tgoop.com/sahyh_albukhariy1/825
Last Update:
كتاب علم
باب (17): سفر براي دانستن يك مسئله و تعليم آن به اهل خود
77- «عَنْ عُقْبَةَ بْنِ الْحَارِثِ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ : أَنَّهُ تَزَوَّجَ ابْنَةً لأَبِي إِهَابِ بْنِ عَزِيزٍ، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فَقَالَتْ: إِنِّي قَدْ أَرْضَعْتُ عُقْبَةَ وَالَّتِي تَزَوَّجَ، فَقَالَ لَهَا عُقْبَةُ: مَا أَعْلَمُ أَنَّكِ أَرْضَعْتِنِي وَلا أَخْبَرْتِنِي فَرَكِبَ إِلَى رسول الله ﷺ بِالْمَدِينَةِ فَسَأَلَهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «كَيْفَ وَقَدْ قِيلَ» فَفَارَقَهَا عُقْبَةُ وَنَكَحَتْ زَوْجًا غَيْرَهُ». (بخارى:88)
ترجمه: «عقبه بن حارث میگوید: با دختر ابواهاب بن عزیز ازدواج كرده بودم. زنی آمد و گفت: من عقبه و همسرش را شیر دادهام (یعنی آنها برادر و خواهر رضاعی هستند). گفتم: من نمیدانستم و تو هم به ما نگفته بودی. سپس، سوار بر شتر شدم و در مدینه نزد رسول الله ﷺ رفتم. رسول الله ﷺ فرمود: «چگونه میخواهی با او زندگی كنی در حالی كه چنین سخنی به میان آمده است»؟ راوی میگوید: عقبه از او جدا شد و آن زن، با كسی دیگر، ازدواج كرد».
@sahyh_albukhariy1
BY کتاب صحیح البخاری
Share with your friend now:
tgoop.com/sahyh_albukhariy1/825