فکرش را بکنید که، آخرین نفر چه زجری می‌کشید. برای اردوگاه، ۲۲ کارتن گوشت آوردند که چند کارتن از آن روانه منزل «نقیب جمال» فرمانده اردوگاه شد و چند کارتن دیگر روانه، بوفه. یک روز بین عراقی‌ها ولوله‌ای افتاد. همه در حال تکاپو بودند. تا این‌که یک تیمسار عراقی وارد اردوگاه شد.
🌷دستور داد که همه نگهبان‌ها به اتاق هایشان بروند و بعد ما را در یک‌جا جمع کرد و برایمان صحبت نمود. از ما خواست که مشکلات‌مان را بگوییم تا رسیدگی کند. بچه‌ها هم حرف‌هایشان را گفتند: کمبود موادغذایی، وسایل دارویی و پزشکی، امکانات و.... یکی از بچه‌های اصفهان – که اسمش مهدی بود- بلند شد و به طرز برخورد نگهبان‌ها اعتراض کرد؛ از دزدی‌ها گفت؛ پر بودن چاه دستشویی‌ها؛ از ضرب و شتم بچه‌ها و در آخر گفت: «من یک مجروحم، اما افراد شما به این امر توجه نمی‌کنند و مرا و بچه‌های مجروح دیگر را هم می‌زنند.»
🌷بچه‌ها سطل‌هایی را که برای چای از آنها استفاده می‌کردیم، نشان دادند. تیمسار عراقی خیلی ناراحت شد و با عصبانیت یکی از سطل‌ها را به زمین کوبید و گفت: «من به شما قول می‌دهم که به کارها و شکایاتتان رسیدگی کنم.» بعد از ناراحتی از اردوگاه بیرون رفت. فرمانده اردوگاه که یک دست کتک درست و حسابی به خاطر حرف‌های تیمسار نصیبش شده بود آمد و با تهدید گفت: «نوبت شما هم می‌شود. حتماً به سراغ شما خواهم آمد.» بچه‌ها چه حالی می‌کردند. می‌خندیدند و با خنده خود، کفر فرمانده اردوگاه را در می‌آوردند.
#راوی: آزاده سرافراز نصرالله کبابیان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
م.ع.میرزایی
🙏1
#اول_ربیع_الاول ( #فردا )👇
🍃🌺 اعمال هر ماه نو:🌺🍃
💠خواندن دعاهاى نقل شده در وقت ديدن هلال، كه بهترين آنها دعاى چهل و سوّم صحيفه كامله است
💠 خواندن هفت مرتبه #سوره_حمد براى دفع درد چشم.
🕋
#اعمال_روز_اول_ماه:👇
دعا، نماز، روزه وخواندن سوره حمد
شب اول این ماه مصادف باحادثه تاریخی "لیله المبیت" است.
آغاز هجرت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه نیز در روزاول ربیع واقع شده است.
علما فرموده اند: مستحب است این روز(فردا) را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند و همچنین زیارت #حضرت_رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دراین روز مناسب است.
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
💫✨🌙✨💫
🍃🌺 اعمال هر ماه نو:🌺🍃
💠خواندن دعاهاى نقل شده در وقت ديدن هلال، كه بهترين آنها دعاى چهل و سوّم صحيفه كامله است
💠 خواندن هفت مرتبه #سوره_حمد براى دفع درد چشم.
🕋
#اعمال_روز_اول_ماه:👇
دعا، نماز، روزه وخواندن سوره حمد
شب اول این ماه مصادف باحادثه تاریخی "لیله المبیت" است.
آغاز هجرت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه نیز در روزاول ربیع واقع شده است.
علما فرموده اند: مستحب است این روز(فردا) را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند و همچنین زیارت #حضرت_رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دراین روز مناسب است.
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
💫✨🌙✨💫
❤1
🌼 خدایا 🙏 عزاداریهایمان
🌸 را از ما بپذیر و آن را
🌺 توشه قبر و قیامتمان قرار بده
🌼 خدایا 🙏
🌸 ماه ربيع الاول برای همه
🌺 برکت ، شادي ، آرامش
🌼 خوشبختي ، موفقیت
🌸 را به همراه داشته باشه
🌺 آمین یا رب العالمین 🤲
حلول ربیع الاول مبارک 💐
شبتون بخیر 🌙
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
🌸 را از ما بپذیر و آن را
🌺 توشه قبر و قیامتمان قرار بده
🌼 خدایا 🙏
🌸 ماه ربيع الاول برای همه
🌺 برکت ، شادي ، آرامش
🌼 خوشبختي ، موفقیت
🌸 را به همراه داشته باشه
🌺 آمین یا رب العالمین 🤲
حلول ربیع الاول مبارک 💐
شبتون بخیر 🌙
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
احسان-خواجه-امیری-سلام-آخر_1806_-557453181
<unknown>
خداحافظ ای داغِ بر دل نشسته...🖤
التماس دعا🙏
😔😔😭😭
🔺 خداحافظ ماه سفر
😭😭
خداحافظ خوب خدا
😭😭
سلام ما رو به مادرمان حضرت زهرا س برسان
😭😭
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
💙 @shahidnekahi
التماس دعا🙏
😔😔😭😭
🔺 خداحافظ ماه سفر
😭😭
خداحافظ خوب خدا
😭😭
سلام ما رو به مادرمان حضرت زهرا س برسان
😭😭
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی
💙 @shahidnekahi
🌹شهیدمحمدنکاحی🌹
❁﷽❁ ڪلامی_از_بهشت #شهید_سید_داوود_مشڪار #گونه_فراهانی❣️ ◙☜تاریخ تولد. : 1337/0/0 ◙☜محل تولد : تهران ◙☜تاریخ شهادت :1360/0/0 ◙☜محل شهادت :اهواز به نام او ڪه از #اویم، به نام او ڪه زنده به #اویم، زندگیمان به خاطر اوست بودنم از #اوست، رفتنم به #اوست…
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2449🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهیدسیدداوود_مشکار_گونه_فراهانی از تهران
🌷🌷
تاریخ #تولد:1337/0/0🌷
نام پدر :
محل تولد،،: تهران
تاریخ #شهادت: 1360/0/0🌷
محل #شهادت: اهواز
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
💙اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیـــڪَ الفَـرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکـاحی👇
💙 @shahidnekahi
#قرار_شبانه_2449🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهیدسیدداوود_مشکار_گونه_فراهانی از تهران
🌷🌷
تاریخ #تولد:1337/0/0🌷
نام پدر :
محل تولد،،: تهران
تاریخ #شهادت: 1360/0/0🌷
محل #شهادت: اهواز
محل دفن:
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
💙اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیـــڪَ الفَـرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکـاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤1🙏1
#خدایا شکرت💙
با چه زبانی شکرت رو به جا بیارم
من نمیدونم چه جوری باید ازت تشکر کنم.
من نمیدونم چگونه باید قدر زحماتی که برام میکشی رو جبران کنم
من نمیتونم اصلا این مهربانی و لطف تو رو توصیف کنم.
خدایا شکررررررررررررررررت😍😍
با چه زبانی شکرت رو به جا بیارم
من نمیدونم چه جوری باید ازت تشکر کنم.
من نمیدونم چگونه باید قدر زحماتی که برام میکشی رو جبران کنم
من نمیتونم اصلا این مهربانی و لطف تو رو توصیف کنم.
خدایا شکررررررررررررررررت😍😍
❤1🙏1
💙 #خدایا منم آن بنده‌ی گناهكارت، هوايم را داشته باش .
بر من سخت نگير،سخت ننويس، كه تو خالقی و من مخلوق، كه من خطاكارم، خطاهايم را بر قسمتم ننويس كه اميدم همه تویی، نيامده ام كه به قول معروف بگويم "دستم بگیر" امده‌ام بگویم"عمری گرفته‌ای خدایا رها مكن"🙂💙
بر من سخت نگير،سخت ننويس، كه تو خالقی و من مخلوق، كه من خطاكارم، خطاهايم را بر قسمتم ننويس كه اميدم همه تویی، نيامده ام كه به قول معروف بگويم "دستم بگیر" امده‌ام بگویم"عمری گرفته‌ای خدایا رها مكن"🙂💙
👏1
زندگی همینه💙
واقعا ارزش یک لحظه غصه خوردن نداره
بی خیال از حرف مردم زندگی کن
ادامه بده به راهی که داری میری💙
واقعا ارزش یک لحظه غصه خوردن نداره
بی خیال از حرف مردم زندگی کن
ادامه بده به راهی که داری میری💙
❤2
یه جا خدا تو قرآن خیلی قشنگ گفته:
من تورو برای خودم آفریدم..
چی از این قشنگتر آخه..🌱
شبتون امام زمانی ❣️
وضو فراموش نشه💙
من تورو برای خودم آفریدم..
چی از این قشنگتر آخه..🌱
شبتون امام زمانی ❣️
وضو فراموش نشه💙
❤1👍1🙏1