tgoop.com/sahyh_albukhariy1/2792
Last Update:
فضايل صحابه رضوان الله عليهم اجمعين
باب (43): نكاح نبي اكرم ﷺ با عايشه رَضي اللَّه عنها وآمدن عايشه به مدينه وعروسي آنحضرت ﷺ با وي
1572- «عَنْ عَائشَةَ رَضي اللَّه عنها قَالَتْ: تَزَوَّجَنِي النَّبِيُّ ﷺ وَأَنَا بِنْتُ سِتِّ سِنِينَ، فَقَدِمْنَا الْمَدِينَةَ، فَنَزَلْنَا فِي بَنِي الْحَارِثِ بْنِ خَزْرَجٍ، فَوُعِكْتُ فَتَمَرَّقَ شَعَرِي فَوَفَى جُمَيْمَةً، فَأَتَتْنِي أُمِّي أُمُّ رُومَانَ، وَإِنِّي لَفِي أُرْجُوحَةٍ وَمَعِي صَوَاحِبُ لِي، فَصَرَخَتْ بِي فَأَتَيْتُهَا لا أَدْرِي مَا تُرِيدُ بِي، فَأَخَذَتْ بِيَدِي حَتَّى أَوْقَفَتْنِي عَلَى بَابِ الدَّارِ، وَإِنِّي لأُنْهِجُ حَتَّى سَكَنَ بَعْضُ نَفَسِي، ثُمَّ أَخَذَتْ شَيْئًا مِنْ مَاءٍ فَمَسَحَتْ بِهِ وَجْهِي وَرَأْسِي، ثُمَّ أَدْخَلَتْنِي الدَّارَ فَإِذَا نِسْوَةٌ مِنَ الأَنْصَارِ فِي الْبَيْتِ، فَقُلْنَ عَلَى الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِ وَعَلَى خَيْرِ طَائِرٍ، فَأَسْلَمَتْنِي إِلَيْهِنَّ فَأَصْلَحْنَ مِنْ شَأْنِي، فَلَمْ يَرُعْنِي إِلاَّ رسول الله ﷺ ضُحًى فَأَسْلَمَتْنِي إِلَيْهِ، وَأَنَا يَوْمَئِذٍ بِنْتُ تِسْعِ سِنِينَ». (بخارى: 3894)
ترجمه: «عایشه رَضي اللَّه عنها میگوید: دختری شش ساله بودم كه نبی اكرم ﷺ مرا به نكاح خود در آورد. سپس به مدینه، هجرت كردیم و در محله بنی حارث بن خزرج، منزل گرفتیم. در آنجا تب شدم كه به علت آن، موهای سرم ریخت. پس از مدتی، دوباره رویید تا اینكه به شانههایم رسید. سرانجام، روزی، با دوستانم مشغول تاب بازی بودم كه مادرم؛ ام رومان؛ آمد و مرا صدا زد. نزد او رفتم ولی نمیدانستم از من چه میخواهد. او دستم را گرفت و مرا كه نفس نفس میزدم، كنار دروازه خانه نگهداشت. اندكی، آرام گرفتم ونفس زدنم، بر طرف گردید. آنگاه، كمی آب برداشت و به سر و صورتم زد و دستی بر آنها كشید. سپس مرا به داخل خانه برد. چند زن انصاری در آنجا نشسته بودند. آنان به من تبریک و خوش آمد، گفتند. مادرم مرا به آنها سپرد. آنان مرا آراستند و هیچ چیزی مرا نترساند مگر دیدن رسول خدا ﷺ كه هنگام ظهر آمد و مرا به او سپردند. در آن هنگام، من دختر نه سالهای بودم».
کپی حدیث شریف بدون آیدی کانال حرامه❌❌❌
@sahyh_albukhariy1
BY کتاب صحیح البخاری
Share with your friend now:
tgoop.com/sahyh_albukhariy1/2792