NIMASAFFAR Telegram 1069
«چیزا چطور اصالت‌دار می‌شن؟»

#علی_رایجی گفته که (۰۲):
برای سایت #نویس‌نو:

#نیما_صفار - ته حرف همینه که اینطوریا نیست که چیزایی اصیل باشن و چیزایی نه یا ضریبی از اصالت رو بشه تو هر چیز کشف کرد و اینا (با این‌که می‌دونیم اصل ماجرا هر بار بستگی بهت داره)! این‌طوریَم نیست که با یه جمله‌ی «اصالت یعنی چی اصلن؟» دور بزنیم ماجرا رو و خیال‌مون رو تختش کنیم. چرا دور نزنیم؟ این یه تیتر دیگه‌ست ولی جواب مجملش این‌که همین‌که چیزی می‌خَله ذهن‌مون رو و می‌ندازدش به خارخار، یعنی هست برامون! درست؟ «هست برامون» نه این‌که هست یا نیست! و دیگه این‌که «دور زدن» بدتر از هر عبوری که کردنی باشه، کم کردن عرصه‌های مواجهه‌ست که جز به‌ضرورت، توجیهی نداره‌. درباره «عبور» زنگ می‌زنه حرف #چخوف تو نوول «زندگی من» که «هیچ چیز از بین نمی‌رود» یعنی جای تصوًر «یک پشت سر گذاشتن برای همیشه» به معبر فکر کنیم و بارها عبور. شرایط استحصال اصالت: قبلش مثال: #قاسم_جبلی میاد فارسی رو با لحن عربی می‌خونه و ملکه #ثریا_اسفندیاری عاشق صداش می‌شه و غیرت #شاه می‌زنه بالا، ممنوع می‌کنه پخش صداش رو از رادیو و شاید همین اوضاع کمک می‌کنه به بیشتر گرفتنش و سبکی به اسامی #کوچه_باغی یا #کوچه_بازاری شکل می‌گیره تو خوندن‌مون و نواختن‌مون که خداه‌تا آوازخون ریز و درشت پشتش ردیف می‌شن و می‌شه اصلِ اصلِ دلِ دلِ دلِ «آن‌چه بوده‌ایم»! داری‌ش؟ «کوچه» و «باغ» و «بازار»! دیگه چی از این سه‌تا تاریخ‌دارتر و ریشه‌دارتر و شلوغ‌تر و خلوت‌تر و پیچ‌خورده‌تر؟ حالا فلان استاد موسیقی بیاد بگه «نه! ما این بوده‌ایم!» کیلو چند؟ راست و دروغش گردن #آرنولد_هاوزر که نوشته بود بیشتر چیزایی که تحت عنوان موسیقی #فولکلوریک تو اروپا و اینا می‌شناسیم، ابتدا تو دربار و محافل رسمی شکل گرفته بوده و بعد رسوخ کرده به تن جامعه یا یه مثال دم‌دستی‌تر، اون تیپ جاهل که تو خیابونا می‌دیدیم، دقیقن از تو #فیلمفارسی سرایت کرد به جامعه نه برعکس و اگه حادثه‌ی #قیصر نبود، خیلی فراگیرتر می‌شد. تفکّر #ویتگنشتاین تمثیلی نیست بلانسبت ولی خودش می‌گه گاهی یه تمثیل خوب می‌تونه خیلی کمک کنه به وضوح دادن به یه فکر. حالا من تمثیلم نیاوردم، مثال زدم، ولی فکر می‌کنم همه چی گفته شد. ببینیم چیا داریم؟: «سپری شدن» مهمّه انگار، «ماجرا داشتن» مهمّه، منتشر بودن و گم شدن سرنخ مهمّه، مثل همون جوکه که می‌گه «من که اومدم اینجا بود» و از جنس میرایی و ویرونی بودنم آره. شاید برا همین تا بناها رو مرمّت می‌کنی، بلافاصله از اصالت می‌افتن! شاید برای همین #صادق_هدایت لایتچسبک به فرهنگ زمونه خیلی بیشتر تومون طی می‌شه و عمق می‌گیره تا #جمالزاده مچ و جفت‌وجور باهاش! آخری رو محکم‌تر بگم: چیزی توان تولید اصالت رو داره که از قضا تا حدودی بینافرهنگی باشه و مهم‌تر تحت سرکوب یا دست‌کم تو حاشیه و «مستمر توی بی‌جایگاهی» مثل اوورکت آمریکایی که چپا می‌پوشیدن مثل صدای #خسرو_گلسرخی تو دادگاه که اعدام کاملش کرد، مثل ترانه «مرداب» #گوگوش که برای صدای #فرهاد_مهراد تنظیم شده بود! معلومه دارم تو این #گپنوشت از «نابه‌جایی» می‌گم؟

https://www.instagram.com/reel/C17CEAkSu9s/?igsh=MzNuMTRwMDZxZjJ3



tgoop.com/nimasaffar/1069
Create:
Last Update:

«چیزا چطور اصالت‌دار می‌شن؟»

#علی_رایجی گفته که (۰۲):
برای سایت #نویس‌نو:

#نیما_صفار - ته حرف همینه که اینطوریا نیست که چیزایی اصیل باشن و چیزایی نه یا ضریبی از اصالت رو بشه تو هر چیز کشف کرد و اینا (با این‌که می‌دونیم اصل ماجرا هر بار بستگی بهت داره)! این‌طوریَم نیست که با یه جمله‌ی «اصالت یعنی چی اصلن؟» دور بزنیم ماجرا رو و خیال‌مون رو تختش کنیم. چرا دور نزنیم؟ این یه تیتر دیگه‌ست ولی جواب مجملش این‌که همین‌که چیزی می‌خَله ذهن‌مون رو و می‌ندازدش به خارخار، یعنی هست برامون! درست؟ «هست برامون» نه این‌که هست یا نیست! و دیگه این‌که «دور زدن» بدتر از هر عبوری که کردنی باشه، کم کردن عرصه‌های مواجهه‌ست که جز به‌ضرورت، توجیهی نداره‌. درباره «عبور» زنگ می‌زنه حرف #چخوف تو نوول «زندگی من» که «هیچ چیز از بین نمی‌رود» یعنی جای تصوًر «یک پشت سر گذاشتن برای همیشه» به معبر فکر کنیم و بارها عبور. شرایط استحصال اصالت: قبلش مثال: #قاسم_جبلی میاد فارسی رو با لحن عربی می‌خونه و ملکه #ثریا_اسفندیاری عاشق صداش می‌شه و غیرت #شاه می‌زنه بالا، ممنوع می‌کنه پخش صداش رو از رادیو و شاید همین اوضاع کمک می‌کنه به بیشتر گرفتنش و سبکی به اسامی #کوچه_باغی یا #کوچه_بازاری شکل می‌گیره تو خوندن‌مون و نواختن‌مون که خداه‌تا آوازخون ریز و درشت پشتش ردیف می‌شن و می‌شه اصلِ اصلِ دلِ دلِ دلِ «آن‌چه بوده‌ایم»! داری‌ش؟ «کوچه» و «باغ» و «بازار»! دیگه چی از این سه‌تا تاریخ‌دارتر و ریشه‌دارتر و شلوغ‌تر و خلوت‌تر و پیچ‌خورده‌تر؟ حالا فلان استاد موسیقی بیاد بگه «نه! ما این بوده‌ایم!» کیلو چند؟ راست و دروغش گردن #آرنولد_هاوزر که نوشته بود بیشتر چیزایی که تحت عنوان موسیقی #فولکلوریک تو اروپا و اینا می‌شناسیم، ابتدا تو دربار و محافل رسمی شکل گرفته بوده و بعد رسوخ کرده به تن جامعه یا یه مثال دم‌دستی‌تر، اون تیپ جاهل که تو خیابونا می‌دیدیم، دقیقن از تو #فیلمفارسی سرایت کرد به جامعه نه برعکس و اگه حادثه‌ی #قیصر نبود، خیلی فراگیرتر می‌شد. تفکّر #ویتگنشتاین تمثیلی نیست بلانسبت ولی خودش می‌گه گاهی یه تمثیل خوب می‌تونه خیلی کمک کنه به وضوح دادن به یه فکر. حالا من تمثیلم نیاوردم، مثال زدم، ولی فکر می‌کنم همه چی گفته شد. ببینیم چیا داریم؟: «سپری شدن» مهمّه انگار، «ماجرا داشتن» مهمّه، منتشر بودن و گم شدن سرنخ مهمّه، مثل همون جوکه که می‌گه «من که اومدم اینجا بود» و از جنس میرایی و ویرونی بودنم آره. شاید برا همین تا بناها رو مرمّت می‌کنی، بلافاصله از اصالت می‌افتن! شاید برای همین #صادق_هدایت لایتچسبک به فرهنگ زمونه خیلی بیشتر تومون طی می‌شه و عمق می‌گیره تا #جمالزاده مچ و جفت‌وجور باهاش! آخری رو محکم‌تر بگم: چیزی توان تولید اصالت رو داره که از قضا تا حدودی بینافرهنگی باشه و مهم‌تر تحت سرکوب یا دست‌کم تو حاشیه و «مستمر توی بی‌جایگاهی» مثل اوورکت آمریکایی که چپا می‌پوشیدن مثل صدای #خسرو_گلسرخی تو دادگاه که اعدام کاملش کرد، مثل ترانه «مرداب» #گوگوش که برای صدای #فرهاد_مهراد تنظیم شده بود! معلومه دارم تو این #گپنوشت از «نابه‌جایی» می‌گم؟

https://www.instagram.com/reel/C17CEAkSu9s/?igsh=MzNuMTRwMDZxZjJ3

BY تا اطلاع ثانوی


Share with your friend now:
tgoop.com/nimasaffar/1069

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. Activate up to 20 bots
from us


Telegram تا اطلاع ثانوی
FROM American