مصــطفے شــریف🇮🇷

🔺️قصه صلاحیت

دیروز موقع الله اکبر اذان مغرب نامه تایید صلاحیتم را از فرمانداری گرفتم.
سخت بود
آن صبح یکشنبه که متوجه شدم رد صلاحیت شدم!
خودم را رساندم تهران
در تمام مسیر و روزهایی که در تهران بودم، یک جمله بود که مرتبا در ذهنم‌ مرور شد"چرا رد صلاحیت شدم!؟"
تهران بود و دور زدن بین ورزشگاه تختی برای ثبت شکایت، بهارستان برای پیگیری و ساختمان شورای نگهبان برای جویا شدن نتیجه
حتی پاسخ دادن به تماس های تلفنی یا پیامک ها سخت شده بود!
سرگردان، در مسیری که برایم ناشناخته بود
بحث آبرو بود
نه آبروی خودم، که آبرو همه کسانی که در مسیر انقلابی بودن به هم گره خورده بودیم
نه اعتبار خودم، که اعتبار کانون هایی که با جوانان انقلابی جمع شده ایم برای انجام تکلیف
زیبا بود
آنجا که از همه منقطع و متوجه او می شوی
لحظه ای که میانه روضه آبرویت را به گوشه چادرش گره می زنی
پیامی که از سوی دوستی می رسد و قوت قلب می شود
انسان هایی که برای خدا تلاش می کنند تا آبرویت بماند
آنجا که دست خدا را می بینی
آنجا که خدا می خواهد هر چند برخی مخلوقاتش نخواهند
و تمام شد
اگر کوره بود پخته تر شدم
اگر میدان بود آماده تر شدم
برخی می گویند عده ای نمی خواهند جوانان انقلابی وارد مجلس شوند!
برخی می گویند تنگ نظری اطرافیان بود
برخی می گویند سوء تفاهم بود
برخی می گویند تخریب بود یا هدف سست کردن حرکت انتخاباتی بود و....
هر چه بود تمام شد
آنها که برای خدا یاری کردند خدا یارشان باشد
آنها که غیر این بودند حلالشان باشد
باشد که از دست خودش تایید صلاحیت نهایی را بگیریم
از آجر هایی که به سمت مان پرت می شود پلی می سازیم رو به فردا
گام های بلندی در پیش است
سلام به آینده...

#مصطفی_شریف

❇️ @mostafasharif_ir

www.tgoop.com/mostafasharif_ir/749

3.95K viewsedited  Feb 2, 2020 at 15:50

🔺️قصه صلاحیت

دیروز موقع الله اکبر اذان مغرب نامه تایید صلاحیتم را از فرمانداری گرفتم.
سخت بود
آن صبح یکشنبه که متوجه شدم رد صلاحیت شدم!
خودم را رساندم تهران
در تمام مسیر و روزهایی که در تهران بودم، یک جمله بود که مرتبا در ذهنم‌ مرور شد"چرا رد صلاحیت شدم!؟"
تهران بود و دور زدن بین ورزشگاه تختی برای ثبت شکایت، بهارستان برای پیگیری و ساختمان شورای نگهبان برای جویا شدن نتیجه
حتی پاسخ دادن به تماس های تلفنی یا پیامک ها سخت شده بود!
سرگردان، در مسیری که برایم ناشناخته بود
بحث آبرو بود
نه آبروی خودم، که آبرو همه کسانی که در مسیر انقلابی بودن به هم گره خورده بودیم
نه اعتبار خودم، که اعتبار کانون هایی که با جوانان انقلابی جمع شده ایم برای انجام تکلیف
زیبا بود
آنجا که از همه منقطع و متوجه او می شوی
لحظه ای که میانه روضه آبرویت را به گوشه چادرش گره می زنی
پیامی که از سوی دوستی می رسد و قوت قلب می شود
انسان هایی که برای خدا تلاش می کنند تا آبرویت بماند
آنجا که دست خدا را می بینی
آنجا که خدا می خواهد هر چند برخی مخلوقاتش نخواهند
و تمام شد
اگر کوره بود پخته تر شدم
اگر میدان بود آماده تر شدم
برخی می گویند عده ای نمی خواهند جوانان انقلابی وارد مجلس شوند!
برخی می گویند تنگ نظری اطرافیان بود
برخی می گویند سوء تفاهم بود
برخی می گویند تخریب بود یا هدف سست کردن حرکت انتخاباتی بود و....
هر چه بود تمام شد
آنها که برای خدا یاری کردند خدا یارشان باشد
آنها که غیر این بودند حلالشان باشد
باشد که از دست خودش تایید صلاحیت نهایی را بگیریم
از آجر هایی که به سمت مان پرت می شود پلی می سازیم رو به فردا
گام های بلندی در پیش است
سلام به آینده...

#مصطفی_شریف

❇️ @mostafasharif_ir

BY مصــطفے شــریف🇮🇷