NIMASAFFAR Telegram 1061
داستانی از #رهام_گیلاسیان:

نشسته بودم تو دستشویی شاشم نمیومد ولی اشکم میومد ولی تلاش می‌کردم گریه نکنم و بشاشم. در هر دو مورد ناکام بودم. می‌خواستم از دستشویی بیام بیرون، نمی‌دونستم باید دستامو بشورم یا نه. به چیزی دست نزده بودم، حتا به چشمام. با این حال نمی‌دونستم چیو باید بشورم. بنا براین دوباره شلوارمو کشیدم پایین و نشستم. داشتم تلاش می‌کردم یه کاری کنم که یکی دوتا چیزو در ازاش بشورم. یادم افتاد اصلن روی سنگ توالت ننشستم. تو همون حالت مثل یه پنگوئنی که دلش نمی‌خواد قد کوتاه باشه ولی هست رفتم روی سنگ. قاعدتن باید از خنده می‌شاشیدم. اما از گریه شاشیدم. دستا و چشا رو که شستم یادم افتاد باید یه جای دیگه رم می‌شستم. دوباره شلوارمو کشیدم پایین مثل پنگوئنی که تا دو دقیقه پیش قد کوتاه بوده و یه‌هویی رشد قابل توجهی کرده رفتم روی توالت نشستم. شیلنگو گرفتم صورتمو شستم. بلند شدم شلوارمو کشیدم بالا. ایستادم جلوی آینه دستامو شستم. بعد یادم افتاد هم یه چیزیو نشستم هم با شیلنگ صورتمو شستم. همه لباسامو در آوردم. مثل پرنده‌ای که نمی‌تونه پرواز کنه و مثل احمقا راه می‌ره و اسم‌شم پنگوئنه رفتم زیر دوش. تازه اون‌جا یادم افتاد قبلش باید دمای آبو تنظیم می‌کردم. هر طرفی که شیرو می‌چرخوندم یخ بود. مثل پنگوئنی که باورش نمی‌شد سردش بشه از زیر دوش اومدم بیرون. یادم افتاد اصن حوله برنداشتم. با شورتم تنمو خشک کردم ولی بیشتر خیس شدم. متوجه شدم هر بار که می‌خواستم بشاشم فقط شلوارمو می‌کشیدم پایین. عضو فهیمم می‌فهمید و نمی‌شاشید. خود نفهمم نمی‌فهمیدم و گریه می‌کردم. آخرین بار اون نفهمید و شاشید. و اولین باریه که من فهمیدم و باز باید زیر دوش برگردم. مثل پنگوئنی که دلش می‌خواد اسب آبی باشه یا لااقل بتونه پرواز کنه رفتم زیر دوش. تظاهر کردم خیلی چاقم. چون تظاهر کردن به پرواز توی دستشویی خیلی سخته. شیر آبو باز کردم و تلاش کردم خودمو خر کنم که اگه شاش بچه‌ی نابالغ پاکه، شاش خودمم به از شاش بچه‌ی نابالغ نباشه کم هم از اون نیست. به خصوص که اصلن کم هم نبود. اومدم صابون بردارم شورتمم بشورم که یادم افتاد اگه شورتِ شاشی رو باید با صابون شست، تنِ شاشی رو چرا باید با آب خالی شست؟ مگه آب سرد فقط برای شستن خون نبود؟ مثل پنگوئنی که دلش می‌خواد ریش‌شو با ژیلت بزنه به رگ دستم نگاه کردم. شیر آبو بستم. مث پنگوئنی شده بودم که اشکامو دونه دونه گذاشته بودم روش. شورتمو انداختم تو روشویی، مایع دستشویی رو پاشیدم روش. شیر آب گرمو باز کردم. آب گرم میومد و بخارش بالا می‌رفت. دستام گرم شد و همین‌طور که چنگ می‌زدم آب و کف داغ توی روشویی جمع می‌شد. از این که انگشت داشتم و مث پنگوئن نبودم راضی بودم و شورتمو فرو کردم توی سوراخای تنگ روشویی. دستامو مایع زدم گرفتم زیر آب داغ. حسابی کف درست شد. مشت مشت برمی‌داشتم می‌ریختم رو خودم. قدمو مث اون پنگوئنه کوتاه کردم که بتونم آب گرم و کفو بریزم رو شونه‌هام. دوباره بلند شدم و دو دستی می‌زدم تو آب که بپره بالا و بزنم تو گوشش که بیاد رو تنم. شورتمو درآوردم از سوراخا و به عنوان لیف مالیدم به خودم. مثل خرگوشی که تعجب کرده چرا پنگوئنه، یه کم دیگه کف گذاشتم رو عضو فهیمم که فقط تو دستشویی قوه‌ی فهامه‌ش کار می‌کنه. اونم نباید خیلی مطمئن باشی ازش چون ممکنه بار آخری باشه که داره می‌فهمه. شیر آبو باز کردم دیدم به قطر شاشم داره ازش آب گرم میاد. چرخوندمش که شاید آب سردش به قطر عضو فهیمم باشه. آب قطع شد. این‌قدر رو می‌فهمم که بین قطع آب و قطع عضو لزومن ربطی وجود نداره ولی خب آدم نگران می‌شه. پایینو نگاه کردم و نگرانیم رفع شد. کاش هر بار آدم نگران می‌شه پایینو نگاه کنه و نگرانیش رفع بشه. شیر دوشو باز کردم و چن قطره آب سردی که تو لوله مونده بود عین قطره اشک یه پنگوئن تنها که توی دستشویی یخی خونه‌ی یه اسکیمو تلاش می‌کنه بشاشه و گریه نکنه، ریخت رو شونه‌ی چپم. فکر کردم شاید توی شیلنگ هم چن قطره آب باشه و پنگوئن تنها، تنها توی دوش حموم گریه نکرده باشه. شاید از چشم راستش بیشتر اشک اومده توی شیلنگ. شیلنگ رو گرفتم رو به گردن و سینه‌ام. شیر رو باز کردم. انگار پنگوئنه واقعن رفته بود دستشویی خونه اسکیموئه بشاشه. به قطر شاش پنگوئن آب میومد. کل تنمو آب کشیدم و خوشحال که شاش پنگوئنا از شاش ما آدما حجمش بیشتره. لباسامو برداشتم و اومدم از دستشویی برم بیرون. یادم افتاد دستامو نشستم. شیر روشویی رو باز کردم. مایع دستشویی رو ریختم رو دستام و شستم. مثل پنگوئنی که شورتشو تو دستشویی جا گذاشته اومدم بیرون. دیدم یه عده نشستن دارن به من نگاه می‌کنن و یه خرگوشی که شبیه کراشمه هم اون وسط هست. برگشتم تو دستشویی تند تند لباسامو پوشیدم. تندی پریدم بیرون. مثل همه‌ی آدما که با این‌که پرنده نیستن ولی می‌تونن در این حد بپرن. همه نشسته بودن. فقط خرگوش نبود. 👇👇👇



tgoop.com/nimasaffar/1061
Create:
Last Update:

داستانی از #رهام_گیلاسیان:

نشسته بودم تو دستشویی شاشم نمیومد ولی اشکم میومد ولی تلاش می‌کردم گریه نکنم و بشاشم. در هر دو مورد ناکام بودم. می‌خواستم از دستشویی بیام بیرون، نمی‌دونستم باید دستامو بشورم یا نه. به چیزی دست نزده بودم، حتا به چشمام. با این حال نمی‌دونستم چیو باید بشورم. بنا براین دوباره شلوارمو کشیدم پایین و نشستم. داشتم تلاش می‌کردم یه کاری کنم که یکی دوتا چیزو در ازاش بشورم. یادم افتاد اصلن روی سنگ توالت ننشستم. تو همون حالت مثل یه پنگوئنی که دلش نمی‌خواد قد کوتاه باشه ولی هست رفتم روی سنگ. قاعدتن باید از خنده می‌شاشیدم. اما از گریه شاشیدم. دستا و چشا رو که شستم یادم افتاد باید یه جای دیگه رم می‌شستم. دوباره شلوارمو کشیدم پایین مثل پنگوئنی که تا دو دقیقه پیش قد کوتاه بوده و یه‌هویی رشد قابل توجهی کرده رفتم روی توالت نشستم. شیلنگو گرفتم صورتمو شستم. بلند شدم شلوارمو کشیدم بالا. ایستادم جلوی آینه دستامو شستم. بعد یادم افتاد هم یه چیزیو نشستم هم با شیلنگ صورتمو شستم. همه لباسامو در آوردم. مثل پرنده‌ای که نمی‌تونه پرواز کنه و مثل احمقا راه می‌ره و اسم‌شم پنگوئنه رفتم زیر دوش. تازه اون‌جا یادم افتاد قبلش باید دمای آبو تنظیم می‌کردم. هر طرفی که شیرو می‌چرخوندم یخ بود. مثل پنگوئنی که باورش نمی‌شد سردش بشه از زیر دوش اومدم بیرون. یادم افتاد اصن حوله برنداشتم. با شورتم تنمو خشک کردم ولی بیشتر خیس شدم. متوجه شدم هر بار که می‌خواستم بشاشم فقط شلوارمو می‌کشیدم پایین. عضو فهیمم می‌فهمید و نمی‌شاشید. خود نفهمم نمی‌فهمیدم و گریه می‌کردم. آخرین بار اون نفهمید و شاشید. و اولین باریه که من فهمیدم و باز باید زیر دوش برگردم. مثل پنگوئنی که دلش می‌خواد اسب آبی باشه یا لااقل بتونه پرواز کنه رفتم زیر دوش. تظاهر کردم خیلی چاقم. چون تظاهر کردن به پرواز توی دستشویی خیلی سخته. شیر آبو باز کردم و تلاش کردم خودمو خر کنم که اگه شاش بچه‌ی نابالغ پاکه، شاش خودمم به از شاش بچه‌ی نابالغ نباشه کم هم از اون نیست. به خصوص که اصلن کم هم نبود. اومدم صابون بردارم شورتمم بشورم که یادم افتاد اگه شورتِ شاشی رو باید با صابون شست، تنِ شاشی رو چرا باید با آب خالی شست؟ مگه آب سرد فقط برای شستن خون نبود؟ مثل پنگوئنی که دلش می‌خواد ریش‌شو با ژیلت بزنه به رگ دستم نگاه کردم. شیر آبو بستم. مث پنگوئنی شده بودم که اشکامو دونه دونه گذاشته بودم روش. شورتمو انداختم تو روشویی، مایع دستشویی رو پاشیدم روش. شیر آب گرمو باز کردم. آب گرم میومد و بخارش بالا می‌رفت. دستام گرم شد و همین‌طور که چنگ می‌زدم آب و کف داغ توی روشویی جمع می‌شد. از این که انگشت داشتم و مث پنگوئن نبودم راضی بودم و شورتمو فرو کردم توی سوراخای تنگ روشویی. دستامو مایع زدم گرفتم زیر آب داغ. حسابی کف درست شد. مشت مشت برمی‌داشتم می‌ریختم رو خودم. قدمو مث اون پنگوئنه کوتاه کردم که بتونم آب گرم و کفو بریزم رو شونه‌هام. دوباره بلند شدم و دو دستی می‌زدم تو آب که بپره بالا و بزنم تو گوشش که بیاد رو تنم. شورتمو درآوردم از سوراخا و به عنوان لیف مالیدم به خودم. مثل خرگوشی که تعجب کرده چرا پنگوئنه، یه کم دیگه کف گذاشتم رو عضو فهیمم که فقط تو دستشویی قوه‌ی فهامه‌ش کار می‌کنه. اونم نباید خیلی مطمئن باشی ازش چون ممکنه بار آخری باشه که داره می‌فهمه. شیر آبو باز کردم دیدم به قطر شاشم داره ازش آب گرم میاد. چرخوندمش که شاید آب سردش به قطر عضو فهیمم باشه. آب قطع شد. این‌قدر رو می‌فهمم که بین قطع آب و قطع عضو لزومن ربطی وجود نداره ولی خب آدم نگران می‌شه. پایینو نگاه کردم و نگرانیم رفع شد. کاش هر بار آدم نگران می‌شه پایینو نگاه کنه و نگرانیش رفع بشه. شیر دوشو باز کردم و چن قطره آب سردی که تو لوله مونده بود عین قطره اشک یه پنگوئن تنها که توی دستشویی یخی خونه‌ی یه اسکیمو تلاش می‌کنه بشاشه و گریه نکنه، ریخت رو شونه‌ی چپم. فکر کردم شاید توی شیلنگ هم چن قطره آب باشه و پنگوئن تنها، تنها توی دوش حموم گریه نکرده باشه. شاید از چشم راستش بیشتر اشک اومده توی شیلنگ. شیلنگ رو گرفتم رو به گردن و سینه‌ام. شیر رو باز کردم. انگار پنگوئنه واقعن رفته بود دستشویی خونه اسکیموئه بشاشه. به قطر شاش پنگوئن آب میومد. کل تنمو آب کشیدم و خوشحال که شاش پنگوئنا از شاش ما آدما حجمش بیشتره. لباسامو برداشتم و اومدم از دستشویی برم بیرون. یادم افتاد دستامو نشستم. شیر روشویی رو باز کردم. مایع دستشویی رو ریختم رو دستام و شستم. مثل پنگوئنی که شورتشو تو دستشویی جا گذاشته اومدم بیرون. دیدم یه عده نشستن دارن به من نگاه می‌کنن و یه خرگوشی که شبیه کراشمه هم اون وسط هست. برگشتم تو دستشویی تند تند لباسامو پوشیدم. تندی پریدم بیرون. مثل همه‌ی آدما که با این‌که پرنده نیستن ولی می‌تونن در این حد بپرن. همه نشسته بودن. فقط خرگوش نبود. 👇👇👇

BY تا اطلاع ثانوی


Share with your friend now:
tgoop.com/nimasaffar/1061

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist. As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. It’s easy to create a Telegram channel via desktop app or mobile app (for Android and iOS): ‘Ban’ on Telegram How to create a business channel on Telegram? (Tutorial)
from us


Telegram تا اطلاع ثانوی
FROM American