tgoop.com/shahidnekahi/80859
Last Update:
#هر_روز_با_شهدا_4729🌷
#قسمت_اول (۲ / ۱)🌷
#یاد_پدر_و_سه_فرزندش🌷
🌷حدود یک ماه به عملیات والفجر۸ مانده منطقه به شدت امنیتی شده و تردد بسیار سخت و وقتگیر بود اما تا عملیات فرصت زیادی نبود و باید امکانات توپخانه و آتشبارها هم در فاصله کوتاهی منتقل میشد تا گرفتار ترافیک سنگین شبهای عملیات نشویم و دشمن حساس نشود. به ۴ کمپرسی ده تن نیاز داشتیم، مسئول لجستیک لشکر ۲۵ کربلای مازندران دستور داده بود: "بروید کمپرسی اجاره کنید." صبح زود یک گروه مسلح و با لباس سپاه به سه راه خرمشهر رفتیم و جلوی چهار کمپرسی که با هم حرکت میکردند را گرفتیم. گفتیم....
🌷گفتیم که نیاز است به جبهه کمک کنید. هر ۴ راننده کمپرسی از یک خانواده بودند. ۳ جوان ۲۵ تا ۳۵ ساله و یک مرد نسبتاً ۶۰ ساله. فقط فرد مسن که پدر این سه جوان بود به زبان عرب اهوازی صحبت میکرد. بقیه فرزنان دست به سینه چشم گویانِ گفتار پدر بودند. گفتم: "باری داریم تا جزیره مجنون ببرید و کرایهتان را هم میدهیم." گفت: "به روی چشم. چه موقع؟" گفتیم: "همین الان." در مقر توپخانه همه وسایل را بار زدیم، چهار کمپرسی پر شد. پدر خانواده گفت: "اجازه بدهید برای خداحافظی به منزل برویم." گفتیم: "نمی شود." ادامه داد:...
🌷ادامه داد: "اجازه میدهید برویم سیگار تهیه کنیم؟" گفتیم: "ما برای شما تهیه میکنیم. شما سوار آمبولانس شوید و کمپرسیها را خودمان میبریم." هر چهار نفر بدون اعتراض ولی شگفت زده سوار آمبولانس شدند. من هم با راننده جلو نشستیم و راه افتادیم. آن زمان برای حساس نشدن دشمن، از آمبولانس استفاده میکردیم. شیشههای آمبولانس مات بود ولی پیش خود گفتم حتماً از شیشه جلوی ماشین مسیر را میبینند لذا هنوز از مقر خارج نشده بودیم که به عقب رفتم و به پدر خانواده گفتم: "با عرض شرمندگی، ما باید چشمانتان را ببندیم." پدر زد زیر خنده و با لهجه عربی یک....
🌷یک چیزی گفت که هر ۳ پسر خندیدند و دستانشان را جلو آوردند." من هم از اینکه ناراحت نشدند، خوشحال شدم. فهمیدم پدر به شوخی گفته بود که میخواهند دستان ما را ببندند. خلاصه با چهار تا چفیه چشمانشان را بستم و گفتم تا مقصد استراحت کنید به شط علی رسیدیم، بیدارتان میکنیم. شط علی یک روستای نزدیک جزائر مجنون بود ولی ما عازم بهمنشیر و اروند کنار ابادان بودیم. ما با آمبولانس پشت کمپرسیها در مسیر میرفتیم. گاهی تغییراتی در مسیر میدادیم تا آنها متوجه مسیری که میرویم نشوند. مثلاً....
#ادامه_در_شماره_بعدی....👈
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
BY 🌹شهیدمحمدنکاحی🌹
Share with your friend now:
tgoop.com/shahidnekahi/80859