tgoop.com/sahyh_albukhariy1/1024
Last Update:
كتاب نماز
باب (9): آنچه كه در مورد (حكم) ران آمده است
240- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ : أَنَّ رسول الله ﷺ غَزَا خَيْبَرَ، فَصَلَّيْنَا عِنْدَهَا صَلاةَ الْغَدَاةِ بِغَلَسٍ، فَرَكِبَ نَبِيُّ اللَّهِ ، وَرَكِبَ أَبُو طَلْحَةَ، وَأَنَا رَدِيفُ أَبِي طَلْحَةَ، فَأَجْرَى نَبِيُّ اللَّهِ فِي زُقَاقِ خَيْبَرَ، وَإِنَّ رُكْبَتِي لَتَمَسُّ فَخِذَ نَبِيِّ اللَّهِ ، ثُمَّ حَسَرَ الإِزَارَ عَنْ فَخِذِهِ، حَتَّى إِنِّي أَنْظُرُ إِلَى بَيَاضِ فَخِذِ نَبِيِّ اللَّهِ ، فَلَمَّا دَخَلَ الْقَرْيَةَ قَالَ: «اللَّهُ أَكْبَرُ، خَرِبَتْ خَيْبَرُ إِنَّا إِذَا نَزَلْنَا بِسَاحَةِ قَوْمٍ، فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ». قَالَهَا ثَلاثًا، قَالَ: وَخَرَجَ الْقَوْمُ إِلَى أَعْمَالِهِمْ، فَقَالُوا: مُحَمَّدٌ وَالْخَمِيسُ يَعْنِي: الْجَيْشَ، قَالَ: فَأَصَبْنَاهَا عَنْوَةً، فَجُمِعَ السَّبْيُ، فَجَاءَ دِحْيَةُ الْكَلْبِيُّ فَقَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، أَعْطِنِي جَارِيَةً مِنَ السَّبْيِ، قَالَ: «اذْهَبْ فَخُذْ جَارِيَةً». فَأَخَذَ صَفِيَّةَ بِنْتَ حُيَيٍّ، فَجَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ﷺ فَقَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، أَعْطَيْتَ دِحْيَةَ صَفِيَّةَ بِنْتَ حُيَيٍّ سَيِّدَةَ قُرَيْظَةَ وَالنَّضِيرِ، لا تَصْلُحُ إِلا لَكَ، قَالَ: «ادْعُوهُ بِهَا». فَجَاءَ بِهَا، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا النَّبِيُّ ﷺ قَالَ: «خُذْ جَارِيَةً مِنَ السَّبْيِ غَيْرَهَا». قَالَ: فَأَعْتَقَهَا النَّبِيُّ ﷺ وَتَزَوَّجَهَا وَجَعَلَ صَدَاقَها عِتْقَها حَتَّى إِذَا كَانَ بِالطَّرِيقِ، جَهَّزَتْهَا لَهُ أُمُّ سُلَيْمٍ فَأَهْدَتْهَا لَهُ مِنَ اللَّيْلِ، فَأَصْبَحَ النَّبِيُّ ﷺ عَرُوسًا، فَقَالَ: «مَنْ كَانَ عِنْدَهُ شَيْءٌ فَلْيَجِئْ بِهِ». وَبَسَطَ نِطَعًا، فَجَعَلَ الرَّجُلُ يَجِيءُ بِالتَّمْرِ، وَجَعَلَ الرَّجُلُ يَجِيءُ بِالسَّمْنِ، قَالَ: وَأَحْسِبُهُ قَدْ ذَكَرَ السَّوِيقَ، قَالَ: فَحَاسُوا حَيْسًا، فَكَانَتْ وَلِيمَةَ رسول الله ﷺ ». (بخارى:371)
ترجمه: «انس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: رسول الله ﷺ برای جهاد با اهل خیبر، براه افتاد. ما نماز فجر را نزدیک خیبر، در تاریكی خواندیم.آنحضرت ﷺ پس از نماز فجر، بر مركب خود، سوار شد. ابوطلحه نیز بر مركب خود، سوار شد. من هم پشت سر ابوطلحه سوار شدم. نبی اكرم ﷺ در كوچههای خیبر براه افتاد. چون كوچههای خیبر، تنگ بود، زانوی من به ران (مبارک) رسول الله ﷺ برخورد میكرد. رسول اكرم ﷺ ازارش را بالا كشید بطوریكه من سفیدی ران ایشان را دیدم. رسول اكرم ﷺ پس از ورود به خیبر، فریاد زد: «الله اكبر، نابود گشت خیبر!! هرگاه ما وارد سرزمین قومی بشویم كه بیم داده شدهاند، آنروز، برای آن قوم، بامداد بدی خواهد بود». و این جمله را سه بار تكرار نمود.
راوی میگوید: هنگام ورود آنحضرت ﷺ به خیبر، مردم سر كارهایشان بودند. آنها با دیدن لشكر مسلمانان، گفتند: محمد با لشكرش آمد، محمد با لشكرش آمد. سر انجام، خیبر بزور شمشیر، فتح شد. هنگامی كه اسیران جنگ، جمع آوری شدند، دحیه كلبی آمد و گفت: ای پیامبر خدا! از این اسیران،كنیزی به من بده. رسول الله ﷺ فرمود: «برو و كنیزی برای خود انتخاب كن». او صفیه بنت حُیىّ را انتخاب كرد. سپس شخصی آمد و به رسول الله ﷺ گفت: ای پیامبر خدا! صفیه دختر حُیىّ؛ بی بی بنی قریظه و بنی نظیر؛ را به دحیه عنایت كردی؟ صفیه تنها شایسته شما است. رسول الله ﷺ فرمود: «دحیه و صفیه را صدا كنید». هنگامی كه رسول الله ﷺ صفیه را دید، به دحیه فرمود: «بجای او میتوانی كنیز دیگری انتخاب كنی».
انس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: رسول الله ﷺ صفیه را آزاد كرد و سپس با وی ازدواج نمود. و همین آزادی، مهریه او قرار گرفت. در راه بازگشت، صفیه به وسیله ام سلیم رَضي اللَّه عنها آراسته شد و زفاف انجام گرفت. رسول الله ﷺ صبح روز بعد، فرمود: «هر كس، هر چه دارد، حاضر كند». سپس سفره چرمینی را پهن كرد. بعضیها خرما، برخیها روغن و بعضی دیگر، آرد جو آوردند و روی سفره چیدند و از مواد غذایی موجود، یک نوع شیرینی درست كردند. و همین، ولیمه رسول الله ﷺ بود».
حدیث شریف کپی بدون آیدی حرامه❌❌❌
@sahyh_albukhariy1
BY کتاب صحیح البخاری
Share with your friend now:
tgoop.com/sahyh_albukhariy1/1024