tgoop.com/sahyh_albukhariy1/1924
Last Update:
كتاب بيوع
باب (25): آنچه دربارۀ بازارها آمده است
1003- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ الدَّوْسِيِّ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ قَالَ: خَرَجَ النَّبِيُّ ﷺ فِي طَائِفَةِ النَّهَارِ، لا يُكَلِّمُنِي وَلا أُكَلِّمُهُ، حَتَّى أَتَى سُوقَ بَنِي قَيْنُقَاعَ، فَجَلَسَ بِفِنَاءِ بَيْتِ فَاطِمَةَ، فَقَالَ: «أَثَمَّ لُكَعُ أَثَمَّ لُكَعُ؟» فَحَبَسَتْهُ شَيْئًا، فَظَنَنْتُ أَنَّهَا تُلْبِسُهُ سِخَابًا أَوْ تُغَسِّلُهُ، فَجَاءَ يَشْتَدُّ حَتَّى عَانَقَهُ وَقَبَّلَهُ، وَقَالَ: «اللَّهُمَّ أَحْبِبْهُ وَأَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ»». (بخارى:2122)
ترجمه: «ابوهریره دوسی رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: رسول الله ﷺ در بخشی از روز، به طرف بازار رفت. (در مسیر راه) نه ایشان با من سخن گفت و نه من با ایشان. تا اینكه وارد بازار بنی قینقاع شد و در صحن خانه فاطمه زهرا رَضي اللَّه عنهانشست و فرمود: «كوچولو اینجا است؟ كوچولو اینجا است»؟ (هدفش حسن و حسین ب بود). فاطمه رَضي اللَّه عنها در فرستادن طفل، اندكی تاخیر كرد. راوی میگوید: خیال كردم گردن بندی به گردنش میآویزد یا او را میشوید. سپس، كودک، دوان دوان نزد رسول الله ﷺ آمد. آنحضرت ﷺ او را در آغوش گرفت و بوسید و فرمود: «پروردگارا! این را دوست بدار و هر كس كه او را دوست بدارد تو نیز او را دوست بدار»».
کپی حدیث شریف بدون آیدی کانال حرامه❌❌❌
@sahyh_albukhariy1
BY کتاب صحیح البخاری
Share with your friend now:
tgoop.com/sahyh_albukhariy1/1924