NO_TO_EXECUTION_IN_IRAN Telegram 6610
روایتی از مهدی حسنی: شوخ‌طبعی در سایه مرگ 

در گوشه‌ای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصه‌های بی‌پایان از درد و مقاومت را در خود حک کرده‌اند، مردی با سه فرزند و چهره‌ای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی می‌کند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ ساله‌ای که حتی در تاریک‌ترین لحظات، شوخ‌طبعی‌اش چون فانوسی روشنایی می‌بخشد. 

سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماه‌ها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانواده‌اش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجه‌ها به‌حدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیب‌های جدی شد. در همان سلول یازده‌ متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای می‌دادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.

شب آتش‌سوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتش‌سوزی اوین و در بند ۲۰۹، همه‌ی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفس‌مان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزل‌حصار محبوس است، بر اضطراب‌ها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگی‌اش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرم‌تر بشیم!»
همین شوخ‌طبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان می‌گذشت نداشتیم، لحظه‌ای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناک‌ترین شرایط، امید را زنده نگه می‌داشت، گویی مرگ برایش بی‌معنا بود.

نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش می‌گفت: «پسر کوچکم می‌پرسد، بابا کی برمی‌گردی؟ می‌گویم وقتی ستاره‌ها از آسمان به پایین بیایند…».
نامه‌هایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنی‌اش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر می‌شود صدای مهدی را خاموش کرد؟

دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بی‌هیچ مدرک قابل استنادی.
او سه‌بار درخواست اعاده‌ی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعه‌ی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» می‌گوید: «حتی حق مطالعه‌ی پرونده را هم به ما ندادند.»

انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟ 
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، بهروز احسانی، به بهانه‌ی «درمان» به زندان قزل‌حصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت می‌گیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزل‌حصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیری‌های مداوم و تلاش‌های وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعاده‌ای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزل‌حصار محبوس است.

پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بین‌الملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامه‌هایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بی‌توجه به این درخواست‌های بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پرونده‌ای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادله‌ی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هم‌وطنان آزادی‌خواه و رسانه‌هایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی‌ هیچ لکنتی و با صدای بلند می‌گویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمی‌خواهم و نمی‌توانم به آن فکر کنم.

کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر

#نه_به_اعدام

https://www.tgoop.com/no_execution1/22185



tgoop.com/no_to_execution_in_iran/6610
Create:
Last Update:

روایتی از مهدی حسنی: شوخ‌طبعی در سایه مرگ 

در گوشه‌ای از زندان قزل حصار، جایی که دیوارها قصه‌های بی‌پایان از درد و مقاومت را در خود حک کرده‌اند، مردی با سه فرزند و چهره‌ای آرام اما مصمم، زیر سایه سنگین حکم اعدام زندگی می‌کند. نامش مهدی حسنی است؛ زندانی سیاسی ۴۸ ساله‌ای که حتی در تاریک‌ترین لحظات، شوخ‌طبعی‌اش چون فانوسی روشنایی می‌بخشد. 

سلول انفرادی و نبرد با سکوت :
مهدی ماه‌ها در سلول انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین، برای اخذ اعتراف اجباری محبوس بود؛ جایی که نه امکان تماس با خانواده را داشت و نه حق برخورداری از وکیل. او در زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روانی، همراه با تهدید خانواده‌اش، ناچار به «اعتراف» شد.
شدت شکنجه‌ها به‌حدی بود که گردن و زانوی او دچار آسیب‌های جدی شد. در همان سلول یازده‌ متری، گاه تا هفت زندانی دیگر را نیز جای می‌دادند؛ جایی که «خوابیدن» به رویایی دور از دسترس تبدیل شده بود.

شب آتش‌سوزی: آزمونی برای روحیه :
شب آتش‌سوزی اوین و در بند ۲۰۹، همه‌ی ما در هراس فرو رفته بودیم. دود غلیظ راه نفس‌مان را بند آورده بود. نگرانی از وضعیت جسمی «آقای اسدالله هادی»، زندانی هفتادساله و بیمار، که همچنان در زندان قزل‌حصار محبوس است، بر اضطراب‌ها افزوده بود. اما مهدی، با همان طنز همیشگی‌اش، فریاد زد: «دیدن سردمون شده، آتیش زدن شاید گرم‌تر بشیم!»
همین شوخ‌طبعی، برای ما که هیچ اطلاعی از آنچه در زندان می‌گذشت نداشتیم، لحظه‌ای اضطراب ما را به خنده بدل کرد. او حتی در وحشتناک‌ترین شرایط، امید را زنده نگه می‌داشت، گویی مرگ برایش بی‌معنا بود.

نامه های ناتمام به سه فرزند:
مهدی همیشه از فرزندانش می‌گفت: «پسر کوچکم می‌پرسد، بابا کی برمی‌گردی؟ می‌گویم وقتی ستاره‌ها از آسمان به پایین بیایند…».
نامه‌هایش به خانواده، همواره آمیخته با شعر و طنز بود، اما هرگز به دستشان نرسید. مقامات زندان حتی تماس تلفنی‌اش را هم قطع کرده بودند.
ولی مگر می‌شود صدای مهدی را خاموش کرد؟

دادگاهی بدون عدالت :
حکم اعدام مهدی در شهریور ۱۴۰۳، توسط قاضی «ایمان افشاری» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شد، با اتهاماتی همچون «بغی و محاربه»، بی‌هیچ مدرک قابل استنادی.
او سه‌بار درخواست اعاده‌ی دادرسی داد، اما دیوان عالی کشور هر بار، حتی بدون مطالعه‌ی پرونده، آن را رد کرد.
وکیلش، «امین عادل» می‌گوید: «حتی حق مطالعه‌ی پرونده را هم به ما ندادند.»

انتقال به قزلحصار: پایانی نزدیک؟ 
در بهمن ۱۴۰۳، مهدی و همبندش، بهروز احسانی، به بهانه‌ی «درمان» به زندان قزل‌حصار، مکانی که اجرای احکام اعدام در آن صورت می‌گیرد، منتقل شدند.
از همان روز اول، همراه با همسرش به قزل‌حصار رفتیم، چرا که هر لحظه ممکن بود حکم اجرا شود. با پیگیری‌های مداوم و تلاش‌های وکیلش، درخواست اعاده دادرسی ثبت شد و در نهایت، مهدی و آقای احسانی را به بند زندانیان سیاسی منتقل کردند؛ هرچند این همان اعاده‌ای بود که کمی بعدتر بدون مطالعه توسط قضات دیوان رد شد.
با این حال، او هنوز در بند ۴ زندان قزل‌حصار محبوس است.

پاسخ جهانی،فریادی که شنیده نشد:
سازمان عفو بین‌الملل و ۲۲۲ کارشناس حقوق بشری، نامه‌هایی خطاب به سازمان ملل فرستادند و خواستار توقف اجرای حکم اعدام شدند. «اما کو گوش شنوا؟»
جمهوری اسلامی بی‌توجه به این درخواست‌های بین المللی، صرفا بر تأیید حکم اصرار ورزید، پرونده‌ای که از ابتدا و پر از ایراد و خالی از هرگونه ادله‌ی متقن بود را بی هیچ تغییری در روند بررسی با همان حکم اعدام پیش می برد.
و اما در پایان…
«مهدی حسنی»، امروز هنوز زنده است…
شاید به لطف فشارهای جهانی، همبستگی هم‌وطنان آزادی‌خواه و رسانه‌هایی که صدایش را بازتاب دادند.
در پیوست همین روایت برای چندمین بار، بی‌ هیچ لکنتی و با صدای بلند می‌گویم:
حتی یک ساعت زندان برای مهدی حسنی ظلم است،چه برسد به این حکم ناعادلانه ی اعدام که حتی نمی‌خواهم و نمی‌توانم به آن فکر کنم.

کامبیز نوروززاده
فعال حقوق بشر

#نه_به_اعدام

https://www.tgoop.com/no_execution1/22185

BY کارزار جهانی نه به اعدام در ایران




Share with your friend now:
tgoop.com/no_to_execution_in_iran/6610

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To upload a logo, click the Menu icon and select “Manage Channel.” In a new window, hit the Camera icon. For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data. 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) In 2018, Telegram’s audience reached 200 million people, with 500,000 new users joining the messenger every day. It was launched for iOS on 14 August 2013 and Android on 20 October 2013. Telegram iOS app: In the “Chats” tab, click the new message icon in the right upper corner. Select “New Channel.”
from us


Telegram کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
FROM American