NIMASAFFAR Telegram 1121
«درباره انتخاباتا»

#نیما_صفار - #گپنوشت: جنگ صندوق انقده مغلوبه بود که گذاشتم بعدش بنویسم. اون سالایی که مهم بود برام خیلی درباره صندوق رأی تو یه نظام بسته می‌نوشتم و مهم می‌شد دقیقن از این لحاظ که انتخابات هیچ‌وقت تو کشورایی مثل ایران، آزاد و عادلانه نبوده وگرنه اگه من شهروند سوئیس بودم مهم‌ترین چالش برای رأی دادن٫ندادنم فاصله محلّ اخذ رأی از خونه‌م می‌شد و این‌که حسّش چقدر هست! خلاصه می‌کنم:
۱- بدیهیه با این داعیه که همه چیز از قبل تعیین شده و هر تئوری‌توطئه‌یی مخالفم و نمی‌دونم دقیقن اونایی که این باور رو دارن، خودِ همین باور که همه چیز از قبل تعیین شده رو مشمول باور خودشون می‌دونن یا خودشون رو فرا و ورای این «همه» می‌بینن! یعنی: نگاه تقدیری دارن یا خودشون رو پارتیزان حقیقت تو جهانی سراسر برخطا می‌بینن؟ بعدشم، اگه تو بر مبنای مجموعه‌یی داده و تحلیل، داری به‌قولم «پس‌گویی» می‌کنی و از محتوم‌بودگیِ «آن‌چه گذشت» میگی، بی‌زحمت حوادث ده سال آتی جهان رو هم پیش‌گویی کن! نه؟ بگو امشب هلند و انگلیس می‌تونن برن نیمه‌نهایی یا نه؟ اگرم نه، بدون دیتا و تئوری، صرفن رو یه باور شهودی و ادراک پیشینیِ فارغ از تجربه، رسیدی به این محتومیّت، اجازه میدی من آوزونِ شهودت نباشم؟
۲- می‌گن بین گزینه‌ها هیچ فرقی نیست! من موردی رو تو جهان واقعی سراغ ندارم که بین گزینه‌ها هیچ فرقی نباشه. حتا وقتی درجه پنکه رو می‌ذاری رو سه، تفاوتش رو با درجه‌ی یک کاملن حس می‌کنی. کلّن بهتره مشکوک باشیم به گزاره‌های سور عمومی، که با «هر» و «همه» و «هیچ» و ... شکل می‌گیرن. البته قبول دارم که اغراق یه‌طرف درباره تفاوت ماهوی بین سیگار تیر با بهمن، عجیب نیست واکنش به یکی دونستن اینا رو بالا بیاره تا حدّ ترکِ سیگار تا اطّلاع ثانوی! و تبصره: کمم نیستن کسایی که باور دارن اگه یه بنیادگراتر بیاد سر کار، سریع‌تر کار یه‌سره می‌شه! اینجا توئیت عبدی معقول به‌نظر میاد که اگه اینطور فکر می‌کنین، چرا به‌جای دعوت به عدم مشارکت، نرفتین رأی به جلیلی بدین! سوای این قبلنم بارها نوشته‌م که تفکٌر تمثیلی چه بلایی سر ما میاره؛ یکی‌ش تمثیل سد، که تصوّر می‌شه با افزایش فشار می‌شکنه ولی تو جهان تجربه‌شده، حداقلی از رفاه، تعامل اجتماعی و آزادیه که منجر به تحوّل می‌شه نه فلاکت‌زدگی مردم.
۳- از اون‌ور طرفدارای رأی دادن همیشه از «بی‌هزینه» بودن این کار می‌گن! چون هزینه‌ش چندون سنجش‌پذیر نیست، البته عینهو فایده‌ش که اونم سنجش‌پذیر نیست، پس یه مثال می‌زنم: گیریم من همه‌ی خانواده‌ی شما رو کشته باشم و بعدِ چند وقت بیام بگم بهتون «اونا که دیگه زنده نمی‌شن ولی اگه تو میدون شهرداری گرگان جلو چشم همه با من بیعت کنی، هزار متر زمین تو سروش جنگل (بالا شهر گرگان) می‌دم بهت!» حتا اگه راست گفته باشم، چقدر ممکنه بپذیری من و حرفم رو؟ اینجا یه نکته داره‌ها! شاید اگه یکی بیاد بگه بهت «دیگه بسّه چرخه‌ی خشونت! بیا هویجوری نیما صفار رو ببخش!» دردش خوردنی باشه ولی وقتی پای «منافع» وسط میاد، هر قدر اون منافع عینی‌تر و ملموس‌تر و کلان‌تر باشن، بیشتر حسّ معامله با خون رفتگان می‌کنی!
حالا این سه‌تا که گفتم از کجا مهم می‌شه؟ از اینجا که هر دو طرف مصر هستن که رأی دادن یا رأی ندادن رو عملی کاملن «بی‌فایده» بدونن و کافی بود یکی از تریبون‌دارای دو طرف بیاد بگه رأی ندادن٫دادن این فواید و این مضرّات رو داره و حالا سبک‌سنگین باید کرد و ... شاید الآن این نمی‌نوشتم. نمونه‌یی دیدی تو که اومده باشه بگه از این نظر تا حدودی طرف مقابلش حق داره؟ من که هر چی پیگیری کردم، ندیدم!
حرف آخر: سال ۷۶ تو سی سالگی برای اوّلین بار تو عمرم رأی دادم و اپسیلونی از رأیی که به خاتمی دادم پشیمون نیستم ولی نگاه کن که هنوز یک دهه از #کشتار_۶۷ نگذشته بودا! چطور مایی که رفتیم و اون سال رأی دادیم، متهم به انگشت زدن تو خون ده‌هاهزار زندانی سیاسی نشدیم، هیچ، کم نمی‌شناختم از زندون‌رفته‌های دهه شصت که زنده اومده بودن بیرون و به خاتمی رأی دادن؛ یکی‌ش مادر خودم، که البته این تصمیم آسونی نبود براش! تو توئیتر که همینو پرسیدم، گفتن، اطّلاعات اون موقع کم بود و ... که چرته! اکثر مردم می‌دونستن که حکومت سال ۶۷ هزاران زندونی سیاسی از گروه‌های مختلف رو صرفن سر «سر موضع بودن» که بعضیاشون سر موضع هم نبودن، اعدام کرده. اینجا باید یه مکثکی کرد. دقت کنیم الآنم از خیانت به خون نیکا و مهسا و ... گفته می‌شه و حرفی از اون هزاران زندانی سیاسی کشته‌شده نیست. چرا؟ چون چپ بودن! به همین سرراستی! اون اکثریتی که از نسل‌کشی #غزه حمایت کرد، اون اقلیتی که سکوت کرد طوری که مایی که جر می‌دادیم خودمون رو سر اون جنایات، انگشت‌شمار بشیم، بی‌تعارف، هیچ دلسوزی‌یی برای شهدای چپ، چه قبل و چه بعد از انقلاب نداره. 👇👇👇



tgoop.com/nimasaffar/1121
Create:
Last Update:

«درباره انتخاباتا»

#نیما_صفار - #گپنوشت: جنگ صندوق انقده مغلوبه بود که گذاشتم بعدش بنویسم. اون سالایی که مهم بود برام خیلی درباره صندوق رأی تو یه نظام بسته می‌نوشتم و مهم می‌شد دقیقن از این لحاظ که انتخابات هیچ‌وقت تو کشورایی مثل ایران، آزاد و عادلانه نبوده وگرنه اگه من شهروند سوئیس بودم مهم‌ترین چالش برای رأی دادن٫ندادنم فاصله محلّ اخذ رأی از خونه‌م می‌شد و این‌که حسّش چقدر هست! خلاصه می‌کنم:
۱- بدیهیه با این داعیه که همه چیز از قبل تعیین شده و هر تئوری‌توطئه‌یی مخالفم و نمی‌دونم دقیقن اونایی که این باور رو دارن، خودِ همین باور که همه چیز از قبل تعیین شده رو مشمول باور خودشون می‌دونن یا خودشون رو فرا و ورای این «همه» می‌بینن! یعنی: نگاه تقدیری دارن یا خودشون رو پارتیزان حقیقت تو جهانی سراسر برخطا می‌بینن؟ بعدشم، اگه تو بر مبنای مجموعه‌یی داده و تحلیل، داری به‌قولم «پس‌گویی» می‌کنی و از محتوم‌بودگیِ «آن‌چه گذشت» میگی، بی‌زحمت حوادث ده سال آتی جهان رو هم پیش‌گویی کن! نه؟ بگو امشب هلند و انگلیس می‌تونن برن نیمه‌نهایی یا نه؟ اگرم نه، بدون دیتا و تئوری، صرفن رو یه باور شهودی و ادراک پیشینیِ فارغ از تجربه، رسیدی به این محتومیّت، اجازه میدی من آوزونِ شهودت نباشم؟
۲- می‌گن بین گزینه‌ها هیچ فرقی نیست! من موردی رو تو جهان واقعی سراغ ندارم که بین گزینه‌ها هیچ فرقی نباشه. حتا وقتی درجه پنکه رو می‌ذاری رو سه، تفاوتش رو با درجه‌ی یک کاملن حس می‌کنی. کلّن بهتره مشکوک باشیم به گزاره‌های سور عمومی، که با «هر» و «همه» و «هیچ» و ... شکل می‌گیرن. البته قبول دارم که اغراق یه‌طرف درباره تفاوت ماهوی بین سیگار تیر با بهمن، عجیب نیست واکنش به یکی دونستن اینا رو بالا بیاره تا حدّ ترکِ سیگار تا اطّلاع ثانوی! و تبصره: کمم نیستن کسایی که باور دارن اگه یه بنیادگراتر بیاد سر کار، سریع‌تر کار یه‌سره می‌شه! اینجا توئیت عبدی معقول به‌نظر میاد که اگه اینطور فکر می‌کنین، چرا به‌جای دعوت به عدم مشارکت، نرفتین رأی به جلیلی بدین! سوای این قبلنم بارها نوشته‌م که تفکٌر تمثیلی چه بلایی سر ما میاره؛ یکی‌ش تمثیل سد، که تصوّر می‌شه با افزایش فشار می‌شکنه ولی تو جهان تجربه‌شده، حداقلی از رفاه، تعامل اجتماعی و آزادیه که منجر به تحوّل می‌شه نه فلاکت‌زدگی مردم.
۳- از اون‌ور طرفدارای رأی دادن همیشه از «بی‌هزینه» بودن این کار می‌گن! چون هزینه‌ش چندون سنجش‌پذیر نیست، البته عینهو فایده‌ش که اونم سنجش‌پذیر نیست، پس یه مثال می‌زنم: گیریم من همه‌ی خانواده‌ی شما رو کشته باشم و بعدِ چند وقت بیام بگم بهتون «اونا که دیگه زنده نمی‌شن ولی اگه تو میدون شهرداری گرگان جلو چشم همه با من بیعت کنی، هزار متر زمین تو سروش جنگل (بالا شهر گرگان) می‌دم بهت!» حتا اگه راست گفته باشم، چقدر ممکنه بپذیری من و حرفم رو؟ اینجا یه نکته داره‌ها! شاید اگه یکی بیاد بگه بهت «دیگه بسّه چرخه‌ی خشونت! بیا هویجوری نیما صفار رو ببخش!» دردش خوردنی باشه ولی وقتی پای «منافع» وسط میاد، هر قدر اون منافع عینی‌تر و ملموس‌تر و کلان‌تر باشن، بیشتر حسّ معامله با خون رفتگان می‌کنی!
حالا این سه‌تا که گفتم از کجا مهم می‌شه؟ از اینجا که هر دو طرف مصر هستن که رأی دادن یا رأی ندادن رو عملی کاملن «بی‌فایده» بدونن و کافی بود یکی از تریبون‌دارای دو طرف بیاد بگه رأی ندادن٫دادن این فواید و این مضرّات رو داره و حالا سبک‌سنگین باید کرد و ... شاید الآن این نمی‌نوشتم. نمونه‌یی دیدی تو که اومده باشه بگه از این نظر تا حدودی طرف مقابلش حق داره؟ من که هر چی پیگیری کردم، ندیدم!
حرف آخر: سال ۷۶ تو سی سالگی برای اوّلین بار تو عمرم رأی دادم و اپسیلونی از رأیی که به خاتمی دادم پشیمون نیستم ولی نگاه کن که هنوز یک دهه از #کشتار_۶۷ نگذشته بودا! چطور مایی که رفتیم و اون سال رأی دادیم، متهم به انگشت زدن تو خون ده‌هاهزار زندانی سیاسی نشدیم، هیچ، کم نمی‌شناختم از زندون‌رفته‌های دهه شصت که زنده اومده بودن بیرون و به خاتمی رأی دادن؛ یکی‌ش مادر خودم، که البته این تصمیم آسونی نبود براش! تو توئیتر که همینو پرسیدم، گفتن، اطّلاعات اون موقع کم بود و ... که چرته! اکثر مردم می‌دونستن که حکومت سال ۶۷ هزاران زندونی سیاسی از گروه‌های مختلف رو صرفن سر «سر موضع بودن» که بعضیاشون سر موضع هم نبودن، اعدام کرده. اینجا باید یه مکثکی کرد. دقت کنیم الآنم از خیانت به خون نیکا و مهسا و ... گفته می‌شه و حرفی از اون هزاران زندانی سیاسی کشته‌شده نیست. چرا؟ چون چپ بودن! به همین سرراستی! اون اکثریتی که از نسل‌کشی #غزه حمایت کرد، اون اقلیتی که سکوت کرد طوری که مایی که جر می‌دادیم خودمون رو سر اون جنایات، انگشت‌شمار بشیم، بی‌تعارف، هیچ دلسوزی‌یی برای شهدای چپ، چه قبل و چه بعد از انقلاب نداره. 👇👇👇

BY تا اطلاع ثانوی


Share with your friend now:
tgoop.com/nimasaffar/1121

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day. Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. Healing through screaming therapy As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail.
from us


Telegram تا اطلاع ثانوی
FROM American