NIMASAFFAR Telegram 1089
«در و دیوار در شعر»
#نیما_صفار - درسته که #فرامرز_اصلانی فقید بیشتر با همین ترانه که از رو می‌خونم و #شعیب_حمیدزی گرفته، چهره شد ولی طنینش تو سرم با «یه دیواره»ست؛ دیوار که تا قبل از اوّلین تجربه‌ی حبس برام خیلی جذاب بود، و هست، فرصتی برای عمودی٫تکثیر شدن جهان که قبل از رواج آپارتمان گربه‌ها از روش می‌گذشتن ولی تو زندون، بعدِ یکی‌دو هفته «دنیای زندونی دیواره» ترانه #محمدعلی_شیرازی رو گرفتم ولی نه با «بیزار»ی مصرع بعدی چون بی‌معنی می‌چرخیدم و دوباره رو به زندونیا و جهاناشون می‌کردم. مخصوصن از وقتی که اومدیم گرگان با افشون انواع #گل_کاغذی #یاس #پیچ_اناری و ... دیوار بهونه‌یی شد برای بهشت شدن که بعد مرکز استان شد و زمیناش قیمت گرفت کوبیدن آپارتمانای بدقواره بردن بالا و ... ولی در: #بیژن_الهی که با #اصلانی که هم‌خونه بود تو لندن، پیشنهاد کرد از #حافظ بخونه! به ناامیدی مرو از این در: انگار که در تو اون دوران در حدّ حرف اضافه‌ی دیوار بوده، بستگی نداشته مگه برای زدن و فقط بیرون رو مؤکّد می‌کرده و دقت کردی که معمولن شبانه بوده، با بیرونی تاریک و پُرستاره؟ وقت رفتن پشت به راوی داریم مثل زنای با #حجاب_اختیاری تو خیزش #زن_زندگی_آزادی که پشت به دوربین بودن تا تشخیص داده نشن. البته نیّت حفظ امنیّت بود ولی بی‌چهرگی عمومی کردن چهره بود تو یه جنبش بی‌سر و چه بهتر! در در شعر:
این خانه، درهای بازش، خیلی هقیقت دارد #علی_عبدالرضایی
در باز بود، امّا بسیار دور بود #یدالله_رؤیایی
در نیست، راه نیست، شب نیست، ماه نیست #احمد_شاملو
از این سه سطر خلاصی‌م نیست!
تو سطر #عبدالرضایی بخش مهم ماجرا واسه‌م تقطیعشه! یعنی اگه می‌گفت «درهای باز این خانه خیلی هقیقت دارد!» خیلی زودتر از اینا فراموشش کرده بودم. ولی اینجا میاد می‌گه «این خانه» و بعد مکث می‌کنه، می‌پرسه از خودش که درباره خونه می‌خاسته بگه یا درباره درای وازش؟ می‌پرسه؟ یا چشمش میُفته به درا؟ یا چشم درا به اون مثل سطر #بهرام_اردبیلی «من آنم آری٫ که پل٫ به دیدن من٫ سی‌وسه چشم دارد» می‌دونی چرا؟ چون «ه‍» دوچشم هقیقت مثل #هبیب_مهمدزاده زل می‌زنه به آدم. البته #شعیب_حمیدزی می‌گه تصوّرش از «درب» یه چیز دو-لته‌ست و این «ه‍» این‌طوره که کار می‌کنه براش. «در و دیوار در شعر»
#نیما_صفار - درسته که #فرامرز_اصلانی فقید بیشتر با همین ترانه که از رو می‌خونم و #شعیب_حمیدزی گرفته، چهره شد ولی طنینش تو سرم با «یه دیواره»ست؛ دیوار که تا قبل از اوّلین تجربه‌ی حبس برام خیلی جذاب بود، و هست، فرصتی برای عمودی٫تکثیر شدن جهان که قبل از رواج آپارتمان گربه‌ها از روش می‌گذشتن ولی تو زندون، بعدِ یکی‌دو هفته «دنیای زندونی دیواره» ترانه #محمدعلی_شیرازی رو گرفتم ولی نه با «بیزار»ی مصرع بعدی چون بی‌معنی می‌چرخیدم و دوباره رو به زندونیا و جهاناشون می‌کردم. مخصوصن از وقتی که اومدیم گرگان با افشون انواع #گل_کاغذی #یاس #پیچ_اناری و ... دیوار بهونه‌یی شد برای بهشت شدن که بعد مرکز استان شد و زمیناش قیمت گرفت کوبیدن آپارتمانای بدقواره بردن بالا و ... ولی در: #بیژن_الهی که با #اصلانی که هم‌خونه بود تو لندن، پیشنهاد کرد از #حافظ بخونه! به ناامیدی مرو از این در: انگار که در تو اون دوران در حدّ حرف اضافه‌ی دیوار بوده، بستگی نداشته مگه برای زدن و فقط بیرون رو مؤکّد می‌کرده و دقت کردی که معمولن شبانه بوده، با بیرونی تاریک و پُرستاره؟ وقت رفتن پشت به راوی داریم مثل زنای با #حجاب_اختیاری تو خیزش #زن_زندگی_آزادی که پشت به دوربین بودن تا تشخیص داده نشن. البته نیّت حفظ امنیّت بود ولی بی‌چهرگی عمومی کردن چهره بود تو یه جنبش بی‌سر و چه بهتر! در در شعر:
این خانه، درهای بازش، خیلی هقیقت دارد #علی_عبدالرضایی
در باز بود، امّا بسیار دور بود #یدالله_رؤیایی
در نیست، راه نیست، شب نیست، ماه نیست #احمد_شاملو
از این سه سطر خلاصی‌م نیست!
تو سطر #عبدالرضایی بخش مهم ماجرا واسه‌م تقطیعشه! یعنی اگه می‌گفت «درهای باز این خانه خیلی هقیقت دارد!» خیلی زودتر از اینا فراموشش کرده بودم. ولی اینجا میاد می‌گه «این خانه» و بعد مکث می‌کنه، می‌پرسه از خودش که درباره خونه می‌خاسته بگه یا درباره درای وازش؟ می‌پرسه؟ یا چشمش میُفته به درا؟ یا چشم درا به اون مثل سطر #بهرام_اردبیلی «من آنم آری٫ که پل٫ به دیدن من٫ سی‌وسه چشم دارد» می‌دونی چرا؟ چون «ه‍» دوچشم هقیقت مثل #هبیب_مهمدزاده زل می‌زنه به آدم. البته #شعیب_حمیدزی می‌گه تصوّرش از «درب» یه چیز دو-لته‌ست و این «ه‍» این‌طوره که کار می‌کنه براش. آره اینطوریاش رو هستم و الّا با اون وجه کنایی ماجرا که منظور خیلی «حقیقت» نداشتنه طبعن چندون حال نمی‌کنم.



tgoop.com/nimasaffar/1089
Create:
Last Update:

«در و دیوار در شعر»
#نیما_صفار - درسته که #فرامرز_اصلانی فقید بیشتر با همین ترانه که از رو می‌خونم و #شعیب_حمیدزی گرفته، چهره شد ولی طنینش تو سرم با «یه دیواره»ست؛ دیوار که تا قبل از اوّلین تجربه‌ی حبس برام خیلی جذاب بود، و هست، فرصتی برای عمودی٫تکثیر شدن جهان که قبل از رواج آپارتمان گربه‌ها از روش می‌گذشتن ولی تو زندون، بعدِ یکی‌دو هفته «دنیای زندونی دیواره» ترانه #محمدعلی_شیرازی رو گرفتم ولی نه با «بیزار»ی مصرع بعدی چون بی‌معنی می‌چرخیدم و دوباره رو به زندونیا و جهاناشون می‌کردم. مخصوصن از وقتی که اومدیم گرگان با افشون انواع #گل_کاغذی #یاس #پیچ_اناری و ... دیوار بهونه‌یی شد برای بهشت شدن که بعد مرکز استان شد و زمیناش قیمت گرفت کوبیدن آپارتمانای بدقواره بردن بالا و ... ولی در: #بیژن_الهی که با #اصلانی که هم‌خونه بود تو لندن، پیشنهاد کرد از #حافظ بخونه! به ناامیدی مرو از این در: انگار که در تو اون دوران در حدّ حرف اضافه‌ی دیوار بوده، بستگی نداشته مگه برای زدن و فقط بیرون رو مؤکّد می‌کرده و دقت کردی که معمولن شبانه بوده، با بیرونی تاریک و پُرستاره؟ وقت رفتن پشت به راوی داریم مثل زنای با #حجاب_اختیاری تو خیزش #زن_زندگی_آزادی که پشت به دوربین بودن تا تشخیص داده نشن. البته نیّت حفظ امنیّت بود ولی بی‌چهرگی عمومی کردن چهره بود تو یه جنبش بی‌سر و چه بهتر! در در شعر:
این خانه، درهای بازش، خیلی هقیقت دارد #علی_عبدالرضایی
در باز بود، امّا بسیار دور بود #یدالله_رؤیایی
در نیست، راه نیست، شب نیست، ماه نیست #احمد_شاملو
از این سه سطر خلاصی‌م نیست!
تو سطر #عبدالرضایی بخش مهم ماجرا واسه‌م تقطیعشه! یعنی اگه می‌گفت «درهای باز این خانه خیلی هقیقت دارد!» خیلی زودتر از اینا فراموشش کرده بودم. ولی اینجا میاد می‌گه «این خانه» و بعد مکث می‌کنه، می‌پرسه از خودش که درباره خونه می‌خاسته بگه یا درباره درای وازش؟ می‌پرسه؟ یا چشمش میُفته به درا؟ یا چشم درا به اون مثل سطر #بهرام_اردبیلی «من آنم آری٫ که پل٫ به دیدن من٫ سی‌وسه چشم دارد» می‌دونی چرا؟ چون «ه‍» دوچشم هقیقت مثل #هبیب_مهمدزاده زل می‌زنه به آدم. البته #شعیب_حمیدزی می‌گه تصوّرش از «درب» یه چیز دو-لته‌ست و این «ه‍» این‌طوره که کار می‌کنه براش. «در و دیوار در شعر»
#نیما_صفار - درسته که #فرامرز_اصلانی فقید بیشتر با همین ترانه که از رو می‌خونم و #شعیب_حمیدزی گرفته، چهره شد ولی طنینش تو سرم با «یه دیواره»ست؛ دیوار که تا قبل از اوّلین تجربه‌ی حبس برام خیلی جذاب بود، و هست، فرصتی برای عمودی٫تکثیر شدن جهان که قبل از رواج آپارتمان گربه‌ها از روش می‌گذشتن ولی تو زندون، بعدِ یکی‌دو هفته «دنیای زندونی دیواره» ترانه #محمدعلی_شیرازی رو گرفتم ولی نه با «بیزار»ی مصرع بعدی چون بی‌معنی می‌چرخیدم و دوباره رو به زندونیا و جهاناشون می‌کردم. مخصوصن از وقتی که اومدیم گرگان با افشون انواع #گل_کاغذی #یاس #پیچ_اناری و ... دیوار بهونه‌یی شد برای بهشت شدن که بعد مرکز استان شد و زمیناش قیمت گرفت کوبیدن آپارتمانای بدقواره بردن بالا و ... ولی در: #بیژن_الهی که با #اصلانی که هم‌خونه بود تو لندن، پیشنهاد کرد از #حافظ بخونه! به ناامیدی مرو از این در: انگار که در تو اون دوران در حدّ حرف اضافه‌ی دیوار بوده، بستگی نداشته مگه برای زدن و فقط بیرون رو مؤکّد می‌کرده و دقت کردی که معمولن شبانه بوده، با بیرونی تاریک و پُرستاره؟ وقت رفتن پشت به راوی داریم مثل زنای با #حجاب_اختیاری تو خیزش #زن_زندگی_آزادی که پشت به دوربین بودن تا تشخیص داده نشن. البته نیّت حفظ امنیّت بود ولی بی‌چهرگی عمومی کردن چهره بود تو یه جنبش بی‌سر و چه بهتر! در در شعر:
این خانه، درهای بازش، خیلی هقیقت دارد #علی_عبدالرضایی
در باز بود، امّا بسیار دور بود #یدالله_رؤیایی
در نیست، راه نیست، شب نیست، ماه نیست #احمد_شاملو
از این سه سطر خلاصی‌م نیست!
تو سطر #عبدالرضایی بخش مهم ماجرا واسه‌م تقطیعشه! یعنی اگه می‌گفت «درهای باز این خانه خیلی هقیقت دارد!» خیلی زودتر از اینا فراموشش کرده بودم. ولی اینجا میاد می‌گه «این خانه» و بعد مکث می‌کنه، می‌پرسه از خودش که درباره خونه می‌خاسته بگه یا درباره درای وازش؟ می‌پرسه؟ یا چشمش میُفته به درا؟ یا چشم درا به اون مثل سطر #بهرام_اردبیلی «من آنم آری٫ که پل٫ به دیدن من٫ سی‌وسه چشم دارد» می‌دونی چرا؟ چون «ه‍» دوچشم هقیقت مثل #هبیب_مهمدزاده زل می‌زنه به آدم. البته #شعیب_حمیدزی می‌گه تصوّرش از «درب» یه چیز دو-لته‌ست و این «ه‍» این‌طوره که کار می‌کنه براش. آره اینطوریاش رو هستم و الّا با اون وجه کنایی ماجرا که منظور خیلی «حقیقت» نداشتنه طبعن چندون حال نمی‌کنم.

BY تا اطلاع ثانوی


Share with your friend now:
tgoop.com/nimasaffar/1089

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added.
from us


Telegram تا اطلاع ثانوی
FROM American