1️⃣ تیم پویا خود را جمع آوری کنید
اعضای تیم را همسو با محدوده پروژه انتخاب کنید و آنها را در چارچوب چابکی انتخابی خود آموزش دهید. به یاد داشته باشید، Agile در تصمیم گیری مشارکتی پیشرفت می کند، بنابراین درگیر کردن زودهنگام تیم شما بسیار مهم است. نقش ها، مسئولیت ها را تعیین کنید و کارگاه های عملی برگزار کنید تا مطمئن شوید همه در یک صف هستند.
2️⃣ نقشه راه چابک یا بک لاگ محصول خود را بسازید
دموکراسی کلیدی است! نقشه راه چابک شما باید اهداف پروژه در سطح بالا را منعکس کند. کارکنان خط مقدم که روزانه با مشتریان در تعامل هستند را درگیر کنید - بینش آنها بسیار ارزشمند است. این رویکرد مشترک دیدگاه های متنوع را تضمین می کند و پایه و اساس یک سفر موفق چابک را تنظیم می کند.
3️⃣ نیازهای اولیه را با ورودی دقیق کشف کنید
به کارشناسان حوزه خود گوش دهید! فرقی نمیکند این «بک لاگ محصول» اسکرام باشد یا رویکرد دیگری، تیم خود را در تقسیم پروژه به محصولات کوچکتر و کاربر محور مشارکت دهید. این مرحله برای درک سلسله مراتب ایده آل اهداف و نقاط عطف بسیار مهم است.
4️⃣ اولین چرخه توسعه را آغاز کنید
سرعت و سازگاری در هسته چابکی است. بهجای پیشبینی هر نیاز، بر برنامهریزی یک «ارائه محصول» قابل دستیابی تمرکز کنید که بینشهایی را در مورد محدوده پروژه ارائه میدهد. اجازه دهید تیم شما به سرعت وارد عمل شود و فلسفه چابک را برای انطباق با نیازهای در حال تغییر بپذیرد.
5️⃣ مرور، تکرار، تکرار!
تکمیل چرخه اول پایان نیست. این یک ایست بازرسی برای تأمل است. پیشرفت خود را مرور کنید، تغییرات در حوزه، اولویت های مشتری و وابستگی های کار را در نظر بگیرید. نسخه بعدی خود را برنامه ریزی کنید و آن را تکرار کنید. طبیعت پویا Agile را بپذیرید، جایی که بهبود مستمر یک هنجار است.
🚀 آماده پذیرش طرز فکر چابک هستید؟ سفر چابک شما با یک تیم مشارکتی، یک نقشه راه کاربر محور، بینش متخصص، چرخه های توسعه تکراری و تعهد به بهبود مستمر آغاز می شود.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت پسماند و پایداری در صنعت ساختوساز یکی از چالشهای اساسی در توسعه پایدار است. با توجه به رشد روزافزون پروژههای عمرانی، میزان تولید پسماندهای ساختمانی نیز افزایش یافته است. این پسماندها شامل بتن، آجر، چوب، فلزات، پلاستیک و سایر مواد زائد هستند که اگر بهدرستی مدیریت نشوند، تأثیرات زیستمحیطی گستردهای مانند آلودگی خاک و آب، افزایش گازهای گلخانهای و تخریب زیستبومها را به همراه خواهند داشت.
♻️ استراتژیهای مدیریت پسماند در ساختوساز
مدیریت مؤثر پسماندهای ساختمانی بر اساس اصل "کاهش، استفاده مجدد و بازیافت" (3R: Reduce, Reuse, Recycle) انجام میشود:
♻️اصول پایداری در ساختوساز
ساختوساز پایدار با هدف کاهش اثرات منفی بر محیطزیست و افزایش بهرهوری منابع اجرا میشود. برخی از اصول کلیدی شامل:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ممیزی کیفیت در پروژه یک فرآیند سیستماتیک و مستقل برای بررسی و ارزیابی میزان تطابق فرآیندها، فعالیتها و خروجیهای پروژه با استانداردهای کیفی تعیینشده است. این ممیزی به شناسایی نقاط ضعف و فرصتهای بهبود در پروژه کمک میکند و اطمینان میدهد که الزامات کیفیتی رعایت شدهاند.
ممیزی کیفیت معمولاً شامل بررسی اسناد، فرآیندها، روشهای اجرایی و نتایج حاصل از پروژه است. این بررسی میتواند به صورت داخلی، توسط تیم پروژه یا واحد تضمین کیفیت سازمان، و یا به صورت خارجی، توسط نهادهای مستقل و شخص ثالث انجام شود.
اهداف اصلی ممیزی کیفیت عبارتند از:
1. شناسایی عدم انطباقها – ارزیابی انحرافات احتمالی از استانداردها و مشخصات پروژه.
2. بهبود مستمر – ارائه پیشنهادهایی برای ارتقای فرآیندهای اجرایی.
3. افزایش بهرهوری – شناسایی فرصتهای بهینهسازی منابع و کاهش هزینهها.
4. کاهش ریسکها – پیشگیری از بروز مشکلات کیفی در مراحل بعدی پروژه.
نتایج ممیزی کیفیت معمولاً در قالب یک گزارش ارائه میشود که شامل یافتهها، تحلیلها و توصیههای اصلاحی است. این گزارش به مدیر پروژه و سایر ذینفعان کمک میکند تا تصمیمات بهتری برای بهبود کیفیت و موفقیت پروژه اتخاذ کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دفاتر مدیریت پروژه (PMO) بهعنوان یکی از ارکان کلیدی در سازمانها، همواره در حال تکامل هستند تا با نیازهای متغیر محیط کسبوکار همگام شوند. PMO 4.0 نسل جدید دفاتر مدیریت پروژه است که با بهرهگیری از فناوریهای نوین، چابکی و هماهنگی بیشتر با استراتژیهای سازمانی، عملکرد پروژهها را بهینهسازی میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ریسکهای فنی:
مثال: ادغام فناوری جدید ممکن است به دلیل ناسازگاری یا کمبود تخصص ناکام بماند.
ریسکهای مالی:
مثال: کاهش بودجه یا افزایش غیرمنتظره هزینهها میتواند بر تأمین مالی پروژه تأثیر بگذارد.
ریسکهای عملیاتی:
مثال: ممکن است اعضای کلیدی تیم سازمان را ترک کنند و باعث تأخیر در پروژه شوند.
ریسکهای استراتژیک:
مثال: ممکن است تقاضای بازار تغییر کند و ارزش تحویلهای پروژه کاهش یابد.
ریسکهای تطبیق (مطابقت):
مثال: مقررات جدید ممکن است نیاز به تغییرات در تحویلهای پروژه را ایجاد کند که زمان و هزینه را افزایش دهد.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #استخدام
🔹 سمت شغلی: سرپرست واحد برنامه ریزی و کنترل پروژه
🔸 نوع شرکت: پیمانکار
🔹 محل پروژه: کیش
🔸 نوع پروژه: ساختمانی
🔹 مدرک تحصیلی موردنیاز: مهندسی عمران/مدیریت ساخت/مهندسی صنایع
🔸 سابقه کار موردنیاز: حداقل 10 سال
🔹 مهارت های مورد نیاز: تسلط بر اصول برنامه ریزی کارگاهی و کنترل روند پیشرفت پروژه / تسلط بر دانش مدیریت مالی پروژه / توانمند در بررسی مکاتبات فنی و قراردادی / تسلط بر تنظیم و مدیریت گزارشات پروژه
🔸 دانش نرم افزاری: -
🔹 توضیحات تکمیلی: همکاری بصورت تمام وقت می باشد.
🔸 مهلت ارسال رزومه: 10 فروردین 1404
🔹 ارسال رزومه به ایمیل: [email protected]
🔹 سمت شغلی: سرپرست واحد برنامه ریزی و کنترل پروژه
🔸 نوع شرکت: پیمانکار
🔹 محل پروژه: کیش
🔸 نوع پروژه: ساختمانی
🔹 مدرک تحصیلی موردنیاز: مهندسی عمران/مدیریت ساخت/مهندسی صنایع
🔸 سابقه کار موردنیاز: حداقل 10 سال
🔹 مهارت های مورد نیاز: تسلط بر اصول برنامه ریزی کارگاهی و کنترل روند پیشرفت پروژه / تسلط بر دانش مدیریت مالی پروژه / توانمند در بررسی مکاتبات فنی و قراردادی / تسلط بر تنظیم و مدیریت گزارشات پروژه
🔸 دانش نرم افزاری: -
🔹 توضیحات تکمیلی: همکاری بصورت تمام وقت می باشد.
🔸 مهلت ارسال رزومه: 10 فروردین 1404
🔹 ارسال رزومه به ایمیل: [email protected]
به طور کلی، شباهت ها و وظایف مشترکی بین این دو جایگاه شغلی job possition (مدیر محصول/پروژه) وجود داره؛ چرا که هر دوی آنها «مدیریتی» هستند. ولی خب این به معنی یکسان بودن این دو جایگاه مدیریتی نیست.
مدیر محصول Product Manager موظف به ساختن محصولی خوب است و وظایف زیر را دارد:
▫️ تعیین استراتژی کلی، جامعه هدف، مقایسه رقبا و تحلیل بازار
▫️ مشخص کردن فازهای پروژه
▫️ نوشتن تسک ها (به صورت کلی) و پر کردن بک لاگ backlog
▫️ مشخص کردن اولویت آنها
▫️ مسئول در برابر بازخوردهای مشتری
▫️ برگزاری جلسات مورد نیاز با مشتریان و ذی نفعان محصول
▫️ گزارش دهی های مرتبط با تحلیل محصول، رفتار کاربران و بازخورد جامعه هدف
▫️ تیم سازی و شبکه سازی
▫️ کنترل بودجه و مشخص کردن هزینه ها و آورده ی مالی محصول در فواصل زمانی مشخص
همونطور که در بالا مواردی از وظایف یک مدیر محصول رو میبینید، به راحتی میشه فهمید که مدیر محصول کارش اینه که یک محصول رو با تمام مشکلاتی که ممکنه داشته باشه بالا بیاره و برای رشد و بهتر شدنش بجنگه. مدیرهای محصول معمولا تمام چالش و دغدغشون محصولشونه. به روایاتی، یک مدیر محصول، محصولش مثل بچش میمونه و عُرف هست که یک مالک محصول هیچ شغل دیگری نداره و تمام تمرکزش و دغدغه شبانه روزیش روی محصولش هست.
مدیر پروژه
در واقع مدیر پروژه Project Manager، موظف به مدیریت پروژه است. به این معنی که فرایند انجام پروژه به خوبی باید توسط مدیر پروژه مدیریت شود. در اغلب شرکت ها، مدیر پروژه ارتباط درون-تیمی مستقیمی بخش هایی که با پروژه در ارتباط هستند دارد و سعی میکند که فرایند انجام این پروژه را تسهیل بخشد.
به عنوان مثال، در یک شرکت برنامه نویسی، برای مدیر پروژه یک تقاضا (به عبارتی یک demand) مشخص می شود و از وی انتظار میرود که آن را به بهترین شکل برنامه ریزی و مدیریت کند. در ابتدای کار، یک گزارش تخمین زمانی و منابع مورد نیاز برای انجام این تقاضا، از ایشان دریافت می شود. علاوه بر آن، برنامه ریزی و انتساب وظایف به اعضای تیم نیز جزو مسئولیت مدیر پروژه است. مدیرهای پروژه اغلب ارتباط نزدیکی با اسکرام مستر Scrum Master دارند و به صورت روزانه نحوه و سرعت انجام وظایف Tasks را بررسی میکنند و گزارشات مورد نیاز را ثبت می کنند تا در زمان مورد نظر به مافوق خود ارائه کنند. وظایف عمومی یک مدیر پروژه:
▫️ دریافت تقاضاها و خواست های دقیق از مدیر محصول
▫️ ارائه گانچارت برای هر فاز از پروژه
▫️ برگزاری جلسات با تیم اجرایی
▫️ وصل کردن تسک ها به اعضای تیم
▫️ مدیریت تیم و حل مشکلات و اختلافات بوجود آمده
▫️ پیگیری انجام تسک ها
▫️ کنترل فرایند انجام کار از جهات مختلف
▫️ ارائه گزارشات مورد نیاز از روند پروژه به مافوق
▫️ حل چالش های به وجود آمده حین اجرای فرایند
به طور کلی میشه گفت مدیر پروژه یک فردی هست که با تیم ارتباط مستقیم داره و دائما فرایند انجام پروژه رو کنترل میکنه. همچنین ارتباط مستقیمی با مشتری، کارفرما و ارائه در جلسات مختلف نداره. دغدغه هایی از جنس بودجه، نیروی انسانی، منابع مورد نیاز و اولیت بندی تقاضاها هم نداره.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در فاز ابتدایی پروژه، مهارتهای نرم نقش مهمی در تعیین مسیر پروژه و ایجاد هماهنگی میان ذینفعان ایفا میکنند. برخی از مهمترین مهارتهای نرم در این مرحله عبارتاند از:
توانایی ارائه ایدهها و اهداف پروژه بهصورت شفاف و قابلفهم
برقراری ارتباط با ذینفعان برای مدیریت انتظارات
گوش دادن فعال برای درک نیازها و نگرانیهای تیم و مشتریان
شناسایی و تحلیل ذینفعان و اولویتبندی نیازهای آنها
ایجاد تعادل بین انتظارات مختلف و حل تعارضات
متقاعدسازی افراد کلیدی برای کسب حمایت از پروژه
تعریف چشمانداز و اهداف کلی پروژه
ارزیابی ریسکها و فرصتهای احتمالی
تصمیمگیری سریع و کارآمد برای جلوگیری از تأخیر در فازهای بعدی
توانایی ایجاد انگیزه در تیم و تقویت همکاری
توزیع مناسب وظایف و تعریف نقشها
ایجاد محیطی مثبت برای تشویق نوآوری و خلاقیت
شناسایی تهدیدهای احتمالی و تدوین برنامههای کاهش ریسک
تفکر تحلیلی برای حل مشکلات و چالشهای اولیه پروژه
استفاده از روشهای حل تعارض برای رفع موانع ارتباطی و عملیاتی
توانایی پذیرش تغییرات و تعدیل برنامهها بر اساس شرایط جدید
برخورد مثبت با چالشهای غیرمنتظره
اتخاذ رویکرد چابک (Agile) در تنظیم برنامههای پروژه
تنظیم مستندات دقیق از نیازمندیهای پروژه، برنامهها و توافقات
ارائه گزارشات شفاف و منظم به تیم و ذینفعان
استفاده از ابزارهای بصری مانند نمودارها و اسناد برای تسهیل درک اطلاعات
در مجموع، فاز ابتدایی پروژه نیازمند مهارتهای نرم قوی برای مدیریت ارتباطات، تیم، ریسکها و تصمیمگیریهای استراتژیک است. مدیران پروژهای که بتوانند این مهارتها را بهکار گیرند، احتمال موفقیت پروژه را افزایش میدهند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تحلیل نیمگام یا Half-step یک تکنیک در تحلیل تأخیرات است که برای ارزیابی تأثیر تدریجی یک تأخیر بر برنامه زمانبندی پروژه استفاده میشود. به جای اعمال کل تأخیر بهصورت یکجا، تأخیر در دو مرحله کوچکتر (نیم گام) اعمال میشود تا تأثیر آن بر مسیر بحرانی، شناوری و تاریخ تکمیل پروژه با دقت بیشتری بررسی شود.
این روش مرحلهبهمرحله نشان میدهد که آیا تأخیر بلافاصله مسیر بحرانی را تحت تأثیر قرار میدهد یا مقداری از آن توسط شناوری جذب میشود.
تحلیل نیمگام یک روش ساختاریافته و تدریجی برای ارزیابی تأخیرات است که به درک بهتر تأثیرات زمانی تأخیرات کمک میکند. این روش امکان تصمیمگیری دقیقتر برای مدیریت پروژه، تجزیهوتحلیل دعاوی و ارائه مستندات در مذاکرات قراردادی را فراهم میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
منبع: صفحه لینکداین PMI
اکثر مدیران پروژه در ابتدا فهرستی از خطرات و احتمالات بالقوه تهیه میکنند و سپس به جلو حرکت میکنند. یک گام مهم که اغلب نادیده گرفته میشود، ایجاد یک بودجه ریسک واقعبینانه است. این موضوع اغلب منجر به کمبود منابع یا زمان کافی برای مقابله صحیح با خطرات پس از وقوع آنها میشود.
بودجه ریسک را میتوان به چهار دسته عمده تقسیم کرد:
1. اجتناب یا Avoidance: اقداماتی که برای جلوگیری از وقوع یک خطر انجام میشود. این نیاز به برنامهریزی اولیه دارد، زیرا بسیاری از استراتژیهای اجتناب باید درست قبل از شروع پروژه اجرا شوند. ممکن است برای شناسایی گزینههای جایگزین، مذاکره در مورد شرایط مختلف قرارداد و انتخاب فناوریها یا رویکردهای خاص، بودجه مورد نیاز باشد.
2. کاهش یا Mitigation: اقداماتی که برای کاهش احتمال وقوع خطر یا تأثیر آن در صورت وقوع انجام میشود. کاهش شامل اقدامات پیشگیرانه و پیشنگرانه در طول عمر پروژه است.
3. شناسایی/محرک یا Detection/Triggering: اقداماتی که برای تعیین احتمال وقوع خطر یا اینکه آیا خطر قبلاً رخ داده است انجام میشود. شناسایی یا تحریک تکنیکی برای تعیین احتمال وقوع خطر و تأثیر بالقوه آن است. اغلب این آزمایش را میتوان فقط قبل از زمانی که احتمال وقوع خطر وجود دارد، آغاز کرد.
4. بودجه ذخیره یا Contingency: اقداماتی که برای رسیدگی به نتایج پس از وقوع یک رویداد ریسک انجام میشود. اجرای یک استراتژی احتمالی اغلب پرهزینهتر از سرمایهگذاری در اجتناب یا کاهش و شناسایی است. هر چه سرمایهگذاری در پیشگیری بیشتر باشد، هزینه ریسک کمتر میشود.
نکته کلیدی در این دستهبندی، اجتناب از تخصیص درصدی از بودجه پروژه برای ریسک است. در عوض، باید به درستی برآورد و بودجه برای اقدامات اجتنابی، کاهشی، محرک و احتمالی را انجام داد.
در نهایت، این بودجه ریسک باید با طرح پروژه شما ادغام شود. بسیاری از مدیران پروژه جدا از بقیه پروژه، فایل، ابزار و فرآیند جداگانهای برای مدیریت ریسک دارند. در نتیجه، طرحهای ریسک اغلب فراموش میشوند، بیاثر میشوند یا فقط برای اهداف اداری استفاده میشوند و نمیتوانند ابزار مدیریت مفیدی باشند. علاوه بر این، زمانی که به طرح پروژه متصل میشود، احتمال کاهش بودجه ریسک کمتر است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
متدولوژی DMAIC که مخفف تعریف (Define)، اندازهگیری (Measure)، تحلیل (Analyze)، بهبود (Improve) و کنترل (Control) است، یک رویکرد ساختاریافته برای حل مشکلات و بهینهسازی فرآیندها است که در مدیریت پروژه برای افزایش کارایی و موفقیت پروژهها به کار میرود. در ادامه، نحوه کاربرد DMAIC در مدیریت پروژه بررسی میشود:
۱. تعریف (Define)
در این مرحله، اهداف، محدوده، ذینفعان و تحویلدادنیهای پروژه مشخص میشوند. تیم پروژه چالشهای کلیدی، شاخصهای موفقیت و الزامات پروژه را تعیین میکند. برای مثال، در یک پروژه ساختوساز، این مرحله شامل تعیین زمانبندی، بودجه و استانداردهای کیفی میشود.
۲. اندازهگیری (Measure)
در این مرحله، دادههای مربوط به عملکرد کنونی پروژه جمعآوری میشود. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مانند انحراف هزینه، پیشرفت زمانبندی و بهرهوری منابع اندازهگیری میشوند. ابزارهایی مانند مدیریت ارزش کسبشده (EVM) برای ایجاد یک خط مبنا جهت بهبود عملکرد استفاده میشوند.
۳. تحلیل (Analyze)
هدف این مرحله، شناسایی علل اصلی مشکلات مانند تاخیرها یا هزینههای اضافی در پروژه است. از تکنیکهایی مانند نمودار استخوان ماهی (Ishikawa)، تحلیل پارتو و نقشهبرداری فرآیندها استفاده میشود. برای مثال، در یک پروژه پیادهسازی سیستم IT، ممکن است تاخیرها ناشی از ارتباط ضعیف با ذینفعان باشد.
۴. بهبود (Improve)
پس از تحلیل مشکلات، راهکارهایی برای بهینهسازی پروژه اجرا میشود. این شامل بازطراحی فرآیندها، خودکارسازی، بهبود ارتباطات و استفاده از متدولوژیهای چابک (Agile) است. در پروژههای ساختوساز، استفاده از روشهایی مانند ساخت مدولار میتواند کارایی را افزایش دهد.
۵. کنترل (Control)
در این مرحله، اقدامات کنترلی برای حفظ بهبودها انجام میشود. استفاده از چارتهای کنترلی، برنامههای کاهش ریسک و نظارت مستمر از جمله روشهای متداول است. با کمک ابزارهایی مانند داشبوردهای عملکرد و ممیزیهای منظم، تیم پروژه اطمینان حاصل میکند که پروژه در مسیر صحیح حرکت میکند.
با بکارگیری DMAIC در مدیریت پروژه، سازمانها میتوانند هدررفت را کاهش داده، بهرهوری را افزایش دهند و موفقیت پروژهها را تضمین کنند. این روش باعث میشود تیمها مشکلات را بهموقع شناسایی کرده، راهکارهای دادهمحور ارائه دهند و عملکرد بلندمدت را بهبود بخشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سازمان ها و شرکت ها موفق به خوبی از مزایای استفاده از خدمات و امکانات فن آوری اطلاعات و ارتباطات با خبر بوده و از این بخش برای ارتقای ارزش سهام و بهبود در ارایه خدمات به مشتریان خود استفاده می کنند.
این دسته از شرکت ها و سازمان به خوبی وابستگی های حساس این بخش به تجارت خود را درک کرده و در نتیجه از پیش برای مدیریت رسیک های خود برنامه ریزی های دقیقی را انجام می دهند تا درهنگام وابستگی تجارت خود به IT بتوانند به خوبی و درستی از میزان ریسک های خطرناک خود کاسته و هرچه بیشتر با قابل در دسترس نگه داشتن شبکه خود به رضایت مندی مشتریان خود بیافزایند.
استاندارد (COBIT (Control Objectives for Information and Related Technologies یک چهارچوب حاکم بر محیط های IT می باشد که به مدیران اجازه می دهد تا فی مابین فضاهایی که بین نیازمندی های کتنرلی فرآیندها، مسائل و مشکلات فنی IT و ریسک های تجاری خود پلی ایجاد نموده تا بتوانند یک کنترل درستی از مشکلات IT در راستای کاهش ریسک ها تجاری خود داشته باشند.
بطور خلاصه می توان مزایای استفاده از چهارچوب COBIT را در چند مورد زیر خلاصه نمود:
1. یک ابزار کارآمد برای بخش IT جهت پشتیبانی از اهداف تجاری یک سازمان
2. ایجاد یک چرخه حیات کامل برای IT جهت پیش بینی هزینه های این بخش در تجارت یک سازمان
3. بهبود هرچه بیشتر کیفیت سرویس های IT و موفقیت روزافزون در پروژه های IT
4. مدیریت موثر در مدیریت ریسک های مرتبط به بخش IT سازمان
عمده سوالاتی که در چهارچوب COBIT به آنها پاسخ داده می شود به شرح زیر می باشد:
1. آیا بخش سازمان فن آوری اطلاعات من رسالت خود را به درستی انجام می دهد یا خیر؟
2. آیا بخش IT در مسیر درستی حرکت کرده و به اهداف خود دست می یابد یا خیر؟
3. آیا پروژه های این بخش بدرستی انجام و به پایان می رسد یا خیر؟
4. آیا سازمان من از سود و مزایای IT بهره مند می گردد یا خیر؟
فرآیندهایی که توسط این چهارچوب کنترل می شوند شامل:
1. طراحی و سازماندهی فرآیندهای IT
2. بدست آوردن و پیاده سازی فرآیندها
3. تحویل و پشتیبانی فرآیندها
4. پایش و ارزیابی مستمر فرآیندهای IT می باشد.
این بدان معنی است که این چهارچوب سبب می شود که تمامی فرآیندها و پروژه های IT محور بصورت مداوم شامل این چرخه شده تا در سازمان شما به نهایت بلوغ خود نزدیک شود. در این چهارچوب منابع شامل برنامه های کاربردی، اطلاعات، زیرساخت و نیروی انسانی می شود که می بایست فرآیند های شما بر اساس این منابع طراحی و پیاده سازی گردد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹 سمت شغلی:
مهندس کنترل پروژه
🔹 محل پروژه/کار: تهران دفتر مرکزی
🔸 نوع پروژه: ساختمانی/ EPC ريلي و مترو
🔸 سابقه کار موردنیاز:
حداقل ۳ سال سابقه کار مرتبط
🔹 مهارت های مورد نیاز:
آشنایی با برنامهریزی، زمانبندی و مدیریت منابع پروژه
توانایی تحلیل تأخیرات پروژه و ارائه گزارشهای مدیریتی
مهارت در کار تیمی و ارتباط مؤثر با اعضای پروژه
🔸 دانش نرم افزاری:
تسلط کامل بر نرمافزارهای کنترل پروژه (مانند Microsoft Project و Primavera P6)
🔹 متقاضیان واجد شرایط میتوانند رزومه خود را همراه با حقوق درخواستی به [email protected] ارسال كنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در دنیای کسبوکار امروزی، سازمانها به دنبال افزایش بهرهوری، کاهش اتلاف و بهبود کارایی تیمها هستند. تفکر ناب که ابتدا در صنعت تولید توسعه یافت، به عنوان یک رویکرد تحولآفرین در صنایع مختلف مانند فناوری، بهداشت و مالی شناخته شده است. شرکتهایی مانند تویوتا، آمازون و اسپاتیفای با اجرای اصول ناب، فرایندهای خود را بهینهسازی کرده و تیمهایی با عملکرد بالا ایجاد کردهاند.
تفکر ناب بر پنج اصل اساسی استوار است:
تفکر ناب شفافیت، کار گروهی و اهداف مشترک را تقویت میکند. مدل "Squad" در اسپاتیفای نمونهای از ایجاد تیمهای کوچک و مستقل برای افزایش نوآوری و کارایی است.
سازمانها با حذف جلسات غیرضروری و کارهای تکراری، بهرهوری را بهبود میبخشند. آمازون از اصول ناب در مدیریت انبار و لجستیک استفاده کرده و فرایندهای خود را بهینهسازی کرده است.
متدهای ناب مانند چرخه PDCA و کایزن، تصمیمگیریهای کارآمدتری را ممکن میسازند. سیستم تولید تویوتا نمونهای موفق از این رویکرد است.
تفکر ناب با حذف نقصها، کیفیت را بهبود میبخشد. اینتل با اجرای این اصول، میزان نقص در تولید تراشهها را ۵۰٪ کاهش داده است.
تفکر ناب به تیمها کمک میکند تا با بهرهوری بیشتر، همکاری مؤثرتر و بهبود مداوم، عملکرد خود را بهبود دهند. با اجرای این رویکرد، سازمانها میتوانند رشد پایدار و موفقیت بلندمدت را تضمین کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در مدیریت پروژه، مخصوصاً هنگام استفاده از روش مسیر بحرانی (CPM) و شبکههای پیشنیازی (PERT)، با مفهومی به نام "Dummy Activity" یا فعالیت فرضی روبرو میشویم؛ عنصری که شاید فیزیکی و واقعی نباشد، اما نقش حیاتی در تعیین توالی و منطق وابستگی فعالیتها ایفا میکند.
🔹 فعالیت فرضی چیست؟
فعالیت فرضی، فعالیتی بدون مصرف زمان و منابع است که فقط برای نشان دادن رابطهی منطقی و ترتیب بین دو یا چند فعالیت در نمودار شبکهای استفاده میشود. در نمودارهای شبکهای (بهویژه Activity on Arrow – AOA)، این فعالیتها با فلشهای خطچین یا بدون زمان نمایش داده میشوند.
🔹 کاربردهای Dummy Activity:
۱. نمایش وابستگی منطقی بین فعالیتهایی که وابستگیشان بهصورت مستقیم قابل نمایش نیست
۲. تفکیک بین مسیرهای موازی با نقاط شروع و پایان مشترک
۳. جلوگیری از تکرار نام فعالیتها در نمودار AOA
۴. حفظ یکپارچگی و دقت ساختار شبکه
🔹 مثال ساده:
فرض کنید دو فعالیت A و B داریم که هر دو باید قبل از شروع فعالیت C انجام شده باشند. اما به دلایلی فقط A مستقیماً به C متصل است. برای اینکه وابستگی B به C را نیز در نمودار نشان دهیم، از یک فعالیت فرضی استفاده میکنیم که B را به C متصل میکند — بدون اینکه زمان یا منابع مصرف شود.
🔹 نکته مهم:
در روشهای مدرنتر مانند Activity on Node (AON) که در نرمافزارهایی مثل Primavera و MS Project رایج هستند، دیگر نیازی به استفاده از فعالیت فرضی نیست، زیرا وابستگیها بهصورت مستقیم بین گرهها تعریف میشوند.
🔹 چرا هنوز مهم است؟
در تحلیلهای دستی، آموزش مفاهیم شبکهای، یا پروژههایی که ساختار AOA دارند، دانستن نحوه بهکارگیری فعالیتهای فرضی بسیار حیاتی است. بیتوجهی به آنها میتواند منجر به اشتباه در محاسبه مسیر بحرانی، زمان کل پروژه، و تخصیص منابع شود.
فعالیت های فرضی یا Dummy Activities شاید فیزیکی نباشند، اما ستون منطقی بسیاری از نمودارهای شبکهای هستند. درک درست آنها، پایهای برای تحلیل دقیق مسیر بحرانی و موفقیت در زمانبندی پروژههاست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✅ 1- تعیین استراتژی
ابتدا با جمعآوری اطلاعات اصلی پروژه و سازمانی، کلیه پروژههای در دست اجرا از جمله پروژههای بالقوه را شناسایی کنید. آنها را دستهبندی کنید و در نظر بگیرید که پروژهها در چه مرحلهای از چرخه عمر خود قرار دارند، اهداف استراتژیک و اهداف تجاری شرکت خود را مشخص کنید و تعیین کنید که آیا این پروژهها از این اهداف استراتژیک پشتیبانی میکنند یا خیر. استراتژیهای تجاری اساس مدیریت پورتفولیو پروژه هستند. تهیه پاسخ به سؤالات متداولی که انتظار دارید در این مرحله دریافت کنید نیز توصیه میشود.
سؤالات متداول میتواند شامل موارد زیر باشد:
“مدیریت پورتفولیو پروژه چیست؟ ” “هزینه شرکت چقدر است؟ ” “چگونه پورتفولیو به نفع ما خواهد بود؟ ” و حتی “چرا ما به مدیریت پورتفولیو پروژه نیاز داریم؟ “
بعد از اینکه یک استراتژی تعیین کردید، باید یک تیم پیادهسازی تشکیل دهید. تیم پیادهسازی شما باید شامل اعضای تیم فنی، مدیران پورتفولیو و مدیریت ارشد باشد.
✅ 2- تجزیه و تحلیل کنید
در مرحله بعد، نقاط قوت و ضعف فعلی پورتفولیو پروژه خود را تحلیل کنید (میتوانید از روش تحلیل SWOT هم استفاده کنید). هر پروژه را بهصورت جداگانه ارزیابی کنید – مایلستونهای پروژه، ROI بالقوه، گزارش زمانبندی و تخصیص منابع. همچنین باید با مقایسه احتمال موفقیت در برابر سود پیشبینی شده پروژه، ریسک کلی پورتفولیو پروژه را ارزیابی کنید.
✅ 3- اطمینان از همترازی
در مرحله بعد، یک تجزیهوتحلیل تراز را انجام دهید که به شما نشان میدهد آیا منابع حیاتی شما روی پروژههای حیاتی کار میکنند یا خیر و آیا پروژههایی که تصمیم میگیرید واقعاً با تمام استراتژیهای شرکت، همتراز هستند یا خیر. توجه به اصول زیر به شما کمک میکند:
میزان تناسب استراتژیک بین پورتفولیو و شرکت. شما به تعادل بین فرصتهای رشد کوتاهمدت، اهداف بلندمدت و تلاش برای نوآوری طولانیمدت نیاز دارید.
اطمینان از توزیع پروژهها، از جمله تعداد و ماهیت پروژهها مطابق با اهداف مختلف استراتژیک به گونهای که منطقی و اقتصادی باشد. احتمال اینکه محصول نهایی بازده مورد انتظار را ارائه دهد. ارزیابی خطرات مرتبط اتخاذ یک رویکرد برای حذف و یا کاهش ریسک.
✅ 4- مدیریت
در این مرحله، شما باید پورتفولیوهای پروژه را مشاهده کرده و در مورد تخصیص مجدد بودجه و منابع تصمیمات لازم را اتخاذ کنید یا بر اساس اطلاعاتی که در مراحل قبلی فرایند کشف کردهاید، اولویتبندی کنید. فرایندهایی که باید در این مرحله در نظر گرفته شود شامل مدیریت منابع، مدیریت ریسک و مدیریت تغییر است.
همچنین ممکن است لازم باشد پروژههایی را که ممکن است تصمیم به نگهداری آنها داشته باشید دوباره برنامهریزی کنید، اما ابتدا اطمینان حاصل کنید که برنامهریزی مجدد با استراتژی شما همسو باشد.
✅ 5- تست و سازگاری
هیچ تضمینی وجود ندارد که در آغاز کار روند PPM خود را درست انجام داده باشید و در واقع نباید انتظار چنین چیزی را داشته باشید. شما باید در زمان لازم تغییر ایجاد کنید و سازگار شوید. معنی سازگاری برای هر شرکتی کاملاً متفاوت است، اما بهطورکلی ایده خوبی است که پورتفولیوهای جدید خود را با چند ذینفع آزمایش کنید و در صورت لزوم بازخورد بگیرید و تغییرات لازم را اعمال کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در پروژههای عمرانی و ساختوساز، مدیریت موجودی انبار یکی از مهمترین عوامل موفقیت پروژه است. کنترل دقیق مصالح، تجهیزات و مواد مصرفی نهتنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه از تأخیرات ناشی از کمبود منابع نیز جلوگیری میکند.
🔹 چرا مدیریت انبار حیاتی است؟
در پروژههای ساخت، هزینه مصالح و تجهیزات سهم قابل توجهی از کل بودجه پروژه را تشکیل میدهد. اگر مصالح بیش از نیاز تهیه شود، منجر به خواب سرمایه، اشغال فضای انبار و حتی ضایعات میشود. از طرف دیگر، کمبود مصالح در زمان اجرا باعث توقف کار، افزایش هزینههای نیروی انسانی و اختلال در برنامه زمانبندی خواهد شد.
🔹 چالشهای رایج
🔹 راهکارهای بهینهسازی مدیریت انبار در پروژههای ساخت
✅ پیادهسازی سیستمهای دیجیتال مدیریت انبار (WMS): استفاده از نرمافزارهای مدرن به تیم پروژه این امکان را میدهد که در هر لحظه از موجودی انبار، وضعیت سفارشها و نیازهای آینده اطلاع دقیق داشته باشند.
✅ تهیه برنامه زمانبندی تأمین مصالح منطبق با برنامه ساخت: انبار باید با برنامه اجرایی هماهنگ باشد. تأمین منابع باید مرحلهبهمرحله و بر اساس پیشرفت واقعی پروژه انجام شود.
✅ کدگذاری و طبقهبندی مصالح: استفاده از سیستم کدگذاری استاندارد، ردیابی و کنترل منابع را سادهتر میکند.
✅ ثبت دقیق ورود و خروجها بهصورت روزانه: نگهداری اطلاعات بهروز، از بروز کمبود یا اضافهموجودی جلوگیری میکند.
✅ آموزش نیروی انسانی: پرسنل انبار باید با مفاهیم مدیریت موجودی، نگهداری ایمن، و ثبت دقیق اطلاعات آشنا باشند.
✅ ارزیابی منظم موجودی و انطباق با واقعیت: انجام انبارگردانی دورهای برای مطابقت موجودی ثبتشده با موجودی واقعی بسیار مهم است.
🔹 نقش فناوری در مدیریت موجودی
فناوریهای نوین مانند بارکد، RFID و حتی اینترنت اشیاء (IoT) میتوانند فرآیند مدیریت انبار را بهشدت بهینه کنند. بهعنوان مثال، با استفاده از حسگرهای هوشمند میتوان میزان مصرف برخی مصالح را بهصورت لحظهای پایش کرد و هشدارهای لازم برای سفارش مجدد دریافت نمود.
📌 در پروژههای بزرگ، مدیریت ناکارآمد موجودی میتواند منجر به تأخیرهای چندماهه، افزایش شدید هزینهها و حتی بروز اختلافات حقوقی با کارفرما شود. به همین دلیل، توصیه میشود از ابتدای پروژه، استراتژی مدیریت انبار بهعنوان بخشی از برنامه جامع مدیریت پروژه تعریف شود.
🧩 در نهایت، مدیریت صحیح موجودی انبار، نهتنها یک ابزار کنترلی، بلکه عامل کلیدی در موفقیت پروژههای ساخت است. با برنامهریزی دقیق، استفاده از فناوری و بهکارگیری فرآیندهای شفاف، میتوان هزینهها را کاهش داد، زمانبندی را حفظ کرد و کیفیت اجرای پروژه را ارتقا داد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در پروژههای بزرگ عمرانی، صنعتی و زیربنایی، اختلافات ناشی از تأخیر در زمان اجرا یکی از شایعترین چالشهاست. زمانی که پروژه از برنامه زمانبندی اولیه عقب میافتد، پرسشهای جدی مطرح میشود:
در چنین شرایطی، متخصص زمانبندی حقوقی یا Forensic Schedule Professional (FSP) نقش حیاتی ایفا میکند.
🔎متخصص زمانبندی حقوقی FSP کیست؟
فردی با دانش فنی و حقوقی که توانایی تحلیل دقیق برنامههای زمانبندی پروژه، شناسایی علل تأخیر، و تهیه مستندات برای ارائه در مراجع حقوقی، داوری یا جلسات رسیدگی به دعاوی را دارد.
👨💻 این متخصص با استفاده از نرمافزارهای تخصصی مانند Primavera P6 یا Microsoft Project، برنامههای واقعی پروژه را با برنامههای مصوب اولیه تطبیق داده و با تحلیل مسیر بحرانی (Critical Path) و وقایع تأثیرگذار، سهم هر عامل در تأخیر پروژه را بهدقت ارزیابی میکند.
📊 کاربردهای عملی تخصص زمانبندی حقوقی:
💼 مزایای بهکارگیری این تخصص در پروژهها:
🎯 در نهایت، حضور یک Forensic Schedule Professional در تیم مدیریت پروژه به معنای افزایش سطح کنترل، پیشگیری از اختلافات آینده، و آمادهسازی برای مواجهه حرفهای با دعاوی احتمالی است. این نقش تخصصی، پلی بین مهندسی و حقوق است؛ ترکیبی از دانش فنی، دقت در تحلیل، و توانمندی در مستندسازی و گزارشنویسی.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در سال ۲۰۲۵، مدیریت پروژه دیگر صرفاً به زمانبندی، بودجهبندی و کنترل منابع محدود نمیشود. تغییرات سریع فناوری، پیچیدگیهای بازار و انتظارات جدید ذینفعان، مدیران پروژه را وادار کردهاند که به ابزارها و رویکردهای نوین روی آورند. یکی از تحولات کلیدی، ادغام هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در فرآیندهای برنامهریزی و تحلیل ریسک است. این ابزارها با تحلیل دادههای بزرگ، پیشبینی دقیقتری از ریسکها، تأخیرات و مسیرهای بحرانی ارائه میدهند.
همچنین مفهوم مدیریت پروژه چابک در مقیاس سازمانی (Agile at Scale) به شدت مورد توجه قرار گرفته است. سازمانها بهدنبال انعطافپذیری بیشتر در برابر تغییرات محیطی، از روشهایی مانند SAFe و LeSS برای مدیریت پروژههای بزرگ استفاده میکنند.
از دیگر روندهای مهم میتوان به مدیریت پروژه پایدار (Sustainable PM) اشاره کرد. در این رویکرد، تأثیرات زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی پروژهها در تصمیمگیریها لحاظ میشود.
ابزارهای همکاری مجازی مبتنی بر واقعیت افزوده و متاورس نیز در حال ورود به فضای پروژهها هستند. این فناوریها امکان همافزایی بهتر تیمهای پراکنده جغرافیایی را فراهم میکنند.
در نهایت، تحلیل دادهها و داشبوردهای هوشمند با تمرکز بر تصمیمگیری لحظهای، نقش مهمی در موفقیت پروژهها ایفا میکنند. سال ۲۰۲۵، سالی است که مدیریت پروژه بهشکل عمیقتری با فناوری، پایداری و چابکی گره خورده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM