کانادا- ونکوور
تجمع اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tgoop.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
تجمع اعتراضی در پیوند با فراخوان ۱۲ شبکه مبارزاتی در اعتراض به اعدام ها در ایران
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tgoop.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
فراخوان در کارزار سه شنبه های اعتراضی نه به اعدام
اعدام، راهکار عادلانهای برای تحقق عدالت نیست. مجازات مرگ نهتنها امکان بازگشت و اصلاح را از فرد میگیرد، بلکه شأن و کرامت انسانی را نیز زیر سؤال میبرد. ما با تأکید بر حقوق بشر و اصول انسانی، خواستار جایگزینی مجازاتهای اصلاحمحور بهجای مجازات اعدام هستیم. نه به اعدام؛ آری به عدالت و انسانیت.
از سوی همبستگی فراجناحی تشکلهای سیاسی هامبورگ برگزار خواهد کرد.
با حضور خود در این اکسیونها فارغ از هر گونه افکار سیاسی و عقیدتی خواستار لغو صدور احکام اعدام شوید و همچنان حامی خانواده های دادخواه و خواستار آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
27.05.2025
13:30_14:30Uhr
Heidi-Kabel-Platz
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tgoop.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
اعدام، راهکار عادلانهای برای تحقق عدالت نیست. مجازات مرگ نهتنها امکان بازگشت و اصلاح را از فرد میگیرد، بلکه شأن و کرامت انسانی را نیز زیر سؤال میبرد. ما با تأکید بر حقوق بشر و اصول انسانی، خواستار جایگزینی مجازاتهای اصلاحمحور بهجای مجازات اعدام هستیم. نه به اعدام؛ آری به عدالت و انسانیت.
از سوی همبستگی فراجناحی تشکلهای سیاسی هامبورگ برگزار خواهد کرد.
با حضور خود در این اکسیونها فارغ از هر گونه افکار سیاسی و عقیدتی خواستار لغو صدور احکام اعدام شوید و همچنان حامی خانواده های دادخواه و خواستار آزادی زندانیان سیاسی باشیم.
27.05.2025
13:30_14:30Uhr
Heidi-Kabel-Platz
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tgoop.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱
بنیاد مهسا #کپنهاگ دانمارک در همراهی با فراخوان جهانی نه به اعدام و در اقدامی هماهنگ با بیش از ۳۰ شهر در سراسر جهان، در روز جمعه ۲۳ ماه می ۲۰۲۵ ،نمایشگاهی از تصاویر افراد زیر حکم اعدام و کارگاه «نه به اعدام» برگزار کرد. همچنین به نقد و بررسی بخشی از فیلم «شیطان وجود ندارد» پرداخته شد.
#نه_به_اعدام
#مهساامینی
#زن_زندگی_آزادی
بنیاد مهسا #کپنهاگ دانمارک در همراهی با فراخوان جهانی نه به اعدام و در اقدامی هماهنگ با بیش از ۳۰ شهر در سراسر جهان، در روز جمعه ۲۳ ماه می ۲۰۲۵ ،نمایشگاهی از تصاویر افراد زیر حکم اعدام و کارگاه «نه به اعدام» برگزار کرد. همچنین به نقد و بررسی بخشی از فیلم «شیطان وجود ندارد» پرداخته شد.
#نه_به_اعدام
#مهساامینی
#زن_زندگی_آزادی
روایتی از مهدی حسنی: شوخطبعی در سایه مرگ
در گوشهای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصههای بیپایان از درد و مقاومت را در خود حک کردهاند، مردی با سه فرزند و چهرهای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی میکند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ سالهای که حتی در تاریکترین لحظات، شوخطبعیاش چون فانوسی روشنایی میبخشد.
سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماهها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانوادهاش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجهها بهحدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیبهای جدی شد. در همان سلول یازده متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای میدادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.
شب آتشسوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتشسوزی اوین و در بند ۲۰۹، همهی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفسمان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزلحصار محبوس است، بر اضطرابها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگیاش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرمتر بشیم!»
همین شوخطبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان میگذشت نداشتیم، لحظهای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناکترین شرایط، امید را زنده نگه میداشت، گویی مرگ برایش بیمعنا بود.
نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش میگفت: «پسر کوچکم میپرسد، بابا کی برمیگردی؟ میگویم وقتی ستارهها از آسمان به پایین بیایند…».
نامههایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنیاش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر میشود صدای مهدی را خاموش کرد؟
دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بیهیچ مدرک قابل استنادی.
او سهبار درخواست اعادهی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعهی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» میگوید: «حتی حق مطالعهی پرونده را هم به ما ندادند.»
انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، بهروز احسانی، به بهانهی «درمان» به زندان قزلحصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت میگیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزلحصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیریهای مداوم و تلاشهای وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعادهای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزلحصار محبوس است.
پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بینالملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامههایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بیتوجه به این درخواستهای بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پروندهای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادلهی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هموطنان آزادیخواه و رسانههایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی هیچ لکنتی و با صدای بلند میگویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمیخواهم و نمیتوانم به آن فکر کنم.
کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر
#نه_به_اعدام
https://www.tgoop.com/no_execution1/22185
در گوشهای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصههای بیپایان از درد و مقاومت را در خود حک کردهاند، مردی با سه فرزند و چهرهای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی میکند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ سالهای که حتی در تاریکترین لحظات، شوخطبعیاش چون فانوسی روشنایی میبخشد.
سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماهها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانوادهاش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجهها بهحدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیبهای جدی شد. در همان سلول یازده متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای میدادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.
شب آتشسوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتشسوزی اوین و در بند ۲۰۹، همهی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفسمان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزلحصار محبوس است، بر اضطرابها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگیاش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرمتر بشیم!»
همین شوخطبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان میگذشت نداشتیم، لحظهای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناکترین شرایط، امید را زنده نگه میداشت، گویی مرگ برایش بیمعنا بود.
نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش میگفت: «پسر کوچکم میپرسد، بابا کی برمیگردی؟ میگویم وقتی ستارهها از آسمان به پایین بیایند…».
نامههایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنیاش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر میشود صدای مهدی را خاموش کرد؟
دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بیهیچ مدرک قابل استنادی.
او سهبار درخواست اعادهی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعهی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» میگوید: «حتی حق مطالعهی پرونده را هم به ما ندادند.»
انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، بهروز احسانی، به بهانهی «درمان» به زندان قزلحصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت میگیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزلحصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیریهای مداوم و تلاشهای وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعادهای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزلحصار محبوس است.
پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بینالملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامههایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بیتوجه به این درخواستهای بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پروندهای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادلهی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هموطنان آزادیخواه و رسانههایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی هیچ لکنتی و با صدای بلند میگویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمیخواهم و نمیتوانم به آن فکر کنم.
کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر
#نه_به_اعدام
https://www.tgoop.com/no_execution1/22185
Telegram
کمیته بینالمللی علیه اعدام