tgoop.com/shafiei_kadkani/1968
Last Update:
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
و سَده فراز آمد...
▪️و سَده نزدیک بود، اُشترانِ سلطانی را و از آن همهٔ لشکر بهصحرا بردند و گز کشیدن گرفتند* تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید. و گز میآوردند در صحرایی که جویِ آب بزرگ بود، بر آن شَرَف* میافگندند، تا به بالایِ قلعتی برآمد. و چهارطاقها بساختند از چوبِ سختْ بلند و آن را به گز بیاگَندند. و گزِ دیگر که سختِ بسیار بود بالایِ کوهی برآمد بزرگ. و الهٔ* بسیار و کبوتر و آنچه رسم است از دارات این شب بهدست کردند.
و سَده فراز آمد، نخست شبْ امیر بر آن لبِ جویِ آب که شِراعی* زده بودند بنشست و ندیمان و مُطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند– و پس از آن شنیدم که قریبِ دَه فرسنگ فُروغِ آن آتش بدیده بودند– و کبوتران نفطاندود* بگذاشتند و دَدَگان* به قارندود* و آتش زده دویدن گرفتند، و چنان سَدهیی بود که دیگر آن چنان ندیدم، و آن بهخرّمی بهپایان آمد.
تاریخ بیهقی، به مقدمه، تصحیحات و تعلیقات دکتر محمدجعفر یاحقّی، مهدی سیّدی، جلد اول، صص ۴۳۹–۴۳۷
گزکشیدن گرفتند: شروع کردند به جمعآوری چوب گز از درخت گز.
شَرَف: مکان بلند و مرتفع
الهٔ بسیار: عقاب بسیار
شِراعی زدند: خیمه و چادر زدند.
نفطاندود: آغشته به نفت[به گواهی متون از گذشتههای دور ایرانیان با نفت و برخی مواد مرتبط آشنا بودند و در جنگها استفاده میکردند]
دَدَگان: حیوانات درّنده
قاراندود: آغشته به قیر [ رسم سوزاندن حیوانات در جشن سده، و فشفشه و موشک و موشدواندن در قدیم رایج بوده است.]
#جشن_سده
#ده_بهمن
__
▪️اگر بخواهیم سه کتاب از شاهکارهای نثر فارسی انتخاب کنیم، یکی از آن سه کتاب «اسرارالتّوحید» است. آن دو کتاب دیگر به نظر من «تاریخ بیهقی» است و «تذکرةالاولیاء».
محمدرضا شفیعی کدکنی، موسیقی شعر، ص ۲۳۸
▪️ادبیات، جابجاییهای سمانتیک، معناشناختی و زبانشناسیِ کلمههای هر جمله است. حافظ توانسته، سلمان ساوجی خیر. بیهقی توانسته، گردیزی خیر.
[در ادبیات و هنر یک «جمله» میتواند چند معنی داشته باشد. جملهٔ «دیشب باران فراوان بارید» یک معنایی را به ذهن متبادر میکند که معنای شمارهٔ ۱ است. اما اگر جای کلمهٔ «باران» را عوض کنیم و آن را به اولِ جمله بیاوریم یا «دیشب» را به آخرِ جمله ببریم در دید اول معنی همان است، اما از نظر سمانتیک یا معناشناسی و زبانشناسیِ جدید بین این جملات تفاوت احساس میشود. در این جمله محور جانشینی تغییری نکرده چون کلمهای از بیرون نیاوردیم که معنی را تغییر دهد. به این معنی «معنی شمارهٔ ۲» میگوییم با این مفهوم بینهایت معنی میتوانیم داشته باشیم.
ادبیات معنی شمارهٔ ۲ است. اگر به معنی شمارهٔ ۱ حرف بزنیم تنها یک معنی دارد. آنچه در دیوان حافظ وجود دارد معنی شمارهٔ ۲ است، و الّا معنیِ شمارهٔ ۱ در دیوان باقی شاعران، در دیوان سلمان ساوجی و...، نیز وجود دارد. قلمرو معنی شمارهٔ ۱ قلمرو محدود و بستهای است. بیهقی معنیِ شمارهٔ ۲ و گردیزی معنی شمارهٔ ۱ است.]
محمدرضا شفیعی کدکنی،
این کیمیای هستی، جلد سوم، صص ۳۲۲–۳۲۱
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
BY شفیعی کدکنی
Share with your friend now:
tgoop.com/shafiei_kadkani/1968