کاش لقب بابام سروش هیچکس بود.

بکیرم کسکش چقدر آرزو داری

دوستان ناراحت نشید اون خوی دیگم داره دخول میکنه تا چند ساعت دیگه دوباره به حالت عادی برمیگردم.

گاهی اوقات خواب هایی میبینم که اگر ایده ی اون خواب رو به اصغر فرهادی و کریس نولان بدم میتونه بهترین فیلم تاریخ رو بسازه.

شب بخیر اگر دخترید ❤️

از بنده ی حقیر این رو بپذیرید اگر ذره ای احساس پوچی و به گا رفتن در زندگیتون رو دارید رابطه خودتون رو با تمام دوستانتون قطع کنید و خطتون رو بسوزونید ، به سمت دستشویی بروید و در آینه چهره و استایلی که همیشه ارزوش رو داشتید تصور کنید و فردا بر همون مبنا استایلتون رو تهیه کنید ، دوش بگیرید و تمام بدنتون رو شیو کنید. به بیرون بیاید و در روز عاتی به پارک نزدیک خانه بروید و برای چندین ساعت با خودتون خلوت کنید. خوب به آینده ای که قراره داشته باشید فکر کنید و با خودتون بگویید که چه عنی باید به سرم بگیرم. به خونه بیاید و برای رسیدن به اون خواسته بارها و بارها تلاش کنید. از مطالعه و آموزش زبان جدید ( ترجیح به سلایق خودتان ) دریغ نکنید و تمام اطلاعاتی که به دست میارید رو به خاطر بسپارید ، در مورد هرچیزی که فکر میکنید مهمه تحقیق و مطالعه داشته باشید و سعی کنید و مبنای اون زندگی خودتون رو شکل بدید و سرنوشتتون رو انتخاب کنید. و در اخر اگر دیدید به نتیجه ای نرسیدید سریع خودتون به قتل برسونید چون شما انسان بی عرضه و فرومایه ای هستید.
#Notebook ✍🏻

وقتی به این موزیک گوش‌میکنم احساس میکنم با پس زمینه صدای اذون و کسشر هایی که داخل مصلی می‌گویند نشسته ام سیگار می‌کشم و گریه میکنم. خانومی خوش سیما به سمتم میاید و‌جویای حالم میشود و من غرق در زلالی چشم هایش میشوم ، سری تکان میدهم و صحنه را ترک میکنم ، با یاد سیمای او بارها خاکستر سیگارم را در جاسیگاری چوبی ام میتکانم و از بالکنی به پایین میپرم. زندگی ام عالیست

در حال گشت و گذار و طویله ی تلگرام بودم که پروفایل دختری توجهم را جلب کرد ، دختری سلیطه که اگر بحث سکس را اگر ازش میگرفتی سرش با کونش پنالتی میزد. به سراغش رفتم و از من سایز آلتم را پرسید. در جواب به او گفتم هفت سانت. خنده ای کرد و گفت که سایزت خیلی کوچک است و هیچوقت قرار نیست با اربابی سکس کنی . خنده ای بر لب زدم و در جواب به او گفتم که سایز آلتم به این دلیل کوچک است زیرا که برای کودکان است. نمیدانم چرا بلاکم کرده است و هر وقت من را میبیند مادر من را دشنام میدهد.
#روزمرگی

سالهاست که از این ماجرا میگذرد ، او از این محل رفته است ، دگر کسی اینجا را دوست ندارد. حدس میزنم که دگر‌ آن پسری که برای او تیپ میزد را دگر یادش نیست. سالهاست که از این ماجرا میگذرد و من هر باره به این فکر میکنم که اگر ان روز‌ به او‌ میگفتم که از تو خوشم میاید چه اتفاقی میوفتاد ؟
چندیست که عارضه ای بر وجود سستم افتاده که به او میگفتم ، اما هر بار به مانند سگ از واقعیت فرار میکردم ، چادر سفید و موهای حنا زده اش خواب شب را ز من گرفته بود و خاکستر سیگار هایم را به فکر کردن به او میتکاندم .
انسان در این مسیر سخت که نامش زندگی است نیاز به همدم و هم مسیر دارد اما گاهی اوقات واقعیت از او یک سگ ترسو میسازد.
واقعیت چیست ؟
اگر به او‌ بگویم که چرا چشمانت را از من دریغ میکنی ممکن است که دگر آنهارا نبینم و یا اگر به او بگویم که دیدن تو من را به فروپاشی روانی نزدیکتر میکند باعث‌میشود که به من نزدیک تر شود ؟
واقعیت چیست ؟
دانستن آن و شروع کردن به پیشرفت و یا زندگی کردن با خیالپردازی که او‌ هم به چنین حسی به سلام علیک های پی در پی من داشت ؟
سالهاست که از این ماجرت میگذرد ، من عاشق شده ام …
#Notebook ✍🏻

کاش ایرانی نبودم و الان داشتم سر بد بودن cgi فیلم فلش با یک امریکایی بحث میکردم.

تعداد ممبرای چنل🤭

جالبیش اینجاست پست نمیزاریم بیشتر اد میشن 🤣🤣

پسری هفت ساله ام ، برایم مهم نیست مردم در مورد من چه فکری میکنند و هر طور که دوست داشته باشم بچگی میکنم. چندین سال از ان دوران میگذرد و به سن بلوغ رسیده ام ، کامنت های مردم بر روی زندگی ام اثر میگذارد و من را افسرده میکند ، دائما در حال مقایسه ی خود با دیگران هستم و هر روز با خودم میگویم که مردم چه فکری در مورد من میکنند. چند سالی از ان ماجرا میگذرد و در میانسالی به سر میبرم ، حرف های مردم کمترین تاثیر را بر روی من میگذارد ، دگر نگران پوشش خود نیستم و مسئله ی حساس زندگی ام حول محور خانواده ام میچرخد که در موردشان چه فکری میکنند. چندین سال از این ماجرا میگذرد و در پیری به سر میبرم ، تمام فکر و خیال هایم در مورد اینکه مردم چه فکری درباره ی من میکنند اشتباه بود ، هیچکس ذره ای به من اهمیت نمیداد ، زندگی ام و تمام خوشی هایم را محدود به حر‌ف های مردم کرده ام و الان دگر نمیتوانم از زندگی ام لذت ببرم ، اگر میشد به گذشته ای برگردم به ورژن جوان تر از خودم گوشزد میکردم که تو به کیر مردم هم نیستی پسرم ، هر طور میخواهی زندگی کن.
#Notebook ✍🏻

میخواستم راجع به اتفاقات اخیر تحلیل بنویسم ولی اول یه نگاه به محل صدور شناسنامه و بعدش به اینه نگاه کردم و منصرف شدم. بنده به این گوه خوریا نمی‌آیم.

ایده های خود را جهت پست های فوق حق به من بسپارید تا در موردشون‌صحبت بشه.
https://www.tgoop.com/TeleCommentsBot?start=sc-375003-1OFSZyj

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
با این که میدونم دوباره قراره با چس کلاس سواد بری رو منبر
ولی از اونجا که بهت اعتماد دارم
بگو یه پسر ۱۸ ساله کیر به دست بعد از تموم کردن تحصیلاتش چه فشارهایی رو تحمل میکنه و چه سرکوفت هایی میخوره تا اخر یه گوهی بشه
که اونم مث خودش زیاده

بهترین موضوع :

ای کاش ایشون زن دوستم بود تا هر روز باهاش سکس کنم.