«خشن و کثیف»
#ترشینوشت_۲۱
#نیما_صفار - صحنهیی که دیدیم از ورجهورجهی شبّهنظامیای #حماس بالای جسد نیمبرهنهی سرباز زن اسرائیلی، که نکتهش اینه که خودشون فیلم گرفتن و منتشرش کردن و افشاگری دشمن نبوده، هر چی میزدم خودم رو به اون راه بازم یادم میاورد حامله شدن یه سرباز اسرائیلی از زندونی فلسطینیش که یکی دو هفته قبلش وایرال شده بود و زندونیه مثل اینکه مخ چندتا زندونبون دیگه رو هم زده بوده در این حد که ارتش اسرائیل یه محدودیتایی برای سطح تماس سربازای زنش با زندونیای مرد فلسطینی ایجاد کرده. حالا این علمیمآبا که جهان رو پیوسته میبینن، میگن «ربطش کو؟» ولی از خودت نپرسیدی که ما که تو دیسکورس ابراهیمی در مجموع مسائل کمر به پایین رو منحط و کثیف و سخیف میبینیم، چه تو طب سنتی چه مدرن، یهبار نشده بگیم از خواص فلان قرص یا جوشونده، پایین آوردن شهوته یا همون قوّهی باء معروف با حمزه بی #آنتونی_کویین؟ وقتی از «خواص» میگیم منظور خواص مطلوبه و کم کردن میل جنسی رو تو راسته «عوارض» جا میکنیم!
سوألم اینه: مثلن صد سال پیش اینجا یا سیصد سال پیش تو کانادا مثلن، شهوترونی هم «کثیف»شناخته میشد؟ تو رهبانیت مسیحی خب تموم امیال جسمی تفبیح شده ولی قطعن شکمچرونی رو کنار دستمالیِ نامحرم نمیذارن! اینور تو خاورمیونه فرق میکنه. واسه مذکّر تا حدّ پوستکن شدن شهوترونی مجاز و حتا توصیهشدهست و به زن حتا اگه شوهرش تجاوزم کنه، مجرم زنهست که استنکاف کرده.
پس بذار اوّلش یه احتمال بدیم که «کثیف» دونستن نگاه جنسی به هر کی دامن پاشه، از اونور از جهان مسیحی سُر خورده اینور و سرایت کرده و این همهی ماجرا نیست و بلافاصله میگم با صدادار شدن زن اینطوری شده. تو موسیقی کُرال تو کلیساها همیشه زنا، نه فقط کنار مردا که تو گامای بالا شنیدنیتر میخوندن و منجر شدن به #باخ ولی تو انقلاب پنجاهوهفتم زنا به جماعت و حتا سوا شعار میدادن و وقتی آیات عظام گیر دادن که زن مؤمنه که مرد نامحرم نباید صداش رو بشنوه و وقتی میومدن به همین خاطر ترجیحن نخودلوبیا مینداختن تو دهنشون که پیش مرد نامحرم صدا، بخون گویش، اغواگری نداشته باشن، چرا داره تو خیابون داد میزنه، که گفتن چون بهجماعته ایراد شرعی نداره و اهل موزیک همین رو دست گرفتن و مستمسک آزاد کردن جمعخونی زنا بعد از انقلاب کردنش، پیدا کنید پرتقالفروش را! یعنی تا قبل از صدادار شدن زنا دستکم تو خاورمیونهی خودمون فوقش توصیه میشد که مرد تو سپوختن زیادهروی نکنه چون عَلَم اصل اعتدال بالا بود و بگذریم از اینکه معشوقا و محبوبام معمولن پسرای نوجوون بودن با وصف مبسوطشون طیّ یه تاریخ تا سبیلاشون کلفت بشه و خطّ غبارشون جلّی و از حیّز انتفاع ساقط بشن. ولی چرا دارم میگم که نه فقط بد یا ناپسند دونستن که «کثیف» دونستن نگاه جنسی به تن زن از دهن زنا دراومده؟ تا اینحد که وقتی یه زن میگه فلانی نگاه کثیفی داره، منظورش اینه که به برجستگیای تنم زیرچشمی نگاه هوسناک میکنه. خب، خودم رو جاشون بذارم، حال نمیکنم که همینطور که هستم برای خودم و راهم رو دارم میرم زندگیم رو با همه فرازونشیباش میکنم، راهبهراه ابژه جنسی این و اون بشم. انگار باید داد بزنم جماعت من فقط چشم و ابرو و کون و پستون نیستم که بپوشونمشون بشم عفیفه نپوشونم بشم لکاته! ولی اونوقت ترجیحم یه تن صاف و بیبرجستگیه؟ حال میکردم مردا در موردم بگن «جذابیّت جنسی مطلقن نداره ولی آدم باهوش و بامرامیه!» خیلی مطمئن نیستم! فکرشم نمیکردم این نوشته برسه به #زن_زندگی_آزادی ولی مکثم رو صفت «کثیف» رسید به اینجا. اینجا از تجاوز و انواع خشونت جنسی گپ نمینویسم. بذار محدودش کنیم و بگیم بهطور مشخص از #چشم_چرانی
بذار یکّم رکش کنیم و بگیم اگه تو رهبانیّت مسیحی میشه به تعبیر #فوکو ردّ ژن این نگاه مرتبط با بهداشت و پاکیزگی رو گرفت، هم برای اونه که زنا اونورا صدای بیشتری از آسیا داشتن، هم تمثال #عیسی آنیمای علنییی داشته و هر جور حساب کنی #نر_آلفا اونجا اصلکاری نبوده. البته چشمچرونی فاصلهسازه و ما قصّهنویسا هم میدونیم که فاصله یعنی همه چیز ...
#گپنوشت
#دیلیجات
#ترشینوشت_۲۱
#نیما_صفار - صحنهیی که دیدیم از ورجهورجهی شبّهنظامیای #حماس بالای جسد نیمبرهنهی سرباز زن اسرائیلی، که نکتهش اینه که خودشون فیلم گرفتن و منتشرش کردن و افشاگری دشمن نبوده، هر چی میزدم خودم رو به اون راه بازم یادم میاورد حامله شدن یه سرباز اسرائیلی از زندونی فلسطینیش که یکی دو هفته قبلش وایرال شده بود و زندونیه مثل اینکه مخ چندتا زندونبون دیگه رو هم زده بوده در این حد که ارتش اسرائیل یه محدودیتایی برای سطح تماس سربازای زنش با زندونیای مرد فلسطینی ایجاد کرده. حالا این علمیمآبا که جهان رو پیوسته میبینن، میگن «ربطش کو؟» ولی از خودت نپرسیدی که ما که تو دیسکورس ابراهیمی در مجموع مسائل کمر به پایین رو منحط و کثیف و سخیف میبینیم، چه تو طب سنتی چه مدرن، یهبار نشده بگیم از خواص فلان قرص یا جوشونده، پایین آوردن شهوته یا همون قوّهی باء معروف با حمزه بی #آنتونی_کویین؟ وقتی از «خواص» میگیم منظور خواص مطلوبه و کم کردن میل جنسی رو تو راسته «عوارض» جا میکنیم!
سوألم اینه: مثلن صد سال پیش اینجا یا سیصد سال پیش تو کانادا مثلن، شهوترونی هم «کثیف»شناخته میشد؟ تو رهبانیت مسیحی خب تموم امیال جسمی تفبیح شده ولی قطعن شکمچرونی رو کنار دستمالیِ نامحرم نمیذارن! اینور تو خاورمیونه فرق میکنه. واسه مذکّر تا حدّ پوستکن شدن شهوترونی مجاز و حتا توصیهشدهست و به زن حتا اگه شوهرش تجاوزم کنه، مجرم زنهست که استنکاف کرده.
پس بذار اوّلش یه احتمال بدیم که «کثیف» دونستن نگاه جنسی به هر کی دامن پاشه، از اونور از جهان مسیحی سُر خورده اینور و سرایت کرده و این همهی ماجرا نیست و بلافاصله میگم با صدادار شدن زن اینطوری شده. تو موسیقی کُرال تو کلیساها همیشه زنا، نه فقط کنار مردا که تو گامای بالا شنیدنیتر میخوندن و منجر شدن به #باخ ولی تو انقلاب پنجاهوهفتم زنا به جماعت و حتا سوا شعار میدادن و وقتی آیات عظام گیر دادن که زن مؤمنه که مرد نامحرم نباید صداش رو بشنوه و وقتی میومدن به همین خاطر ترجیحن نخودلوبیا مینداختن تو دهنشون که پیش مرد نامحرم صدا، بخون گویش، اغواگری نداشته باشن، چرا داره تو خیابون داد میزنه، که گفتن چون بهجماعته ایراد شرعی نداره و اهل موزیک همین رو دست گرفتن و مستمسک آزاد کردن جمعخونی زنا بعد از انقلاب کردنش، پیدا کنید پرتقالفروش را! یعنی تا قبل از صدادار شدن زنا دستکم تو خاورمیونهی خودمون فوقش توصیه میشد که مرد تو سپوختن زیادهروی نکنه چون عَلَم اصل اعتدال بالا بود و بگذریم از اینکه معشوقا و محبوبام معمولن پسرای نوجوون بودن با وصف مبسوطشون طیّ یه تاریخ تا سبیلاشون کلفت بشه و خطّ غبارشون جلّی و از حیّز انتفاع ساقط بشن. ولی چرا دارم میگم که نه فقط بد یا ناپسند دونستن که «کثیف» دونستن نگاه جنسی به تن زن از دهن زنا دراومده؟ تا اینحد که وقتی یه زن میگه فلانی نگاه کثیفی داره، منظورش اینه که به برجستگیای تنم زیرچشمی نگاه هوسناک میکنه. خب، خودم رو جاشون بذارم، حال نمیکنم که همینطور که هستم برای خودم و راهم رو دارم میرم زندگیم رو با همه فرازونشیباش میکنم، راهبهراه ابژه جنسی این و اون بشم. انگار باید داد بزنم جماعت من فقط چشم و ابرو و کون و پستون نیستم که بپوشونمشون بشم عفیفه نپوشونم بشم لکاته! ولی اونوقت ترجیحم یه تن صاف و بیبرجستگیه؟ حال میکردم مردا در موردم بگن «جذابیّت جنسی مطلقن نداره ولی آدم باهوش و بامرامیه!» خیلی مطمئن نیستم! فکرشم نمیکردم این نوشته برسه به #زن_زندگی_آزادی ولی مکثم رو صفت «کثیف» رسید به اینجا. اینجا از تجاوز و انواع خشونت جنسی گپ نمینویسم. بذار محدودش کنیم و بگیم بهطور مشخص از #چشم_چرانی
بذار یکّم رکش کنیم و بگیم اگه تو رهبانیّت مسیحی میشه به تعبیر #فوکو ردّ ژن این نگاه مرتبط با بهداشت و پاکیزگی رو گرفت، هم برای اونه که زنا اونورا صدای بیشتری از آسیا داشتن، هم تمثال #عیسی آنیمای علنییی داشته و هر جور حساب کنی #نر_آلفا اونجا اصلکاری نبوده. البته چشمچرونی فاصلهسازه و ما قصّهنویسا هم میدونیم که فاصله یعنی همه چیز ...
#گپنوشت
#دیلیجات
تعداد انسانهای جانباخته و زخمی در اثر جنگ بين اسرائیل و فلسطین از سال ٢٠٠٨ ميلادى (ثبت شده توسط توسط سازمان ملل متحده)
۲۰۰۸:
فلسطین 🇵🇸: ۳,۲۰۲
اسرائیل 🇮🇱: ۸۵۳
۲۰۰۹:
فلسطین 🇵🇸: ۷,۴۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۱۲۳
۲۰۱۰:
فلسطین 🇵🇸: ۱,۶۵۹
اسرائیل 🇮🇱: ۱۸۵
۲۰۱۱:
فلسطین 🇵🇸: ۲,۲۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۶
۲۰۱۲:
فلسطین 🇵🇸: ۴,۹۳۶
اسرائیل 🇮🇱: ۵۷۸
۲۰۱۳:
فلسطین 🇵🇸: ۴,۰۳۱
اسرائیل 🇮🇱: ۱۵۷
۲۰۱۴:
فلسطین 🇵🇸: ۱۹,۸۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۲,۷۹۶
۲۰۱۵:
فلسطین 🇵🇸: ۱۴,۸۱۳
اسرائیل 🇮🇱: ۳۳۹
۲۰۱۶:
فلسطین 🇵🇸: ۳,۵۷۲
اسرائیل 🇮🇱: ۲۲۲
۲۰۱۷:
فلسطین 🇵🇸: ۸,۵۲۶
اسرائیل 🇮🇱: ۱۷۴
۲۰۱۸:
فلسطین 🇵🇸: ۳۱,۵۵۸
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۰
۲۰۱۹:
فلسطین 🇵🇸: ۱۵,۶۲۸
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۳
۲۰۲۰:
فلسطین 🇵🇸: ۲,۷۸۱
اسرائیل 🇮🇱: ۶۱
۲۰۰۸:
فلسطین 🇵🇸: ۳,۲۰۲
اسرائیل 🇮🇱: ۸۵۳
۲۰۰۹:
فلسطین 🇵🇸: ۷,۴۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۱۲۳
۲۰۱۰:
فلسطین 🇵🇸: ۱,۶۵۹
اسرائیل 🇮🇱: ۱۸۵
۲۰۱۱:
فلسطین 🇵🇸: ۲,۲۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۶
۲۰۱۲:
فلسطین 🇵🇸: ۴,۹۳۶
اسرائیل 🇮🇱: ۵۷۸
۲۰۱۳:
فلسطین 🇵🇸: ۴,۰۳۱
اسرائیل 🇮🇱: ۱۵۷
۲۰۱۴:
فلسطین 🇵🇸: ۱۹,۸۶۰
اسرائیل 🇮🇱: ۲,۷۹۶
۲۰۱۵:
فلسطین 🇵🇸: ۱۴,۸۱۳
اسرائیل 🇮🇱: ۳۳۹
۲۰۱۶:
فلسطین 🇵🇸: ۳,۵۷۲
اسرائیل 🇮🇱: ۲۲۲
۲۰۱۷:
فلسطین 🇵🇸: ۸,۵۲۶
اسرائیل 🇮🇱: ۱۷۴
۲۰۱۸:
فلسطین 🇵🇸: ۳۱,۵۵۸
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۰
۲۰۱۹:
فلسطین 🇵🇸: ۱۵,۶۲۸
اسرائیل 🇮🇱: ۱۳۳
۲۰۲۰:
فلسطین 🇵🇸: ۲,۷۸۱
اسرائیل 🇮🇱: ۶۱
«اینهمه مظلوم بودیم تهش چی شد؟»
#ترشینوشت_۲۲
#نیما_صفار - تو ماجرای حمله #حماس به #اسرائیل یه چیز جالب این بود که حماسیا خودشون داوطلبانه از خشونتاشون فیلم میگرفتن و آنلاین پخش میکردن! معمولن حکومتا هر کاری میکنن که سندی از جنایتاشون بهجا نمونه و گاهی حتا دست به جنایاتی بهمراتب شدیدتر از جنایت اوّلیه میزنن تا لاپوشونی کنن داستان رو. پس این اصرار به علنی بودن سهوی نبوده و یحتمل در مورد عملیاتی تا اینحد حسابشده عجیب نیست اگه همه جزئیاتش پروتکل داشته باشه و آتشبهاختیار نبوده باشه پخش فیلما. خب خودمو میذارم جا اتاقفکرشون. این نمایشا طبعن وجهه مظلوم #فلسطین رو تا حدود زیادی مخدوش میکنه؛ مخصوصن که همه جنگجوهاشون مذکر بودن و بخشی از قربانیاشون زن! مقایسه کن با چریکای #گریلا که حضور دخترای خوشتیپ کورد تو لباس رزم علیه #داعش انگار غافلمون میکرد که کار مسلسل هر جور بچکونی ماشهش رو، آدم کشتنه! پس چرا داوطلبطور اون وجهه مظلوم رو، که آمار و ارقامم مؤکدش میکنه، قربانی کردن؟ شاید تو هزینه و فایده شکستن هیبت و همینهی #اسرائیل رو مهمتر دیدن از استمرار روایت مظلومیّت. شایدم حسابکتابشون درست باشه! در نهایت اون قدرته انگار که تکلیف محق بودن رو مشخص میکنه. یعنی فکر کن #اسماعیل_هنیه برگشته به #محمود_عباس گفته «اینهمه مظلوم بودیم تهش چی شد؟» و فقط بپرس از خودت که بیشتر از ۳۰۰۰۰۰ کشتهی فلسطینیا فقط تو قرن ۲۱ که دههاهزارشون مصداق #بچه_کشی اسرائیلیان، کوچکترین تأثیری مثلن رو پیشرفت شهرکسازیای اسرائیلیا داشته؟ نه؟ پس عجیب نیست اگه #حماس به این نتیجه برسه که باید محق بودن یهودیطور رو جایگزین محق بودن مسیحیطور کنه! راه دور چرا؟ ایرونیایی که دارن از قتلعام #غزه ذوق میکنن، بد همپوشونی دارن با ایرونیایی که رو طبل #اخراج_افغانستانی میکوبن! خیلی بیشتر از اونی که تصوّرش رو بکنی، تکیه و اتکال به قدرت گره خورده با عواطف ما! راه دور چرا؟ همین جماعت اگه زمان #هولوکاست بودن، روایت #هیتلر رو میپذیرفتن! حالا که قافیهش جور شد، حالا #پاراگلایدر؟ فیلم #جیمز_باند میبینیم؟
#گپنوشت
#دیلیجات
#ترشینوشت_۲۲
#نیما_صفار - تو ماجرای حمله #حماس به #اسرائیل یه چیز جالب این بود که حماسیا خودشون داوطلبانه از خشونتاشون فیلم میگرفتن و آنلاین پخش میکردن! معمولن حکومتا هر کاری میکنن که سندی از جنایتاشون بهجا نمونه و گاهی حتا دست به جنایاتی بهمراتب شدیدتر از جنایت اوّلیه میزنن تا لاپوشونی کنن داستان رو. پس این اصرار به علنی بودن سهوی نبوده و یحتمل در مورد عملیاتی تا اینحد حسابشده عجیب نیست اگه همه جزئیاتش پروتکل داشته باشه و آتشبهاختیار نبوده باشه پخش فیلما. خب خودمو میذارم جا اتاقفکرشون. این نمایشا طبعن وجهه مظلوم #فلسطین رو تا حدود زیادی مخدوش میکنه؛ مخصوصن که همه جنگجوهاشون مذکر بودن و بخشی از قربانیاشون زن! مقایسه کن با چریکای #گریلا که حضور دخترای خوشتیپ کورد تو لباس رزم علیه #داعش انگار غافلمون میکرد که کار مسلسل هر جور بچکونی ماشهش رو، آدم کشتنه! پس چرا داوطلبطور اون وجهه مظلوم رو، که آمار و ارقامم مؤکدش میکنه، قربانی کردن؟ شاید تو هزینه و فایده شکستن هیبت و همینهی #اسرائیل رو مهمتر دیدن از استمرار روایت مظلومیّت. شایدم حسابکتابشون درست باشه! در نهایت اون قدرته انگار که تکلیف محق بودن رو مشخص میکنه. یعنی فکر کن #اسماعیل_هنیه برگشته به #محمود_عباس گفته «اینهمه مظلوم بودیم تهش چی شد؟» و فقط بپرس از خودت که بیشتر از ۳۰۰۰۰۰ کشتهی فلسطینیا فقط تو قرن ۲۱ که دههاهزارشون مصداق #بچه_کشی اسرائیلیان، کوچکترین تأثیری مثلن رو پیشرفت شهرکسازیای اسرائیلیا داشته؟ نه؟ پس عجیب نیست اگه #حماس به این نتیجه برسه که باید محق بودن یهودیطور رو جایگزین محق بودن مسیحیطور کنه! راه دور چرا؟ ایرونیایی که دارن از قتلعام #غزه ذوق میکنن، بد همپوشونی دارن با ایرونیایی که رو طبل #اخراج_افغانستانی میکوبن! خیلی بیشتر از اونی که تصوّرش رو بکنی، تکیه و اتکال به قدرت گره خورده با عواطف ما! راه دور چرا؟ همین جماعت اگه زمان #هولوکاست بودن، روایت #هیتلر رو میپذیرفتن! حالا که قافیهش جور شد، حالا #پاراگلایدر؟ فیلم #جیمز_باند میبینیم؟
#گپنوشت
#دیلیجات
«مقتولِ مقصّر»
#زلزله_افغانستان: #بمباران_غزه: کسی که خونوادهش گشنهست، اگه مردّده سراغ خلاف بره یا نه، نباید بگیم «اشکالی نداره!» باید بفهمیم کار درست دقیقن اینه که هر طور شده، به هر روشی، سیرشون کنه!
#نیما_صفار
#ترشینوشت_۲۲
با حملهی #حماس و شانتاژ خبری راستودروغ #اسرائیل این فرصت رو بهدست آورد که برای اوّلین بار پیش افکار عمومی جهان مظلوم ماجرا باشه که چون #لیکود و اون متحد افراطیترش که اسمش یادم نیست، باید رأیدهندههاشون رو ارضاء کنن و بگن ماییم اونایی که جای کلاه، سر میاریم، این فرصت داره با قتلعام مردم #غزه از دست میره. میشه این وسط بیطرف بود و صرفن آرزوی مراعات برای هر دو سمت منازعه کرد؟ بریم عقب! نمیگم که ما کلّن با وضعیتای خاکستری مواجه نیستیم یا تو هر جدالی یه طرف حقه و اونیکی اگه باطل نباشه، دستکم مقصّره! خودم با اینکه #پرسپولیسی هستم بیشترش حتا ده ثانیه نتونستم با این دعواهای فوتبالی همراه بشم و همینطور دلیلی نمیبینم بین دوستان #لیبرتارین ذوب در بازار آزاد و رفقای اولتراچپ طرفدار #دیکتاتوری_پرولتاریا هر دو طرف رو دستکم احمق ندونم. ولی: ولی موقعیّتایی هم هستن که نمیتونی توشون وسط رو بگیری و بین قاتل و مقتول بیطرف باشی! به قاتل بگی «کاش نمیکشتی!» و به مقتول «کاش کشته نمیشدی!» نمیشه که! اصلنِ اصلنم این موقعیّتِ فرضی و مثالی و فانتزی نیستا! برگردیم اینور: کم مگه شنیدیم در مورد #کودتای_۲۸_مرداد اونوقتا که از بیخ منکرش نمیشدن و قیام ملّی نمیگفتنش، که مقصّر اصلی #حزب_توده بود؟ خب طبعن میشه بعد هفتاد سال حالا سر دلوفرصت منتقد همه طرفین بازی بود ولی: این تقصیر از کجا؟ بگم باورت نمیشه! چون اون حزب تشکیلات موفقی داشته و بهرغم سرکوب مستمر تونسته بوده حتا تو دورافتادهترین کورهداهاتا هم نیرو جذب کنه، #چرچیل اومده پیازداغش رو زیاد کرده مخ #آیزنهاور رو زده که «کجای کاری؟ دیر بجنبی، ایران افتاده دست خرس سرخ (شوروی)»! یعنی چی؟ یعنی یکی وسط بازی کلتش رو در بیاره، شلیک کنه تو مغز #مارادونا و بپرسی «چرا آخه؟» بگه «زیادی خوب بازی میکرد!» اگه بگم همین استدلال که مصداق نعلبهنعل مقصّر دونستن مقتوله رو، از دهها نفر شنیدم، دروغ نگفتم! یا چرا راه دور؟ بیایم جلو! کم ندیدم دوستان چیزخونده که مخالف سرسخت تمام حرکتای مدنی از #۱۸_تیر هفتادوهشت تا #کمپین_یک_میلیون_امضا تا حتا #راهپیمایی_سکوت هشتادوهشت تا #زن_زندگی_آزادی بودن با این استدلال که این حرکات بهزعمشون رادیکال، که تعبیر رادیکال نزد دوستان راستگرا بار منفی داره، حکومت رو «مجبور» به سرکوب میکنه و لاجرم فضا خشن میشه و نمیشه کار اصلاحی کرد. البته منظورشون از کار اصلاحی هم رأی دادنه و بس! بهوضوح اینجا هم هزینه پرداختن نه فقط شامل ستایش نمیشه که تقبیح هم میشه چون بازم به وضوح مقتوله که مقصره! یادآوری میکردم تو اوایل قیام مردم #سوریه که تهش #بشار_اسد نیممیلیون نفر رو کشت و سر جاش موند، مردم که دیدن ارتش #حزب_بعث داره #بمب_بشکهای رو سرشون میندازه، بچّهمدرسهایاشون اومدن جلو که شاید رحم کنه و اونم نامردی نکرد و بچّهها رو هم قتلعام کرد، کم نبودن کسایی که میگفتن تو وقتی میذاری بچّههات کشته بشن، نفت میریزی رو آتیش و مقصّر خودتی! عین همین استدلال رو علیه #انتفاضه بچّههای #فلسطینی شنیدم! ولی میدونی چرا #اسرائیل برندهی ماجرا نیست؟ چون کشته شدن عادت مردم #فلسطین شده! کم نمیبینم از هموطنان نامحترم که همین عادت رو دلیل میگیرن برای تداوم ظلم به مردم فلسطین و #افغانستان و ...
#زلزله_افغانستان: #بمباران_غزه: کسی که خونوادهش گشنهست، اگه مردّده سراغ خلاف بره یا نه، نباید بگیم «اشکالی نداره!» باید بفهمیم کار درست دقیقن اینه که هر طور شده، به هر روشی، سیرشون کنه!
#نیما_صفار
#ترشینوشت_۲۲
با حملهی #حماس و شانتاژ خبری راستودروغ #اسرائیل این فرصت رو بهدست آورد که برای اوّلین بار پیش افکار عمومی جهان مظلوم ماجرا باشه که چون #لیکود و اون متحد افراطیترش که اسمش یادم نیست، باید رأیدهندههاشون رو ارضاء کنن و بگن ماییم اونایی که جای کلاه، سر میاریم، این فرصت داره با قتلعام مردم #غزه از دست میره. میشه این وسط بیطرف بود و صرفن آرزوی مراعات برای هر دو سمت منازعه کرد؟ بریم عقب! نمیگم که ما کلّن با وضعیتای خاکستری مواجه نیستیم یا تو هر جدالی یه طرف حقه و اونیکی اگه باطل نباشه، دستکم مقصّره! خودم با اینکه #پرسپولیسی هستم بیشترش حتا ده ثانیه نتونستم با این دعواهای فوتبالی همراه بشم و همینطور دلیلی نمیبینم بین دوستان #لیبرتارین ذوب در بازار آزاد و رفقای اولتراچپ طرفدار #دیکتاتوری_پرولتاریا هر دو طرف رو دستکم احمق ندونم. ولی: ولی موقعیّتایی هم هستن که نمیتونی توشون وسط رو بگیری و بین قاتل و مقتول بیطرف باشی! به قاتل بگی «کاش نمیکشتی!» و به مقتول «کاش کشته نمیشدی!» نمیشه که! اصلنِ اصلنم این موقعیّتِ فرضی و مثالی و فانتزی نیستا! برگردیم اینور: کم مگه شنیدیم در مورد #کودتای_۲۸_مرداد اونوقتا که از بیخ منکرش نمیشدن و قیام ملّی نمیگفتنش، که مقصّر اصلی #حزب_توده بود؟ خب طبعن میشه بعد هفتاد سال حالا سر دلوفرصت منتقد همه طرفین بازی بود ولی: این تقصیر از کجا؟ بگم باورت نمیشه! چون اون حزب تشکیلات موفقی داشته و بهرغم سرکوب مستمر تونسته بوده حتا تو دورافتادهترین کورهداهاتا هم نیرو جذب کنه، #چرچیل اومده پیازداغش رو زیاد کرده مخ #آیزنهاور رو زده که «کجای کاری؟ دیر بجنبی، ایران افتاده دست خرس سرخ (شوروی)»! یعنی چی؟ یعنی یکی وسط بازی کلتش رو در بیاره، شلیک کنه تو مغز #مارادونا و بپرسی «چرا آخه؟» بگه «زیادی خوب بازی میکرد!» اگه بگم همین استدلال که مصداق نعلبهنعل مقصّر دونستن مقتوله رو، از دهها نفر شنیدم، دروغ نگفتم! یا چرا راه دور؟ بیایم جلو! کم ندیدم دوستان چیزخونده که مخالف سرسخت تمام حرکتای مدنی از #۱۸_تیر هفتادوهشت تا #کمپین_یک_میلیون_امضا تا حتا #راهپیمایی_سکوت هشتادوهشت تا #زن_زندگی_آزادی بودن با این استدلال که این حرکات بهزعمشون رادیکال، که تعبیر رادیکال نزد دوستان راستگرا بار منفی داره، حکومت رو «مجبور» به سرکوب میکنه و لاجرم فضا خشن میشه و نمیشه کار اصلاحی کرد. البته منظورشون از کار اصلاحی هم رأی دادنه و بس! بهوضوح اینجا هم هزینه پرداختن نه فقط شامل ستایش نمیشه که تقبیح هم میشه چون بازم به وضوح مقتوله که مقصره! یادآوری میکردم تو اوایل قیام مردم #سوریه که تهش #بشار_اسد نیممیلیون نفر رو کشت و سر جاش موند، مردم که دیدن ارتش #حزب_بعث داره #بمب_بشکهای رو سرشون میندازه، بچّهمدرسهایاشون اومدن جلو که شاید رحم کنه و اونم نامردی نکرد و بچّهها رو هم قتلعام کرد، کم نبودن کسایی که میگفتن تو وقتی میذاری بچّههات کشته بشن، نفت میریزی رو آتیش و مقصّر خودتی! عین همین استدلال رو علیه #انتفاضه بچّههای #فلسطینی شنیدم! ولی میدونی چرا #اسرائیل برندهی ماجرا نیست؟ چون کشته شدن عادت مردم #فلسطین شده! کم نمیبینم از هموطنان نامحترم که همین عادت رو دلیل میگیرن برای تداوم ظلم به مردم فلسطین و #افغانستان و ...
زن #داریوش_مهرجویی میاد تو #اینستاگرام استوری میکنه که یکی «با لهجه خارجی» «از پشت شیشهی مات» تهدیدشون کرده و فرداشبش مثل #داریوش_فروهر و #پروانه_اسکندری هر دو کاردآجین میشن اونم وسط موج #افغان_ستیزی ...
«حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق»
#نیما_صفار - #داریوش_مهرجویی خیلی ساده میتونست تو فهرست #قتلهای_زنجیرهای دهههای شصت و هفتاد و ... باشه طوری که قاتلاش بگن تو بیسیم «الآن مأموریت خونه داریوشیم ..... مهرجویی نه ..... #داریوش_فروهر .....» و ورداری قتلش رو ربع قرن ببری عقب بچسبونیش به سایر، وصلهی ناجور نباشه! هم بهش میومد طعمهی اینجور کشته شدن باشه، امّا نه دیگه تو ۸۴ سالگی، هم شوخطبعی با مرگش از جنس سینماشه. هر چقدرم به اون راه بزنی خودت رو، هنوز شیش ماه نگذشته از مرگ خیلی عجیب #کیومرث_پوراحمد که اینیکی هم، از قضا، کاردآجین میشه. یه #چارلی_منسون کم داریم انگار این وسط و یه #تارانتینو که تو فیلمش احیاش کنه! الکی نمیگم طعمهی مناسبی برای اینطور کشته شدن بود! شاید معترض بشی که «داریوش» و «کیومرث» هیچوقت فیگور اپوزیسیون نداشتن! مگه #احمد_میرعلایی و سایرین داشتن؟ مگه کم نمونده بود «داریوش» بره جاگیر شه پاریس کنار مربّیش #غلامحسین_ساعدی که ندا دادن بیا که #گاو رو نشون دادیم و مقبول افتاده و برگرد؟ مگه نزدیکترین عزیزاش اعدام نشدن یا کمش زیر حکم نرفتن؟ بگم اگه تو همه این سالا تا میپرسیدن «فیلمساز محبوبت؟» در جا جواب میدادم «مهرجویی! مهرجویی!» ربطی خیلی به خطّوربط فکریش داشت و نداشت؟ #الماس_۳۳ رو ندیدم هنوز ولی با #فیلم_گاو تا مغز استخون گره خورد با روشنفکری فارسی! سالای آخر دهه چهل با گاو و #قیصر شد شروع #موج_نو تو سینمای ایران و به تعبیر رایج اصلن سینمای درستدرمونمون کلید خورد اون سالا! حالا #اسماعیل_نوریعلاء میاد و خلاف رأی قاطبهی اهل فرهنگ جایزهش رو میده به فیلم #کیمیایی با این مدّعا که گاو اصلن ایرونی نیست و ... از همونجا این دوتا میشن نماد دو گرایش سینمای مدرن ایران، یکی غش کرده سمت مخاطب عام، یکی سمت روشنفکری. دیگه خود «داریوش» تو اون ویدئو که با «مسعود» پر کردن از خاطره #پهلبد و #دایره_مینا میگهش. حالا تو ببین همزمونیِ این فیلما رو با قیام #سیاهکل که انقدر طنین آرکیتایپطور تو روشنفکری ایران پیدا کرده بود که گوشمون رو میچسبوندیم به باند ضبط چون میگفتن اوّل اون ترانه #فریدون_فروغی یا #فرهاد_مهراد دارن زمزمهش میکنن! #پرویز_دوایی میومد انتقامجویی «قیصر» رو شورش نمادین میکرد و سینمای گرهخوردهی مهرجویی به #گوهر_مراد و #سنگلج یه تیم فوتبال با ذخیرههاش از قَدَرای تئاتر ایران رو براش ردیف کرده بود طوری که تو #اجاره_نشین_ها که برای اوّلین بار #علی_نصیریان تو کست نبود، پرسیدن «چرا؟» گفت «حال نکردم با نقشم دادنش #ایرج_راد» و البته #عزتالله_انتظامی هم سر #هامون شاکی شده بود از بیسروتهی حضورش تو فیلم ولی دیگه مهرجویی #خسرو_شکیبایی-ش رو پیدا کرده بود که بهنظرم جفتوجورتر بودن حتا از #بهروز_وثوقی و «کیمیایی» یا #سوسن_تسلیمی و #بهرام_بیضایی ... «خسرو» هم ابزوردیته فیلمای «داریوش» رو مؤکّد میکرد و هم بار عاطفی بهش میداد؛ کاری که فقط از دهنسرویسی مثل خودش برمیومد که سنت روشنفکری ایرونی رو خوب جذب کرده بود. ولی بهنظرم دیدن «مهرجویی» تو بطن روشنفکری تخفیف کارشه. از همون اوّلش انگ چپ-لیبرال و چپ آمریکایی خورد؛ لابد چون تو آمریکا درس فلسفه خونده بود و سر صحنه فیلمای داییش عشقسینما شد. این وسط رو تا تهش گرفت تا نشون بده که وسطگیری همیشه موقعیّتِ منفعل نیست. یه مقدار خاکستریبازی تو کارش همیشه داشت. میگم خاکستریبازی چون الزامن، یک، ما همیشه با موقعیّتِ خاکستری مواجه نیستیم، دو، تهش یه اخلاق پشت این رویّهست ولو اخلاق شرمنده، سه، خاکستریبازی منجر به خاکستریسازی هم میشه، نمونهش همون «دایره مینا» که مثالش میزنه و منجر شد به تأسیس سازمان #انتقال_خون که بیدلیل دکترخوبهی فیلم که داره مبارزه میکنه با قاچاق خون رو خانومباز میکنه. چرا؟ که متهم به جانبداری نشه؟ بیربطه! که متهم به تیپسازی نشه! اونزمونا تا همین حالاش مد بوده که برای چیزی که بهش میگن شخصیتپردازی، یه سری صفات متناقض یا دستکم مثبت و منفی رو ردیف کنن تو طرف و اونوقتاش دوره رواج رو به رشد #اگزیستانسیالیسم بین روشنفکری ایرونی بوده که خودش از پیشگاماش بود و بیشتر تو همین خاکستریسازی فهمیده میشده. شاید سر همین خیلیا کالتترین فیلم تاریخ سینمای ایران #هامون رو کوبیدن روشنفکری دیدن و حتا تا حد بیانیه اعلام برائت «مهرجویی» از خودش هم روش برچسب زدن ولی رو روالش بود آقای کارگردان. با رفتن «ساعدی» مشکل فیلمنامه پیدا کرد. #شیرک رو از #درسو_اوزالا الهام گرفت که خیلی نگرفت و انقدر هوش و بینش داشت که همین حیرونی رو تبدیل کنه به موقعیّتِ و #حمید_هامون رو خلق کنه. با ترجمه #انسان_تک_ساحتی #هربرت_مارکوزه پیشقراول موج #حلقه_فرانکفورت شد که تو دهه هفتاد شدّت گرفت. 👇👇👇
#نیما_صفار - #داریوش_مهرجویی خیلی ساده میتونست تو فهرست #قتلهای_زنجیرهای دهههای شصت و هفتاد و ... باشه طوری که قاتلاش بگن تو بیسیم «الآن مأموریت خونه داریوشیم ..... مهرجویی نه ..... #داریوش_فروهر .....» و ورداری قتلش رو ربع قرن ببری عقب بچسبونیش به سایر، وصلهی ناجور نباشه! هم بهش میومد طعمهی اینجور کشته شدن باشه، امّا نه دیگه تو ۸۴ سالگی، هم شوخطبعی با مرگش از جنس سینماشه. هر چقدرم به اون راه بزنی خودت رو، هنوز شیش ماه نگذشته از مرگ خیلی عجیب #کیومرث_پوراحمد که اینیکی هم، از قضا، کاردآجین میشه. یه #چارلی_منسون کم داریم انگار این وسط و یه #تارانتینو که تو فیلمش احیاش کنه! الکی نمیگم طعمهی مناسبی برای اینطور کشته شدن بود! شاید معترض بشی که «داریوش» و «کیومرث» هیچوقت فیگور اپوزیسیون نداشتن! مگه #احمد_میرعلایی و سایرین داشتن؟ مگه کم نمونده بود «داریوش» بره جاگیر شه پاریس کنار مربّیش #غلامحسین_ساعدی که ندا دادن بیا که #گاو رو نشون دادیم و مقبول افتاده و برگرد؟ مگه نزدیکترین عزیزاش اعدام نشدن یا کمش زیر حکم نرفتن؟ بگم اگه تو همه این سالا تا میپرسیدن «فیلمساز محبوبت؟» در جا جواب میدادم «مهرجویی! مهرجویی!» ربطی خیلی به خطّوربط فکریش داشت و نداشت؟ #الماس_۳۳ رو ندیدم هنوز ولی با #فیلم_گاو تا مغز استخون گره خورد با روشنفکری فارسی! سالای آخر دهه چهل با گاو و #قیصر شد شروع #موج_نو تو سینمای ایران و به تعبیر رایج اصلن سینمای درستدرمونمون کلید خورد اون سالا! حالا #اسماعیل_نوریعلاء میاد و خلاف رأی قاطبهی اهل فرهنگ جایزهش رو میده به فیلم #کیمیایی با این مدّعا که گاو اصلن ایرونی نیست و ... از همونجا این دوتا میشن نماد دو گرایش سینمای مدرن ایران، یکی غش کرده سمت مخاطب عام، یکی سمت روشنفکری. دیگه خود «داریوش» تو اون ویدئو که با «مسعود» پر کردن از خاطره #پهلبد و #دایره_مینا میگهش. حالا تو ببین همزمونیِ این فیلما رو با قیام #سیاهکل که انقدر طنین آرکیتایپطور تو روشنفکری ایران پیدا کرده بود که گوشمون رو میچسبوندیم به باند ضبط چون میگفتن اوّل اون ترانه #فریدون_فروغی یا #فرهاد_مهراد دارن زمزمهش میکنن! #پرویز_دوایی میومد انتقامجویی «قیصر» رو شورش نمادین میکرد و سینمای گرهخوردهی مهرجویی به #گوهر_مراد و #سنگلج یه تیم فوتبال با ذخیرههاش از قَدَرای تئاتر ایران رو براش ردیف کرده بود طوری که تو #اجاره_نشین_ها که برای اوّلین بار #علی_نصیریان تو کست نبود، پرسیدن «چرا؟» گفت «حال نکردم با نقشم دادنش #ایرج_راد» و البته #عزتالله_انتظامی هم سر #هامون شاکی شده بود از بیسروتهی حضورش تو فیلم ولی دیگه مهرجویی #خسرو_شکیبایی-ش رو پیدا کرده بود که بهنظرم جفتوجورتر بودن حتا از #بهروز_وثوقی و «کیمیایی» یا #سوسن_تسلیمی و #بهرام_بیضایی ... «خسرو» هم ابزوردیته فیلمای «داریوش» رو مؤکّد میکرد و هم بار عاطفی بهش میداد؛ کاری که فقط از دهنسرویسی مثل خودش برمیومد که سنت روشنفکری ایرونی رو خوب جذب کرده بود. ولی بهنظرم دیدن «مهرجویی» تو بطن روشنفکری تخفیف کارشه. از همون اوّلش انگ چپ-لیبرال و چپ آمریکایی خورد؛ لابد چون تو آمریکا درس فلسفه خونده بود و سر صحنه فیلمای داییش عشقسینما شد. این وسط رو تا تهش گرفت تا نشون بده که وسطگیری همیشه موقعیّتِ منفعل نیست. یه مقدار خاکستریبازی تو کارش همیشه داشت. میگم خاکستریبازی چون الزامن، یک، ما همیشه با موقعیّتِ خاکستری مواجه نیستیم، دو، تهش یه اخلاق پشت این رویّهست ولو اخلاق شرمنده، سه، خاکستریبازی منجر به خاکستریسازی هم میشه، نمونهش همون «دایره مینا» که مثالش میزنه و منجر شد به تأسیس سازمان #انتقال_خون که بیدلیل دکترخوبهی فیلم که داره مبارزه میکنه با قاچاق خون رو خانومباز میکنه. چرا؟ که متهم به جانبداری نشه؟ بیربطه! که متهم به تیپسازی نشه! اونزمونا تا همین حالاش مد بوده که برای چیزی که بهش میگن شخصیتپردازی، یه سری صفات متناقض یا دستکم مثبت و منفی رو ردیف کنن تو طرف و اونوقتاش دوره رواج رو به رشد #اگزیستانسیالیسم بین روشنفکری ایرونی بوده که خودش از پیشگاماش بود و بیشتر تو همین خاکستریسازی فهمیده میشده. شاید سر همین خیلیا کالتترین فیلم تاریخ سینمای ایران #هامون رو کوبیدن روشنفکری دیدن و حتا تا حد بیانیه اعلام برائت «مهرجویی» از خودش هم روش برچسب زدن ولی رو روالش بود آقای کارگردان. با رفتن «ساعدی» مشکل فیلمنامه پیدا کرد. #شیرک رو از #درسو_اوزالا الهام گرفت که خیلی نگرفت و انقدر هوش و بینش داشت که همین حیرونی رو تبدیل کنه به موقعیّتِ و #حمید_هامون رو خلق کنه. با ترجمه #انسان_تک_ساحتی #هربرت_مارکوزه پیشقراول موج #حلقه_فرانکفورت شد که تو دهه هفتاد شدّت گرفت. 👇👇👇
👆👆👆
ولی همیشه سویه و صبغه فکری کاراش رو متعادل میکرد با طنز و ریزهکاریای زندگی و روزمرّگی. تو آثار درخشانش مثل «اجارهنشینها» یا #مهمان_مامان میدیدی چقدر آدمِ صحنههای شلوغه؛ چقدر محشر جماعت و جامعه میاره رو پرده. شاید وجه چپش بوده که اونو تو لانگشات خیلی موفقتر میکرده از کلوزآپ و شایدم بهتر! شاید همینکه خیلی پی انگیزهیابیِ کنش و درام شخصیّت نمیرفته، نمیذاشته بهرغم تعلّقش به هنر متعهّد یا دستکم ملتزم تو دام خیلی از واقعگراییا بیفته! میدونی چیه؟ چون واقعیّت اصلن واقعگرایانه نیست و هیچ چیزی از زیستهمون چفتوبست اون آثار واقعنما که پی اقناع مخاطبن رو نداره مثل همین قتلش که هنوز روزی نگذشته ازش ... بذار بگم که مهرجویی به صراحت تام همیشه طرفدار زندگی بود؛ طرفدار تکثر و بیسروسامونیش؛ طرفدار ناجدیّت مدامش. واسه همین فیلماش همیشه باحال بودهن، واسه همین اینقدر سینمایی مرد ...
یه بار دیگه: چرا جای سینمای مهرجویی اینقدر خالیه؟ چون، یک، کمر روشنفکری ایرونی بد شکسته، چیزی که پشتوپی این سینما میشد و ازش شکل میگرفت، دوّم، کسی که آشنا و اهل بود با جهان فکر و یه ایده ذوقزدهش نمیکرد که بیاد تو این مدیا «بگه»ش و سوّم، اون پشت جدّی رو زمینه میکرد که روش زندگی و گوناگونی و عشقوحال بسازه. فکر کن #مونا_مهرجویی بیاد تو و ببینه قاتلا نشستن منتظر که بقیهی قتل رو ببینن؛ با جزئیات ...
#گپنوشت
#دیلیجات
#سوگنوشت
ولی همیشه سویه و صبغه فکری کاراش رو متعادل میکرد با طنز و ریزهکاریای زندگی و روزمرّگی. تو آثار درخشانش مثل «اجارهنشینها» یا #مهمان_مامان میدیدی چقدر آدمِ صحنههای شلوغه؛ چقدر محشر جماعت و جامعه میاره رو پرده. شاید وجه چپش بوده که اونو تو لانگشات خیلی موفقتر میکرده از کلوزآپ و شایدم بهتر! شاید همینکه خیلی پی انگیزهیابیِ کنش و درام شخصیّت نمیرفته، نمیذاشته بهرغم تعلّقش به هنر متعهّد یا دستکم ملتزم تو دام خیلی از واقعگراییا بیفته! میدونی چیه؟ چون واقعیّت اصلن واقعگرایانه نیست و هیچ چیزی از زیستهمون چفتوبست اون آثار واقعنما که پی اقناع مخاطبن رو نداره مثل همین قتلش که هنوز روزی نگذشته ازش ... بذار بگم که مهرجویی به صراحت تام همیشه طرفدار زندگی بود؛ طرفدار تکثر و بیسروسامونیش؛ طرفدار ناجدیّت مدامش. واسه همین فیلماش همیشه باحال بودهن، واسه همین اینقدر سینمایی مرد ...
یه بار دیگه: چرا جای سینمای مهرجویی اینقدر خالیه؟ چون، یک، کمر روشنفکری ایرونی بد شکسته، چیزی که پشتوپی این سینما میشد و ازش شکل میگرفت، دوّم، کسی که آشنا و اهل بود با جهان فکر و یه ایده ذوقزدهش نمیکرد که بیاد تو این مدیا «بگه»ش و سوّم، اون پشت جدّی رو زمینه میکرد که روش زندگی و گوناگونی و عشقوحال بسازه. فکر کن #مونا_مهرجویی بیاد تو و ببینه قاتلا نشستن منتظر که بقیهی قتل رو ببینن؛ با جزئیات ...
#گپنوشت
#دیلیجات
#سوگنوشت
فراموش نکنیم قدرتمدار نه فقط از پنهان کردن #مدارک که از علنی کردن بخشیشون بهره میبره؛ مثل فیلمای تقطیعشدهی #مهسا_امینی و #آرمیتا_گراوند یا فیلمایی که طرفدارای #اسرائیل از جنایات #حماس وایرال میکنن!
#اسرائیل به سربازاش گفته «پیش از تیراندازی بررسی کمتری لازم است!» تا یه ثانیه قبلش فکر میکردی معنی #بررسی_کمتر فرمان #قتل_عام باشه؟
چرا #اسرائیل تو آرژانتین و ماداگاسکار و کانادا و ... تشکیل نشد؟ راحته! چون «موعود» طبق متن مقدّس همین سرزمین #فلسطین بوده! یعنی اگه بگیم #بنیادگرایی_یهودی اگه نه مسبّب، دستکم پیشقراول #بنیادگرایی_اسلامی بوده، زدیم تو خال!
#اسرائیل به سربازاش گفته «پیش از تیراندازی بررسی کمتری لازم است!» تا یه ثانیه قبلش فکر میکردی معنی #بررسی_کمتر فرمان #قتل_عام باشه؟
چرا #اسرائیل تو آرژانتین و ماداگاسکار و کانادا و ... تشکیل نشد؟ راحته! چون «موعود» طبق متن مقدّس همین سرزمین #فلسطین بوده! یعنی اگه بگیم #بنیادگرایی_یهودی اگه نه مسبّب، دستکم پیشقراول #بنیادگرایی_اسلامی بوده، زدیم تو خال!
واضحه وقتی میبینی کسی موضعی میگیره یا دیتایی رو برجسته میکنه که با وضعیّت و عقایدش خیلی جور نیست، توجّهت بهش جلب میشه؛ چیزی که خیلی بهندرت پیش میاد، جلب توجّه نه، شهامت و توان دیدن چیزی که جور نیست با آراء و جهتگیریامون و شاید نقضشم بکنه. از رو یه توئیت یا استوری از هر کی میتونی پیشپیش بفهمی صفحهش از چه جنسیه! حالا نه فقط اینجا و فارسی، در مورد متفکّرین مشهور دنیا هم وضع همینه. یعنی پیش میاد طیّ یه عمر بچرخه مواضعشون ولی یک، خیلی بهندرت پیش میاد اعتراف کنن که حرفای قبلی رو قبول ندارن، من یادم نیست، خودشونم لابد نه، لابد از ترس کمفروش شدن کتابای قبلی، هم، مهمتر، شاید هرگز ما این فرآیند تغییر عقیده رو نبینیم! چی شد تو که اونطور فکر میکردی به مرور چرخیدی و اینا؟ میگی نمیدونم؟ میگی کار کاغذه و مربوط نیست به من؟ پس اون نوشتههای مردّد و دوبهشکّت کو؟ معدومشون کردی یا صبر کردی دوباره برسی به ارگاسم فکری تا بنویسیش؟ جواب نه؟ برگردیم فارسی: این تغییر مواضع سریع، که مثلن نزد بعضی بروبکسی که میرن اونور آب میبینیم، گیریم رو چرتکه انداختن و حَسَبِ منافع نباشه، چرا هرگز هرگز ما اون مراحلی که تردید کردی تو نظر قبلیت و به جدیده رسیدی رو نمیبینیم؟ کاش میدیدیم! فکر کن: فرانسه میتینگ به نفع فلسطینیا رو ممنوع کرده و فقط تو حمایت از اسرائیل رو مجاز دونسته! ربط نمیدونم داره یا نه ولی فکرم مشغولشه!
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 گام اول؛ رفع محاصره مردم فلسطین
گام بعد؛ آتشبس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح
• بیانیهی ۳۰۰ فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی در محکومیت جنایتهای اسراییل در غزه
🔺نقض قوانین جنگ از جانب هر گروهی محکوم است و ما کشتار غیرنظامیانِ هر دو سو را خلاف ارزشهای انسانی، اخلاقی و اعتقادیِ مبتنی بر حفظ کرامت انسان و حرمت خون بیگناهان میدانیم. درعینحال استمرار ۷۵ سال نسلکشی از سوی ارتش اشغالگر را که اکنون با محاصرهی کامل و بمباران مردمِ غزه و دیروز هم با قتلعام بیماران بستری در بیمارستان غزه ادامه یافتهاست، بشدت محکوم میکنیم. بدیهی است که نمیتوان ستم دولتی و پاکسازیِ قومیِ دیرپایِ اشغالگران و واکنشهای خشونتآمیز برخی از اشغالشدگان را یکسان تلقی کرد هرچند که نقض قوانین بینالمللی در جنگ نیز کمکی به پیشبرد آرمان فلسطین نمیکند.
🔺شهروندان آزادهی ایرانی، فارغ از رفتارهای افراطی، غیرمسئولانه و فرصتطلبانهی گروهها و حکومتها که متأسفانه در کشور ما موجب بیتفاوتی و انفعال عمومی نسبت به مسئلهی فلسطین شدهاست، ضمن محکومدانستن استانداردهای دوگانهی حقوقیِ قدرتهای غربی و شرقی، با ملاک قراردادن وجدان انسانیِ خویش و الهام از موازین حقوق طبیعی و جهانشمولِ بشری و مدنی، از حقوق پایمالشدهی ملت فلسطین که بیش از هفت دهه زیر سایه اشغال زیستهاست و اینک حق حیاتش بر اثر محاصرهای نسلکشانه مورد تهدید قرارگرفته، دفاع میکنند.
🔺ما ضمن حمایت از مبارزهی تاریخی مردم فلسطین برای آزادسازی سزمینهایشان و نفی نقض قوانین بینالمللی در جنگ و کشتار غیرنظامیان، از سازمان ملل میخواهیم به محاصرهی انتقامجویانهی جمعی علیه مردمِ مظلوم و بیدفاع غزه که دچار سرکوب و جنایت جنگی شدهاند، پایان بخشد و از همهی کشورهای مؤثر در این نزاعِ تراژیکِ منطقهای بخواهد تا حداکثرِ تلاش خویش را در گام اول، جهت رفع محاصره مردم فلسطین و در گام بعد، برای آتشبس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح بهکار گیرند. بهترین راه تحقق صلح عادلانه در منطقهی خاورمیانه، شناسایی کشور و دولت مستقل فلسطین، جداسازی دو دولت و رعایت تعهدات و میثاقهای بینالمللی است.
📎متن کامل و امضاها
@kaleme
گام بعد؛ آتشبس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح
• بیانیهی ۳۰۰ فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی در محکومیت جنایتهای اسراییل در غزه
🔺نقض قوانین جنگ از جانب هر گروهی محکوم است و ما کشتار غیرنظامیانِ هر دو سو را خلاف ارزشهای انسانی، اخلاقی و اعتقادیِ مبتنی بر حفظ کرامت انسان و حرمت خون بیگناهان میدانیم. درعینحال استمرار ۷۵ سال نسلکشی از سوی ارتش اشغالگر را که اکنون با محاصرهی کامل و بمباران مردمِ غزه و دیروز هم با قتلعام بیماران بستری در بیمارستان غزه ادامه یافتهاست، بشدت محکوم میکنیم. بدیهی است که نمیتوان ستم دولتی و پاکسازیِ قومیِ دیرپایِ اشغالگران و واکنشهای خشونتآمیز برخی از اشغالشدگان را یکسان تلقی کرد هرچند که نقض قوانین بینالمللی در جنگ نیز کمکی به پیشبرد آرمان فلسطین نمیکند.
🔺شهروندان آزادهی ایرانی، فارغ از رفتارهای افراطی، غیرمسئولانه و فرصتطلبانهی گروهها و حکومتها که متأسفانه در کشور ما موجب بیتفاوتی و انفعال عمومی نسبت به مسئلهی فلسطین شدهاست، ضمن محکومدانستن استانداردهای دوگانهی حقوقیِ قدرتهای غربی و شرقی، با ملاک قراردادن وجدان انسانیِ خویش و الهام از موازین حقوق طبیعی و جهانشمولِ بشری و مدنی، از حقوق پایمالشدهی ملت فلسطین که بیش از هفت دهه زیر سایه اشغال زیستهاست و اینک حق حیاتش بر اثر محاصرهای نسلکشانه مورد تهدید قرارگرفته، دفاع میکنند.
🔺ما ضمن حمایت از مبارزهی تاریخی مردم فلسطین برای آزادسازی سزمینهایشان و نفی نقض قوانین بینالمللی در جنگ و کشتار غیرنظامیان، از سازمان ملل میخواهیم به محاصرهی انتقامجویانهی جمعی علیه مردمِ مظلوم و بیدفاع غزه که دچار سرکوب و جنایت جنگی شدهاند، پایان بخشد و از همهی کشورهای مؤثر در این نزاعِ تراژیکِ منطقهای بخواهد تا حداکثرِ تلاش خویش را در گام اول، جهت رفع محاصره مردم فلسطین و در گام بعد، برای آتشبس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح بهکار گیرند. بهترین راه تحقق صلح عادلانه در منطقهی خاورمیانه، شناسایی کشور و دولت مستقل فلسطین، جداسازی دو دولت و رعایت تعهدات و میثاقهای بینالمللی است.
📎متن کامل و امضاها
@kaleme
Telegraph
❇️ بیانیهی ۳۰۰ نفر از فعالان سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و مدنی در محکومیت جنایتهای اسرائیل در غزه
🔴بهنام هستیبخش 💠دفاع از فلسطین و محکومیت جنایتهای جنگی اسراییل @iranfardamag ▪️افکارعمومی جهان از مقطع صدور قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل متحد و ترسیم مرزها در سال ۱۹۶۷ در انتظار یافتن راه برونرفت از تراژدیِ تاریخی فلسطین بهسر میبرد. دولتهای اسراییل اما…
مجموع ربع قرن حبس برای #نیلوفر_حامدی و #الهه_محمدی
ج.ا توی سد کردن مسیر اطلاعرسانی نسبتاً موفق بوده؛ نمونهش سکوت درباره قتل فوقمشکوک #مهرجویی و همسرش
یه امّای مهم: نه تنها نتونسته روایت خودش رو جایگزین کنه، که برعکس، هر چی میشه، میگیم «کار خودشونه!»
ج.ا توی سد کردن مسیر اطلاعرسانی نسبتاً موفق بوده؛ نمونهش سکوت درباره قتل فوقمشکوک #مهرجویی و همسرش
یه امّای مهم: نه تنها نتونسته روایت خودش رو جایگزین کنه، که برعکس، هر چی میشه، میگیم «کار خودشونه!»
«سه چیز کوچولو برای تعیین تکلیف نشدن»*
«چیزی جلوی چیزی را نمیگیرد. اگر چیزی میشناسید که جلوی چیزی را بگیرد، بفرمایید» #روزبه_گیلاسیان
#ترشینوشت_۲۳ - لازمه گفتن فرق بین اصل مطلب و عامل تعیینکننده! تو مقاله #مالک_راز نوشته بودم که دیدن «چیزای اون پشت» به عنوان اصل ماجرا رو نمیشه تقلیل داد به روحیات عوامانهی توطئهمحور و عملن کلانانی مثل علم و دین هم دارن تو همین الگو وضعیّتدار میشن. حالا باید یه بدیهی دیگه رو بگم: عوامل آشکار و پنهانی که منجر به شرایطی میشن، الزامن همارز و همجثه نیستن. بعضیاشون مهمترن، موندگاری بیشتری دارن یا تأثیر ضربتی قاطعتر و ... و میشه گفت یه عامل آنقدر مهمه که ردّش رو میشه همه جا زد یا اگه حذفش کنیم، چیزای دیگه چیزایی دیگه میشن. حالا ولی فرق این حرف منی که مسائل رو متزلزل و لرزون و محلّ یکیبهدو میبینم با شکل غالب تحلیل که مبتنیه بر عامل بنیادین و علتالعلل و ... فقط تو سایز اهمیّت دادن به یه عامل نیست! تو منبعث دیدن عوامل دیگه از یه عامل یا در نهایت جمع شدن همهشون تحت یه ترم، خطّ فارق پیدا میشه. مثال میزنم: انسداد تاریخی خاورمیونه رو خیلی بیشتر از نفت یا مسائل ژیوپولتیک ناشی از سکولار نشدن دین میدونم ولی این قطعن از جنس زیربنا دیدن اقتصاد پیش مارکسیستای ارتدوکس یا اصل گرفتن وضعیّت اقلیّتی از بعضی تریبونای پستمدرن نیست. فرقاش: یکیش مصادره شدن و خرج عوامل دیگه، اگه اصلن قائل بهش باشن، تو اون عاملی که بنیادین و محورین میدونن و دوّم هویّت گرفتن سلبی یا ایجابی از اون عامل! فکر کنم همین دوتا کافی باشه بفهمیم داریم از دو چیز حرف میزنیم.
برگشتن و وارسی پشت سر مهمّه! دیدی گاهی که وارد یه جدل داغ و حیثیتی میشیم با یکی، هر چی اون اونوریتر میشه ما اینوریتر میشیم؟ من به تجربه دیدهم با دوستای راستم که دهنبهدهن میذارم ناخودآگاه چپتر میشم و با دوستای چپ، برعکس! خیلی از ماها که نوشتن و شعر و داستان و اینا رو شروع کردیم، از تمنای شدید گفتن حقیقتایی متورّمشده تو گلومون بود ولی تو ادامه این نموند. هم تجربهی نوشتن و گفتن دربارهی نوشتن جاهایی دیگه بردمون هم ورود به جرگهی اینکارهها، اینکاره شدن رو مهمتر کرد از کاری که قرار بود بکنیم یا با ما بکنه! حالا وقتی میبینیم اینهمه هستن که تالی روالشون رو این میبینن که کشتار بچّههای فلسطینی یا اوکراینی رو «ناگزیر» بدونن، میشه فکر کنیم کاش فکر میکرد چی باعث شد از همون اوّلش توجّه سیاسی پیدا کنه! شاید اونوقت بشه شک کرد درباره این «تالی»ها ولی غافل نشیم که اینجا قرار نیست تو دام «اصل مطلب» و «اصالت» بیفتیم! اون #نیما_صفار نوجوون که قصیده «آبی، خاکستری، سیاه» #حمید_مصدق رو از بر بود و هیچّی از #یدالله_رؤیایی نمیفهمید، قرار نیست بیواسطهتر و طبیعیتر از الآنم فرض بشه و از اینورشم مسخرهست بیام خودم رو مجرّبتر بدونم چون هیچ چیزی طی نمیشه! منکر زمان خطّی نیستم #سارا_سعیدی ولی عقربه سرسام چرخش داره تا بگه همه چیز الآنِ بین بعد و قبل نیست. «امّا از جهتی هنوز زن نیستم!» داره میگه تو تلویزیون تو سریال #بیبیسی. فقط از اهمیّت ماضی نقلی و فعل مستقبل ندارم میگم. حرف تعدّد چشماندازه به همون تعبیر #نیچه خدابیامرز!
امّا اصالت؟ هست یا نیست؟ چرت و بلاموضوعه؟ از یه جایی به بعد نفهمیدیم هیچ چیزی چرت و بلاموضوع نیست؟ جوابم سرراسته: «چیزا اصیل نیستن، اصیل میشن!» اینجا لازمه فرق بین «طی شدن» و «سپری شدن» رو بگم! یه نمونه خوبش میشه #قاسم_جبلی باشه! اومد فارسی رو مدل عربی خوند و بعد شد سبک «کوچهباغی»! داریش؟ کوچه و باغ! نه سالن کنسرت و حتا چاردیواری خونه! خود همون چیزی که میگیمش محیط، چیزی که انگار «بی هیچ دخالتی» از اعماق قرون اومده! حالا این رو بذار کنار زور زدن پیروان #ایرانشهری که میگن طبق این سند و اون قرینه «ما»یی بوده اینطور و اونطور! میشه بیشتر فکر کرد به اینکه چیزا چطور اصالتدار میشن ولی الآن گیر تلاقی دو مفهوم «هویت» و «منافع» هستم که واسه بیشتر فارسیزبونا انگار یکی شدن و میبینی هم به آتیش #افغان_ستیزی دامن میزنن هم ذوق میکنن از قتلعام بچّههای #غزه ...
«چیزی جلوی چیزی را نمیگیرد. اگر چیزی میشناسید که جلوی چیزی را بگیرد، بفرمایید» #روزبه_گیلاسیان
#ترشینوشت_۲۳ - لازمه گفتن فرق بین اصل مطلب و عامل تعیینکننده! تو مقاله #مالک_راز نوشته بودم که دیدن «چیزای اون پشت» به عنوان اصل ماجرا رو نمیشه تقلیل داد به روحیات عوامانهی توطئهمحور و عملن کلانانی مثل علم و دین هم دارن تو همین الگو وضعیّتدار میشن. حالا باید یه بدیهی دیگه رو بگم: عوامل آشکار و پنهانی که منجر به شرایطی میشن، الزامن همارز و همجثه نیستن. بعضیاشون مهمترن، موندگاری بیشتری دارن یا تأثیر ضربتی قاطعتر و ... و میشه گفت یه عامل آنقدر مهمه که ردّش رو میشه همه جا زد یا اگه حذفش کنیم، چیزای دیگه چیزایی دیگه میشن. حالا ولی فرق این حرف منی که مسائل رو متزلزل و لرزون و محلّ یکیبهدو میبینم با شکل غالب تحلیل که مبتنیه بر عامل بنیادین و علتالعلل و ... فقط تو سایز اهمیّت دادن به یه عامل نیست! تو منبعث دیدن عوامل دیگه از یه عامل یا در نهایت جمع شدن همهشون تحت یه ترم، خطّ فارق پیدا میشه. مثال میزنم: انسداد تاریخی خاورمیونه رو خیلی بیشتر از نفت یا مسائل ژیوپولتیک ناشی از سکولار نشدن دین میدونم ولی این قطعن از جنس زیربنا دیدن اقتصاد پیش مارکسیستای ارتدوکس یا اصل گرفتن وضعیّت اقلیّتی از بعضی تریبونای پستمدرن نیست. فرقاش: یکیش مصادره شدن و خرج عوامل دیگه، اگه اصلن قائل بهش باشن، تو اون عاملی که بنیادین و محورین میدونن و دوّم هویّت گرفتن سلبی یا ایجابی از اون عامل! فکر کنم همین دوتا کافی باشه بفهمیم داریم از دو چیز حرف میزنیم.
برگشتن و وارسی پشت سر مهمّه! دیدی گاهی که وارد یه جدل داغ و حیثیتی میشیم با یکی، هر چی اون اونوریتر میشه ما اینوریتر میشیم؟ من به تجربه دیدهم با دوستای راستم که دهنبهدهن میذارم ناخودآگاه چپتر میشم و با دوستای چپ، برعکس! خیلی از ماها که نوشتن و شعر و داستان و اینا رو شروع کردیم، از تمنای شدید گفتن حقیقتایی متورّمشده تو گلومون بود ولی تو ادامه این نموند. هم تجربهی نوشتن و گفتن دربارهی نوشتن جاهایی دیگه بردمون هم ورود به جرگهی اینکارهها، اینکاره شدن رو مهمتر کرد از کاری که قرار بود بکنیم یا با ما بکنه! حالا وقتی میبینیم اینهمه هستن که تالی روالشون رو این میبینن که کشتار بچّههای فلسطینی یا اوکراینی رو «ناگزیر» بدونن، میشه فکر کنیم کاش فکر میکرد چی باعث شد از همون اوّلش توجّه سیاسی پیدا کنه! شاید اونوقت بشه شک کرد درباره این «تالی»ها ولی غافل نشیم که اینجا قرار نیست تو دام «اصل مطلب» و «اصالت» بیفتیم! اون #نیما_صفار نوجوون که قصیده «آبی، خاکستری، سیاه» #حمید_مصدق رو از بر بود و هیچّی از #یدالله_رؤیایی نمیفهمید، قرار نیست بیواسطهتر و طبیعیتر از الآنم فرض بشه و از اینورشم مسخرهست بیام خودم رو مجرّبتر بدونم چون هیچ چیزی طی نمیشه! منکر زمان خطّی نیستم #سارا_سعیدی ولی عقربه سرسام چرخش داره تا بگه همه چیز الآنِ بین بعد و قبل نیست. «امّا از جهتی هنوز زن نیستم!» داره میگه تو تلویزیون تو سریال #بیبیسی. فقط از اهمیّت ماضی نقلی و فعل مستقبل ندارم میگم. حرف تعدّد چشماندازه به همون تعبیر #نیچه خدابیامرز!
امّا اصالت؟ هست یا نیست؟ چرت و بلاموضوعه؟ از یه جایی به بعد نفهمیدیم هیچ چیزی چرت و بلاموضوع نیست؟ جوابم سرراسته: «چیزا اصیل نیستن، اصیل میشن!» اینجا لازمه فرق بین «طی شدن» و «سپری شدن» رو بگم! یه نمونه خوبش میشه #قاسم_جبلی باشه! اومد فارسی رو مدل عربی خوند و بعد شد سبک «کوچهباغی»! داریش؟ کوچه و باغ! نه سالن کنسرت و حتا چاردیواری خونه! خود همون چیزی که میگیمش محیط، چیزی که انگار «بی هیچ دخالتی» از اعماق قرون اومده! حالا این رو بذار کنار زور زدن پیروان #ایرانشهری که میگن طبق این سند و اون قرینه «ما»یی بوده اینطور و اونطور! میشه بیشتر فکر کرد به اینکه چیزا چطور اصالتدار میشن ولی الآن گیر تلاقی دو مفهوم «هویت» و «منافع» هستم که واسه بیشتر فارسیزبونا انگار یکی شدن و میبینی هم به آتیش #افغان_ستیزی دامن میزنن هم ذوق میکنن از قتلعام بچّههای #غزه ...
#قتل_قطرهچکانی #دختر_ایران #آرمیتا_گراوند چیزی که نداشت غافلگیری بود. در واقع سوأل این بود که «خبرش رو کی اعلام میکنن؟» و خود خبر، خبر بود. حدود یهساعتونیم تو چندتا شبکه گشتم و فحوای بیشتر پستا این بود «چرا وقتی خودمون کشته دادیم برای بچّههای فلانفلانشدهی #غزه (که دارن قتلعام میشن) غصّه بخوریم؟» ببین تا وقتی که حتا درجهی عواطف رو (و فقط عواطف و نه اقدام و عمل) بر مبنای خودی و غیرخودی بودن تنظیم میکنیم و این «ما» رو هی کلفت، این وضعیّت ادامه داره. چون من یکی دستکم یادم نمیاد «خودخواهی» منجر به هیچ فداکارییی تو تاریخ شده باشه! بگذریم از صداهایی که کم هم نیستن و ذوق میکنن از این کشتار و میگن «این عربا خوبشون شد!» مشکل راست همیشه همین بوده! با تحقیر آرمانخواهی و دیگرگرایی تو بهترین حالت میتونی عافیتطلبی و هدونیسم گروهی رو دامن بزنی نه تغییر!
#نیما_صفار
#سوگنوشت
#نیما_صفار
#سوگنوشت
هیچ میدونستین توجیهی شبیه همین که #اسرائیل در مورد فلسطینیا میکنه که «به کشته شدن عادت دارن» رو زمونی نازیای آلمان در مورد یهودیا میکردن؟ البته یهودیا بعد اونقدر پول و نفوذ و رسانه داشتن که روند این #انسانیت_زدایی رو معکوس کنن!
یه چیز بدیهی دیگه اینکه #قتل_عام مردم #غزه توسط #اسرائیل نه برای پیشگیری از عملیاتی مشابه یا حتا انتقام کشتهها با نسبت چندین برابری، که دستوپا زدن برای جبران شکست هیبت و هیمنهشه!
درست فهمیدم؟ #اسرائیل با ادامه کشتار مردم #غزه تهِ تهشم نمیتونه اون اعتبار «حرفهای» و «دقیق» و «خفن» بودن دستگاهای اطّلاعاتیش رو برگردونه، هیچ، بیشتر خودشو یه قلدرمآبِ تعطیل نشون میده!
یه چیز بدیهی دیگه اینکه #قتل_عام مردم #غزه توسط #اسرائیل نه برای پیشگیری از عملیاتی مشابه یا حتا انتقام کشتهها با نسبت چندین برابری، که دستوپا زدن برای جبران شکست هیبت و هیمنهشه!
درست فهمیدم؟ #اسرائیل با ادامه کشتار مردم #غزه تهِ تهشم نمیتونه اون اعتبار «حرفهای» و «دقیق» و «خفن» بودن دستگاهای اطّلاعاتیش رو برگردونه، هیچ، بیشتر خودشو یه قلدرمآبِ تعطیل نشون میده!
Forwarded from کانال رسمی صابرین نیوز
♦️ فرشتگان غزه
🔹 اسم همه ۳۴۵۷ کودکی که تا کنون در غزه به شهادت رسیده اند در این صفحه جا نشد!
این فقط نام ۱۰۰۰ تن از آنان است.
🚨 @saberin_news1
🔹 اسم همه ۳۴۵۷ کودکی که تا کنون در غزه به شهادت رسیده اند در این صفحه جا نشد!
این فقط نام ۱۰۰۰ تن از آنان است.
🚨 @saberin_news1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیزی که مرگ بود
که ایستاده مقابلش
و هر سه باور نمیکنیم
که ایستاده مقابلش
و هر سه باور نمیکنیم
سه ماه فکر کنم شد #افسانه_برزویی #Dreamcatcher درست کرده ببریم بفروشیم، رومون نمیشه عکساش رو بذاریم اینجا از بس مصیبت و جنایته که پشت سر هم ردیف شده. یه نمونهش، کشتار مردم #غزه یه طرف و اکثر ایرونیا که یا میگن «به ما چه؟» یا اصلن «خوبشون شد!» و طرف #اسرائیل رو میگیرن، همونایی که پارسال و سر #ژن_ژیان_ئازادی فکر میکردیم همدلیم باهاشون، یه طرف! البته میدونم تو خلأ نمیشه دید ماجرا رو و اینکه وقتی همه جهان داره جنایات اسرائیل محکوم میکنه، داخل این جغرافیا شاید تنها جایی باشه که دوقبضهتر از خود اسرائیلیا افکار عمومیش رامشونه، میفهمم مسبّبش خود ج.است دستکم به سه دلیل: ۱- لج: که هر چی حکومت بگه، میگن پس عکسش درسته! ۲- #منافع_ملی: ترمی که تو همه جای دنیا بهعنوان یه ترم ارتجاعی یا کمش، خز و محافظهکارانه جاگیر شده و چون تو این دههها دقیقن چیزی بوده که مطرح نبوده تو حکمرانی اینجا، الآن دچار چنون مطلقیّت ابلهانهیی شده که هر جنایتی در حق هر مظلومی، چه از #فلسطین باشه یا #افغانستان یا #اوکراین رو باهاش توجیه میکنن! ۳- #هدونیسم شدید: اخلاق منفعتمداری که ترکیبی از #توتالیتاریسم و #نئولیبرالیسم چنون تو ما داره نهادینه میکنه که شاید تو تاریخ بشر بیسابقه باشه!
حالا تو این وانفسا #مانی_صفار فردا ۱۵ آبان باید بره #دادگاه_انقلاب_گرگان محاکمه بشه به اتهام #تبلیغ_علیه_نظام بهخاطر جوکی که برای هشتتا از دوستاش اساماس کرده! جناب #ارشمیدس تو این جهان پی مرکز ثقلی؟ کاش خدا تو اون دنیا شفات داده باشه! بعد تو این دنیا خجالت نمیکشی به کارای #بکت و #یونسکو میگی #ابزورد؟
#نیما_صفار
#ترشینوشت_۲۴
حالا تو این وانفسا #مانی_صفار فردا ۱۵ آبان باید بره #دادگاه_انقلاب_گرگان محاکمه بشه به اتهام #تبلیغ_علیه_نظام بهخاطر جوکی که برای هشتتا از دوستاش اساماس کرده! جناب #ارشمیدس تو این جهان پی مرکز ثقلی؟ کاش خدا تو اون دنیا شفات داده باشه! بعد تو این دنیا خجالت نمیکشی به کارای #بکت و #یونسکو میگی #ابزورد؟
#نیما_صفار
#ترشینوشت_۲۴
#سجاد_سدنی
تمام بیماران، معتادها و زندانیها از منظر دستگاهها (دولتها، حکومتها، سازمانها، رسانهها، سلبریتیها، فضای مجازی و...) مطرود هستند، یعنی باید از جامعه طرد شوند.
نیازی به اثبات گزاره بالا نیست. همه پیشامدها حقایقی را برای اثبات این گزاره میسازند. طبیعی است که سلبریتیها و اینفلوئنسرها (و تمام کسانی که همیشه دست به واکنش احساسی به مسائل میزنند) تمایلی برای واکنش نشان دادن به حادثه آتشسوزی #کمپ_لنگرود نداشته باشند، چون برخلاف #سانچی و #پلاسکو و #متروپل، از این کشتگان نمیشود نردبان ساخت. چون جامعه اینها را پیش از آنکه به کمپ بروند طرد کرده بود. اینفلوئنسر و سلبریتی ایرانی که در وهم #روح_آریایی گیر افتاده و به تصرّف رؤیای انسان غربی درآمده (انسان ایدهآلش چشمرنگی و بلوند و فلان و فلان است) قبلاً هم ثابت کرده که درباره مطرودان نمیخواهد واکنشی داشته باشد (حتی احساسی). این مسئله را در مورد سوژه فلسطینی ثابت کرده بود. سوژه فلسطینی هم از منظر دستگاهها مطرود است، مثل سوژه معتاد. در حقیقت همه معتادها، بیماران و زندانیان در این ناسازه، فلسطینی شدهاند؛ موجوداتی که از نظر اینها، به قدری بدریخت هستند که ظاهر جامعه سعادتمند و روح بزرگ آریایی اینها را خراب و بدنما میکنند، و بهتر است مطرود بمانند حتی در در زمان مرگ، یعنی خبر مرگ آنها هم مطرود شده است.
من تصور میکردم که نسل کشی دولت #اسرائیل در #غزه، آزمون بزرگی برای انسانیّت و معیارهای انسانی و زاویهگیری هر فرد در مقابل ستم است، امّا بهنظر اشتباه میکردم! یک پیشامد باعث شد به اشتباه خودم پی ببرم. پیشامد آتشسوزی کمپ مددجویان لنگرود، که در آن همه این مطرودان جامعه زندهزنده سوختند و جان دادند، وضعیتی که تمام افسانههای روایتشده از #هولوکاست در آن به حقیقت پیوست. شاید در مورد سوژه فلسطینی میشد اینطور توجیه کرد که این گروه آریایی، بخاطر لج و لجبازی با حکومت بهنفع اسرائیل موضع گرفتند، یا عدهایشان میگفتند که «غزه به ما چه ربطی دارد؟ جانم فدای ایران!». امّا اینجا دم خروس اینها بیرون افتاد. اگر نسلکشی فلسطینیان معیاری برای لجن بودن و کثافت بودن و حرامی بودنِ عدّهای نیست، امّا بدون شک، سکوت کردن در مواجهه با خبر چنین فاجعهای، معیار دقیقی برای لجن بودن و کثافت بودن و حرامی بودن است. از نظر رژیم این مددجویان (و تمام مددجویان) مطرود هستند، ظاهر جامعه را خراب میکنند، رام نشدنی هستند و باید از جامعه حذف شوند یا به مکانی طرد شوند. خب از چنین رژیم فاشیستیای چنین ایدئولوژیای دور از انتظار نیست. امّا تکلیف کسانی که خود را مخالف این رژیم میدانند چیست که همزمان و دست در دست این رژیم، این سوژهها را رام نشدنی، بدنما و بدظاهر و در نهایت محکوم به حذف شدن و طرد شدن میدانند؟ تکلیف آنهایی که میگفتند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» چیست اگر ازشان بپرسم مگر لنگرود جزو ایران نیست، چرا جانتان را فدای مردان و زنان گیلانی که برای زندگی کردن به کمپ رفته بودند، فدا نمیکنید؟
همه اینها (رژیم و آریاییهای مخالفش) در کنار اشتراکات بسیار، یک وجه مشترک دیگر نیز دارند، آن هم تقدّم لذتورزی بر میلورزی در همه صفحات است. سوژه معتاد بهخاطر میل به زندگی به کمپ پناه میبرد تا بتواند از خودش مراقبت کند، تا بتواند برای زیستن خودش را از قید و بند مواد مخدّر (موادی که توسط حکومتها و دولتها به درون جامعه گسیل میشوند) رها کند، تا بتواند این استیگما (داغ ننگ) را از خودش پاک کند، و در نهایت به آن شیوهای که میتواند زندگی کند. اما اینها هیچگاه میل را ارزش نمیدانند. اتفاقا «زن،زندگی،آزادی» بر میل تاکید دارد. «زن،زندگی،آزادی» برای این سوژههای سوختهشده و تمام سوژههای مطرودی است که میل را مقدّم میشمارند؛ میل به زندگی، میل به آزادی و میل به زن شدن. آن چیزی که سوژه معتاد را به رهایی وصل میکند همان میلورزیست. رژیم آخوندی در مقابل همه شیوههای میلورزی ایستادگی کرده و مبنایش همواره لذتورزی صرف بوده است؛ رژیمی که [.....] امّا این رژیم ظاهرا در یک کار بسیار موفق بوده، آن هم تکثیر خودش است و تکثیر ویژگیهایش [.....].
معیار انسانیّت بدون شک، نسبتی است که سوژهها در مواجهه با وضعیتی که به آن ستمورزی میگوییم، برقرار میکنند، یعنی موضع آنها نسبت به مطرودان. حالا این مطرود میخواهد زنان و مردان فلسطینی باشد، یا زنان و مردانی که معتاد شدند، باشد. و در آخر، اگر معیار شما، آریاییهای فرزند #هگل، دیالکتیکی است، یعنی معتقدید که «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» و با همین معیار با اسرائیل همدلی میکنید و با فلسطینی دشمنی، باید با همین معیار (خیلی خیلی زودتر از من) عَلَم همدلی برای این عزیزان سوختهشده بلند میکردید. این تناقض در مواجهه، همان دم خروسی است که نمیشود باور کرد.
تمام بیماران، معتادها و زندانیها از منظر دستگاهها (دولتها، حکومتها، سازمانها، رسانهها، سلبریتیها، فضای مجازی و...) مطرود هستند، یعنی باید از جامعه طرد شوند.
نیازی به اثبات گزاره بالا نیست. همه پیشامدها حقایقی را برای اثبات این گزاره میسازند. طبیعی است که سلبریتیها و اینفلوئنسرها (و تمام کسانی که همیشه دست به واکنش احساسی به مسائل میزنند) تمایلی برای واکنش نشان دادن به حادثه آتشسوزی #کمپ_لنگرود نداشته باشند، چون برخلاف #سانچی و #پلاسکو و #متروپل، از این کشتگان نمیشود نردبان ساخت. چون جامعه اینها را پیش از آنکه به کمپ بروند طرد کرده بود. اینفلوئنسر و سلبریتی ایرانی که در وهم #روح_آریایی گیر افتاده و به تصرّف رؤیای انسان غربی درآمده (انسان ایدهآلش چشمرنگی و بلوند و فلان و فلان است) قبلاً هم ثابت کرده که درباره مطرودان نمیخواهد واکنشی داشته باشد (حتی احساسی). این مسئله را در مورد سوژه فلسطینی ثابت کرده بود. سوژه فلسطینی هم از منظر دستگاهها مطرود است، مثل سوژه معتاد. در حقیقت همه معتادها، بیماران و زندانیان در این ناسازه، فلسطینی شدهاند؛ موجوداتی که از نظر اینها، به قدری بدریخت هستند که ظاهر جامعه سعادتمند و روح بزرگ آریایی اینها را خراب و بدنما میکنند، و بهتر است مطرود بمانند حتی در در زمان مرگ، یعنی خبر مرگ آنها هم مطرود شده است.
من تصور میکردم که نسل کشی دولت #اسرائیل در #غزه، آزمون بزرگی برای انسانیّت و معیارهای انسانی و زاویهگیری هر فرد در مقابل ستم است، امّا بهنظر اشتباه میکردم! یک پیشامد باعث شد به اشتباه خودم پی ببرم. پیشامد آتشسوزی کمپ مددجویان لنگرود، که در آن همه این مطرودان جامعه زندهزنده سوختند و جان دادند، وضعیتی که تمام افسانههای روایتشده از #هولوکاست در آن به حقیقت پیوست. شاید در مورد سوژه فلسطینی میشد اینطور توجیه کرد که این گروه آریایی، بخاطر لج و لجبازی با حکومت بهنفع اسرائیل موضع گرفتند، یا عدهایشان میگفتند که «غزه به ما چه ربطی دارد؟ جانم فدای ایران!». امّا اینجا دم خروس اینها بیرون افتاد. اگر نسلکشی فلسطینیان معیاری برای لجن بودن و کثافت بودن و حرامی بودنِ عدّهای نیست، امّا بدون شک، سکوت کردن در مواجهه با خبر چنین فاجعهای، معیار دقیقی برای لجن بودن و کثافت بودن و حرامی بودن است. از نظر رژیم این مددجویان (و تمام مددجویان) مطرود هستند، ظاهر جامعه را خراب میکنند، رام نشدنی هستند و باید از جامعه حذف شوند یا به مکانی طرد شوند. خب از چنین رژیم فاشیستیای چنین ایدئولوژیای دور از انتظار نیست. امّا تکلیف کسانی که خود را مخالف این رژیم میدانند چیست که همزمان و دست در دست این رژیم، این سوژهها را رام نشدنی، بدنما و بدظاهر و در نهایت محکوم به حذف شدن و طرد شدن میدانند؟ تکلیف آنهایی که میگفتند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» چیست اگر ازشان بپرسم مگر لنگرود جزو ایران نیست، چرا جانتان را فدای مردان و زنان گیلانی که برای زندگی کردن به کمپ رفته بودند، فدا نمیکنید؟
همه اینها (رژیم و آریاییهای مخالفش) در کنار اشتراکات بسیار، یک وجه مشترک دیگر نیز دارند، آن هم تقدّم لذتورزی بر میلورزی در همه صفحات است. سوژه معتاد بهخاطر میل به زندگی به کمپ پناه میبرد تا بتواند از خودش مراقبت کند، تا بتواند برای زیستن خودش را از قید و بند مواد مخدّر (موادی که توسط حکومتها و دولتها به درون جامعه گسیل میشوند) رها کند، تا بتواند این استیگما (داغ ننگ) را از خودش پاک کند، و در نهایت به آن شیوهای که میتواند زندگی کند. اما اینها هیچگاه میل را ارزش نمیدانند. اتفاقا «زن،زندگی،آزادی» بر میل تاکید دارد. «زن،زندگی،آزادی» برای این سوژههای سوختهشده و تمام سوژههای مطرودی است که میل را مقدّم میشمارند؛ میل به زندگی، میل به آزادی و میل به زن شدن. آن چیزی که سوژه معتاد را به رهایی وصل میکند همان میلورزیست. رژیم آخوندی در مقابل همه شیوههای میلورزی ایستادگی کرده و مبنایش همواره لذتورزی صرف بوده است؛ رژیمی که [.....] امّا این رژیم ظاهرا در یک کار بسیار موفق بوده، آن هم تکثیر خودش است و تکثیر ویژگیهایش [.....].
معیار انسانیّت بدون شک، نسبتی است که سوژهها در مواجهه با وضعیتی که به آن ستمورزی میگوییم، برقرار میکنند، یعنی موضع آنها نسبت به مطرودان. حالا این مطرود میخواهد زنان و مردان فلسطینی باشد، یا زنان و مردانی که معتاد شدند، باشد. و در آخر، اگر معیار شما، آریاییهای فرزند #هگل، دیالکتیکی است، یعنی معتقدید که «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» و با همین معیار با اسرائیل همدلی میکنید و با فلسطینی دشمنی، باید با همین معیار (خیلی خیلی زودتر از من) عَلَم همدلی برای این عزیزان سوختهشده بلند میکردید. این تناقض در مواجهه، همان دم خروسی است که نمیشود باور کرد.
۱- ها راستی! یکی از شانسای نسل ما که نوجوونی و جوونیش افتاد به دهه شصت این بود که فیلما و رمانا و اینا رو سانسورشده میدیدیم و میخوندیم و ... به همین خاطر فارغ از اون دوتا قاعدهی بلاهتبار «انگیزه» و «علیّت» بودیم. به من یکی که خیلی کمک کرد بسازم جهانم رو و بنویسمش!
۲- تو بسکتبال مهمّه #دید_کناری خوبی داشته باشی و این مختص بسکتبال نیست و تقریبن همهی متفکّرای مطرح تاریخ، به سهو یا عمد، یا ندارنش یا ندیدهش میگیرن. #دید_جانبی هم بهش میگن؛ اینکه شهامت دیدن و گفتن چیزایی که مؤیّد دغدغهها و مسائل محوریت نیستن و بلکم انقلتدارشم میکنن، داشته باشی! اینطوری قاعدهی #ابطال_پذیری #پوپر که 🌹 هم هست، نوکتیزتره از چیزی که بشه نشست روش! چون بیشتر کسایی که دارن «کار»ی میکنن، همه کاری میکنن که کارشون درست در بیاد! یعنی فتوشاپ #نیچه رو سر #لبرون_جیمز جواب نیست!
۳- ولی مثل همیشه، اصل هول و هراس و نیستی رو، نمیشه گفت، هیچ، بهمحض گفتنش داری خاکش میکنی!
#نیما_صفار
۲- تو بسکتبال مهمّه #دید_کناری خوبی داشته باشی و این مختص بسکتبال نیست و تقریبن همهی متفکّرای مطرح تاریخ، به سهو یا عمد، یا ندارنش یا ندیدهش میگیرن. #دید_جانبی هم بهش میگن؛ اینکه شهامت دیدن و گفتن چیزایی که مؤیّد دغدغهها و مسائل محوریت نیستن و بلکم انقلتدارشم میکنن، داشته باشی! اینطوری قاعدهی #ابطال_پذیری #پوپر که 🌹 هم هست، نوکتیزتره از چیزی که بشه نشست روش! چون بیشتر کسایی که دارن «کار»ی میکنن، همه کاری میکنن که کارشون درست در بیاد! یعنی فتوشاپ #نیچه رو سر #لبرون_جیمز جواب نیست!
۳- ولی مثل همیشه، اصل هول و هراس و نیستی رو، نمیشه گفت، هیچ، بهمحض گفتنش داری خاکش میکنی!
#نیما_صفار