NEURO_PSY Telegram 1040
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂

#مرزهای_شناور_ذهن

یکی از مشکلات برجسته در حوزه فلسفه ذهن، چگونگی نسبت میان ذهن و مغز است؛ به عبارت بهتر این پرسش بنیادین از آغاز برای فیلسوفان مطرح بوده است که آیا می‌توان آنچه را که فعالیت‌های ذهنی می‌نامیم، به چیزی مادی به نام ذهن منتسب کرد؟
آیا این مسئله، تقلیل احساسات و آگاهی به‌عنوان فعالیت‌های ذهنی اساسی به چیزی مادی نیست؟ اگر اینگونه نیست، آیا سازوکاری فراتر از مغز وجود دارد که بتوان آن را در پیدایی فعالیت‌های پیش گفته دخیل دانست؟ آیا آن سازوکار درون مغز قرار دارد و از قوانین آن پیروی می‌کند یا چیزی بیرون از مغز است؟ آیا این چیز بیرون از مغز که به فعالیت‌های ذهنی جهت می‌دهد از قوانین مغزی پیروی می‌کند و یا امری فرامادی است؟ نه‌تنها فیلسوفان که عصب‌شناسان نیز در نحوه پاسخ دهی به این پرسش‌ها متفاوت می‌اندیشند و عمل می‌کنند. جان‌هیک در مطلبی که از پی می‌آید، به‌عنوان مدافع وجوه فرامادی ذهن به بررسی و نقد آرای فیلسوفان و عصب‌شناسان مدافع بعد مادی ذهن و یا کسانی که مابین ذهن و مغز قائل به این همانی هستند، می‌پردازد.
برخی از فلاسفه ذهن که قویا به سمت این همانی ذهن- مغز تمایل دارند به خوبی از ادعای بیش از حد خود، آگاهند. برای مثال پاول چرچلند تصدیق می‌کند که یک راز مرکزی تا حدود زیادی راز باقی می‌ماند؛ طبیعت هشیار آگاهی. امروزه بسیاری از فلاسفه ذهن متقاعد به دگماتیسمی شده‌اند که با هر الهیات قرون وسطایی همتایی می‌کند و آن عبارت است از این [عقیده] که آگاهی با فعالیت مخی یکسان است.

در مقابل، از زمانی که عصب‌شناسان به این پرسش توجه کرده‌اند، کمتر برخوردی متعصب و دگماتیک داشته‌اند. در واقع، اکنون توافق گسترده‌ای وجود دارد که طبیعت و حالت آگاهی یک راز محض باقی مانده است و روشن است که وقتی ما نمی‌دانیم آگاهی چیست پس نمی‌توانیم بگوییم که عبارت از کارکرد الکترو- شیمیایی مغز است. حتی سوزان گرینفیلد که از موج‌هایی در مغز که من دلیل آگاهی ترکیبی می‌دانم، سخن می‌گوید و در دفاع تلویزیونی‌‌اش از این همانی ذهن- مغز، می‌پذیرد که من در این مرحله نمی‌توانم توضیح دهم که دقیقا چگونه تعداد زیادی از نورون‌ها خاصیت آگاهی را دارند.

بنیامین لیبت، که کار تجربی‌‌اش با گسترش زیادی مورد بحث قرار گرفت، می‌گوید که یک بدون توضیح بین دسته پدیده‌های فیزیکی و دسته پدیده‌های ذهنی وجود دارد... این فرض که طبیعت جبری جهان قابل مشاهده فیزیکی (در آن حوزه‌ای که می‌تواند درست باشد) برای وقایع و کارکردهای آگاهی ذهنی معتبر است، یک باور نظری است، نه یک گزاره اثبات‌شده علمی.
وی. اس. راما چاندران از مرکز مغز و شناخت در دانشگاه کالیفرنیا، سن‌دیه‌گو، می‌گوید که با وجود 200سال تحقیق، اساسی‌ترین پرسش درباره ذهن انسان بی‌جواب باقی‌مانده و آن این پرسش حقیقتا بزرگ است که آگاهی چیست؟ و راگر پنروز از آکسفورد، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ما در باب علم، می‌افزاید: کنش‌های آگاهانه و ادراکات آگاهانه- به‌ویژه پدیده آگاهانه فهمیدن- در تصویر حاضر ما از جهان مادی هیچ توضیح صحیح‌تری نخواهند یافت، بلکه نیازمند است که از این چارچوب متداول به یک تصویر فیزیکی جدید برویم.

او معتقد است که این تصویر فیزیکی جدید در جایی یافت خواهد شد که جهان میکروفیزیک کوانتومی در جهان مشاهده پذیر ماکروفیزیکی که مغز انسان را شامل می‌شود، ادغام شود. فرضیه او این است که درون مغز ریز لوله‌های کوچک (در اسکلت)، بیشتر از نورون‌ها هستند و ما باید دنبال جایی باشیم که اثرات کوانتومی (همدوس) جمعی به احتمال بیشتری یافت می‌شوند- و بدون این همدوسی کوانتومی نمی‌توانیم برای فیزیک تقلیل‌دهنده عینی جدید که باید پیش‌نیاز غیرمحاسباتی برای احاطه به پدیده آگاهی را در عبارات علمی فراهم کند، نقش کافی بیابیم. اما این فیزیک جدید یک آرزوست؛ چیزی که ممکن است در آینده بیاید یا نیاید. و این باور که اگر بیاید ثابت می‌شود، کلیدی برای طبیعت آگاهی است، نیز یک آرزوست.

#نوروسایکولوژی
#مرزهای_شناور_ذهن

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy



tgoop.com/neuro_psy/1040
Create:
Last Update:

🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂

#مرزهای_شناور_ذهن

یکی از مشکلات برجسته در حوزه فلسفه ذهن، چگونگی نسبت میان ذهن و مغز است؛ به عبارت بهتر این پرسش بنیادین از آغاز برای فیلسوفان مطرح بوده است که آیا می‌توان آنچه را که فعالیت‌های ذهنی می‌نامیم، به چیزی مادی به نام ذهن منتسب کرد؟
آیا این مسئله، تقلیل احساسات و آگاهی به‌عنوان فعالیت‌های ذهنی اساسی به چیزی مادی نیست؟ اگر اینگونه نیست، آیا سازوکاری فراتر از مغز وجود دارد که بتوان آن را در پیدایی فعالیت‌های پیش گفته دخیل دانست؟ آیا آن سازوکار درون مغز قرار دارد و از قوانین آن پیروی می‌کند یا چیزی بیرون از مغز است؟ آیا این چیز بیرون از مغز که به فعالیت‌های ذهنی جهت می‌دهد از قوانین مغزی پیروی می‌کند و یا امری فرامادی است؟ نه‌تنها فیلسوفان که عصب‌شناسان نیز در نحوه پاسخ دهی به این پرسش‌ها متفاوت می‌اندیشند و عمل می‌کنند. جان‌هیک در مطلبی که از پی می‌آید، به‌عنوان مدافع وجوه فرامادی ذهن به بررسی و نقد آرای فیلسوفان و عصب‌شناسان مدافع بعد مادی ذهن و یا کسانی که مابین ذهن و مغز قائل به این همانی هستند، می‌پردازد.
برخی از فلاسفه ذهن که قویا به سمت این همانی ذهن- مغز تمایل دارند به خوبی از ادعای بیش از حد خود، آگاهند. برای مثال پاول چرچلند تصدیق می‌کند که یک راز مرکزی تا حدود زیادی راز باقی می‌ماند؛ طبیعت هشیار آگاهی. امروزه بسیاری از فلاسفه ذهن متقاعد به دگماتیسمی شده‌اند که با هر الهیات قرون وسطایی همتایی می‌کند و آن عبارت است از این [عقیده] که آگاهی با فعالیت مخی یکسان است.

در مقابل، از زمانی که عصب‌شناسان به این پرسش توجه کرده‌اند، کمتر برخوردی متعصب و دگماتیک داشته‌اند. در واقع، اکنون توافق گسترده‌ای وجود دارد که طبیعت و حالت آگاهی یک راز محض باقی مانده است و روشن است که وقتی ما نمی‌دانیم آگاهی چیست پس نمی‌توانیم بگوییم که عبارت از کارکرد الکترو- شیمیایی مغز است. حتی سوزان گرینفیلد که از موج‌هایی در مغز که من دلیل آگاهی ترکیبی می‌دانم، سخن می‌گوید و در دفاع تلویزیونی‌‌اش از این همانی ذهن- مغز، می‌پذیرد که من در این مرحله نمی‌توانم توضیح دهم که دقیقا چگونه تعداد زیادی از نورون‌ها خاصیت آگاهی را دارند.

بنیامین لیبت، که کار تجربی‌‌اش با گسترش زیادی مورد بحث قرار گرفت، می‌گوید که یک بدون توضیح بین دسته پدیده‌های فیزیکی و دسته پدیده‌های ذهنی وجود دارد... این فرض که طبیعت جبری جهان قابل مشاهده فیزیکی (در آن حوزه‌ای که می‌تواند درست باشد) برای وقایع و کارکردهای آگاهی ذهنی معتبر است، یک باور نظری است، نه یک گزاره اثبات‌شده علمی.
وی. اس. راما چاندران از مرکز مغز و شناخت در دانشگاه کالیفرنیا، سن‌دیه‌گو، می‌گوید که با وجود 200سال تحقیق، اساسی‌ترین پرسش درباره ذهن انسان بی‌جواب باقی‌مانده و آن این پرسش حقیقتا بزرگ است که آگاهی چیست؟ و راگر پنروز از آکسفورد، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ما در باب علم، می‌افزاید: کنش‌های آگاهانه و ادراکات آگاهانه- به‌ویژه پدیده آگاهانه فهمیدن- در تصویر حاضر ما از جهان مادی هیچ توضیح صحیح‌تری نخواهند یافت، بلکه نیازمند است که از این چارچوب متداول به یک تصویر فیزیکی جدید برویم.

او معتقد است که این تصویر فیزیکی جدید در جایی یافت خواهد شد که جهان میکروفیزیک کوانتومی در جهان مشاهده پذیر ماکروفیزیکی که مغز انسان را شامل می‌شود، ادغام شود. فرضیه او این است که درون مغز ریز لوله‌های کوچک (در اسکلت)، بیشتر از نورون‌ها هستند و ما باید دنبال جایی باشیم که اثرات کوانتومی (همدوس) جمعی به احتمال بیشتری یافت می‌شوند- و بدون این همدوسی کوانتومی نمی‌توانیم برای فیزیک تقلیل‌دهنده عینی جدید که باید پیش‌نیاز غیرمحاسباتی برای احاطه به پدیده آگاهی را در عبارات علمی فراهم کند، نقش کافی بیابیم. اما این فیزیک جدید یک آرزوست؛ چیزی که ممکن است در آینده بیاید یا نیاید. و این باور که اگر بیاید ثابت می‌شود، کلیدی برای طبیعت آگاهی است، نیز یک آرزوست.

#نوروسایکولوژی
#مرزهای_شناور_ذهن

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy

BY نوروسایکولوژی


Share with your friend now:
tgoop.com/neuro_psy/1040

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The imprisonment came as Telegram said it was "surprised" by claims that privacy commissioner Ada Chung Lai-ling is seeking to block the messaging app due to doxxing content targeting police and politicians. ‘Ban’ on Telegram With Bitcoin down 30% in the past week, some crypto traders have taken to Telegram to “voice” their feelings. The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said. Healing through screaming therapy
from us


Telegram نوروسایکولوژی
FROM American