tgoop.com/nimasaffar/1221
Last Update:
[لیویسیسم، مطالعات ادبی و ملیگرایی فرهنگی]
لیویسیسم، با وجود فرقهگرایی روشنفکرانهٔ غیرانگلیسی نظرگیرش، بهتدریج به شکلی از ملیگرایی فرهنگی انگلیسی تجسم بخشید که اغلب کمابیش تندوتیز بود. رشتهٔ مطالعات زبان و ادبیات انگلیسی در بخش عمدهٔ تاریخش به دلایلی ملیگرایانه متکی بوده است: برای مثال، گزارش نیوبولت در ۱۹۲۱ دربارهٔ تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پیشنهاد داده بود که این درس در مدارس کاملاً در حکم محور آموزش ملی برای آگاهی ملی وضع شود (بالدیک، ۱۹۸۳، ص. ۹۵). بیتردید، وجهی ملیگرایانه در الیوت در کار است: او که در ایالات متحده به دنیا آمده و بالیده بود آگاهانه با عمل تغییر مذهب به فردی انگلیسی تبدیل شد و ضمن آن، علاوه بر تابعیت بریتانیایی، سیاست محافظهکاران سنتی و مذهب کلیسای اعلای انگلیکن و پادشاهیخواهیِ سلطنتطلبان سنتی را نیز پذیرفت. اما در نزد الیوت، ذهنیت انگلستان همواره بخشی از ذهنیت اروپا بوده است. در مقابل، لیویس تأکید داشت که موضوع و محتوای مناسب و درخور این رشته، نه متون فرهنگی در معنای عام، یا حتی متون «ادبی» در معنای عام، که باید متون ادبی انگلیسی بهطور خاص باشد، و همین تأکیدْ حساسیت ملیگرایانهٔ جسورانهتری را برملا میکند. در دههٔ ۱۹۶۰، وقتی سرانجام پیشنهاد شد که نویسندگان خارجی را نیز در مفاد امتحان جدید کمبریج دربارهٔ رمان بگنجانند، لیویس استدلال میکرد که مطالعهٔ پروست و کافکا «به بیراهه رفتن است. این کار هیچ موضوعیتی ندارد» (ویلیامز، ۱۹۸۴الف، ص. ۱۱۷). این ملیگرایی فرهنگی لیویس در تأیید مضحک سرشت غیرتصادفی نشانههای انگلیسی مشهود است. چنانکه دیدهایم، او بر آن بود که در خود زبان و در ادبیترین لحظههای بیان است که حقایق یک فرهنگ خاص به روشنترین وجه شکل میگیرد. بهزعم لیویس، زبان انگلیسی در «کاربرد شکسپیریِ» آن واجد خصلت ویژهای است که در آن «لغات ظاهراً همان کاری را انجام میدهند که بیان میکنند» (لیویس، ۱۹۷۲ ب، ص. ۵۸). این دیدگاه بهروشنی گویای ردّیهٔ مشهور لیویس بر میلتون است: «او بیش از آنکه قابلیت احساس بهواسطهٔ کلمات را نشان دهد، احساس به کلمات را به نمایش میگذارد» (همان، ص. ۵۳). استدلال لیویس آن بود که میلتون انگلیسی را چنان یکسره دور از زبان محاوره به کار میبرد که حتی بنا به عادت نیز نمیتوان به ابزاری ارتباطی تا این حد بریده از گفتار توجه نشان داد ـــ گفتار که به بافت عاطفی و حسی زندگی واقعی تعلق دارد و در هماهنگی تام و تمام با دستگاه عصبی است» (لیویس، ۱۹۷۲ب، ص. ۵۴). این داوریِ بخصوص لیویس در باب میلتون در اینجا درواقع اهمیت کمتری از فهم کلیتر او از زبان انگلیسی دارد. زیرا اگر این زبان بهراستی اینچنین است، در این صورت، موضوع و محتوای رشتهٔ مطالعات ادبی قاعدتاً باید بر اساس انگلیسی بودنِ خود زبان شکل بگیرد. از این گذشته، انگلیسی بودنِ این زبان نیز تجلی انگلیسی بودن مردم و فرهنگ مشترک سابق آنهاست. نتیجهٔ چنین فهمی دغدغهٔ ملیگرایانه در باب فضایل ممتازی است که اگر هم بهتمامی در میان انگلیسیزبانان معاصر یافت نشود، آنگاه در میان نیاکان روستاییشان و میراث اجتماع یکپارچهٔ پیشاصنعتیای که برای این زبان برجای گذاشتهاند سراغگرفتنی است.
اندرو میلنر
Milner, A. (2002). Re-imagining Cultural Studies. SAGE. pp. 35-36.
BY تا اطلاع ثانوی
Share with your friend now:
tgoop.com/nimasaffar/1221