tgoop.com/setayeshgarezibayee/2212
Last Update:
اگر این مجموعه ترکبندی نمیشد، من بهعنوان مخاطب متوجه پایان یک ترک نمیشدم. انگار مرزی بین ترکها وجود ندارد. در اینباره توضیح میدهید.
این ویژگیای است که به مرور در ساخت این قطعات به وجود آمد. این مجموعه از دو سوژه موسیقایی شکل گرفته که شاید بازتابی از نور و سایه باشند و ابتدا بهصورت جداگانه معرفی میشوند و در ادامه توسط واریاسیونهایی (دگرگونی) که به مرور انجام میگیرند، در هم آمیخته میشوند و در جاهایی با کمک تکنیکهای افکت مانند آهنگسازی در ساز شاهکمان، ترکیب میشوند و بسط و گسترش پیدا میکنند. همانطورکه یک اثر نقاشی به مرور و گاهی بهصورت بداهه تکامل پیدا میکند، بسیاری از بخشهای موسیقی این مجموعه نیز براساس بداههنوازی روی تمهای اصلی شکل گرفتند. برای من مهم بود که مخاطب این موسیقی حتی اگر نقاشیها را ندیده باشد، بتواند حس کلی آنها را درک کند. البته برداشت شخصی و حس هرکسی متفاوت است و این خاصیت هنر است، اما یک تابلوی نقاشی یا یک اثر موسیقی میتواند این ویژگی را داشته باشد که هر شخص با نگاه خاص خود، در آن فضا قرار گیرد و بتواند داستان خودش را تجسم کند. در یک نمایشگاه نقاشی، مجموعهای از آثار ارائه میشوند نهفقط یک اثر و مخاطب با تمام آنها مواجه میشود. شاید از همینرو است که در این مجموعه هم بهتر است شنونده بتواند تمام قطعات را پشت سر هم گوش کند تا ارتباط بهتر و بیشتری از روند کلی آن حس کند.
انتخاب اسم مجموعه و همینطور ترکها بر چه اساسی بود؟
اصولا پیداکردن نام برای یک اثر موسیقایی برای من کار دشواری است. از آنجایی که در این مورد نقاش آگاهانه هیچ پیشنهادی نکرد و همه چیز را بر عهده من گذاشت، همینطور تعداد ترکها هم زیاد بودند (۱۵ ترک)، موجب شد زمان زیادی صرف پیداکردن اسامی شود. در عین حال که میخواستم نامها به هم مرتبط باشند و به فضای کار نزدیک، اما نمیخواستم اسامی ذهنیت خاصی به مخاطب بدهند یا قضاوت قبل از شنیدن در مخاطب ایجاد شود. در نهایت عناوین ترکها معرف نشانههای اصلی هستند و عبور از سایه و رسیدن به روشنی را
طی میکنند.
درباره انتخاب طرح روی جلد سیدی بگویید.
این طرح از میان آثار نقاش به این دلیل انتخاب شد که بسیاری از ویژگیهای کاری ایشان را داشت. از طرفی هم سعی شد با حساسیت زیاد فقط نوشتههای لازم همچون عنوان اثر روی کار اضافه شوند که کمترین لطمه به آن وارد شود. حتی برای انتخاب فونت و رنگ آن با گرافیست مجموعه، آقای محمد شهیدی، زمان زیادی صرف کردیم و از فونتهایی شبیه قلممو تا فونتهای مدرن را تجربه کردیم، ولی در نهایت به سادهترین شکل ممکن که سازگاری مناسبی با اثر داشت، رسیدیم.
درباره روند میکس و ادیت کار بگویید.
توضیح دادم که از ابتدا چندان با نتنویسی قطعات را پیش نبردم و بیشتر بر مبنای بداههپردازی روی تمهای اصلی جلو رفتم؛ بنابراین یادداشتهای محدودی داشتم. از طرفی هم ساز شاهکمان جایگزین شد که در مراحل ضبط، برای هر قطعه سه خط مختلف با ایدههای متفاوت ضبط کردیم و از آنجایی که آقای کوروش بابایی، نوازنده شاهکمان، بسیار باتجربه و توانمند هستند، تمام بخشها با ظرافت بسیاری انجام شد؛ بهخصوص تکنیکهایی را که برای اینگونه سازها غیرمعمول هستند، به بهترین شکل ممکن اجرا کردند. با توجه به اینکه پیانو از قبل اجرا و ضبط شده بود، افزودن خطهای جدید که آنها هم در موارد بسیاری براساس بداههنوازی اجرا شده بودند، کار بسیار دشواری بود و شاید به جرئت بتوانم بگویم میکس این مجموعه به اندازه یک ارکستر زمان برد. علاوه بر ترکیب خطها، میخواستم آن حس محوبودنی را که در آثار نقاشی به آن اشاره کردم نیز در لایههای مختلف صوتی حفظ کنم و سازها بهصورت محو روی هم قرار بگیرند. لازم میدانم از آقای صادق نوری، صدابردار محترم، تشکر ویژهای داشته باشم که در مراحل میکس و مسترینگ کار را با صبر و حوصله فراوان، مهارت و صرف وقت زیادی پیش بردند. معمولا در مراحل میکس قطعات خیلی صبور و سختگیر هستم، اما در این کار ایشان از من سختگیرتر و صبورتر بودند.
کار و پروژهای جدید در دست دارید؟
BY ستایشگر زیبایی؛ محمدرضا شفیعیکدکنی
Share with your friend now:
tgoop.com/setayeshgarezibayee/2212