کتاب صحیح البخاری

غزوات پيامبر اكرم ﷺ
باب (18):غزوۀ ذات الرقاع

1614- «عَنْ جابر بن عبدالله رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا : أَنَّهُ غَزَا مَعَ رسول الله ﷺ قِبَلَ نَجْدٍ، فَلَمَّا قَفَلَ رسول الله ﷺ قَفَلَ مَعَهُ فَأَدْرَكَتْهُمُ الْقَائِلَةُ فِي وَادٍ كَثِيرِ الْعِضَاهِ، فَنَزَلَ رسول الله ﷺ وَتَفَرَّقَ النَّاسُ فِي الْعِضَاهِ يَسْتَظِلُّونَ بِالشَّجَرِ، وَنَزَلَ رسول الله ﷺ تَحْتَ سَمُرَةٍ فَعَلَّقَ بِهَا سَيْفَهُ، قَالَ جَابِرٌ: فَنِمْنَا نَوْمَةً ثُمَّ إِذَا رسول الله ﷺ يَدْعُونَا، فَجِئْنَاهُ فَإِذَا عِنْدَهُ أَعْرَابِيٌّ جَالِسٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «إِنَّ هَذَا اخْتَرَطَ سَيْفِي وَأَنَا نَائِمٌ، فَاسْتَيْقَظْتُ وَهُوَ فِي يَدِهِ صَلْتًا، فَقَالَ لِي: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قُلْتُ: اللَّهُ، فَهَا هُوَ ذَا جَالِسٌ». ثُمَّ لَمْ يُعَاقِبْهُ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ ». (بخارى: 4135)

ترجمه: «از جابر بن عبدالله رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا روایت است كه او همراه رسول الله ﷺ برای غزوه‌ای (ذات الرقاع) بسوی نجد رفت. و در بازگشت نیز همراه پیامبر اكرم ﷺ بود. پس گرمای ظهر آنان را در دشتی كه درختان خار دار زیادی داشت، فرا گرفت. رسول الله ﷺ فرود آمد و مردم نیز زیر سایه درختان خاردار، پراكنده شدند. آنحضرت ﷺ نیز زیر سایه یک درخت مغیلان، به استراحت پرداخت و شمشیرش را بر آن، آویزان كرد.
جابر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ می‌گوید: پس از خواب كوتاهی، ناگهان متوجه شدیم كه رسول الله ﷺ ما را صدا می‌زند. نزد ایشان رفتیم و دیدیم كه مردی صحرا نشین نزد او نشسته است. رسول خدا ﷺ فرمود: «من خوابیده بودم كه این مرد، شمشیرم را از نیام بیرون كشید. پس بیدار شدم و دیدم كه با شمشیر برهنه، بالای سرم ایستاده است. آنگاه، به من گفت: چه كسی مرا از كشتن تو باز می‌دارد؟ گفتم: الله. و این مردی را كه می‌ببینید، اوست كه اینجا نشسته است». راوی می‌گوید: سپس رسول خدا ﷺ او را مجازات نكرد».




کپی حدیث شریف بدون آیدی کانال حرامه❌❌❌
@sahyh_albukhariy1

www.tgoop.com/sahyh_albukhariy1/2849

27 viewsedited  Feb 3 at 18:50

غزوات پيامبر اكرم ﷺ
باب (18):غزوۀ ذات الرقاع

1614- «عَنْ جابر بن عبدالله رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا : أَنَّهُ غَزَا مَعَ رسول الله ﷺ قِبَلَ نَجْدٍ، فَلَمَّا قَفَلَ رسول الله ﷺ قَفَلَ مَعَهُ فَأَدْرَكَتْهُمُ الْقَائِلَةُ فِي وَادٍ كَثِيرِ الْعِضَاهِ، فَنَزَلَ رسول الله ﷺ وَتَفَرَّقَ النَّاسُ فِي الْعِضَاهِ يَسْتَظِلُّونَ بِالشَّجَرِ، وَنَزَلَ رسول الله ﷺ تَحْتَ سَمُرَةٍ فَعَلَّقَ بِهَا سَيْفَهُ، قَالَ جَابِرٌ: فَنِمْنَا نَوْمَةً ثُمَّ إِذَا رسول الله ﷺ يَدْعُونَا، فَجِئْنَاهُ فَإِذَا عِنْدَهُ أَعْرَابِيٌّ جَالِسٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «إِنَّ هَذَا اخْتَرَطَ سَيْفِي وَأَنَا نَائِمٌ، فَاسْتَيْقَظْتُ وَهُوَ فِي يَدِهِ صَلْتًا، فَقَالَ لِي: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قُلْتُ: اللَّهُ، فَهَا هُوَ ذَا جَالِسٌ». ثُمَّ لَمْ يُعَاقِبْهُ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ ». (بخارى: 4135)

ترجمه: «از جابر بن عبدالله رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا روایت است كه او همراه رسول الله ﷺ برای غزوه‌ای (ذات الرقاع) بسوی نجد رفت. و در بازگشت نیز همراه پیامبر اكرم ﷺ بود. پس گرمای ظهر آنان را در دشتی كه درختان خار دار زیادی داشت، فرا گرفت. رسول الله ﷺ فرود آمد و مردم نیز زیر سایه درختان خاردار، پراكنده شدند. آنحضرت ﷺ نیز زیر سایه یک درخت مغیلان، به استراحت پرداخت و شمشیرش را بر آن، آویزان كرد.
جابر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ می‌گوید: پس از خواب كوتاهی، ناگهان متوجه شدیم كه رسول الله ﷺ ما را صدا می‌زند. نزد ایشان رفتیم و دیدیم كه مردی صحرا نشین نزد او نشسته است. رسول خدا ﷺ فرمود: «من خوابیده بودم كه این مرد، شمشیرم را از نیام بیرون كشید. پس بیدار شدم و دیدم كه با شمشیر برهنه، بالای سرم ایستاده است. آنگاه، به من گفت: چه كسی مرا از كشتن تو باز می‌دارد؟ گفتم: الله. و این مردی را كه می‌ببینید، اوست كه اینجا نشسته است». راوی می‌گوید: سپس رسول خدا ﷺ او را مجازات نكرد».




کپی حدیث شریف بدون آیدی کانال حرامه❌❌❌
@sahyh_albukhariy1

BY کتاب صحیح البخاری